هفت شب با مهمانی ناخوانده در نیویورک
مشاهده پیوست 242493
10از 10
در پیام خصوصی هم به فرزاد عزیز گفتم من 10 به کاری نمیدم چون به نظر من باید به بهترین کاری که در زندگیتون دیدید 10 بدید و وقتی کاری روی من خیلی اثر میگذاره معمولاً بیشترین نمره 9.5 خواهد بود چون جا میگذارم برای آینده که شاید کار بهتری هم دیدم.
البته این حالت شاید بگید معیار و میزان رو زیر سوال میبره ولی تئاتر قضیه اش فرق میکنه....
و اما این نمایش که خیلی هم پر سر و صدا بود من خیلی وقته که به صورت رسمی نقد نمی نوسیم.....اینجا هم خیلی حالت رسمی نداره.....فقط سعی میکنم نظرات خودم رو کمی بسط بدم.
این نمایش در واقع فردی رو میخواد مجسم کنه که یک نویسنده است تنها زندگی میکنه، دچار درگیری های فلسفی شده و میخواد خودکشی بکنه که تا اینجای کار موضوع کاملاً کلیشه است و همین الان میتونم از زنده بگور هدایت از کارهای کافکا و ایبسن، و 100 تا مثال دیگه براتون بزنم که پی رنگ اصلی همین بوده......
خوب در واقع اینجا جناب آئیش قصد دارن که به نوعی اصلاً این نوع تفکر رو به چالش بکشند و در واقع میخوان راه کار ارایه بدند نمایش جوری جلو میره که علی نصیریان به شکل یک مهمان ناخوانده وارد خونه مرد نویسنده میشه نصیریان از ایران اومده و فردی بسیار ساده و به نوعی درویش مسلکه در واقع آئیش اون رو پس میزنه و همش میخواد اون رو از خونه اش بیرون بکنه ولی به مرور زمان رفتار ساده این مرد روش تاثیر میگذاره و افسردگیش به نوعی درمان میشه و دست از خودکشی بر میداره.....
این روند کلی نمایش بود. اول این که توضیح دادم اون قضیه نویسنده افسرده آنقدر روش کار شده که دیگه جای کار واسش نمونده و به نوعی مثل دوباره کشف کردن فرمول های نیوتن میشه، ولی این تقابل با فرهنگ ایرانی و راهکار برای برون رفت از این افسردگی
ایده آئیش بود که اصلاً و به هیچ عنوان درست بسط داده نشده بود اول اینکه من کلاً با ایده اصلی نمایش مشکل دارم ،
شخصیت نویسنده که خود فرهاد آئیش بازیش میکرد اصلاً ذره ای پی به افسردگیش نمیبردیم گریم آیئش برای نویسنده ای که به بن بست فلسفی رسیده اصلاً مناسب نبود با اون شکل مو و کفش آدیداس بیشتر شبیه موتور سوارهای تگزاس شده بود تا یک نویسنده افسرده و اون لباس چرم داستانی که آییش داشت مینوشت ایده اش برگرفته از 2012 و آخرالزمان بود که دیگه آنقدر نخ نما شده که حرف در موردش نزنیم بهتره ،
بازی علی نصریان خوب بود و حرفی توش نیست نصیریان به آنی بازیگره و نمیشه راجبش نظر منفی داد و نقش خودش رو ادای مطلبش رو اجرا کرده بود ولی اون هم اصلاً شخصیت پردازی نداشت و یک تیپی از یک پیرمرد ایرانی بازنشسته بود شما با دیدن نمایش هیچ خصوصیت منحصر به فردی از شخصیت نصیریان براتون مجسم نمیشد،
شخصیت آییش با اون شکل بازیش به نظر من به طور کلی توهینی به نویسندگان دگر اندیش بود و نمیدونم آئیش خودش رو در چه حدی میبینه که این کار رو اجرا برده، کجای روحیات یک نویسنده یا فیلسوفی که به بن بست رسیده آنقدر خامه ؟؟در واقعه تنها استنباطی که میشد از این نمایش داشت یک انسان مجنون پریشان حال که خودش رو نویسنده میدونه ولی هیچی نیست و فقط یک دلقکه یک ایرانی وارد زندگیش میشه و باعث میشه مقداری از جنونش فاصله بگیره، حتی اینهم درست تداعی نشده بود......هیچ ایده جدیدی در اجرا نداشت طراحی صحنه بسیار ساده بود و اصلاً روش کار نشده بود صدا گذاری قابل قبول بود ....در مجموعه اگر بخوام نمره بدم چیزی بیش از 3 نمیدم اونهم فقط برای بازی دوست داشتنی نصیریان عزیز.........