• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

درباره تجارت، پس انداز و سرمايه گذاري

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
هیچ کدوم , توی لیستی که نوشتی دِلتون جایی نداشت

یکمی هم به دِلتون برسید چون قسط و بدهی همیشه هست


راستش رو بگم اينه كه زدي تو هدف!!!
چند وقتيه احساس بدي بهم دست داده. حس مي كنم يه كم سبك زندگي كردنم داره در پيت ميشه. اتفاقا همين چند روز پيش با خانمم صحبت مي كردم همينو بهش گفتم و ساكت موند. يعني الانه همه چيزم رو دارم ميدم بابت قسط و بدهي!!! اصلن نفس نمي تونم بكشم. اما به همين دليل هم تصميم گرفتم كه هر چه زودتر بار بدهي ها رو سبك كنم و بتونم مثل همه مردم عادي، زندگيم رو با يه روال برنامه ريزي شده تر پيش ببرم. تو چندتا پست بالا اشاره كردم كه در مورد وانت ديگه هر بار و هر كاري رو قبول نمي كنم. راستش اين در همين راستا هست. بازم دارم فكر مي كنم كه خيلي از چيزاي ديگه رو هم به هر قيمتي فدا نكنم. آره قبول دارم به دلم نرسيدم. ولي دارم بهش فكر مي كنم كه حتي تو شرايط سخت فعلي، چطوري بيشتر بهش بايد برسم.
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
ديروز و امروز كلا خبراي خيلي خوبي داشتيم. پيروزي هاي ورزشي و توافق مهم بين المللي. اميدوارم اين روند مثبت ادامه داشته باشه. به نفع همه است.

پنجشنبه 900829 ميخواستم برم شمال چون بازم يه پول بيشتري دستم رسيده. ميتونم حداقل بخشي از ديوار رو بزنم. اما بارندگي مفصل مانع از تحقق سفر شد. حتما اينم يه حكمتي توش هست. شايد ايشالا قيمتا حسابي بياد پايين و با همين پول بتونم كل ديوار + چيزاي بيشتر رو بسازم. ايشالا. شايد اين هفته برم. بهرحال بيش از از يه ماه هست كه خودم رو آفتابي نكرده ام و اين خيلي، خوب نيست.
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
خوب اوضاع فعلا ثابت، اما دورنما قدري نگران كننده است.
طلب‌هاي اداره رسيدند. اما دير. زمين شمال رو آب گرفته بنابراين نميشه ساخت ديوار رو شروع كرد. اما از حدود يك ماه ديگه ميشه طرح كاشت بخشي از اون رو شروع كنم. اين موضوع توي برنامه است.
كار وانت باز هم به كساد خورده است. هيچ خبري نيست. فقط دارم هزينه بنزين و تعميرات ميدهم.
رابطه با حاجي تا حد 98 درصد قطع شده. فقط مونده موضوع تسويه كار حسابداري كه فعلن خبري نيست. البته اين رابطه قابل ترميم هست. اما هر چي فكر مي كنم نميتونم قانع بشم كه اين بازگشت، به صرفه است.

كار خريد و فروش ضايعات به هيچ نتيجه اي نرسيده. پول هست ولي فروشنده نيست.
كار اداره فعلن روتينه. دوتا پروژه پيشنهاد دادم. هر دو مورد تاييد اوليه قرار گرفتن. اما پول زيادي توي اين كار نيست.
پيشنهاد كردم كار بازديد كارخانه ها رو در كنار اجراي پروژه ها ادامه بدم. ميتونست درآمد خوبي داشته باشه. همه قبول كردند بجز عالي ترين مقام تصميم گير. ميگن بشدت ترسو و محافظه كاره. نشد. حيف شد. خيلي پكر شدم.

پول تو حساب بانكه. هيچ كار و درآمدزايي باهاش نكرده ام. ريز ريز داره هزينه ميشه. نگرانم.

چند شب پيش توي خواب حالت بدي بهم دست داد. از خواب با ترس پريدم. اميدوارم چيزي نباشه. الانه اصلن وقت مردن نيست! كاراي ناتموم زيادي مونده كه اگه به نتيجه نرسن، همه چيزي صفر ميشه.
دورنماي روشني براي دريافت‌هاي بيشتر در دوره هاي زماني كوتاه مدت نمي بينم. اميدوارم اين وضع اصلاح بشه. فعلن كه دورنما، خوب نيست.
 
  • Like
Reactions: ugi

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
این خیلی بده که کوتاه می نویسید !
یا اصلا ننویسید یا توضیح بدید

سلام.
مي‌نويسم. ولي از طرفي هم تغييرات قطعي نشدن كه بخوام توضيح بدم. هم اينكه اين يادداشتاي كوتاه براي اينه كه تايپيك از صفحات ديگه برگرده به صفحه اول و شما اونو ببينيد و پيگير باشين.

ممنون.
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
o
تغييرات اداره وارد فاز جديدي شدن. انتصاب هاي داخلي كليد خوردند. منم دنبال تنظيم شرايط خودم هستم. اين تغييرات دير يا زود به منم ميرسند.
دوستان سلام.
بعد از مدتي برگشتم. راستش درگير اداره بودم. تو اداره دو پروژه تحقيقاتي پيشنهاد دادم. هر دو تصويب شدن. كار رو اولي رو شروع كردم. همزمان يه مقاله در مورد مديريت بحران نوشتم. مطمئن بودم تاييد ميشه. اما فكر نميكردم مقام اول رو بدست بياره!!! تو اداره مث توپ صدا كرده. هر كي بهم ميرسه تبريك ميگه و خلاصه كلي تعريف و تمجيد. راستش به يه موفقيت فوري احتياج داشتم. روحيه و اعتماد به نفسم جون تازه اي گرفتن.
وقتم از كار با وانت داره كم كم شيفت ميشه به كاراي پژوهشي در اداره. بخصوص كه هوا هم سرده. اميدوارم محدوديت هاي مالي اداره برطرف بشن و بتونم يه جا متمركز بشم.

يه دو سه تا تصميم جديد گرفته ام.
اول اينكه حالا كه استعداد دارم، ميخوام دو پله برم جلو. كم كم ميخوام يه مقاله ISI بنويسم. فعلا تو مقدمات هستم. اگه يكي دوتا از اين مقاله ها بنويسم، ميتونم عضو هيات علمي بشم. يعني حقوقم دوبرابر الانه ميشه!!!
دوم اينكه تصميم گرفتم وقتي تكليف زمين شمال رو روشن كردم و سر و ساموني بهش دادم، بخونم واسه دكترا. قبولي دانشگاه دولتي روزانه برام الان هم راحته چون به روز هستم. فقط مشكل اينه كه از بابت درآمد بايد خيالم راحت باشه.
رابطه با حاجي رو هم به طور هوشمندانه اي در سطح كاملا دوستانه حفظ كرده ام. اما سه ماهه كه كاراش رو گذاشتم زمين. چند بار غرغر كرد، بعد تهديد كرد، بعد گله گذاري كرد، آخرشم خواهش كرد كه بيا و ادامه بده. با هم كلي بحث كرديم و دلايل و دلخوري هام رو دوستانه ولي بدون ابهام بهش گفتم. خلاصه دوستي مون ادامه داره و ميخوام ادامه داشته باشه. هيچ ايرادي نداره كه بتونم هم اداره و هم بازار رو با هم ادامه بدم. اما با روش و برنامه خاص خودم!!!
 
Last edited:

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
يه مدت كوتاهي هم يكي از دوستان همين سايت يه پيشنهاد كاري بهم داد. با اون و دوستاي جديد و خيلي خوبي آشنا شدم. كلي با هم بحثاي خوب داشتيم. اما نهايتا نتونستم خودم را براي قبول پيشنهادش قانع كنم. اميدوارم تو كاراش موفق باشه.
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
اما قسمت بد ماجرا مربوط به زمين شماله.
يكي از قسطام تموم شد. آرامش بيشتري پيدا كرده ام. اما هواي بد مانع شده كه بتونم كاري بكنم. اون پولي كه تو حساب گذاشتم هم داره كم كم مصرف ميشه. تا عيد كه بخوام زمين رو بسازم، چيزيش نمي مونه. نميدونم چيكار كنم. مگه اينكه از اداره يه چيزايي برسه. بابت يكي دو تا كار كه اينجا انجام دادم برام درخواست پاداش كرده اند. اميدوارم اونقدي باشه كه بتونه اين كمبود مالي رو جبران كنه.
 
Last edited:

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
o ... يه مقاله در مورد مديريت بحران نوشتم. ... فكر نميكردم مقام اول رو بدست بياره!!! ... حالا كه استعداد دارم، ميخوام دو پله برم جلو. كم كم ميخوام يه مقاله ISI بنويسم. ... اگه يكي دوتا از اين مقاله ها بنويسم، ميتونم عضو هيات علمي بشم....!!! ... رابطه با حاجي رو هم ... دوستي مون ادامه داره ...

خوب تمام اين گرايش‌ها بي نتيجه اند. هرقدر هم تلاش موفق علمي داشته باشم، چون شرط سني رو ندارم، فايده نداره. رابطه با حاجي هم بي فايدس. فقط دنبال منافع خودشه. فكر كنم بايد ناكامي ها رو ليست كنم. داره حسابشون از دستم در ميره!!!!
 

Gita.

Registered User
تاریخ عضویت
6 اکتبر 2005
نوشته‌ها
141
لایک‌ها
58
محل سکونت
تهران
o

دوستان سلام.
بعد از مدتي برگشتم. راستش درگير اداره بودم. تو اداره دو پروژه تحقيقاتي پيشنهاد دادم. هر دو تصويب شدن. كار رو اولي رو شروع كردم. همزمان يه مقاله در مورد مديريت بحران نوشتم. مطمئن بودم تاييد ميشه. اما فكر نميكردم مقام اول رو بدست بياره!!! تو اداره مث توپ صدا كرده. هر كي بهم ميرسه تبريك ميگه و خلاصه كلي تعريف و تمجيد. راستش به يه موفقيت فوري احتياج داشتم. روحيه و اعتماد به نفسم جون تازه اي گرفتن.
وقتم از كار با وانت داره كم كم شيفت ميشه به كاراي پژوهشي در اداره. بخصوص كه هوا هم سرده. اميدوارم محدوديت هاي مالي اداره برطرف بشن و بتونم يه جا متمركز بشم.

يه دو سه تا تصميم جديد گرفته ام.
اول اينكه حالا كه استعداد دارم، ميخوام دو پله برم جلو. كم كم ميخوام يه مقاله ISI بنويسم. فعلا تو مقدمات هستم. اگه يكي دوتا از اين مقاله ها بنويسم، ميتونم عضو هيات علمي بشم. يعني حقوقم دوبرابر الانه ميشه!!!
تبریک
در مورد تاثیر مقاله ISI در ارتقای حقوق توضیح میدید؟
منظورتون اینه که بعد نوشتن مقاله ها در دانشگاه ها تقاضای استخدام به عنوان استاد بدین؟
یا اینکه ادارات دولتی اگر ببینند کارمندی پتانسیل های پژوهشی بالایی داره. حکمش رو تغییر میدن تا درامدش بالا بره؟
اگر مورد دومه من هم که کارمند دولتم اقدام کنم :)
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
تبریک
در مورد تاثیر مقاله ISI در ارتقای حقوق توضیح میدید؟
منظورتون اینه که بعد نوشتن مقاله ها در دانشگاه ها تقاضای استخدام به عنوان استاد بدین؟
یا اینکه ادارات دولتی اگر ببینند کارمندی پتانسیل های پژوهشی بالایی داره. حکمش رو تغییر میدن تا درامدش بالا بره؟
اگر مورد دومه من هم که کارمند دولتم اقدام کنم :)
من تو يه مركز پژوهشي هستم كه تابع قوانين وزارت علومه. از آئين نامه هاي دانشگاه ها پيروي مي شه. اما اداره هاي دولتي معمولي اينطوري نيستند. موضوع ارتقا هم منتفي شد چون شرط سني داره كه من مشمولش نميشم. بخاطر همينه كه از ديروز تا حالا حسابي پكر شده ام!!!
 

mohebali

Registered User
تاریخ عضویت
16 فوریه 2010
نوشته‌ها
9,476
لایک‌ها
6,494
محل سکونت
طیــــران
یعنی سنتون بالاتره؟ پایین تره؟ چطوریاست؟
دیگه مثل قبل نمی نویسید این خیلی بده
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
یعنی سنتون بالاتره؟ پایین تره؟ چطوریاست؟
دیگه مثل قبل نمی نویسید این خیلی بده
بالاتره. تا حالا كه ميگفتن افزايش سن رابطه مستقيمي با افزايش دانش و تجربه داره. آما حالا اين موضوع به صورت رابطه معكوس تلقي ميشه!!!
فعلن توي لاك هستم! خب اوضاع جالب نيست. هيچ كاري هم نتونستم بكنم. دوست دارم با دست پر بيام و بنويسم. اما شما هم مي تونين از تجارب موفقتون اينجا بنويسين. من از شما ياد مي گيرم. ممنون.
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
شما کدام استانید ؟
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
اکی، همین دور برا
 

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
يه سئوال:
واكنش شما به يه پيشنهاد بزرگ چيه؟ يه كم واضح‌تر بگم: در برابر يه پيشنهاد بزرگ، چقدر حاضر به ريسك هستين؟
 
Last edited:

farajoon

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2012
نوشته‌ها
322
لایک‌ها
131
محل سکونت
تهراااان
ديروز يه پيشنهاد بزرگ و غيرمنتظره از يكي از نزديكانم دريافت كردم. تا يه ساعت قبلش داشتم نظرش رو عوض مي‌كردم كه از ادامه روند فعلي كار خودت صرف‌نظر كن. پيشنهادم بهش اين بود كه با حفظ وضع موجود، پيگير شرايط مناسب‌تري باش. براي اين منظور هم بهش پيشنهاد دادم از ارتباطات و رسانه‌هاي مختلف استفاده كنه. بر پايه دلايل و منطقي كه براش آوردم، با كليات من موافق بود. اما وقتي پيشنهاد غيرمنتظره‌اش رو برام طرح كرد، چندمنظوره واكنش نشون دادم. اول از همه با صراحت كامل از پيشنهادش بشدت استقبال كردم و فهميدم علت ادامه روند فعلي كارش، از روي اجبار نيست بلكه از باب مصلحت و دورانديشيه. بعد بهش گفتم كه در صورت موفقيت اين روند، ميتوني در راستاي تحقق پيشنهادات من هم حركت كني كه در اين صورت خيلي بهتر هم هست. بنابراين با هم به توافق رسيديم. متوجه شدم از استقبال من خيلي خوشحال شده چون قطعا به نفع هر دومون هست.
البته براي تحقق اون دو سال به هم وقت داديم. شرط آمادگي من براي مشاركت موثر با اون هم به نتيجه رسوندن زمين شماله. ديشب قانع شدم كه براي به سرانجام رسوندن زمين شمال، حتما بايد از اواخر امسال كار رو شروع كنم. حتي به قيمت فروختن وانت و گرفتن وام دوباره!!! نهال كاري درختا هم بايد حتمن انجام بشه. پارسال نتونستم. امسال سعي مي كنم نهال درختاي مورد نظرم رو حداقل دوساله انتخاب كنم تا عقب موندگي پارسال كمي جبران بشه. اگه سه ساله هم باشه كه چه بهتر. رو هزينه خريد نهال‌ها اثر مهمي نداره اما از نظر زماني خيلي موثره. يكسال جلوتر بودن يعني ... !!!!!
از امروز تحقيقات در مورد ابعاد كار در تمام سطوح خرد و كلان رو شروع كردم. مهم ترين نكته اين ماجرا دو كليده:
1- تامين حداقل سرمايه لازم توسط هر كدوم از ما. براي اين موضوع دو سال زمان در نظر گرفته ايم.
2- به حداقل رسوندن هزينه‌ها بويژه در مراحل اوليه شروع كار.
بخش مهمي از موفقيت اين طرح تابع بازاريابي موفقه. بنابراين دوباره به كتب و منابع علمي و اطلاعاتي مفصلي كه در زمينه‌هاي فروش، تبليغات و بازاريابي دارم بايد رجوع كنم. البته اين بار بايد متفاوت از همه موارد قبلي به اين اطلاعات بپردازم.
همينطور هم دلايلي كه براي افزايش پس انداز و كاهش هزينه‌ها دارم، بر همين اساس تقويت شدند.
اگه اين طرح بگيره، قابليت گسترش تو خيلي از زمينه‌هاي مشابه وجود داره. بنابراين شايد كليد سوم اين ماجرا توسعه تدريجي ارتباطات با مراكز توليد و مراكز مرتبط توزيع باشه. خلاصه كاراي خيلي زيادي بايد انجام بدم. البته موانع زيادي هم دارم كه مهمترينشون، شيوه مديريت ماجراست. بويژه اينكه وقت كاري من هم پر هست. پس بايد روشي رو طراحي كنم كه بكمك اون در زمينه مديريت زمان و انرژي بتونم موفق عمل كنم. اين يكي از سخت ترين بخشاي داستانه.
 
Last edited:
بالا