بنده با دیدن این کلیپ یاد خاطرات جونی مون افتادم :happy: (حالا هیچکی ندونه، ملت فکر میکنن سن خر پیر رو دارم:lol
دست پارسا جان درد نکنه که زحمت آپلودش و کشید
یادش بخیر فکر کنم 8 یا 9 سال پیش وقتی که از 13 به در خسته و کفته برگشته بودیم به خونه ای ویلایی عمو محترممون
بنده به خاطر اقتضای سنیم! (جمله رو::lol
از فرط شیطنت و خستگی ولو شده بودم تو حیاطشون و داشتم آسمان تمییز و پرستاره رو نیگاه میکردم و به این که چقدر اون روز بهم خوش گذشته بود داشتم واسه خودم فکر میکردم و گاها بلند بلند فکر میکردم و میخندیدم!که نمیدونم چی شد یهو چشمام افتاد به یه ستاره خیلی بزرگ و گرد نورانی که بنده رو ازاین حالت :lol: یهو تبدیل کرد به این :blink: حالت
البته این چیزی که تو آسمون دیدم به همه چیز شباهت داشت الی ستاره !
یه شی گرد که توی خودش یه گردی دیگه داشت و حاله ای کوچک نورانی که دور همون شی گرد فید شده بود
نمیدونم چی شد که یهو بصورت زیگ زاگ به صورت چپ و راست به سمت جنوب حرکت کرد و دقیقا بعد از ششمین حرکتش به همین صورتی که تو این کلیپ بودش غیب شد!:blink:
بنده به قد دو تا انگشت سبابه فکر کنم رو سرم شاخ در اورده بودم:blink: :hmm:
مونده بودم از هیجان داد بزنم و برم به همه بگم
یا نه! نگم سنگین ترم، فک و فامیل میگن این بابا از بس ورجه ورجه کرده که عقل دیگه از سرش پریده
اون قضیه رو که دیدم جز چند نفر (کمتر از انگشتهای دست) به کسی نگفته بودم الی تا امروز که تو پی تی گفتم، فکر کنم خواجه حافظ شیرازی هم دیگه باید فهمیده باشه :happy:
البته تو این دوره و زمونه کی که باور نکنه
انقدر ملت عزیزمون چیزای عجیب و غریب تر از ایناشو دیدن که دیگه یه نعلبکی زپرتی تو آسمان براشون دیگه اهمیتی نداره!:blush:
راستی پست دویستمم مبارک باشه !
