• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

درباره تجارت، پس انداز و سرمايه گذاري

ftec

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 می 2011
نوشته‌ها
1,436
لایک‌ها
388
محل سکونت
تنها شهر ایران، تهران
به به دوست عزیثز افتک ما شمارو هرجا میبینیم یاد انرژی منفیه میافتیم

بععله :D

حق با شماست. من اشتباه کردم. دخالت کردن در کار دیگران، بیمورد و اتلاف وقته. من به شما قول میدم از حالا به بعد حتی اگر دیدم کسی داره با مخ میفته تو چاه ، لبخندزنان از کنارش رد بشم و براش دست تکون بدم :p
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
بععله :D

حق با شماست. من اشتباه کردم. دخالت کردن در کار دیگران، بیمورد و اتلاف وقته. من به شما قول میدم از حالا به بعد حتی اگر دیدم کسی داره با مخ میفته تو چاه ، لبخندزنان از کنارش رد بشم و براش دست تکون بدم :p


تو صفحه 142 از تايپيك "با چهارصد و دوازده ميليارد تومان جكار مي توان كرد؟" مطلب زير رو به عنوان اظهار نظر براي يكي از دوستان نوشته ام كه:
به نظرم من، موفقيت از يك مسير واحد نمي گذره بلكه بي نهايت راه براي رسيدن به اون وجود داره. اما بذارين منظورم رو روشن تر بگم، شرط موفقيت، روش اجراي صحيح هر ايده اي هست. پس هر چيزي كه انتخاب مي كنين ممكنه به موفقيت منجر بشه اما فقط و فقط به شرطي كه روش اجرا كردن ايده درست باشه.

راستش من يه ... تو يكي از معتبرترين مراكز ... كشور هستم. با حدود 20 سال سابقه. مولف ... كتاب در زمينه ... هم هستم. تو اين سال ها بخوبي ياد گرفته ام كه شرط موفقيت هر پروژه اي، استفاده از روش تحقيق مناسب و درسته. بنابراين معتقدم حتي اگه خارج از تخصص هم وارد كارزا تحقيق بشين، بشرطي كه از روش تحقيق درست استفاده كنين و راه رو گم نكنين، قطعا به نتايج درست ميرسين. هر چند هم كه ممكنه اين نتايج كم و محدود باشند. البته و صد البته براي اينكه راه درست رو گم نكنين، الزاما بايد از يك يا چند مشاور قوي كمك و همفكري بگيرين.

از طرفي هم به قول معروف قرار نيست كه هر كسي از اول، چرخ رو اختراع كنه. پس بهتره در چارچوب تخصص خودش، راه رفته ديگران رو ادامه بده و به اون اضافه كنه.

و بالاخره اينكه خيلي چيزا رو بايد به تجربه ياد گرفت و طبيعي هست كه تو اين مسير ضرر و زيان و يه سري مشكلات پيش بيني نشده هم اتفاق مي افته.

با توجه به اين سه امكاني كه در بالا گفتم، پشتك هاي زيادي تا حالا زده ام. تو يه مورد هم كم مونده بود ضربه مغزي بشم كه از بيخ گوشم رد شد. يعني اينكه حين آزمون و خطا، زيان هاي زيادي هم دادم. بالاخره موضوع شمال كه تو اين تايپيك دربارش شرح ماوقع مينويسم، هم با يه سري تهديدها و فرصت ها مواجه بوده و هست. اما هدف اصلي من از اون، موضوع برنامه ريزي كوتاه مدت و فقط انتفاع نيست. بيشتر يه جور فرصت سازي چندمنظوره و بلندمدت رو در نظر دارم. شايد كليد واژه هاش اينا باشن: امنيت و ايمني، سود، سرمايه گذاري، تفريح، شغل چندم، و امثالهم.

به تجربه و بطور قطعي قانع شده ام كه علت ناكامي هاي بيشماري كه تا حالا داشته ام، انتخاب نادرست نبوده. چون همان راه و ايده رو خيلي هاي ديگه رفتن و دارن ميرن و خوب هم موفق شدن. پس تفاوت من با اونا چيه؟ خوب دليليش واضح است، روش اجرا كردن ايده و دنبال كردن هدف توسط افراد موفق با من فرق داره. يعني اگه منم بتونم روشم رو اصلاح كنم، حتي بيشتر از اونا موفق ميشم. الانه تمام فكر و ذكر من همينه كه كجاهاي كاري كه دارم مي كنم، ايراد داره و بايد تغيير كنه.

يه مثال ميزنم: خيلي ها هستن كه تمام امورات زندگيشون از طريق كار با وانت ميچرخه. اما من تو وقت آزادم كه كم هم نيست، بيشتر از خرج ماشين، چيزي نتونستم دربيارم!!! خوب الانه يه علامت سئوال خيلي خيلي بزرگ جلو چشامه كه چرا ؟

بازم تو صفحه 142 تايپيك حاج حسين خودمون نوشتم كه:
يكي از بهترين كتابايي كه هم مربوط به سرمايه گذاريه و هم مربوط به موفقيت، كتابي به اسم پرسش هاي كوانتومي هست. ... با خوندن يك چهارم اين كتاب يه بانك اطلاعاتي درست كردم كه ... يه ميليون چه كارهاي سودآوري ميتونم انجام بدم، با 5 ميليون چطور؟ با 10، 100، و ميليارد و ... چطور؟ به تك تك اين سئوالات در حد دانش و تجربه و مشاهداتم جواب دادم. خوب، حالام دارم بر اساس موجودي واقعي و فعلي خودم از جوابها و ايده هاش استفاده مي كنم.

اما اجرا كردن هر كدوم از اين ايده ها و پاسخ ها نياز به كاربرد روش مناسب داره. پس فقط داشتن پول و سرمايه، چه كم يا زياد لزوما به موفقيت منجر نميشه. يعني اگه همون صد ميليارد رو هم داشته باشم ممكنه نتونم كاري باهاش بكنم. چون نميدونم چطور بايد باهاش كار كنم!!! پس نتيجه ميگيرم كه مشكل اصلي من اينه كه اول بايد ياد بگيرم با ايده ها و پروژه هاي كوچولو موچولو چطوري كار كنم كه موجب سودآوري و موفقيت بشه؟، بعد دنبال پروژه هاي متوسط و بزرگ برم. واسه اينم يه اسم گذاشتم: كار هوشمندانه.

بنابراين ضمن تشكر از شما دوست عزيزي كه روي دوم سكه رو به من گوشزد مي كني، بايد بگم كه بعد از طرح اشكال، اگه راه حل كاربردي هم بدي يه عمر منو ممنون و مديون خودت كرده اي.

موفق باشي.
 
Last edited:

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
... به نظر من کار این دوستمون عالیه حداقل شجاعتش داره که کاری شروع کنه ... البته ... بازار الان برای هیچ کاری مناسب نیست ولی ... به نظرم هرکاری باید از ریشه برنامه ریزی و تحقیق کرد که این دوستمون دارن انجام میدن درضمن از ادبیات حرفشون خیلی خوشم اومد و اینکه دوستان دیگم عقل و منطق دارن بیطفانه دارن رو حرفای دوستمون تحقیق میکنن

از لطف و توجه شما دوست عزيز خيلي ممنون هستم. نوشتن، منو بيشتر به عمل به ادعاهام متعهد مي كنه. از راهنمايي خودتون منو بي بهره نفرمايين. ممنون.
 

ftec

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 می 2011
نوشته‌ها
1,436
لایک‌ها
388
محل سکونت
تنها شهر ایران، تهران
به تجربه و بطور قطعي قانع شده ام كه علت ناكامي هاي بيشماري كه تا حالا داشته ام، انتخاب نادرست نبوده. چون همان راه و ايده رو خيلي هاي ديگه رفتن و دارن ميرن و خوب هم موفق شدن. پس تفاوت من با اونا چيه؟ خوب دليليش واضح است، روش اجرا كردن ايده و دنبال كردن هدف توسط افراد موفق با من فرق داره. يعني اگه منم بتونم روشم رو اصلاح كنم، حتي بيشتر از اونا موفق ميشم. الانه تمام فكر و ذكر من همينه كه كجاهاي كاري كه دارم مي كنم، ايراد داره و بايد تغيير كنه.


من یک سوال از شما دارم. خیلی ها رفتن در رشته وزنه برداری و دارن میرن و خوب هم موفق شدن. بهداد سلیمی 260 کیلو وزنه میزنه . من نمیتونم ! تفاوت من با اون چیه ؟ باید روش تمرینم رو اصلاح کنم ؟ باید برم وزن اضافه کنم که 150 کیلو بشم ، بعدش تمرین کنم که وزنه 300 کیلویی بزنم ؟ اصولا لازمه این کار ؟ وقتی من میتونم کاری انجام بدم که با استعدادهام ، امکاناتم ، علاقه ام و روحیاتم سازگاره ، چرا باید وانت بخرم که بعدش بخوام به خودم ثابت کنم که من هم میتونم مثل بقیه از وانت پول در بیارم ؟

جواب سوالات شما خیلی ساده است. شما حسابداری راننده وانت نیستی. هر کاری هم بکنی راننده وانت نمیشی:D ، مگر اینکه از ذات و ریشه تغییر کنی

هر شغلی اقتضائات خودشو داره. مشاغلی وجود داره که محلیه . برای ساکنین اون محل سود داره. روستایی شمالی 20 تا مرغ و خروس میریزه تو زمین جلوی خونش از منافعش سود میبره . اما این کار اینجوری نیست که من بتونم بگم خب ... من که تهرانیم هزار ماشالا :cool: ، پول هم دارم ، زمین گنده تر میخرم ، 500 تا مرغ و خروس میریزم توش. فکر میکنم شما تا الان با چند تا از مشکلاتی که من اول تاپیکت گفتم روبرو شدی ...درگیر شدن با محلی ها و...
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
... خیلی ها رفتن در رشته وزنه برداری و دارن میرن و خوب هم موفق شدن. بهداد سلیمی 260 کیلو وزنه میزنه . من نمیتونم ! تفاوت من با اون چیه ؟ باید روش تمرینم رو اصلاح کنم ؟ باید برم وزن اضافه کنم که 150 کیلو بشم ، بعدش تمرین کنم که وزنه 300 کیلویی بزنم ؟ اصولا لازمه این کار ؟ وقتی من میتونم کاری انجام بدم که با استعدادهام ، امکاناتم ، علاقه ام و روحیاتم سازگاره ، ...

بر خلاف آواتارت كه خيلي زشته، خودت و طرز فكر و منطقت خيلي خوشگله. معلومه كه يه آدم چالشي هستي. خوب منم آدماي چالشي رو خيلي دوس دارم چون منو به فكر بيشتر ميندازن. آره همه اينايي كه گفتي درسته. به اضافه خيلي از چيزايي كه نگفتي و ديگران بهم ميگن. مث اينكه اين شاخه، اون شاخه ميپرم، خارج از رشته و تخصص كار مي كنم و ...

اما، فكر مي كنم يه جايي بايد چهارچوب فكر و عمل رو تعريف و محدود كنيم. يعني شروط كار رو روشن كنيم. خوب، شرط اول اينه كه به ايده هايي مي پردازم كه در درجه اول ممكن باشند نه تخيلي.

قبلا تو نوشته هام اشاره كرده ام كه يه بانك اطلاعاتي تهيه كرده ام كه قسمتي از اون اينه كه با يه ميليون چه كارهايي مي تونم انجام بدم؟ با 10، 100 ميليون چي؟ با ميليارد و ... چي؟ براي هر كدوم از اين سئوالات، با توجه به امكانات فعلي، دانش و تجربه و مشاهدات ميداني اومدم و جواب هايي رو ليست كرده ام. حالا هم مدت زياديه كه در محدوده همين جوابها دارم حركت و عمل مي كنم.

مسلما نه ميخام و نه ميتونم كه الانه يه بيمارستان 1000 تختخوابي فول امكانات بسازم و باهاش پول دربيارم. طبعا نمي تونم يه وزنه 80 كيلويي رو هم تو حركات 3 يا 4 ضرب يا بيشتر بلند كنم. بخصوص كه پارسال عمل جراحي هم كرده ام!!! اما كار با وانت و زمين شمال هم راحت نيست. خيلي هم سخته. يه وقتايي به خودم ميگم شايد بهتر بود اين كارو نمي كردم!!! پوستم كنده شد. بدبخت شدم. سرويس شدم. داغونم كردن!!! و ...

اما اگه اين غرغرها جدي باشن و واقعا خارج از توانم باشن، مطمئنا اولين كسي كه يه خيط بزرگ دور اينا ميكشه، خود منم. پس خارج از توانم نيستن اما اين درسته كه هم سختن و هم اينكه چون تجربه و روش درستي در موردشون بكار نگرفته ام،خروجي كافي و رضايت بخشي ندارند. خوب راستش اگه به همين راحتي بودن كه شما هم وارد گود مي شدي و الانه همه زمين دار و وانت دار و ... دار بوديم!!! نكته اينه، موفقيت بخصوص براي كسايي كه تازه كار و كم بنيه هستن، خيلي سخته. اما هر چي كه ببار بشينه، هر قدر هم كم و جزيي باشه، اثرات خيلي بزرگي داره. بخصوص اعتماد به نفستون رو مي بره بالا.

خوب تو جريان زمين شمال قبل از اينكه با محليها درگير بشم، با شريك خودم درگير شدم و رفاقت شكننده دو سالمون قطع شد. راستش خيلي هم بهتر. الانه هم ميخام كه سر به تنش نباشه و سايش رو از فاصله 5000 كيلومتري با توپ و تانك و موشك و خمپاره و ... ميزنم و ميخام نيست و نابودش كنم!!! خوب كه چي؟ چه اهميتي داره؟ مهم و لازم كدومه؟ اصل كدومه و حاشيه كدومه؟

حاشيه اين دعواهان. اصل هم اينه كه من سرمايه اي دارم كه مشغول حفظ و توسعه اون با هزار خون دل هستم. همين يكي بسه!!!
 
Last edited:

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
... وقتی من میتونم کاری انجام بدم که با استعدادهام ، امکاناتم ، علاقه ام و روحیاتم سازگاره ، چرا باید وانت بخرم که بعدش بخوام به خودم ثابت کنم که من هم میتونم مثل بقیه از وانت پول در بیارم ؟

جواب سوالات شما خیلی ساده است. شما حسابداری راننده وانت نیستی. هر کاری هم بکنی راننده وانت نمیشی:D ، مگر اینکه از ذات و ریشه تغییر کنی

هر شغلی اقتضائات خودشو داره. مشاغلی وجود داره که محلیه . برای ساکنین اون محل سود داره. روستایی شمالی 20 تا مرغ و خروس میریزه تو زمین جلوی خونش از منافعش سود میبره . اما این کار اینجوری نیست که من بتونم بگم خب ... من که تهرانیم هزار ماشالا :cool: ، پول هم دارم ، زمین گنده تر میخرم ، 500 تا مرغ و خروس میریزم توش. فکر میکنم شما تا الان با چند تا از مشکلاتی که من اول تاپیکت گفتم روبرو شدی ...درگیر شدن با محلی ها و...

نكته همين جاست كه اون چيزايي كه مطابق استعداد و علايق هر كدوم از ما هستن اگه نگم بيشتر اوقات، ولي بعضي وقتا در دسترس نيستن. خوب خيلي ها رو ميشناسم كه در چنين شرايطي دست روي دست ميگذارن و هيچ كاري نمي كنن. اما من از اين جنس نيستم. ترجيح ميدم پايين تر از سطح و شئونات واقعي خودم را استارت بزنم اما در جا نزنم و اسير قالب يه شغل و يه عنوان و يك جايگاه واحد نشم. حالا يه كم بخوايم كلاسيك حرف بزنيم، بقول كتاباي موفقيت كه بعضياشون واقعن درستن، حتي بعضي وقتا پل هاي پشت سرم رو هم خراب مي كنم!!!

بعضي وقتا آدم خيلي مغرور و پر مدعايي هستم! معتقدم كاراي خودم در سطحي خيلي بالاتر از كاراي جانبي هستن. خوب، اگه تونستم در سطح بالا كار كنم، كاراي سطح پايين تر رو حتما ميتونم انجام بدم. حالا چه رانندگي با وانت باشه، يا مرغداري. اما اينم كاملا درسته كه اين كارا بايد ممكن باشند نه تخيلي، به صرفه باشند، مطابق روش درست اجرا بشن، انرژي كافي براشون صرف بشه، و همه اون چيزايي كه شما و دوستاي ديگه ميگين. ممنون. :)
 
Last edited:

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
ديروز تبريز بودم. الانه تهرانم. فردا سنندجم. پنجشنبه بايد ميرفتم شمال. اما پرواز برگشتم اونقد ديره كه نميشه. پس پنجشنبه تهرانم. جمعه ميرم شمال. شب بر مي گردم. ببينم اگه بشه تكليف كار رو روشن كنم و استارت بزنم. هزينه شروع كار حدود 3 تومن برآورد شده بود. با جمع و جور كردن يه چيزايي تا 5 تومن هم مي تونم. همين هم واسه پي دور زمين بسه. زيادم هست. اما لازمه كه حداق 2 سه رديف بلوك چيني هم بشه تا پي كاملا بره زير و در معرض تخريب نباشه. راجع بش فكر مي كنم.
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
تو اداره يه چيزايي تغيير كرده و تغييرات بيشتري هم داره اتفاق مي افته. اولين تغيير مهم اينه كه وقت آزادم كم شد. بجاي 8 تا 1430 از ديروز ساعت كار شده 730 تا 1615. تا دوباره با اين روال جديد هماهنگ بشم و بتونم كار با وانت و حسابداري بازار رو حفظ كنم. كمي طول ميكشه.

از اون ور هم بخش من داره عوض ميشه. يعني ماموريتاي زياد شهرستان اوت ميشن. خوب از اين ور وقت آزادم بيشتر ميشه و مي تونم تا حدي وانت و بازار رو جبران كنم. اينم وضع بهتري هست.

از ديروز هم پيشنهاد انجام يه پروژه جديد بهم شده. پولشم ساعتيه. اگه به توافق برسيم، فرصت خوبيه. شايد بتونم خيلي زود يه پيش پرداخت بگيرم و بريزم تو حساب زمين و تسويه بخشي از بدهيهام.

در مجموع شرايط متغييري پيش اومده كه خوب و بدش هنوز روشن نيست. اما من نگران نيستم. از اين تغييرات تا حالا زياد تجربه كردم. ببينم خدا برام چي مي خواد.
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
ديروز شمال بودم. خوب شد. پاكسازي زمين كامل شد. با يه بنا صحبت كردم. قيمتش بهتر از قبليا بود. احتمال زياد باهاش كار رو شروع مي كنم. همزمان هم كاشت يه قسمتي از زمين رو به طور آزمايشي شروع مي كنم. هر جور حساب مي كنم، جواب ميده. توكل بر خدا.
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
مدتيه اخبار توجهم رو به خودش جلب كرده. حتي شده ساعت 12 شب با چشاي خواب آلود و بدن خسته كوفته نشستم و به اخبار گوش ميدم. اميدوارم اوضاع رو به راه بشه. بازار هم انگار داره يه تكوني مي خوره. البته هنوز خيلي مونده تا بشه به بازار اعتماد كرد. اما فعلن بدك نيست.

امروز داشتم تيتر 10-15 روزنامه رو از تو اينترنت ميخوندم كه رسيدم به مصاحبه يكي از رسانه ها با بابك زنجاني. 20 صفحه بود. همش رو خوندم. به خودم گفتم ما كجا و بعضيا كجا!!! واقعن يه عجوبه است. فك كنم پولدارتر از اون تو ايران نداريم. 25 هزار ميليارد تومن سرمايه، آماريه كه خودش اعلام كرده!!! بابا يه ايول اساسي بايد بهش گفتا. دادش ايول!!!
 
Last edited:

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
از اول اين هفته رسما بخشم عوض شده. حالا دوباره برمي گردم سر جاي اصليم. يعني از كاراي ستادي به كاراي پژوهشي. با شروع دولت دهم به نظر مي رسه دوباره بازار تحقيقات رونق بگيره. البته از اول سال 93 معلوم ميشه. اما چند روز پيش يكي از دوستاي قديمي بهم زنگ زد و پيشنهاد انجام يه پروژه رو داد. منم شرط و شروطاي ماليم رو رك و پوست كنده اما با لبخند و بيان دوستانه و محترمانه بهش گفتم. گمونم تو شوك رفته. بهرحال اگه قبول كنه يا نكنه، در هر صورت به نفع منه.
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
اوي سرما خوردم، اوي سرماخوردما!!! واه واه واه. داغونما!!!:upsided:
 

motymmm

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2013
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
12
محل سکونت
آسمان ها

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
پنجشنبه 920725 شمال بودم. يه مذاكره شراكت ناموفق داشتم. تا حدي بهش اميدوار بودم. طرف زير بار نرفت. طبق برنامه، خودم كار رو شروع كردم. رفتم مركز فروش انواع بذرهاي زراعي محل رو پيدا كردم. اطلاعات خوبي گرفتم. برگشتم و پاكسازي بخشي از زمين رو با جون كندن انجام دادم. واقعا كار من نبود!!! فكر كردم بدم كارگراي محلي انجام بدم. يه صحبتايي كردم و يه قرارايي گذاشتيم واسه بعدن. از اون ور هم يه بناي ديگه پيدا كردم. با هم متره برآورد كرديم. قيمت ساخت ديوار يك سوم اوني كه تا حالا گفته بودن شد!!! خيلي خوشحال شدم. فقط بايد طلبام از اداره برسن تا جنگي ساخت رو انجام بدم. خلاصه سفر خوبي بود. كم كم يه چيزايي دارن يواش يواش جور ميشن. توكل بر خدا.
 
بالا