دقیقا
کلا اسب های بیخودی داره
این همه جادو خب یه جادوی پرواز هم میزاشتن دیگه:دی
این مسافت های زیادش ادمو کلافه و خسته میکنه
fast travel رو برای همین گذاشتن.
دقیقا
کلا اسب های بیخودی داره
این همه جادو خب یه جادوی پرواز هم میزاشتن دیگه:دی
این مسافت های زیادش ادمو کلافه و خسته میکنه
امروز با جدیت بازی رو از لول 15 شروع کردم، تا بعد از مدتها ماجراجویی اسکایریمری رو ادامه بدم!
باید اعتراف کنم تا حالا اینقدر از نزدیک به بازی دقت نکرده بودم، اما حالا که توجه می کنم می بینم واقعا این بازی و تیم سازندش نه تنها ارزش این همه تعریف و تمجید رو دارن بلکه با این حجمی که بازیداره نه تنها می شه نواقص کوچکش رو در بزرگیش نادیده گرفت! بلکه تا ساعت های طولانی می شه درگیر داستان های اصلی و فرعی بازی شد.
گرافیک بصری و حجم جزئیات اولین چیزیه که توجهمو جلب کرده، بسیار زیبا روی عوامل طبیعی مثل باد،آب،آتش کار شده، اشیاء و مناظر جزئیات قابل توجهی دارن، نماهای دور واقعا دیدنیه!
نور پردازی و عملکرد سایه ها و غبار و مه در همه جا خیره کنندست.سلاح ها، لباس ها و زره ها و ابزار جنگی حجم، اندازه و شمایل واقع گرایی دارن!
متن کاراکترها، حرکاتشون وکنار همه اینها درکنار محیط های بسیار بسیار متنوع و خالی از تکرار که درش قرار می گیریم همگی نشان از یکدستی، اتحاد و یکپارچگی چه در بازی چه در میان عوامل درگیر ساخت بازی رو داره، یک تیم موفق و پر تجربه، و نه فقط با تجربه!
اگر اهل مطالعه باشید که چه بهتر! داستان ها، کتاب ها، روایت ها و افسانه های وسیع و سرگرم کننده ای که در کتابخانه های بازی یافت می شه می تونه تا ساعت ها روح کتاب خورتون رودر کنار مغز بازی خورتون! تغذیه کنه....
کاش یکسال دیگه وقت صرف ساخت این بازی می شد تا حتی این باگ های کوچولو هم از حجمشون یک کمی کمتر می شد، هرچند حقیقتا این بازی اگر نه از همه لحاظ اما از بسیاری جهات پارو از هم نسلی های خودش فراتر گذاشته.
حالا بعد از این همه فک زدن:
این داستان The Real Barenziah رو من تا قسمت 5 خوندم که فکر کنم آخریشه اما قسمت 1 رو هنوز پیدا نکردم و خیلی دوست دارم اونم بخونم.از کجا پیداش کنم یا کسی متنش رو داره؟
پ.ن: یواش یواش دیگه دارم کتاب دزد می شم! هرچی کتاب هست کش می رم بخونم!
دوستان من تازه این بازیو شروع کردم
الان کلی سنگین شدم
رفتم پیش تاجر که بفروشم چیز یمزامو از اونجایی که دستم تو این بازی حسابی کجه از مغازه یارو هم دزدی کردم باهاشم جنگیدم
حالا دیگه نمیتونم چیزی بهش بفروشم
چیکار کنم ؟
یه هد ست توپ بزن صداش ادمو دیونه میکنه
کتاب هاش راجب جی هست؟من زبانم خوب نیست زیاد
شما برو یه شهر دیگه
این استخوان های اژدها لامصب خیلی سنگین میکنه:دی
---------
الان کل markarth دنبالمن یعنی اگه نزدیک اصطبل بیرونش هم بشم کل نگهباناش میریزن سرم :دی با پول هم قضیه حل نمیشه سر یه ماموریت این بلا به سرم اومد حالا برای یه ماموریت دیگه باید برم اونجا نمیشه
کسی راهکاری نداره؟
شما برو یه شهر دیگه
این استخوان های اژدها لامصب خیلی سنگین میکنه:دی
---------
الان کل markarth دنبالمن یعنی اگه نزدیک اصطبل بیرونش هم بشم کل نگهباناش میریزن سرم :دی با پول هم قضیه حل نمیشه سر یه ماموریت این بلا به سرم اومد حالا برای یه ماموریت دیگه باید برم اونجا نمیشه
کسی راهکاری نداره؟
چی کار کردی ؟ بذار دستگیرت کنن...بری زندان حل میشه
بابا اژدها کش
ببین نمی شه مخفیانه رفت اونطرفا!!
با یکی از فرمانده هاشون درگیر شدم تا میخورد زدمش دزدی کردم چند تا از افراد مهم اونجا رو کشتم کلا شهرشونو به فنا دادم:دی
علی جون من طاقت زندان ندارم چقدر باید توش باشم
وسایل و سکه هام چی میشن؟
سریع آزاد میشی! فرمالیته هست! فقط جنس های دزدی رو از ت میگیرن..ولی پول نه..
همون که مثل سیاهچاله میمونه؟ :دی باهاش حرف بزن...
اینم کاریتا جون که آواز میخونه :دی
مشاهده پیوست 132711
همونجا یه کوئست جدید استارت خورد فرار کردم:دی
دوستان تو کوئست discerning the transmundane سپتیموس ازم میخواد نمونه خون بیارم براش:دی بعد که میخوام از اونجا خارج بشم wretched abyss جلو خروجی ظاهر میشه و نمیره و نمیذاره من رد بشم چیکار کنم؟