• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

آموزش زبان ترکی استانبولی

سیامک

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2006
نوشته‌ها
303
لایک‌ها
0
منم ابداً چنين منظوري نداشتم!
15.gif
فقط خواستم دليلش رو بدونم. ممنون از تصوير و توضيحات. جالب بود.


از كجا مي‌شه گيرشون آورد؟
3772.gif



گرچه هنوز نمي‌تنونم ادعا كنم متوجه منظورت شدم كاملا
127fs4573872.gif
اما معادلي كه تو فارسي مي‌شه براش آورد "آيا" هست.

ماهواره رو هم كاكاشي عزيز گفت: uydu

1- گفتم شاید ناراحت شدی و پیش خودت گفتی که این آقا هم اونقدر متعصب است که کلمات فارسی رو در ترکی ریشه یابی می کنه!:rolleyes:

2 - والا من هم فقط نقل قول کتاب دوم رو شنیدم و چون همون نویسنده برجسته انگلیسی از منابع اول استفاده کرده فکر می کنم خیلی عالی باشه. فکرش رو بکنید کسی تنها برای یک لفظ ترکی 16 صفحه اختصاص دهد (منظور پرفسور دورفر) کتابش واقعا باید جالب و خواندنی باشد. اما حیف که هیچ کدام ترجمه نشده است. در اینترنت فقط تونستم اونها رو در سایت آمازون پیدا کنم. در ایران نیز فکر نکنم جز کتابخانه ملی جایی دیگه پیدا بشه!

3 - یک تیکه از اون ترانه هایی رو که گفتم با حجم خیلی کم می گذارم تا گوش کنی و بعد نظرت رو بگی.

به ماهواره میگن " uydu" :happy:

کاکاشی جان شرمندمون کردی. ممنون
 

mo_toori

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
29 می 2003
نوشته‌ها
943
لایک‌ها
261
محل سکونت
تهران
به ماهواره میگن " uydu" :happy:
به رسیور هم میگن اویدو آلیجیلر
البته حالا دقیق نمیدونم حالت نوشتاریش چطور میشه؟
دوستان شما چطور ترکی استانبولی یاد گرفتید؟ من خودم پیش زمینه ترکمنی داشتم و از 9 سالگی هم فقط از ماهواره یاد گرفتم و آلان 90درصد فیلم هارو درک میکنم. شما هم راه خودتون رو بر یادگیری زبان جدید بگید.
 

Kakashi

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2007
نوشته‌ها
1,179
لایک‌ها
2
سن
38
محل سکونت
Tabriz
به رسیور هم میگن اویدو آلیجیلر
البته حالا دقیق نمیدونم حالت نوشتاریش چطور میشه؟
دوستان شما چطور ترکی استانبولی یاد گرفتید؟ من خودم پیش زمینه ترکمنی داشتم و از 9 سالگی هم فقط از ماهواره یاد گرفتم و آلان 90درصد فیلم هارو درک میکنم. شما هم راه خودتون رو بر یادگیری زبان جدید بگید.

منم چون یه نمه زبان مادریمه :p:D و همچنین کتاب بزبان ترکی زیاد خوندم و فیلم هم زیاد نگاه کردم و در آخرین مرحله ترجمه کتاب هستش که از ترکی به فارسی و از فارسی به ترکی خیلی موثره ;)

رسیور میشه " Uydu Alicisi" اویدو آلیجیسی ;)
 

monjamed

كاربر فعال سریال تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 می 2007
نوشته‌ها
403
لایک‌ها
2
دوستان شما چطور ترکی استانبولی یاد گرفتید؟ من خودم پیش زمینه ترکمنی داشتم و از 9 سالگی هم فقط از ماهواره یاد گرفتم و آلان 90درصد فیلم هارو درک میکنم. شما هم راه خودتون رو بر یادگیری زبان جدید بگید.
من شنيدار و گفتار رو با تلويزيون ياد گرفتم و نوشتار و خوندن رو با اينترنت.
راستي كاكاشي چه كتابايي داري به تركي؟
 

Kakashi

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2007
نوشته‌ها
1,179
لایک‌ها
2
سن
38
محل سکونت
Tabriz
من شنيدار و گفتار رو با تلويزيون ياد گرفتم و نوشتار و خوندن رو با اينترنت.
راستي كاكاشي چه كتابايي داري به تركي؟

چند تا کتاب تخصصی هستش ;) مثل تکنیکهای جلوه ویژه و ... ولی یکی هست داستان کوروغلو که خیلی دوسش دارم :happy:
 

monjamed

كاربر فعال سریال تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 می 2007
نوشته‌ها
403
لایک‌ها
2
چند تا کتاب تخصصی هستش ;) مثل تکنیکهای جلوه ویژه و ... ولی یکی هست داستان کوروغلو که خیلی دوسش دارم :happy:
چه جالب... نمي‌دوني از كجا مي‌شه كتاب‌هاي تركيه‌اي پيدا كرد؟
 

Kakashi

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2007
نوشته‌ها
1,179
لایک‌ها
2
سن
38
محل سکونت
Tabriz
چه جالب... نمي‌دوني از كجا مي‌شه كتاب‌هاي تركيه‌اي پيدا كرد؟

من چون یکی از استادام زیاد ترکیه میره ، میگم اون میاره واسم ، ولی اگه بگی من یه پرسو جویی میکنم ، چون اینجا ( تبریز ) کتاب ترکی پیدا کردن زیاد سخت نیست ;)
 

Tehranshahr

کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2004
نوشته‌ها
3,679
لایک‌ها
384
محل سکونت
تهران
سلام دوستان
خیلی وقت بود اینور نیومده بودم:(

میگم این Bebegim که تو آهنگا میگن یعنی چه؟
معنی بچه که بی ربط با معنی کل جملشه!
 

monjamed

كاربر فعال سریال تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 می 2007
نوشته‌ها
403
لایک‌ها
2
من چون یکی از استادام زیاد ترکیه میره ، میگم اون میاره واسم ، ولی اگه بگی من یه پرسو جویی میکنم ، چون اینجا ( تبریز ) کتاب ترکی پیدا کردن زیاد سخت نیست ;)

چه جالب! كجاي تبريز؟
من دنبال كتاباي اورهان پاموك هستم...


سلام دوستان
خیلی وقت بود اینور نیومده بودم:(

میگم این Bebegim که تو آهنگا میگن یعنی چه؟
معنی بچه که بی ربط با معنی کل جملشه!

يعني "عزيز دلم". مثل baby تو انگليسي...
 

Kakashi

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2007
نوشته‌ها
1,179
لایک‌ها
2
سن
38
محل سکونت
Tabriz
چه جالب! كجاي تبريز؟
من دنبال كتاباي اورهان پاموك هستم...

حالا یه سر و گوشی آب میدم ببینم چطوری میشه ، از استادمم میپرسم ببینم میشه از ترکیه سفارش داد ( آخه اونجا دوست زیاد داره ;)) و شرایطش چجوریاست :happy:

---------

تا یادم نرفته این Bebegim رو که گفتی منو یاد Yavrum انداخت :p:D
 

monjamed

كاربر فعال سریال تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 می 2007
نوشته‌ها
403
لایک‌ها
2
حالا یه سر و گوشی آب میدم ببینم چطوری میشه ، از استادمم میپرسم ببینم میشه از ترکیه سفارش داد ( آخه اونجا دوست زیاد داره ;)) و شرایطش چجوریاست :happy:

---------

تا یادم نرفته این Bebegim رو که گفتی منو یاد Yavrum انداخت :p:D
ممنون
5735.gif

آره yavrum هم هست ولي معمولاً به بچه‌شون مي‌گن... bebegim رمانتيك‌تره
14.gif
 

English Lord

کاربر فعال سریال های تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 آگوست 2007
نوشته‌ها
3,337
لایک‌ها
98
محل سکونت
NeverLand
دوستان سلام خسته نباشید میشه اگه امکانش هست یه خورده کتاب های الکترونیکی معرفی کنید در این ضمینه؟
ممنون:)
 

sheerex

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
0
لایک‌ها
0
BİZ ÜÇ KİŞİYDİK
Biz üç kişiydik; Bedirhan, Nazlıcan ve ben
Üç ağız, üç yürek, üç yeminli fişek...
Adımız bela diye yazılmıştı dağlara taşlara
Boynumuzda ağır vebal, koynumuzda çapraz tüfek.

El tetikte kulak kirişte ve sırtımız toprağa emanet
Baldıran acısıyla ovarak üşüyen ellerimizi
Yıldız yorgan altında birbirimize sarılırdık
Deniz çok uzaktaydı ve dokunuyordu yalnızlık.

Gece uçurum boylarında, uzak çakal sesleri
Yüzümüze, ekmeğimize, türkümüze çarpar geçerdi
Göğsüne kekik sürerdi Nazlıcan, tüterdi buram buram
Gizlice ona bakardık, yüreğimiz göçerdi.

Belki bir çoban kavalında yitirdik Nazlıcan' ı,
Ateşböcekleriyle bir oldu kırpışarak tükendi.
Bir narin kelebek ölüsü bırakıp tam ortamıza,
Kurşun gibi, mayın gibi tutuşarak tükendi...

Oy Nazlıcan vahşi bayırların maralı
Nazlıcan saçları fırtınayla taralı
Sen de böyle gider miydin yıldızlar ülkesine
Oy Nazlıcan... oy canevinden yaralı.

Nazlıcan serin yayla çiçeği
Nazlıcan deli dolu heyecan
Göğsümde bir sevda kelebeği
Nazlıcan ah Nazlıcan...

Artık yenilmiş ordular kadar eziktik, sahipsizdik
Geçip gittik, parka ve yürek paramparça
Gerisi ölüm duygusu, gerisi sağır sessizlik,
Geçip gittik, Nazlıcan boşluğu aramızda.

Bedirhan'ı bir gedikte sırtından vurdular
Yarıp çıkmışken nice büyük ablukaları
Omuzdan kayan bir tüfek gibi usulca
Titredi ve iki yana düştü kolları.

Ölüm bir ısırgan otu gibi sarmıştı her yanını
Devrilmiş bir ağaçtı ay ışığında gövdesi
Uzanıp bir damla yaş ile dokundum kirpiklerine
Göğsümü çatlatırken nabzımın tükenmiş sesi.

Sanki bir şakaydı bu, birazdan uyanacaktı,
Birazdan ateşi karıştırıp bir cigara saracaktı
Oysa ölüm sadık kalmıştı randevusuna ah
O da Nazlıcan gibi bir daha olmayacaktı.

Ey Bedirhan; katran gecelerin heyulası,
Ey Bedirhan; kancık pusuların belası
Sen de böyle bitecek adam mıydın, konuşsana...
Ey Bedirhan ey mezarı kartal yuvası.

Bedirhan mor dağların kaçağı
Bedirhan mavi gözleri şahan
Zulamda suskun gece bıçağı
Bedirhan ah Bedirhan.

Biz üç kişiydik
Üç intihar çiçeği
Bedirhan, Nazlıcan ve ben
Suphi...


Söz: Yusuf Hayaloğlu
Müzik: Ahmet Kaya


ما سه تن بوديم
بدير خان، نازلی جان و من
سه دهان، سه دل، سه فشنگ سوگند خورده
و نام‌مان چونان بلايی بر کوه‌ها و سنگ‌ها نوشته،
گناهی سنگين بر گردن‌مان
تفنگی قيقاجی در آغوش‌مان
دست بر ماشه و گوش خوابانيده بر صداهای دور و نزديک
و پشت، بر خاک امانت سپرده…
دست‌های سردمان را
با گلپرهای تلخ گرم می‌کردیم
در زير لحاف ستارگان در
آغوش هم فرو می‌رفتيم
دريا در دور دست‌ها بود
و تنهايی نگران‌مان می‌ساخت…
شب در بلندای پرتگاه‌ها
زوزه شغال‌های فراسو
بر صورت‌مان
نان‌مان
و ترانه‌مان می‌کوفت ومی‌گذشت…
نازلی جان آويشن را چون سیگاری می‌پیچید
دودش را فرو می‌بلعید
و ما پنهانی نگاه می‌کرديم و دلریسه می‌رفتیم
شايد نازلی جان را
درنوای نی چوپانی
جا گذاشتيم
شبيه کرم شبتابی که آرام آرام خاموش می‌شود
او پروانه کوچکی شد
و نعشش در ميان‌مان افتاد
شبيه گلوله ای ، شبيه مينی شعله کشيد وتمام شد

آی نازلی جان!
آهوی بيابان‌های وحشی !
نازلی جان که گيسوانت را توفان‌ها شانه می‌زدند
تو هم بايد اينگونه به سرزمين ستارگان می‌رفتی
آی نازلی جان!
ای زخم خورده از جان خويش!
نازلی جان هيجان سراسيمه!
پروانه يک عشق در سينه من !
شکوفه ييلاق‌های خنک !
نازلی جان!
آه نازلی جان!
ديگر شبيه اردوهای شکست خورده
پايمال شديم
بی پناه گشتيم
و با دلی شکسته به مخفی گاه‌مان برگشتيم
باقی همه حس مرگ بود، باقی همه سکوتی گنگ
رفتيم با جای خالی نازلی جان در ميان‌مان

بدير خان را
در حالي‌ که چندين محاصره بزرگ را شکسته بود
در گذرگاهی از پشت زدند
او چونان تفنگی آويزان از شانه
لرزيد و دستهايش به دو طرف اوفتاد
مرگ مانند گياهان گزنه اطرافش را گرفته بود
و سايه‌اش در زير نور ماه
شبيه درختی واژگون اوفتاده بود
کنارش دراز کشيدم، با قطره‌ای اشک پلک‌هايش را لمس کردم
در حاليکه طنين ضربان تمام شده قلبم
سينه‌ام را می‌ترکاند
دارد انگار شوخی می‌کند
او کمی بعد بيدار خواهد شد
کمی بعد آتش را به هم خواهد زد
و سيگاری خواهد پيچيد
اما مرگ صادقانه در ملاقاتش پايداربود
او هم ديگر چون نازلی جان اينجا نخواهد بود

آی بدير خان!
غول شبهای تاريک!
آی بدير خان!
بلای
پرتگاههای وحشی!
چنينت خواهم خواند
وقتی از تو سخن می‌گويم
آی بدير خان!
آشيانه شاهين مزار توست
بدير خان
گريز پای کوه‌های کبود!
بدير خان!
که چشم‌های آبی‌ات
چونان چاقويی در ظلمت شب می‌درخشيد
بدير خان!
آه بدير خان
ما سه تن بوديم
سه شکوفه انتحار
بدير خان، نازلی جان و من ـ صوفی ـ
 

سیامک

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2006
نوشته‌ها
303
لایک‌ها
0
به رسیور هم میگن اویدو آلیجیلر
البته حالا دقیق نمیدونم حالت نوشتاریش چطور میشه؟
دوستان شما چطور ترکی استانبولی یاد گرفتید؟ من خودم پیش زمینه ترکمنی داشتم و از 9 سالگی هم فقط از ماهواره یاد گرفتم و آلان 90درصد فیلم هارو درک میکنم. شما هم راه خودتون رو بر یادگیری زبان جدید بگید.

با سلام دوباره خدمت دوستان:D

یاد گرفتن یک زبون دیگه ابتدا برمیگرده به زبون مادری خودتون که از کدام یک از چهار گروه هست
دوم باید جای استرس ها (تکیه) رو در کلمات آن زبان بدونید
سوم باید کنجکاو باشید هر کلمه ای رو که شنیدید باید اون رو در فرهنگ های لغت پیدا کنید و به ذهن بسپارید
الان زبون خود من ترکی آذریه. در بعضی مواقع به چای اینکه راحتتر از شما یاد بگیرم از شما هم سختتر یاد میگیرم!
برای مثال ما کلمه "Doğmak" رو به معنی زاییدن به کار می بریم و ترکیه ای ها به معنی زاییده شدن و متولد شدن!!!
راستش اولین بار داشتم شرح حال یکی از خوانندگان ترکیه ای مرد رو تو یه جایی می خوندم کلی خندیدم!:lol:
فکر می کردم هر دو به یک معنی استفاده می کنیم!
 

سیامک

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2006
نوشته‌ها
303
لایک‌ها
0
سلام دوستان
خیلی وقت بود اینور نیومده بودم:(

میگم این Bebegim که تو آهنگا میگن یعنی چه؟
معنی بچه که بی ربط با معنی کل جملشه!

البته من فکر می کنم این کلمه با baby در انگلیسی ارتباطی نداشته باشد و بی ارتباط هم نیست
بهترین توجیه آن است که آن را از Bebek به معنی "مرمک چشم" بگیریم!
فارسی زبانها نیز کودکان خود را "نور چشم" خطاب می کنند و فکر می کنم این طبیعی باشد.
 

سیامک

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2006
نوشته‌ها
303
لایک‌ها
0
BİZ ÜÇ KİŞİYDİK
Biz üç kişiydik; Bedirhan, Nazlıcan ve ben
Üç ağız, üç yürek, üç yeminli fişek...
Adımız bela diye yazılmıştı dağlara taşlara
Boynumuzda ağır vebal, koynumuzda çapraz tüfek.

El tetikte kulak kirişte ve sırtımız toprağa emanet
Baldıran acısıyla ovarak üşüyen ellerimizi
Yıldız yorgan altında birbirimize sarılırdık
Deniz çok uzaktaydı ve dokunuyordu yalnızlık.

Gece uçurum boylarında, uzak çakal sesleri
Yüzümüze, ekmeğimize, türkümüze çarpar geçerdi
Göğsüne kekik sürerdi Nazlıcan, tüterdi buram buram
Gizlice ona bakardık, yüreğimiz göçerdi.

Belki bir çoban kavalında yitirdik Nazlıcan' ı,
Ateşböcekleriyle bir oldu kırpışarak tükendi.
Bir narin kelebek ölüsü bırakıp tam ortamıza,
Kurşun gibi, mayın gibi tutuşarak tükendi...

Oy Nazlıcan vahşi bayırların maralı
Nazlıcan saçları fırtınayla taralı
Sen de böyle gider miydin yıldızlar ülkesine
Oy Nazlıcan... oy canevinden yaralı.

Nazlıcan serin yayla çiçeği
Nazlıcan deli dolu heyecan
Göğsümde bir sevda kelebeği
Nazlıcan ah Nazlıcan...

Artık yenilmiş ordular kadar eziktik, sahipsizdik
Geçip gittik, parka ve yürek paramparça
Gerisi ölüm duygusu, gerisi sağır sessizlik,
Geçip gittik, Nazlıcan boşluğu aramızda.

Bedirhan'ı bir gedikte sırtından vurdular
Yarıp çıkmışken nice büyük ablukaları
Omuzdan kayan bir tüfek gibi usulca
Titredi ve iki yana düştü kolları.

Ölüm bir ısırgan otu gibi sarmıştı her yanını
Devrilmiş bir ağaçtı ay ışığında gövdesi
Uzanıp bir damla yaş ile dokundum kirpiklerine
Göğsümü çatlatırken nabzımın tükenmiş sesi.

Sanki bir şakaydı bu, birazdan uyanacaktı,
Birazdan ateşi karıştırıp bir cigara saracaktı
Oysa ölüm sadık kalmıştı randevusuna ah
O da Nazlıcan gibi bir daha olmayacaktı.

Ey Bedirhan; katran gecelerin heyulası,
Ey Bedirhan; kancık pusuların belası
Sen de böyle bitecek adam mıydın, konuşsana...
Ey Bedirhan ey mezarı kartal yuvası.

Bedirhan mor dağların kaçağı
Bedirhan mavi gözleri şahan
Zulamda suskun gece bıçağı
Bedirhan ah Bedirhan.

Biz üç kişiydik
Üç intihar çiçeği
Bedirhan, Nazlıcan ve ben
Suphi...


Söz: Yusuf Hayaloğlu
Müzik: Ahmet Kaya


ما سه تن بوديم
بدير خان، نازلی جان و من
سه دهان، سه دل، سه فشنگ سوگند خورده
و نام‌مان چونان بلايی بر کوه‌ها و سنگ‌ها نوشته،
گناهی سنگين بر گردن‌مان
تفنگی قيقاجی در آغوش‌مان
دست بر ماشه و گوش خوابانيده بر صداهای دور و نزديک
و پشت، بر خاک امانت سپرده…
دست‌های سردمان را
با گلپرهای تلخ گرم می‌کردیم
در زير لحاف ستارگان در
آغوش هم فرو می‌رفتيم
دريا در دور دست‌ها بود
و تنهايی نگران‌مان می‌ساخت…
شب در بلندای پرتگاه‌ها
زوزه شغال‌های فراسو
بر صورت‌مان
نان‌مان
و ترانه‌مان می‌کوفت ومی‌گذشت…
نازلی جان آويشن را چون سیگاری می‌پیچید
دودش را فرو می‌بلعید
و ما پنهانی نگاه می‌کرديم و دلریسه می‌رفتیم
شايد نازلی جان را
درنوای نی چوپانی
جا گذاشتيم
شبيه کرم شبتابی که آرام آرام خاموش می‌شود
او پروانه کوچکی شد
و نعشش در ميان‌مان افتاد
شبيه گلوله ای ، شبيه مينی شعله کشيد وتمام شد

آی نازلی جان!
آهوی بيابان‌های وحشی !
نازلی جان که گيسوانت را توفان‌ها شانه می‌زدند
تو هم بايد اينگونه به سرزمين ستارگان می‌رفتی
آی نازلی جان!
ای زخم خورده از جان خويش!
نازلی جان هيجان سراسيمه!
پروانه يک عشق در سينه من !
شکوفه ييلاق‌های خنک !
نازلی جان!
آه نازلی جان!
ديگر شبيه اردوهای شکست خورده
پايمال شديم
بی پناه گشتيم
و با دلی شکسته به مخفی گاه‌مان برگشتيم
باقی همه حس مرگ بود، باقی همه سکوتی گنگ
رفتيم با جای خالی نازلی جان در ميان‌مان

بدير خان را
در حالي‌ که چندين محاصره بزرگ را شکسته بود
در گذرگاهی از پشت زدند
او چونان تفنگی آويزان از شانه
لرزيد و دستهايش به دو طرف اوفتاد
مرگ مانند گياهان گزنه اطرافش را گرفته بود
و سايه‌اش در زير نور ماه
شبيه درختی واژگون اوفتاده بود
کنارش دراز کشيدم، با قطره‌ای اشک پلک‌هايش را لمس کردم
در حاليکه طنين ضربان تمام شده قلبم
سينه‌ام را می‌ترکاند
دارد انگار شوخی می‌کند
او کمی بعد بيدار خواهد شد
کمی بعد آتش را به هم خواهد زد
و سيگاری خواهد پيچيد
اما مرگ صادقانه در ملاقاتش پايداربود
او هم ديگر چون نازلی جان اينجا نخواهد بود

آی بدير خان!
غول شبهای تاريک!
آی بدير خان!
بلای
پرتگاههای وحشی!
چنينت خواهم خواند
وقتی از تو سخن می‌گويم
آی بدير خان!
آشيانه شاهين مزار توست
بدير خان
گريز پای کوه‌های کبود!
بدير خان!
که چشم‌های آبی‌ات
چونان چاقويی در ظلمت شب می‌درخشيد
بدير خان!
آه بدير خان
ما سه تن بوديم
سه شکوفه انتحار
بدير خان، نازلی جان و من ـ صوفی ـ

:D
یه زمونی خیلی این ترانه رو دوست داشتم
از اینکه ترجمش رو گذاشتی ممنونم
اگه میتونی خود ترانه رو هم بگذار تا دوستان هم استفاده کنند
 

سیامک

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2006
نوشته‌ها
303
لایک‌ها
0
دوستان من این شعر رو ترجمه کردم ببینید درسته یا نه :

Öyle bir yerdeyim ki
Ne karanfil ne kurbağa
Öyle bir yerdeyim ki
Bir yanim mavi yosun çalkalanır sularda
Bir yanim mavi yosun çalkalanır sularda

Dostum dostum güzel dostum
Bu ne beter çizgidir bu
Bu ne çıldırtan denge
Yaprak döker bir yanımız
Bir yanımız bahar bahçe

Öyle bir yerdeyim ki
bir yanim çığlık çığlığa
Öyle bir yerdeyim ki
Anam gider allah allah kızım düşmüş sokağa
Anam gider allah allah ölüm düşmüş sokağa

انگار در جایی ام که
نه میخکی هست و نه قورباغه ای
انگار در جایی ام که
در یک طرفم جلبکی آبی رنگ روی آب چلپ چلپ می کند
در یک طرفم جلبکی آبی رنگ روی آب چلپ چلپ می کند

ای رفیق زیبای من
این چه رسم بدی است
این چه تعادل خشمگین کننده ای است
که یک طرفمان برگ می ریزد
و طرف دیگرمان بهار و باغچه است

انگار در جایی ام که
یک طرفم جیغ و فریاد است
انگار در جایی ام که
مادرم می رود ای خدا و دخترم در کوچه افتاده است
مادرم می رود ای خدا و مرگ در کوچه افتاده است

آخرین مصرع رو اینطوری هم میشه معنی کرد
مادرم می رود ای خدا و جنازه ام در کوچه افتاده است
 
بالا