• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

گپ و گفتگوی طرفداران عکس و عکاسی!

p30room

Registered User
تاریخ عضویت
14 فوریه 2010
نوشته‌ها
2,375
لایک‌ها
3,562
محل سکونت
IRAN
سلام به دوستان

اینم یه گیف باحال از حرکات نمایشی موشی همستر :دی


حسین چه کردی
یه روز وقت بده بخونم
01144IMMp3s9yrtx9vks6vwkrfvl%5B1%5D.gif
 

hameddam

کاربر فعال عکاسی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2006
نوشته‌ها
1,708
لایک‌ها
1,409
محل سکونت
تهران - کرج
سلام
صبح بخیر
متنت خوبی بود حسین جان نمیتونم نقدش کنم چون سر رشته ای تو ادبیات ندارم اما از دید یه خواننده عام یه جاهایی یه جوری میشد با فضا سازیت نمیشد یه جاهایی ارتباط برقرار کنم نمیدونم چرا
ولی مرسی که اینهمه واسه ماها نوشتی :)


مرسی از پیشنهاد محمود خان
اما راستش نیازی به استخدام کارگاه نیست :D منو خیلی ها از بچه های فروم در دنیای واقعی دیدن :p


آخه آرام هیچ بهونه ای واقعا به ذهنم نمیرسید اینم یه هو از دهنم پرید خلاص شم از چاله افتادم تو چاه :D
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
بابا خب یکیو میگفتی که پدر و مادرت قبول نمیکردن
مثلا طرف ازت بزرگتر بود یا از نظر خانوادگی به هم نمیخوردید:D
خلاصه که خوشبخت باشی:D
 

S.M.H

‏‎کاربر فعال خاطرات و آشپزي و خوراکي ها
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 فوریه 2011
نوشته‌ها
5,666
لایک‌ها
6,608
سن
34

hameddam

کاربر فعال عکاسی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2006
نوشته‌ها
1,708
لایک‌ها
1,409
محل سکونت
تهران - کرج

چه طوری مرد افسره؟
خوبی سید؟
کم پیدایی



بابا خب یکیو میگفتی که پدر و مادرت قبول نمیکردن
مثلا طرف ازت بزرگتر بود یا از نظر خانوادگی به هم نمیخوردید:D
خلاصه که خوشبخت باشی:D

به خدا منم فکر میکرد اوشون صد در صد جواب منفی میده :D
مگه فیلم هندییه بگم بزرگتر از خودمو میخوام :D
حامد راج کاپور میشدم با اون سبیلش:p
 

p30room

Registered User
تاریخ عضویت
14 فوریه 2010
نوشته‌ها
2,375
لایک‌ها
3,562
محل سکونت
IRAN
حسین متن خیلی قشنگی بود ولی باز هم غمگین :( چه میکنی با خودت

لاک پشت نینجا کار :D

grandoman_week47_11.jpg
 

S.M.H

‏‎کاربر فعال خاطرات و آشپزي و خوراکي ها
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 فوریه 2011
نوشته‌ها
5,666
لایک‌ها
6,608
سن
34
چه طوری مرد افسره؟
خوبی سید؟
کم پیدایی





به خدا منم فکر میکرد اوشون صد در صد جواب منفی میده :D
مگه فیلم هندییه بگم بزرگتر از خودمو میخوام :D
حامد راج کاپور میشدم با اون سبیلش:p

افسرده؟
07961645429997006824.jpg


خوبم

حس رای نیس اصن :دی
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
چه طوری مرد افسره؟
خوبی سید؟
کم پیدایی





به خدا منم فکر میکرد اوشون صد در صد جواب منفی میده :D
مگه فیلم هندییه بگم بزرگتر از خودمو میخوام :D
حامد راج کاپور میشدم با اون سبیلش:p

بهرحال بهتر از همچین اتفاق غیر منتظره ای بود:D
عروسی یادت نره دعوتمون کنی:D
 

YARAY

Registered User
تاریخ عضویت
24 ژوئن 2006
نوشته‌ها
1,946
لایک‌ها
164
محل سکونت
تهران
سلام
من دنبال یادگیری طراحی صحنه تو داستان هستم.برای همین همین طور مزاحم شما میشم
بخش ادبیات که کلا" خوابیده(از نظر نظر دادن و کمک کردن و ...) مجبورم بیام این جا.که حداقل شما زوری هم که شده یه نگاهی بندازید.
ممنون از نظراتتون اگر ازم دریغ نکنید :)


چند روزی هست که فکر این نوشته مغزم رو به خودش مشغول کرده.امیدوارم خوب در بیاد:

کسی که جنگ نرفته باشد ن.......

بیشتر شبیه خاطره است تا داستان و من که هیچ فضاسازی جدی و مهمی ندیدم به نظرم نمایشنامه باشه جالبتره اما انگار فاصله زیادی با کسی که داره تعریف میکنه داره
نمیدونم چه قدرش بر اساس تجربه هست اما پر از اعلام نظر و تحمیل دیدگاه به خوانندست مخصوصا چند سطر اول.نمسدونم چس مسخونسد اما روایت از زبان کسی که مرده دیگه کلیشه ای شده و یکی از بهترینها به نظر من سال بلوای عباس معروفی و یا از قدیمترها آواز کشتگان مال دکتر رضا براهنی هستش.
البته همه اینها نظرات شخصیه و قرار نیست درست باشه
موفق باشید.
 

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
35
محل سکونت
Isfahan
سلام به همه ی دوستان


سلام
صبح بخیر
متنت خوبی بود حسین جان نمیتونم نقدش کنم چون سر رشته ای تو ادبیات ندارم اما از دید یه خواننده عام یه جاهایی یه جوری میشد با فضا سازیت نمیشد یه جاهایی ارتباط برقرار کنم نمیدونم چرا
ولی مرسی که اینهمه واسه ماها نوشتی :)

حامد جان ممنونم ازت.
بالاخره من اول کارم و پر از اشکال.همین نظرات هست که میتونه کمکم کنه.میخواستم داستان ر و از نگاه یه پیر مرد که جنگ رفته بگم ولی نتونستم درست عنوانش کنم
با حرف هات موافقم.ایشالا مشکلات کمتر میشه.

حسین متن خیلی قشنگی بود ولی باز هم غمگین :( چه میکنی با خودت

فرزاد جان زیاد جدی نگیر.میدونم چی میگی ولی من حالم خوبه:)
ممنونم از نظری که دادی

بیشتر شبیه خاطره است تا داستان و من که هیچ فضاسازی جدی و مهمی ندیدم به نظرم نمایشنامه باشه جالبتره اما انگار فاصله زیادی با کسی که داره تعریف میکنه داره
نمیدونم چه قدرش بر اساس تجربه هست اما پر از اعلام نظر و تحمیل دیدگاه به خوانندست مخصوصا چند سطر اول.نمسدونم چس مسخونسد اما روایت از زبان کسی که مرده دیگه کلیشه ای شده و یکی از بهترینها به نظر من سال بلوای عباس معروفی و یا از قدیمترها آواز کشتگان مال دکتر رضا براهنی هستش.
البته همه اینها نظرات شخصیه و قرار نیست درست باشه
موفق باشید.

سلام
خیلی خوشحالم که کسی وقت گذاشته و در مورد یه سری نوشته ی فرد تازه کاری مثل من نظرش رو بدون اغراق گفته.
راستش من بیشتر از مخالفت ها خوشم میاد تا تایید.چون این طوری حداقل مشکلاتی بیان میشه که از نظر یه فرد دیگه است.
من هیچ تجربه ای روی این کار نداشتم.همین طوری به ذهنم خطور کرد و نوشتم.یعنی بیشتر دنبال همین هستم.دنبال واقعیت گفتن نیستم.دوست دارم جاهایی از داستان پیچیده باشه.البته نه به هر قیمتی.الگوی اصلی ام هم اگر لیاقتش رو داشته باشم همین جناب معروفی هست.که فقط چند تا از کتاب هاشون رو خوندم.
من دنبال این هستم که خواننده یه وقتی تمامش رو خوند بیشتر احساس شادی کنه.تو دو تا متن قبلی هم که نوشتم(و میدونم پر از اشکاله) همین روند رو داشتم.یعنی اون فرد یا راوی داستان جوری به مرگ و خودکشی نگاه کنه که انگار اتفاق خوبی هست.
بیشتر اون نوشته فکر ها و خاطرات اون فرد بود که روایت میکرد و نمیدونستم چطوری فضای خاطراتش رو تعریف کنم.آخه اصول نوشتن رو هنوز بلد نیستم
مثال خوبی زدید.من آواز کشتگان رو نخوندم ولی سال بلوا رو چرا.بیشتر دنبال این بودم که دید خواننده به خودکشی اون فرد غمگین نباشه.و به عنوان یه واقعیت قبولش کنه.
ممنونم از نظرات خوبتون.
شما هم موفق باشید
 

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
35
محل سکونت
Isfahan
این شکل و شمایل منه وقتی از سر کار بر میگردم :D

100_D05C08F35D_54165D2A_10786_UDPxDSLxHTTP_101.37K.Jpg
 

mahi58

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2006
نوشته‌ها
7,735
لایک‌ها
11,291
محل سکونت
Tehran
من هم کامل خوندمش حسین. متن زیبا و همچین حرفه ای و خاصی بود.

نکات مثبت:
- به نظرم خیلی واقعی و روان شناسانه اومد. انگار که واقعا همچین اتفاقی برای یه نفر افتاده؛ یعنی خیلی به چیزهایی که رزمنده های جنگ واقعا تعریف می کنند شباهت داره.
- بعضی از نکات انتقادی یی که توش هست خیلی جالب و تیزهوشانه است و هر چند تلخه، ولی خوندنش برام جالب بود...

نکات منفی:
- نظر شخصی: از داستان هایی که نویسنده می خواد آخرشون رو دراماتیک و سنگین تموم کنه و مثل صادق هدایت یه حادثه ای مثل خودکشی، مرگ و ... در انتهای داستان می ذاره شخصا زیاد خوشم نمیاد. دوست دارم انتهای داستان واقعی تر باشه. یعنی یه جورایی به نظرم میاد کسی با این جور چیزها خودکشی نمی کنه، اینها زخم های کهنه ایه که مردم باهاشون زندگی می کنند و تا آخر عمر ازش سختی می کشند.
- چند تا غلط املایی توی متن بود (خاری - همزادپنداری - ...). البته توی این مقدار متن چند تا غلط طبیعیه، ولی بهتره که اگر اهل نوشتن هستی سعی کنی غلط املاییت رو به صفر برسونی.
 

YARAY

Registered User
تاریخ عضویت
24 ژوئن 2006
نوشته‌ها
1,946
لایک‌ها
164
محل سکونت
تهران
سلام
خیلی خوشحالم که کسی وقت گذاشته و در مورد یه سری نوشته ی فرد تازه کاری مثل من نظرش رو بدون اغراق گفته.
راستش من بیشتر از مخالفت ها خوشم میاد تا تایید.چون این طوری حداقل مشکلاتی بیان میشه که از نظر یه فرد دیگه است.
من هیچ تجربه ای روی این کار نداشتم.همین طوری به ذهنم خطور کرد و نوشتم.یعنی بیشتر دنبال همین هستم.دنبال واقعیت گفتن نیستم.دوست دارم جاهایی از داستان پیچیده باشه.البته نه به هر قیمتی.الگوی اصلی ام هم اگر لیاقتش رو داشته باشم همین جناب معروفی هست.که فقط چند تا از کتاب هاشون رو خوندم.
من دنبال این هستم که خواننده یه وقتی تمامش رو خوند بیشتر احساس شادی کنه.تو دو تا متن قبلی هم که نوشتم(و میدونم پر از اشکاله) همین روند رو داشتم.یعنی اون فرد یا راوی داستان جوری به مرگ و خودکشی نگاه کنه که انگار اتفاق خوبی هست.
بیشتر اون نوشته فکر ها و خاطرات اون فرد بود که روایت میکرد و نمیدونستم چطوری فضای خاطراتش رو تعریف کنم.آخه اصول نوشتن رو هنوز بلد نیستم
مثال خوبی زدید.من آواز کشتگان رو نخوندم ولی سال بلوا رو چرا.بیشتر دنبال این بودم که دید خواننده به خودکشی اون فرد غمگین نباشه.و به عنوان یه واقعیت قبولش کنه.
ممنونم از نظرات خوبتون.
شما هم موفق باشید

با پشتکار حتما موفق میشید
کتاب ارواح شهرزاد نوشته شهریار مندنی پور رو به شدت توصیه میکنم
وای من دیوونه کارای مندنی پورم
 

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
35
محل سکونت
Isfahan
سلام به همه ی دوستان عزیز
محمود خان و آرام و سید و علی و دوست خوبمون



جدی موهام همین طوریه.باور نداری ازشون عکس بگیرم.این جا باد خیلی میاد و همچنین پر از گرد و خاکه.چون وقت زیادی ندارم نمیرسم که هر روز برم حمام:blush:
خودم هم بیشتر اوقات خودم رو نمیشناسم وقتی میام خونه :D


:D :(
چرا گریه میکنی علی


نخوری یه وقت ما رو.بذار برم دوش بگیرم بعد خدمت میرسم

من هم کامل خوندمش حسین. متن زیبا و همچین حرفه ای و خاصی بود.

نکات مثبت:
- به نظرم خیلی واقعی و روان شناسانه اومد. انگار که واقعا همچین اتفاقی برای یه نفر افتاده؛ یعنی خیلی به چیزهایی که رزمنده های جنگ واقعا تعریف می کنند شباهت داره.
- بعضی از نکات انتقادی یی که توش هست خیلی جالب و تیزهوشانه است و هر چند تلخه، ولی خوندنش برام جالب بود...

نکات منفی:
- نظر شخصی: از داستان هایی که نویسنده می خواد آخرشون رو دراماتیک و سنگین تموم کنه و مثل صادق هدایت یه حادثه ای مثل خودکشی، مرگ و ... در انتهای داستان می ذاره شخصا زیاد خوشم نمیاد. دوست دارم انتهای داستان واقعی تر باشه. یعنی یه جورایی به نظرم میاد کسی با این جور چیزها خودکشی نمی کنه، اینها زخم های کهنه ایه که مردم باهاشون زندگی می کنند و تا آخر عمر ازش سختی می کشند.
- چند تا غلط املایی توی متن بود (خاری - همزادپنداری - ...). البته توی این مقدار متن چند تا غلط طبیعیه، ولی بهتره که اگر اهل نوشتن هستی سعی کنی غلط املاییت رو به صفر برسونی.

محمود عزیز خیلی ممنونم از نظرت.همون طور که گفتم سعی ندارم روش صادق هدایت رو دنبال کنم.چون اون بیشتر داستان هاش کلا" فضای غمناکی داشت.
از طرفی مرور افکار و خاطرات اون هم از طرف روای خیلی توش کم پیدا میشه(یعنی اندک کتاب هایی که از ایشون خوندم همین طور بوده)
در مورد غلط املایی هم باهات موافقم.شرمنده ام به خاطر این همه اشتباه :blush:
دلیل اصلی اش هم تند تایپ کردن بوده.بعضی وقت ها مغزم کم میاره که بخواد املای درست کلمه ای رو به یاد بیاره

با پشتکار حتما موفق میشید
کتاب ارواح شهرزاد نوشته شهریار مندنی پور رو به شدت توصیه میکنم
وای من دیوونه کارای مندنی پورم

ممنونم از شما
حالا که بحث داغه خوبه اون دو تا نوشته رو هم بذارم؟
پ.ن: باید الان بگید که پر رو نشو دیگه.بساطتت رو جمع کن برو از این جا :blush:
الان درگیر چند تا کتاب هستم.که اولینشون تماما" مخصوص جناب معروفی هست.عاشق روایت کردن ایشون هستم.چند تا مجموعه داستان هم از بورخس هست که باید بخونم.
فکر میکنم این شخص هم طرز نوشتنشون بسیار خوب و مطابق با سلیقه های من هست.
بعد از اون حتما" این کتاب رو میخونم.
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
شبکه 1 انتخابات
شبکه 2 انتخابات
شبکه 3 انتخابات
شبکه 4 انتخابات
شبکه 5 انتخابات
اونوقت میگن چرا جوونا شبکه داخلی رو نگاه نمیکنن
د اخه کشتید ما رو:wacko:
 
بالا