برگزیده های پرشین تولز

اشعار محرم

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
یا زینب کبری

باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان

دست بسته، مو پریشان، مو کنان، مویه کنان

باورت می شد ببینی دختر خورشید را

کوچه کوچه در کنار سایهی نامحرمان

نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی

من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان

چه عجب!طشتی برای این سرت آورده اند

ای سر منزل به منزل ای سر یحیی نشان

تا همین که چشم تو افتاده بر چشمان ما

چشم ما افتاده بر لبهای زیر خیزران

ای تمامی غرور من فدای غیرتت

لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران

این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند

شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان

سروده علی اکبر لطیفیان
 

hadiforever

Registered User
تاریخ عضویت
18 ژانویه 2014
نوشته‌ها
464
لایک‌ها
815
محل سکونت
دیار ترس وحماقت
حسین ای پادشاه دین من
سرور ازادگان ای مهتر ایین من
و..........
 

davod.

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2012
نوشته‌ها
978
لایک‌ها
308
یا حسین (ع)

کربلا گفتم و دیدم جگرم می سوزد

آسمان دود زمین در نظرم می سوزد

گوییا معجر بانوی حرم می سوزد

دختری داد زد ای عمه سرم می سوزد

جان خورشید از این واقعه بر لب برسد

هیچ کس نیست به داد دل زینب برسد
 

davod.

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2012
نوشته‌ها
978
لایک‌ها
308
سـلام مــا بــه تــو و قــبــر بــاصفات حسين

درود حق به تو اي مظهر صفات حسين
فــداي تـو هـمـه خـلـق جهان ز پير و جوان

تـويـي بهر دو جهان كشتي نجات حسين
تـويــي مــروج احــكـــام ديــــن پــيــغــمـبـر

تـويـي خــلاصــه ايــجــاد كـائنات حسين
چـه حـكـمـتـي است به ايثار و جانفشاني تو

كـه گـشـته ذات خداوند خونبهات حسين
چه كرده اي تو به درگاه حق كه خلق جهان

كــنـنـد آروزي طــوف كـربـلات حـسـين
ز داغ مـاتــم جـانـسـوزت اي عــزيــز خـــدا

كـنند جـن و بشر گريه در عزات حسين
ســلام مــا بــه تــن چــاك چــاك بـي كـفنت

فـداي پـيـكـر پـرخـون سـرجدات حسين
ســلام مــا بــه تــو و شـيـرخواره اصغر تو

فـداي اكـبــر و عـبـاس بـاوفــات حسين
سـلام مــا بــه سـر انـورت كـه شـد بـر نـي

فــداي خـوانـدن قـرآن دلـربــات حـسين
زهـــي بــه هــمـت مـردانــگــي و ايــثــارت

فـداي دســت سـخي گـره گـشات حسين
ز راه لـطــف نـظـر كـن بـه حال خسـته دلان

بـرس به داد «حياتي» گه ممات حسين
 

davod.

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2012
نوشته‌ها
978
لایک‌ها
308
تو سروی بر عالم یا مولا من سر به زیرم

آرزو دارم از خجالت اینجا بمیرم

گریانمو نالانم – من حر پشیمانم

مولا حسین جانم

ای همه ی هستم عشقت هستم گرفته

ای یوسف زهرا مادرت دستم گرفته

گریانمو نالانم – من حر پشیمانم

مولا حسین جانم
 

davod.

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2012
نوشته‌ها
978
لایک‌ها
308
من و شور و نوا، شب‌های جمعه


وَ قلبی مبتلا، شب‌های جمعه

قیامت می‌شود در صحن قلبم

به یاد کربلا شب‌های جمعه
 

davod.

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2012
نوشته‌ها
978
لایک‌ها
308
یك عمر در عزای تو باران نوشته ایم

اسم "هواللطیف" فراوان نوشته ایم

اسم هو اللطیف خدا را یکی یکی

دور و بر حسینیه ها مان نوشته ایم

با دست خط گریه، عزای حسین را

یک عمر بر کتیبۀ ایمان نوشته ایم

مومن دلش عزای حسین است و والسلام

این را برای هر چه مسلمان نوشته ایم

ما جملۀ «حسین و نعم الامیر» را

روی کفن به دیدۀ گریان نوشته ایم

هر قطره می چکیم که پیدایتان کنیم

بر روی پلکمان غم کنعان نوشته ایم

این گریه این عبادت شیرین خویش را

نذر كبوتران خراسان نوشته ایم

سرهای ما اگر چه به نیزه نشد ولی

در پای نیزه گریه فراوان نوشته ایم
 
بالا