حرف دومش كه Ü هست! بحثي نيست. من چون فونت تركي نداشتم u نوشتم.
البته خيلي از كلماتي كه فكر ميكنيم عربيه از فارسي به عربي رفته. اگه اشتباه نكنم "ايمان" از همون دسته.
يا مثلا "دين" يا "درويش" (داريوش/دريوش/دريوز)
و نفوذ فارسي در تركي بيش از اونه كه فكر ميكني. يك قسمتش به ادبيات مربوط ميشه (مولوي و ...) و يك قسمت مهمي هم به جمعيت كرد ساكن تركيه. ميدوني كه به هر حال ريشهي فارسي و كردي يكي هست.
من فكر ميكنم شباهت ادبيات تركي به فارسي خيلي بيشتر از عربييه.
فقط هم محدود به كلمات (اسامي) نميشه. از حروف اضافه تا ضربالمثلها و كنايهها و ... وسعت داره.
چند تا مثال ميزنم كه براي خود من كشفش خيلي خيلي جالب بود.
مثلا حتما ديدي كه براي احترام اونها هم فعل و ضميرهاي جمع استفاده ميكنن. دقيقا مثل ما در فارسي. (مثلا شما به جاي تو)
وقتي ميخوان يه چيزي رو تعميم و كليت بدن حرف "م" رو جايگزين حرف اول اون كلمه و كلمهي جديد رو بعد از اون كلمهي اصلي استفاده ميكنن. مثل:
kitap mitab (كتاب متاب)
şiir miir (شعر معر)
يا تركيبهايي مثل اين رو حتما شنيدي:
ter temiz (تر و تميز)
خيلي از فعلهاي دو قسمتي (يا يك قسمتي چند كاربرده) دقيقا گرته برداري از فارسي هستن. مثل:
غم خوردن (gam yemek)
درد كشيدن (dert cekmek/cile cekmek)
خوندن (okumak) {در هر دو زبان يك فعل براي خوندن متن و خوندن آواز استفاده ميشه}
بعضي جاها هم يه فرق كوچولو و گاهي بامزه وجود داره:
مثلا ما ميگيم : "خوشم مياد" اونا ميگن "خوشم ميره" (hosuma gidiyor) :happy:
از همه جالبتر موارديه كه تركها از يه كلمهي فارسي استفاده ميكنن و خود ما از يه كلمهي تركي يا عربي!!
مثل "sahte" كه ما ميگيم "مصنوعي" يا "تقلبي" (هر دو عربي)
اونا ميگن "tencere" (تنجره: يك كلمهي فارسي) و ما ميگيم "قابلمه" (تركي)
خيلي موارد ديگه ميشه به اينها اضافه كرد. (كسي پايه هست كاملش كنيم؟)
با سلام خدمت دوست عزیزم منجمد و سایر دوستان از جمله پرشیانا و پویا
نمیشه گفت خیلی از کلمات بهتره که بگیم معدودی!
در این مورد حساس هیچوقت از یک جانب به موضوع نگاه نکنید.
همیشه نظرات جامعتری ارائه دهید تا همه پسند تر شود.
در این خصوص بهتره که به کتاب المنجد نیز نظری بیاندازید.
در مورد دو کلمه دین و ایمان با شما مخالفم!
شاید هم شما درست بگید.
ترکی گویش های متنوعی داره.
وقتی شما میگید نفوذ فارسی در ترکی یعنی فارسی از کرکوک تا ترکستان و ایغورستان ترکی رو دگرگون کرده!
اما همونطور که گفتید چون ادبیات ترکی مخصوصا استانبولی از ادبیات فارسی تقلید کرده بنابراین ادبیات ها به هم نزدیک شده اند.
برای مثال :
Alp ertunka öldümü
issiz acun kaldımı
öylek üçün aldımı
indi yürek yırtılır
به احتمال قوی چیز زیادی از این شعر نفهمیدید چون هم قالبش ترکی است و هم لغاتش همگی اصیل هستند.
اما جمع کردن ضمیر ها برای احترام چیزی نیست که یک زبان از زبان دیگر وام بگیره!
چیزی که میگین حداقل هزار ساله که در ترکی استفاده میشه.
حروف مهمل نیز حروفی هستند که در عربی هم رایج هستند.
Mitap در واقع قافیه ای است برای Kitap که برای تاکید کلام استفاده میشه.
کلماتی نیز ماند Ter ، Yep ، Sım ، Kap کلمات تاکیدی و مبالغه ای هستند که به ترتیب در اول کلمات Temiz ، Yeni ، Sıcak ، Kara حضور دارند و اسم را به صورت مبالغه بیان می کنند. تمیز تمیز، جدید جدید، گرم گرم، سیاه سیاه.
که البته احتمال می دم تر تمیز مستقیما از فارسی اخذ شده چون کلمه ما قبل Tem می بود!
اون قسمت که گفتین بامزه ست جالبه واقعا. تو آذربایجان دقیقا میگن "خوشوما گلیر" xoşuma gəlir که دقیقتره.
کلماتی هم که فرمودید فارسیه و در ترکیه کاربرد داره و برعکس خیلی در یادگیری زبان تاکید دارند.
اصلا من میگم بیایید به اتیمولوژی کلمات بپردازیم ببینیم کردوم فارسی و در ترکیه رایج یا کدوم ترکی در فارسی رایجه!
اگه ترکی آذربایجان رو هم بلدید از اون هم یک چیزهایی بنویسید.
قبلا یک بار تعداد بسیاری از کلمات رایج رو مقایسه کردم. فکر می کنم هر دو گویش قبلا یکی بوده اند و تغییرات در پی اختلاف مرزها و استفاده از لهجه استامبول برای زبان ادبی ترکیه بوده است.
شب بخیر