اونایی که دورش بودن همون قبلیه کالیسی بودن دیگه که ی زمانی ملکه شون بود
گنجشک اعظم هم یهو وارد داستان شد ، ی فرقه مذهبی راه انداخته ( سرسی تو این فصل همشون رو قتل عام می کنه ببین کی گفتم )
بیلیش نمی دونم الان کجاس
اریا هم قصدش انتقام گرفتن از قاتلین خانواده ش هست که در حال حاظر داره تلاش می کنه از قدرت هیچکس برا خودش استفاده کنه
دو تا داداش کوچیکه هم تو این فصل غوغا می کنن با کلاغ سه چشم ( البته منظورم برندن استارک )
ولی هیچکس نمیتونه جای جان اسنو رو بگیره (اولین باریه که دوست دارم یک شخصیتی که از سریال حذف شده دوباره برگرده)
من فکر کردم اون قبیله کالیسی از بین رفتن :دی (اژدهاهای این کالیسی هم که خیلی خر شدن، معلوم نیست با خودشون چند چندن)
از اون گنجشک اعظم اصلا خوشم نمیاد (اون زنه ی لعنتی چطور غرور سرسی رو له کرد با shame shame گفتنش) = باید حساب کار رو بده دست این گنجشک لعنتی
همیشه به این بیلیش شک داشتم (معلوم نیست الان داره چه غلطی میکنه)
کلا از وقتی آریا رفته پیش این هیچکس و ... نفهمیدم چی به چی شد (لامصب این هیچکس خیلی سخته گرفتن منظورش، کلا نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم)
این برندون که والا ما نفهمیدیم چرا اینطوریه (فکر کنم این دو تا پسر کوچولوها میخوان برن پیش جان اسنو، سانسا هم که میخواد بره پیش جان اسنو)
برترین صحنه ی تمام سریال از نظر من