خوب بازی رو ندیدم انشاله بتونیم کویت را ببریم این تدارکاتی بود
اما درباره ی حضورش تو تیم ملی. خوب مگه علی دایی کاری رو که شما بقول خودتون مالدینی کرد رو انجام نداد؟ تا جایی که سنش اجازه میداد بازی کرد. ولی بنظر شما دلیل اینکه مالدینی وقتی با این سن و سال هنوزم که هنوزه وقتی بازی میکنه کلی تشویق میشه ولی اگر دایی با این سنش بازی کنه کلی هم فحش میشنوه چیه؟! من میگم تفاوت تو سطح بازیاست.
درباره ی فیکس بودن مهدوی کیا تو فوتبال خشک آلمان صحبت کردید. بله ولی این حرف شما تا زمانی که مهدی تو اوج بود و تو هامبورگ موشک این تیم شده بود صادقه. ولی الان اصلا نمیتونم این حرف رو قبول کنم. مصدومیت های جورواجور و بالا رفتن سن مهدی ازش متاسفانه یه نیمکت نشین ساخته.
بحث پشتوانه سازی رو به طور کامل و در بست قبول دارم...،
به شرط این که به درستی انجام بشه و فقط لفاظی نکنیم!
پشتوانه سازی یک پروسه زمان بر هست، طراحی سیستم و برنامه مفصل حساب شده می خواد، همین طوری نیست که بگوییم، الان جواد کاظمیان رو میاریم تیم ملی تا جای مهدوی کیا باری کنه و با این حرکت دیگه پشتوانه سازی کرده ایم! به نظرم یک راه مهم پشتوانه سازی حرکت اصولی از پایه های نوجوانی و جوانی است، جایی که ما واقعا مشکل داشته ایم و مناسفانه تا الان کار اصولی و با برنامه ای ندیده ایم...
از خودتون سوال کنید (وجدانا با عجله جواب ندهید!) چرا پائولو مالدینی انقدر تونسته پابرجا بمونه، آیا اگر او در ایران بود می تونست حتی خواب این موفقیت ها رو ببینه یا نه؟؟
اگه جواب تون فقط این باشه که مالدینی رو با مهدوی کیا مقایسه نکنید، من دیگه حرفی برای ادامه دادن نخواهم داشت، چون ما خودمون رو قبول نداریم و فکر می کنیم یکی که صرفا چشم آبی هست بهتر از ماست و این یعنی انکار خود و انکار عزت نفس، در واقع ضرب المثل مرغ همسایه غازه اینجا مصداق روشنی پیدا می کنه.
اگر این فرض شما به اثبات برسه، قبول خواهم کرد، اما مساله اینه که هنوز کاملا به این باور نرسیده ام. همه ی حرف من این بود که نباید سرمایه ها رو از دست داد، به خیال یا به بهانه ی پشتوانه سازی (که آوردن کاظمیان در این مقطع در تیم ملی به جای مهدوی کیا ابدا پشتوانه سازی ننیست)تنها موردی که من بهش تو مقطع فعلی معتقدم فقط اینه که بنظر شما تو این برحه ی زمانی که مهدی بدون شک اون مهدی سابق نیست آیا این به صلاح تیم ملی هست که دعوت بشه یا نه؟!
اما همانطور که گفتم اگر یک بازیکنی به افت کیفی و فنی قطعی رسید، حالا می خواهد اسمش هر چه باشد- حتی رونالدینیو- دیگر نمی تواند در ترکیب اصلی تیم قرار بگیرد.
اما در مورد مهدوی کیا (یا بازیکنی در ردیف اون) به اعتقاد من، اگر حتی 40درصد توانایی گذشته اش رو هم داشته باشه باز تدبیر حکم می کنه که در ترکیب تیم قرار بگیره، (حالا اگر فیکس نبود طوری نیست) همین تجربه ی بالا و دیدن میادین متعدد بین المللی اگر تنها منجر به فقط یک پاس مهم در بازی رسمی بشه که ده تا بازیکن لیگی در اون لحظه اسیر جو ورزشگاه و حساسیت بازی شده اند، کافی است. برای همین من قویا رای به بازی با تجربه ها می دهم (البته به شرطی که مصدومیت اونقدر نباشه که اصلا نتوانند پا به توپ بشوند یا کیفیتی کمتر از 20 درصد گذشته شون داشته باشند)
الان کریمی هم مدت هاست که اون کریمی همیشگی نیست، پس به نظر شما دلیلی برای دعوت کردنش نباید وجود داشته باشه. جای تاسفه: ما با هزار مصیبت صاحب بازیکن بین المللی می شویم، اما به راحتی آب خوردن همه چیز رو می خواهیم از دست بدهیم! جالب اینجاست که با این حرکت احساس غرور هم می کنیم که جرات خط زدن یک بازیکن ارزشمند رو داشته ایم!!مهدوی کیا یا اون کریمی سابق نیست اصلا نیاد بهتره! چون جای یکی دیگه رو هم تنگ میکنه.
کاملا درسته، با شما موافقم که ما پتانسیل بسیار خوبی از نظر کیفیت فوتبال در مملکت داریم، اما بحث من با شما تفاوتش در این هست که بنده عرض می کنم باید از خیلی قبل تر بازیکن های با استعداد کشف بشوند و در تیم های پایه خودشون رو نشان بدهند و در میادین بزرگ ملی (تیم های ملی جوانان و نوجوانان) محک بخورند و از این طریق به تیم ملی هم دعوت بشوند. شاید این حرف با نظر شما آرمان گرایانه به نظر برسه، اما روش صحیحش اینه.موری جان به خدا قسم فوتبال این مملکت خیلی استعداد داره. من اگه یه روزی مربی تیم ملی بودم یکی مثل میداوودی رو فیکس تیم ملی میذاشتم. واقعا این بازیکن بی نظیره ولی داره حروم میشه. زیر سایه ی نامهای بزرگ.
تیم ملی بزرگسالان جای آزمون های سعی و خطا نیست، چون فرصتی برای اشتباه کردن و اصلاح وجود ندارد. الان شما ببینید کشورهای مطرح آسیایی ژاپن و کره چه می کنند؟ حرکت های زیربنایی اونها چطور است و مال ما چطور؟ با حلوا حلوا کردن که دهان شیرین نمی شود، باید در عرصه ی عمل و واقعیت پشتوانه سازی کرد و فقط ژست بها دادن به جوان ها را نگرفت!
الان شما که اسم میداوودی رو می آورید: چه دلیل یا تضمینی وجود داره که این بازیکن که اتفاقا بازیکن بسیار باهوش و خلاقی هم هست و بنده هم قبولش دارم، بتواند در عرصه ی ملی هم همون کیفیت هایی رو که در باشگاه خودش در ایران داشته در تیم ملی هم به منصه ی ظهور برساند؟ برای شما آرش برهانی رو مثال زدم که او هم جوان با استعدادی بود و هست، اما نتوانست در جام ملت ها وحتی قبل ترش در جام جهانی گوشه ای از ارزش های واقعی خودش رو نشون بده. (قبلا هم غلامپور که اون وقت ها در باشگاه پاس کولاک می کرد و شوت گیر قهاری بود، اما در بازی های مقدماتی جام جهانی 94 نمی دانم یادتون میاد یا نه، با گل های افتضاحی که خورد به تنهایی ما رو از راهیابی به جام جهانی بازداشت) در همین جام ملت های اخیر عنایتی هم مشکل پیدا کرد، مگر عنایتی دو فصل قبل با 20 گل زده آقای گل نشده بود، پس چطور نتوانست در جام ملت ها کارایی خودش رو نشون بده؟ به نظر شما علتش فقط این بود که زیر سایه ی علی دایی قرار گرفته بود و بهش میدون نمی دادند؟! من اینطور فکر نمی کنم.
به نظر من این درست نیست که صرفا نگاه کنیم و ببینیم یک بازیکن در داخل کشور دو تا (یا حتی چند بازی بیشتر) بازی طوفانی و عالی انجام داده و بعد بیاییم حکم کنیم که الان این باید فیکس تیم ملی بشه، و از این بالاتر! جای بازیکن های بین المللی ما رو که تجربه های بسیار گرانسنگ و متعدد هم با تیم ملی و هم با تیم های مطرح اروپایی دارند رو بگیره، این ابدا اسمش پشتوان سازی نیست، بلکه به زعم من خودکشی است!
محض یاد آوری و رفع سوء تفاهم:
مفهوم صحبت های من این نیست که اعتقادی به جوانگرایی و تغییر و نحول در تیم ملی ندارم، هرگز! به هر حال چه بخواهیم چه نخواهیم روزی با تجربه ها کنار خواهند رفت و باید جرات کرد و نفرات جایگزین را وارد مجموعه کرد، اما در پی یک پروسه ی منطقی و درست.
جواب این مساله رو در پست بعدی - برای این که پاسخی برای دوست عزیزمون M A T R I X خان هم داشته باشم- خدمت شما عرض خواهم کرد.من آرسن ونگر رو یکی از 3 تای مربی بزرگ دنیا میدونم. دلیلشم اینه که شما به تیمش نگاه کنید. همیشه و هر فصل یه سری بازیکن جوون از تیمای پایه ش به تیم بزرگسالا میان. امثال ون پرسی چرا الان باید فیکس تیم ملی هلند باشن؟ چرا باید یکی از ستونهای همین تیم آرسنال باشن؟ چون بهشون میدون داده شده.
من و شما و ... خوب ميدونيم كه همچين چيزي بعيده كه اتفاق بيفته ! اما حالا كه نميتونيم به 100% برسيم ، نبايد سعي كنيم كه به 10% برسيم !!؟
درست می گویید: در این مملکت انتظار حرکت های صد در صد اصولی و زیربنایی داشتن اشتباه است (با توجه به تجربه ی 30 سال اخیر، مگر این که یک روزی خدای ناکرده! یک مدیر ورزشی واقعی در جایگاه سازمان تربیت بدنی شروع به کار کند و بخواهد حقیقتا کارهای زیربنایی انجام بدهد، کاری که تا حد زیادی محمد رضا یزدانی خرم در والیبال انجام داد و موفق هم بود)، اما این نکته به کنار،این هم درست نیست که در مقطع فعلی با تجربه ها رو کاملا حذف کینم و با این کار فکر کنیم 10% از اون پشتوانه سازی رو انجام داده ایم. (دست کم من چنین عقیده ای ندارم)
بحث من همین جاست:دوست من حرف ما يكي هست اما دلايلمون و در نتيجه گفتارمون متفاوته ! من تو پست قبلي هم توضيح دادم كه من به اين خاطر ميگم دعوت نشدن مهدوي كيا از دعوت شدن'ش بهتره كه :
اگر مهدوي كيا به تيم ملي دعوت شه ، آماده يا نا آماده ، بازيكن فيكس تيم ملي ميشه ! (اينو تجربه ثابت كرده ديگه ! در مورد دايي هم اگر وقتي كه اماده نبود ، بازي نمي كرد ، مطمئن باش اون همه فحش و بد و بيراه پشت سرش نبود!)
اولا: بفرمایید تعریف شما از بازیکن آماده و همینطور بازیکن ناآماده، چیه؟
در ثانی: شما چی رو با چی دارید عوض می کنید؟ به نظر شما حتی یک رونالیدینیوی ناآماده بهتر از بازیکن روفرم و قبراق لیگ دست سوم اسپانیا نیست؟ (مثال ها رو عمدا قدری با غلو و اغراق می زنم تا دستگیرتون بشه که تعویض یک مهره ی با تجربه با صرفا قدرت فیزیکی فعلی یک بازیکن بی تجربه یا کم تجربه، کار درستی نیست. این فقط قدرت فیزیکی نیست که به درد می خوره، 30 - 40 آمادگی فیزیکی یک با تجربه به طور کامل یک بازیکن آماده ولی بی تجربه رو می پوشاند. )
نميخوام بگم كاظميان از مهدوي كيا بهتره .. نه! گاها" مهدوي كيا بازي هاي ميكنه كه هيچكس تو ايران نميتونه جاشو پر كنه ! ولي تو اروپا رونالدينيو اگه آماده نباشه ، رو نيمكت ميشينه !!
1- من دقیقا همین گاها" (که درستش گاه گاهی است) شما رو باهاش کار دارم، همین حرکت هایی که در بازی های رسمی فقط یک موردش به درد می خوره و تیم رو از بن بست نجات می ده.
2- خود شما می گویید در اروپا: اینجا اروپاست؟! چرا ما می خواهیم اینطوری خودمون رو با دیگران مقایسه کنیم، ما اینجا کدام سیستم کارآمد و اصولی را داریم که دلمان را بخواهیم خوش کنیم و بعد بگوییم در اروپا فلان و بهمان طور عمل می شود؟ بعد هم: اگر می بینید حتی رونالدینیو نیمکت نشین می شود، بازیکنهایی همطراز از نظر فیزیکی و تمرینی با اونها رو روی نیمکت دارند، اما آیا اینجا هم همینطوره؟ به نظر من یک بازیکنی که سال ها تمرین های سخت اروپایی کرده رو با تمرین مربیان داخلی یکی کردن اصلا انصاف نیست! این کجا و آن کجا؟ (درست مثل همین حرف هایی که فردوسی پور در نود به خورد مردم می دهد که کجای دنیا فلان و بیسار است، یکی نیست بگه پدر جان! اینجا ایرانه با مختصاتی که همه می شناسیم و خبر داریم چی به چیست و باید در چارچوب همین مختصات عمل کنیم.)
من همون لحظه ای که داشتم پست خودم رو می نوشتم حدس می زدم عزیزانی مثل شما واکنش نشان بدهند و بگویند آخر پائولومالدینی چه ربطی به مثلا مهدوی کیا داره؟!در اينكه مالديني گر در ايران بود هرگز همچين موفقيتهايي رو كسب نمي كرد ، شك هم جايز نيست! اما اينكه بُلد كردم ، ديگه نهايت كم لطفي شما بود نسبت به بازيكني بزرگي مثل مالديني ! دوست من ، مالديني صرفا" چشم آبي نيست !
حالا براتون شرح می دهم:
اولا بنده پائولو مالدینی رو بسیار قبول دارم، چند وقت پیش در یکی از همین تاپیک های نظر سنجی خودمون که سوال کرده بودند 10 بازیکن مطرح دو دهه ی اخیر چه کسانی هستند، من در لیست خودم پائولو مالدینی رو قرار دادم (که خیلی ها اشاره نکرده بودند و فقط بازیکن های سرشناس فعلی مثل لیونل مسی رو نوشته یودند) و همون وقت لیست من به نظر خودم یکی از منصفانه ترین لیست ها بود. پس بنده هیچ تردیدی در نبوغ بازیکنی مثل پائولومالدینی نداشته و ندارم.
دوما: من اغلب به طور تعمدی مثال هایم را با اغراق می زنم تا گوشی دست طرف مقابل بیاید که کجای کار هستیم.
منظور من این بوده و هست که هیچ دلیلی وجود ندارد برای این که ما خودمان رو دست کم بگیریم و صرفا به این حاطر که فلانی اول اسمش رونالدوست یک موجود دست نیافتنی است و با ماها خیلی فرق داره، نه اینطور نیست، در واقع اونها فرقی با ما ندارند مگر در تمرینات بهتر، تغذیه ی بهتر و یک سری مسایل دیگر، اما این نباید باعث بشه که ما ارزشی برای خودمون قایل نشویم. در رده های دیگر ورزش های ملی ما هم می بینیم گاهی یک ورزشکار ملی که هرگز امکانات و پول رقبای خارجی خود را نداشته در میدان حریف یا حریفان چشم آبی خود را حسابی خجالت داده!
پس به نیروهای خودمون اعتماد کنیم و نگوییم چون مثلا آنچلوتی ریوالدو رو نابود کرد ما هم مجوز چنین کاری رو داریم. خیر، اینطور قیاس ها قیاس های درستی نیست. ما اول باید موقعیت و امکانات خودمان را ببینیم و بعد تصمیم بگیریم که مثلا نکونام و آندرانیک و امثالهم رو نیمکت نشین یا حتی حذف کنیم.
کویت رو نتونستن ببرن :lol: چه تیمی! ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی. کاين ره که تو می روی به ترکستان است
واقعا دره و برهم بازی می کردند ولی خدایی برهانی بهتر از شجاعی نیست!من نمیدونم با این بازی شلم شوربایی که تیم ملی کرد
چرا این گزارشگر شبکه جام جم این قدر تعریف می کرد!
برهانی از این شجایی خیلی بهتره!