• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

آخرين تئاتری كه ديدم

mirbest32

Registered User
تاریخ عضویت
16 فوریه 2012
نوشته‌ها
1,336
لایک‌ها
893
سن
30
محل سکونت
خاک پاک ریسیست ها
خوش به حالتون، خانه تئاتر کرمان خیلی ضعیفه متاسفانه
من الان 3 ساله تئاتر ندیدم...آخرین نمایش تئاتری که دیدم و اتفاقا خیلی هم به دلم نشست "درباره اصغر" بود که به نوعی نقد مضحک فیلم درباره الی به شمار میرفت
 

managermd

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
28 می 2005
نوشته‌ها
1,364
لایک‌ها
232
سن
47
محل سکونت
آگهی
داماد دیوانه
تئاتری بود . توی سی دی
بسیار جالب و خنده دار
واقعا اخرش بود
 

f@rzad

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
15 آگوست 2007
نوشته‌ها
8,501
لایک‌ها
18,797
محل سکونت
Tehran
80390138-3334223.jpg

12955.7d8bfae97d9de78b87735c244a23bf85.jpg

image634882331159023437.jpg

به گزارش هنرآنلاین، در "مرثیه وارثان ارثیه" كه كاری از گروه تئاتر نقاب است،‌ آناهیتا همتی، خسرو احمدی،‌سیاوش چراغی‌پور، رضا پاپی، جواد پورزند، مصطفی ساسانی، وحید نفر، حسین شفیعی، سعید زارعی و حمید دربانی به عنوان بازیگر حضور دارند.

از دیگر عوامل نمایش می‌توان به علیرضا نوری به عنوان دستیار كارگردان و سمیه میری به عنوان عكاس اشاره كرد.

جواد نوری و خیرالله تقیانی‌پور كه پیش از این نمایش "پری" را در تماشاخانه سنگلج و سپس در پانزدهمین جشنواره نمایش‌آیینی سنتی روی صحنه برده بودند؛‌ با همین نمایش راهی جشنواره كارتاژ تونس شدند.

جواد نوری درباره خلاصه نمایش جدیدش چنین میگوید: پس از فوت پدر خانواده باغاتی‌ و برگزاری مراسم چهلم مادر،‌ بازماندگان این خانواد تصمیم می‌گیرند تا با كمك خان‌عموی خود،‌ ارثیه‌شان را تقسیم كنند؛ اما هركدام از وراث در این بین، وصیت‌نامه‌ای از جانب خود رو می‌كند...

نمایش كمدی "مرثیه وارثان ارثیه" از 16 تا 26 آبان‌ماه ساعت 30/19 و مدت زمان 75 دقیقه در تماشاخانه سنگلج اجرا می‌شود.

6 از 10
 

f@rzad

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
15 آگوست 2007
نوشته‌ها
8,501
لایک‌ها
18,797
محل سکونت
Tehran
orginal-entry-image-31455.jpg

507966_822.jpg

نمایش "چشم هایی که مال توست" به کارگردانی نسیم ادبی تا 30 آبان ماه در سالن کوثر فرهنگسرای نیاوران روی صحنه است.
بنابراين گزارش؛ نمایشنامه "جشم‌هايي كه مال توست" بر اساس داستانی کوتاه به همین نام از بهاره رهنما نوشته شده و خود او "نقش چشم هایی که مال توست" را ایفا می کند.
لازم به ذكر است؛ اين نمایش هر روز جز شنبه ها ساعت 18:30 و پنجشنبه و جمعه در دو نوبت 18:30 و 20 اجرا می شود و ماجرای زنی است که پس از به دنیا آوردن فرزندش، شوهرش او را ترک کرده و تماشاگر شاهد واگویه های زن خواهد بود که لحظاتی به صورت ذهنی با همسر جدا شده اش هم گفتگویی می کند.
گفتني است؛ نکته جالب در اجرای "چشم هایی که مال توست" اين است كه در بخش هایی از آن صدا و تصویر شهاب حسینی در نقش همسر زن شنیده و دیده می شود.
 

f@rzad

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
15 آگوست 2007
نوشته‌ها
8,501
لایک‌ها
18,797
محل سکونت
Tehran
هفت شب با مهمانی ناخوانده در نیویورک

1_634881322686567936_s.jpg


این اثر نمایشی که از 20 مهر ماه در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفته به دلیل استقبال قابل توجه تماشاگران از یکشنبه 21 آبان تا پایان روز پنجشنبه 2 آذر ماه ساعت 19 در تالار اصلی میزبان علاقه مندان تئاتر خواهد بود.
براساس این گزارش بلیت این نمایش از تاریخ یاد شده تا چهارشنبه 24 آبان برای دانشجویان تمامی رشته های تحصیلی به صورت نیم بها ارائه می شود.
شایان ذکر است نمایش «هفت شب با مهمانی ناخوانده در نیویورک» نوشته وکار فرهاد آئیش با بازی علی نصیریان و فرهاد آئیش این روزها در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر در حال اجراست.

10از 10
 

f@rzad

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
15 آگوست 2007
نوشته‌ها
8,501
لایک‌ها
18,797
محل سکونت
Tehran
«جاده طولانی مارپیچ»
63332_488407221179525_2047614252_n.jpg


در این نمایش که به کارگردادنی رضا گوران و نوشته رضا چرمشیر است ، امین زندگانی و سحر دولتشاهی پس از مدتها روی صحنه تئاتر آمده اند و بناست تا یک درام عاشقانه را در 55 دقیقه از 25 آبانماه هر شب در دو سانس 18:30 و 20 در تالار چهارسوی تئاتر شهر روی صحنه ببرند.

گفتنی است که نمایش «هملت» کار بعدی این کارگردان است که از اواخر آذرماه در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه خواهد رفت .

5 از 10
 

hamidk

Registered User
تاریخ عضویت
12 فوریه 2004
نوشته‌ها
1,100
لایک‌ها
144
سن
44
محل سکونت
تهران
نمایش برهان
7 از 10
IMG_2554rdddb710c1f2d42c63d63704ecbbf0729.jpg
548823_427712787302103_1731812341_n.jpg


پ.ن
هیچوقت اجراهایی که تو سایت های خرید گروهی مثل نت برگ آفر میشه را نبینید، پر از آدم های ... میشه سالن
 

batoobato

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,977
لایک‌ها
6,559
نمایش برهان
7 از 10
مشاهده پیوست 279660
548823_427712787302103_1731812341_n.jpg


پ.ن
هیچوقت اجراهایی که تو سایت های خرید گروهی مثل نت برگ آفر میشه را نبینید، پر از آدم های ... میشه سالن

من این کار رو دیدم این نمایش در واقع اقتباسی هست از نمایش پروف یا اثبات که در واقع محمد یعقوبی به نوعی بازنویسیش کرده بود،
بعد از دیدن نمایش حس نسبتاً خوبی داشتم ولی بعد که مقداری راجبش فکر کردم حسم کاملاً برگشت اول اینکه این نمایش نامه در واقع میاد و روحیات یک انسانی که نبوغ داره رو به چالش میکشه و در واقع جان کلام نمایشنامه چیزی متفاوت از موضوعی که یعقوبی بهش پرداخته در واقع تنها چیزی که از کار یعقوبی در میاد اینه که هر کسی تو خونه و کشور خودش بیشتر احساس راحتی میکنه و اینکه کمی هم مفهوم اعتماد رو به چالش میکشه
من نمیدونم اگر محمد یعقوبی میخواست واقعاً همچین چیزی در بیاره چرا رفت سراغ این کار و اصلاً به چه علتی شخصیت ها ایرانیزه شده بودند و شخصیت پردازی خواهر شخصیت اصلی کاملاً کلیشه بود حتی تیپ هم نبود.
نمایش پر بود از شوخی های رکیک که هیچ حسی به آدم نمیداد، و ایده های اجرای یعقوبی مثل همیشه سینمایی بود از حق نگذریم ایده های اجرا بد نبود، که این ذات یعقوبیه که اینده های اجرای خوبی تو سرشه...
سالن نمایش بسیار بد بود پخش صدا بسیار بد بود چون اصلاً سالن نیاوران برا کار تئاتر نیست جالا یعقوبی میگه به ما سالن نمیدن از نمره دادن خوشم نمیاد ولی ببینید این نمایش اقتباسی بود و وقتی شما داری اقتباس میکنی باید دلیلی برای اقتباست داشته باشی متن اصلی کاملاً منجرف شده بود و ایده های خود یعقوبی که اصلاً هم بهشون نپرداخته شده بود جایگزین شده بودند به خاطر ایده های اجرا و بعضی لحظات خوب نمایش به این کار 3.5 میدم از 10 با ارفاق..........
 

batoobato

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,977
لایک‌ها
6,559
هفت شب با مهمانی ناخوانده در نیویورک

مشاهده پیوست 242493




10از 10

در پیام خصوصی هم به فرزاد عزیز گفتم من 10 به کاری نمیدم چون به نظر من باید به بهترین کاری که در زندگیتون دیدید 10 بدید و وقتی کاری روی من خیلی اثر میگذاره معمولاً بیشترین نمره 9.5 خواهد بود چون جا میگذارم برای آینده که شاید کار بهتری هم دیدم.
البته این حالت شاید بگید معیار و میزان رو زیر سوال میبره ولی تئاتر قضیه اش فرق میکنه....

و اما این نمایش که خیلی هم پر سر و صدا بود من خیلی وقته که به صورت رسمی نقد نمی نوسیم.....اینجا هم خیلی حالت رسمی نداره.....فقط سعی میکنم نظرات خودم رو کمی بسط بدم.

این نمایش در واقع فردی رو میخواد مجسم کنه که یک نویسنده است تنها زندگی میکنه، دچار درگیری های فلسفی شده و میخواد خودکشی بکنه که تا اینجای کار موضوع کاملاً کلیشه است و همین الان میتونم از زنده بگور هدایت از کارهای کافکا و ایبسن، و 100 تا مثال دیگه براتون بزنم که پی رنگ اصلی همین بوده......
خوب در واقع اینجا جناب آئیش قصد دارن که به نوعی اصلاً این نوع تفکر رو به چالش بکشند و در واقع میخوان راه کار ارایه بدند نمایش جوری جلو میره که علی نصیریان به شکل یک مهمان ناخوانده وارد خونه مرد نویسنده میشه نصیریان از ایران اومده و فردی بسیار ساده و به نوعی درویش مسلکه در واقع آئیش اون رو پس میزنه و همش میخواد اون رو از خونه اش بیرون بکنه ولی به مرور زمان رفتار ساده این مرد روش تاثیر میگذاره و افسردگیش به نوعی درمان میشه و دست از خودکشی بر میداره.....

این روند کلی نمایش بود. اول این که توضیح دادم اون قضیه نویسنده افسرده آنقدر روش کار شده که دیگه جای کار واسش نمونده و به نوعی مثل دوباره کشف کردن فرمول های نیوتن میشه، ولی این تقابل با فرهنگ ایرانی و راهکار برای برون رفت از این افسردگی

ایده آئیش بود که اصلاً و به هیچ عنوان درست بسط داده نشده بود اول اینکه من کلاً با ایده اصلی نمایش مشکل دارم ،
شخصیت نویسنده که خود فرهاد آئیش بازیش میکرد اصلاً ذره ای پی به افسردگیش نمیبردیم گریم آیئش برای نویسنده ای که به بن بست فلسفی رسیده اصلاً مناسب نبود با اون شکل مو و کفش آدیداس بیشتر شبیه موتور سوارهای تگزاس شده بود تا یک نویسنده افسرده و اون لباس چرم داستانی که آییش داشت مینوشت ایده اش برگرفته از 2012 و آخرالزمان بود که دیگه آنقدر نخ نما شده که حرف در موردش نزنیم بهتره ،

بازی علی نصریان خوب بود و حرفی توش نیست نصیریان به آنی بازیگره و نمیشه راجبش نظر منفی داد و نقش خودش رو ادای مطلبش رو اجرا کرده بود ولی اون هم اصلاً شخصیت پردازی نداشت و یک تیپی از یک پیرمرد ایرانی بازنشسته بود شما با دیدن نمایش هیچ خصوصیت منحصر به فردی از شخصیت نصیریان براتون مجسم نمیشد،

شخصیت آییش با اون شکل بازیش به نظر من به طور کلی توهینی به نویسندگان دگر اندیش بود و نمیدونم آئیش خودش رو در چه حدی میبینه که این کار رو اجرا برده، کجای روحیات یک نویسنده یا فیلسوفی که به بن بست رسیده آنقدر خامه ؟؟در واقعه تنها استنباطی که میشد از این نمایش داشت یک انسان مجنون پریشان حال که خودش رو نویسنده میدونه ولی هیچی نیست و فقط یک دلقکه یک ایرانی وارد زندگیش میشه و باعث میشه مقداری از جنونش فاصله بگیره، حتی اینهم درست تداعی نشده بود......هیچ ایده جدیدی در اجرا نداشت طراحی صحنه بسیار ساده بود و اصلاً روش کار نشده بود صدا گذاری قابل قبول بود ....در مجموعه اگر بخوام نمره بدم چیزی بیش از 3 نمیدم اونهم فقط برای بازی دوست داشتنی نصیریان عزیز.........
 

f@rzad

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
15 آگوست 2007
نوشته‌ها
8,501
لایک‌ها
18,797
محل سکونت
Tehran
درود بر شما

باعث بسی خوشحالیست که دوست تیاتر دوست اهل گفتگوئی رو در این تاپیک رویت نمودم

من معمولا تو نمره دادن چند مورد رو در نظر میگیرم ، یکی اینکه چه چیزی از تیاتر دستگیرم میشه ، کارگردان چی میخواد بگه و آیا در رسوندن پیامش به مخاطب موفق بوده و بازی بازیگران .

اصلا هم فنی و نخبه نیستم و حداکثر میتونم یک علاقمند ساده ولی خوره ! ی فیلم و تیاتر باشم .

و اما چیزی که من از این کار برداشت کردم و بنوعی من رو مشعوف کرد که حداکثر نمره رو بهش اختصاص بدم :

ما تو دنیائی که زندگی میکنیم هم زشتی داریم هم زیبائی هم خوبی داریم هم بدی هم عدالت داریم هم ظلم درسته که تقسیم یکسانی ندارن ولی هر دوطیف در اطراف ما وجود دارند ، از طرفی ما فقط یکبار زندگی میکنیم و یکبار فرصت داریم به بهترین نحو از امتیاز بودنمون تو این دنیا استفاده کنیم .

از طرفی هم آدم هرچه معلوماتش بیشتر باشه و از همه مهمتر " اندیشمند " تر باشه ظلم و بی عدالتی و حق خوری و ... اینها رو بیشتر از چیزهای دیگه اطرافش میبینه و درک میکنه که شاید خیلی از افراد عادی باهاش مواجه بشن و حتی نفهمنش ! این درسته ! ولی کسانی هم هستن که با علم به اندیشمندیشون اصلا خودشون و تفکراتشون رو بالاتر از همه میدونن .

از دید من ما همچین نویسنده ی اندیشمدی رو پیش روی داریم که بنوعی چنان با اون حس شرح داده شده رخوت و غرور درونش لونه کرده که از عزیزانش و جامعه و مردم فرار کرده و داره رمانی مثلا در توضیح به اوج آشوب رسیدن این دنیای آشفته مینویسه که توش کودکی در پی راه رسیدن به هدف یا گوهری ارزشمند ( حالا اصل گفته ها بعلت مدت زیادی که از دیدنش گذشته به خاطرم نیست ) در بیابانی کابوس گونه گم شده و البته پایان این اثر قراره با خودکشی نویسنده توأم بشه

حالا این وسط پیرمردی مهمان ناخوانده دنیای تاریک نویسنده شده و اون بقدری با خودشیفتگی از دونستن تفاوت ذهن تاریکدانش با دنیای ساده پیرمرد نگاه میکنه که بجز اصرار در فرار از بودن با اون تنها پل ارتباط کلامی با اون رو تو جملات ساده دیگه چه خبر یا جمله بی مفهوم بلبل میپره ( همین بود ؟ :دی ) میبینه

ولی کم کم و با گذشت زمانی اجباری میبینه که اون پیرمرد با همون ساده انگاریش چقدر راحت زندگی میکنه ، چقدر به همه چیز روشن نگاه میکنه درسته هزار درد بزرگ جامعه رو نمیبینه ولی براحتی با گدای بی خانمان پارک که اونهم عضوی از همون تاریکی های جامعه س دوست میشه و بدون اینکه حتی زبونش رو بفهمه زبون دلش رو میفهمه و از اون نویسنده ای که به خیال خودش درد جامعه رو میدونه به دردمند جامعه نزدیک میشه در حالی که اون نویسنده که اونجا اقامت داشته اصلا اون گدا رو تاحالا ندیده بوده ! و سرانجام حتی با کمک پیرمرد کودک قصه ش رو که شاید اصلا خودش بوده به سرمنزل میرسونه ، نویسند ای که تو رمانش دستی دستی میخواست سیاهی ها رو به کودک درونش نشون بده و بگه بخاطر وجود این سیاهی ها باید بمیری ! دست آخر با هیجانی دوست داشتی از پیرمرد ایده ساده برای رسوندن کودک به نور میگیره .

حالا چیزی که من گرفتم : تو زندگی بدی و ظلم هست اونهم خیلی بیشتر از خوبی و عدالت ولی تفکر سیاه مطلق نه تنها یکبار زندگی ما رو سیاه میکنه به ما و به اطرافیان ما هم هیچ کمکی نمیکنه پس بهتره سیاهی ها رو بدونیم و سفید زندگی کنیم تا دچار افسوس واسه لحظاتی که میشد سفید بگذرونیم ، کسانی که میتونستیم از نعمت وجودشون استفاده کنیم و عمری که میتونستیم لذتبخش ترش بکنیم نشیم .

اگه بخوایم فقط سیاهی ها رو ببینیم انقدر سیاهی هست و خواهیم دید که دیگه هیچ چیز بجز سیاهی رو نمیتونیم ببینیم تا اینکه خودخواسته یا ناخواسته خودمون هم به همون سیاهی ملحق میشیم.

و صد البته بازی دلنشین علی نصیریان هم عجیب بر دل نشست ، آئیش هم خیلی خوب بود البته !
 

batoobato

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,977
لایک‌ها
6,559
فرزاد جان تحلیلت رو خوندم...میدونی من به شخصه کاری که وقتی دارم از سالن میام بیرون چیزی بهم اضافه نکرده باشه یا حداقل کمی قلقلکم نداده باشه رو قابل قبول نمیدونم....


هستی بار سنگینی داره که خیلی از ماها به دوش میکشیم و خیلی از مواقع راه گریزی ازش نیست حتی برای همون پیرمرد ولی میدونی درگیری های ذهنی یک نویسنده دگر اندیش آنقدر رقیق نیست اینجور که در این نمایش نشون داده شده بود،

کاری به این ندارم که جای بحث مفصل داره و از حوصله تایپ کردن من خارجه اما ببین این بار هستی رو میشه سبکش کرد و راهای متفاوتی وجود داره خیلی ها هم در اینباره نوشتن و کار اجرا بردن و تفکر کردن،
من تا اینجا با این طرز تفکر مشکلی ندارم البته بگذریم از اینکه اندیشه خودش بار هستی رو سنگین تر میکنه و گریزی ازش نیست و اون ساده زندگی کردن به مانند یک پیرمرد سنتی هم نمیتونه دردی ازش دوا کنه و در واقع کسی که نگاه انتقادی داره و می اندیشه اصلاً نمیتونه با محیط پیرامونش درگیر نشه ....و جهان بدون اندیشه هم دیگه اصلاً انسانی نیست......
من به شخصه نمیتونم ار خیلی چیزها فرار کنم، کلا من با ایده مشکل ندارم ولی میدونی به نظر من شکل اجرا و شخصیت پردازی ها و روند داستان اصلاً گیرا نبود... حالا هر کسی معیارهای خودش رو داره در تحیلیل یک اجرا ولی به شخصه به دلایلی که گفتم روی من تاثیر خاصی نگذاشت...........
 

f@rzad

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
15 آگوست 2007
نوشته‌ها
8,501
لایک‌ها
18,797
محل سکونت
Tehran
سپاس

البته یه تفاوت دیگه هم فکر کنم اینجا من داشتم و اون اینکه ایندو رو نماینده قشر خاصی تعبیر نکردم یا اصلا فکر نکردم شاید همچین مقصودی پشت این کار باشه ( که شاید بوده واقعا و اینطوری باوجود همون ریزه کاری ها که نام بردید از ارزش کار به نظرم خیلی کم میکنه )، من نویسنده ای رو تداعی کردم که شاید با چنین نگرشی به چنین دستاوردی رسیده باشه ولی بتونه با یک تلنگر از کسی که اصلا فکرش رو نمیکرده از تک بعدی بودن بیرون باید و به جهانبینی ی کاملتری برسه و این شانسی ی که شاید با کمی نگاه مهربان تر بشه بهش رسید
 

hamidk

Registered User
تاریخ عضویت
12 فوریه 2004
نوشته‌ها
1,100
لایک‌ها
144
سن
44
محل سکونت
تهران
من به تئاتر های ایران همیشه امتیاز بین 6 تا 10 میدم چون کاری که این همه وقت روش تمرین میشه و با این همه مشکلات به اجرا میرسه مطمئن هستم خیلی زحمت براش کشیدن ضمناً چون تئاتر تو ایران بازده مالی نداره و به نوعی کار پر سود و منفعتی نیست اکثر کسانی که تو این کار هستند از روی علاقه کارشون را انجام میدن و این باعث میشه کارهای بسیار خوب و دیدنی اجرا بشن و به همین دلیل من فکر می کنم فعلاً سه نوع تئاتر خوب، عالی و فوق العاده داریم. خوشبختانه چند سالی هست که نمایش های بسیار خوبی اجرا میشه و من بابت این موضوع خیلی خوشحالم

پ.ن.
خیلی خوشحال شدم که شما دوستان اهل تئاتر را اینجا دیدم و باهاتون آشنا شدم
 

batoobato

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,977
لایک‌ها
6,559
آخرین کاری که دیدم ارخش از مسعود دلخواه بود به نوعی نمایش نامه اش بازنمایی از داستان آرش کمانگیر بود بستر اصلی رو بهرام بیضایی در این نمایش نامه روایت کرده بود، صحنه هایی که شعرهای فروغ با نمایش نامه موضوعیت پیدا کرده بود رو پسندیدم.
بازیها خیلی خوب نبود ولی چون در بروشور کار ذکر شده بود که این یک کار تجربی و کارگاهیست با یک گروه آماتور خیلی هم نمیشه خرده گرفت، موسیقی و اجرای زنده خوب بود و ایده های اجرا هم بد نبود در کل 5 میدم از 10 به این نمایش نسبتاً دلنشین که با مسائل سیاسی روز هم گره خورده بود. کلاً در نمایشهای کلاسیک ایرانی که دیدم نمایش بدی نبود تقریبا دو لایه سنتی و پست مدرن داشت که این لایه بندی تقریباً ظریف صورت گرفته بود و خیلی تو ذوق نمیزد و یک جورایی لایه مدرن مثل یک تیکه اضافه برای نمایشنامه نبود.
 

fashion.gamer

Registered User
تاریخ عضویت
16 فوریه 2013
نوشته‌ها
67
لایک‌ها
16
تئاتر کمدی موزیکال قهوه خونه زری خانوم
کرکره خنده بود، دستشون درد نکنه
 
بالا