• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

اصغر فرهادی .:. سینمای اجتماعی

بهترین فیلم بلندش تا امروز


  • Total voters
    42

hadi68

کاربر فعال سینما
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 سپتامبر 2010
نوشته‌ها
130
لایک‌ها
27
محل سکونت
Astaneh Ashrafye
حالا من برعکس‌م. یه فیلم خوب که گیر میارم هر چند ماه یه بار مراسم تماشای دوباره دارم! همیشه هم نظرم درمورد فیلم‌ها تو تماشای مجدد تغییر می‌کنه و حتا از بعضی‌هاشون متنفر می‌شم و می‌بینم که اثرشونو توی تکرار از دست می‌دن. این تکراری دیدن خیلی مهمه، نشنیدی بعضیا می‌گن مثلا پدرخوانده رو چهل بار دیدیم! فیلمی که بعد از چهل بار دیدن هنوز تازگی داره فیلم خوبه، نه فیلمی مثل جدایی که من سه بار دیدم و همون بار دوم دست‌شو خوندم و دیگه نتونست گولم بزنه! برای همین می‌گم شاهکار نیست، چون شاید بار اول برات یه تجربه‌ی جدید باشه و همه‌ی عالم رو هم شیفته‌ی خودش کنه؛ ولی فیلمی نیست که ماندگاری داشته باشه.

خودم گفتم زیاد اخلاق خوبی نیست. البته فیلمهای محبوبم رو بیشتر از یک بار دیدم و توی بار دوم بیشتر ازشون خوشم اومده. معمولاً‌ تامناسبتی پیش نیاد فیلم تکرای نمی‌بینم. الان هم که وفور فیلم دارم کار برای دیدن دوباره فیلم‌ها سخت‌تر شده:دی.
بحث نقششون در شخصیت‌پردازی یه چیز دیگه است. من دارم می‌گم دیالوگ‌های این سکانس‌ها فوق‌العاده شعاری‌ان. یعنی از ساده‌لوحانه‌ترین راه‌ها برای نشون دادنِ این اصول‌گرایی شخصیت نادر استفاده می‌کنه. یعنی حتا همون سکانس سوال عربی نشون می‌ده با چه آدم سطحی‌ئی طرفیم، که روی زبان فارسی مثلا حساسه و نمی‌خواد بچه‌ش یه واژه‌ی عربی رو به جای فارسی استفاده کنه. آخه کجا ما چنین صحنه‌ای رو تو زندگی می‌بینیم؟ اگه هم کسی این‌قدر روی زبان فارسی حساس باشه، جنس شخصیت نادر که از طبقه‌ی متوسط میاد هیچ‌وقت این حرف رو نخواهد زد. مثلا یه استاد زبان فارسی ممکنه همچین حرفی بزنه، ولی یه کارمند بانک؟ اینجا قشنگ نقش فیلمساز مشخصه که انگار داره حرف دل‌شو می‌زنه.

دیالوگ عربی رو قبول دارم. خیلی مسخره بود و تازه در اوخر فیلم هم بیان شد که بیننده تا حدی که باید نادر رو شناخته و به قول خودت این موضوع بیشتر برای بیان عقاید خود کارگردان بوده. ولی دیالوگ پمپ بنزین به شدت اینیکی نبود.

آخه ببین هیچ‌کدوم از این شرایط حساس توی فیلم نمایش داده نمی‌شه. این آقا از همون سکانس دادگاه همون آدم بی‌منطقی‌یه که تا آخر فیلم هست. اگه مراحلِ از کوره در رفتن و عصبانی شدن‌ش رو می‌دیدیم قابل قبول بود. ولی نه قبل از اتفاق، نه بعدش هیچ تغییری در این شخصیت بوجود نمیاد. از همون سکانس دادگاه مستبد و زورگو بوده و تا آخر فیلم هم باز حرف حرف خودشه. این اسمش نمی‌شه روشنفکری، بلکه اوج تعصب و کوته‌فکری‌یه. برای همینه می‌گم چنین شخصیتی هیچ‌وقت نمیاد بچه‌شو در تصمیم‌گیری به حال خودش رها کنه و بذاره آزادانه تصمیم بگیره.




جوابش اینه: دروغ می‌گی. ولی یه مشکلی این وسط هست. اول اینکه حالا که داری با دروغ خودتو نجات می‌دی، حداقل یه ذره انصافتو باید بیشتر کنی که این‌قدر آدم‌هایی که بدبخت‌شون کردی رو آزار ندی. حداقل یه ذره احترام و حس جبران و دلسوزی نسبت بهشون نشون بدی. حداقل کمی عذاب وجدان بگیری از دروغت... ولی تنها چیزی که نادر در این فیلم بهش فکر نمی‌کنه بلایی‌یه که سر این خانواده آورده. عذاب وجدانش بیشتر سر اینه که نکنه یه وقت بچه‌ش قضیه رو بفهمه، تا اینکه وای من چه قدر آدم پلیدی‌ام که در لحظه‌ای از اوج عصبانیت، دست روی یه زن بلند کردم و بچه‌شو از بین بردم. دوم هم اینکه، حالا که این شخصیت این‌قدر پست و دروغ‌گو تشریف داره و هیچ مشکلی هم تا اینجای قضیه نیست، شما نمی‌تونی بیای و حالا این شخصیت رو به عنوان یه روشنفکر جا بزنی. نمی‌تونی بیای بگی این آدم به بچه‌ش نمی‌گه راست‌شو بگو یا دروغ‌شو؛ بلکه تصمیم رو به عهده‌ی خودش می‌ذاره. 'آخی! اشک از چشمام دراومد!' این میشه تناقض، میشه گول‌زدن مخاطب.




بابا فرهادی خودشو توی نادر می‌بینه. این شخصیت خود فیلمسازه. حالا من جدا از همه‌ی اینا با خود فرهادی هم خیلی مشکل پیدا کردم. یعنی تا موقعی که مصاحبه‌هاشو نخونده بودم، همه‌چیز روبه‌راه بود. ولی وقتی اومدم یه سری از حرفاشو شنیدم واقعا ناامید شدم. چون از این فیلم‌ها زیاد هست که الکی طرفدار پیدا می‌کنه و شاهکار سال نام می‌گیره، اما من هیچ چیزی توش پیدا نمی‌کنم. ولی وقتی فیلمسازی پر از ادعا و علاقه به خودش هست، دیگه انتظارم از این آدم خیلی بالا می‌ره. اگه یه فیلمساز بی‌ادعا بود، می‌گفتیم باز حداقل خودشو دست بالا نمی‌گیره و داره فیلمشو می‌سازه. ولی وقتی فیلمسازی این‌قدر خودشو جدی می‌گیره و هم‌مسیر و هم‌سطح منتقدانی که مجنون فیلمش شدن، از فیلم خودش تعریف می‌کنه و می‌گه من فلان کار رو کردم و بهمان چیز رو نمایش دادم و... این دیگه می‌ره رو اعصاب من. پررویی یه چیزی‌یه که اصلا تو کتم نمی‌ره. درخت هر چی پربارتر، افتاده‌تر.
خب در مورد نادر باید بگم که من همون بار اولی که دیدم اصلاً ازش خوشم نیومد. چون ما یه آشنایی داریم کپی همینه. باهاش صحبت کنی خیلی آدم پر و بامنطقی نشون می‌ده اما ..... . حالا این که تو می‌گی فیلمساز نادر رو تایید می‌کنه به همون دلیلی که فیلم رو ده ماه پیش و تازه توی سینما دیدم زیاد در موردش نظر نمی‌دم تا دوباره ببینمش. اینکه می‌گم توی سینما دیدم به دلیل فرهنگ بالای مردمان ماست. توی سینما دو تا پسره عقب ما نشسته بودن داشتن کلیپ‌های موبایلی نگاه می‌کردن. آخه تو اومدی سینما پول بلیط دادی بعد کلیپ نگاه می‌کنی! البته اونجوری که من برداشت کردم خودت هم قبول داری که نادر شخصیت‌پردازی خوبی داشته مشکلت با اینجاست که چرا فیلمساز می‌آد اون رو مظلوم نشون می‌ده تا مخاطب رو گول بزنه. البته اکثریت مخاطب رو.
نه باور کن همه دارن می‌خندن. من هم توی سینما فیلم رو دیدم، هم توی خونه با خانواده؛ کسی نیست به این لحظه‌های فیلم نخنده. بعدم اینکه حرکات اغراق‌شده اصلا هیچ ایرادی نداره و تا وقتی که براش آمادگی لازم توی فیلم ایجاد بشه، خیلی هم ممکنه خارق‌العاده بشه و اثر روی آدم بذاره. ولی اینجا بیشتر به مسخره‌بازی شباهت داره. و این واقعا خطرناکه، که تو شخصیت پدری که تازه بچه‌شو از دست داده رو اون‌قدر مسخره و خنده‌آور بسازی که تماشاگر به بدبختی و فلاکت‌ش بخنده... درست تو لحظه‌ای که باید با این شخصیت همذات‌پنداری کنه و براش غصه بخوره. این به نظرم یه جور توهینه به طبقه‌ای که حجت ازش میاد، که فیلمساز روشنفکر ما، اون‌قدر خودشو از اونا بالاتر می‌دونه که نماینده‌شونو توی این فیلم، به صورت یه کاراکتر تمسخرآمیز خلق کرده که حالا مثلا برای مخاطب عام فیلم رو جذاب‌تر کنه. ولی این نهایت بی‌شعوری آقای فیلمساز هست. (ببخشید من اصلا قصد توهین و بددهنی تو این فروم رو ندارم، ولی از زاویه‌ای که من دارم قضیه رو می‌بینم، بی‌شعور زیباترین کلمه‌ای‌یه که می‌تونم در توصیف این آدم به کار ببرم. خودتون منو می‌شناسین که هیچ‌وقت به معنای فحش این کلمه رو به کار نمی‌برم، بلکه معنای لفظی کلمه یعنی نداشتن شعور مدنظرمه. بازم معذرت می‌خوام.)

در مورد حجت هم گفتم که حرفت رو قبول دارم. اصلاً به حجت بها نمی‌ده و فقط با این حرکات خاصش می‌خواد که بدبختی طرف رو نشون بده(یا یقول خودت اون طبقه رو بکوبونه).
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164
فکر کن یه سال از دست ایزابلا روسلینی جایزه تو بگیری، سال بعد از دست دایان کروگر! حسابی به فرهادی ما دارن می‌رسن! دم‌شون گرم!

criticsChoice0112_029.sjpg_900_540_0_95_1_50_50.sjpg


عکس داغ داغ از مراسم انتخاب منتقدین هست. (Critics' Choice Awardshttp://www.hollywoodlife.com/2012/01/12/critics-choice-awards-2012-winners-list/)
 

paymanparsa

کاربر فعال موسیقی و آشپزی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
2 اکتبر 2009
نوشته‌ها
211
لایک‌ها
237
محل سکونت
tehran

حالا می‌خوام از دیالوگ‌ها به شخصیت‌پردازی برسم. مثلا شخصیت نادر؛ یه شخصیت فوق‌العاده بی‌شعور و بی‌شخصیت که کوچکترین ادب و احترامی برای هیچ موجود زنده‌ای در طول این فیلم به جز دخترش قائل نیست. یعنی زنِ مردم رو کتک می‌زنه و از خونه پرت می‌کنه بیرون، واسه حق دیگران کوچکترین ارزشی قائل نیست و حاضره برای حفظ منافع خودش دروغ بگه. توی دادگاه و بیمارستان و جاهای دیگه، وقتی رفتار و ناراحتی حجت و زنش رو می‌بینه مثل سنگ کوچکترین احساسی از خودش نشون نمی‌ده. یعنی حتا حاضر نیست به خاطر بدبختی‌ئی که حتا غیرعمد هم که باشه، به هر حال سر این دو نفر آورده، کوچکترین ادب و نزاکت و گذشتی از خودش نشون بده. یه شخصیت سنگیِ مرتجعِ متعصبِ بی‌فرهنگ که با وجود تمام این ویژگی‌ها، ادعای روشنفکر و منطقی بودن داره؛ و فیلم و فیلمساز هم این ادعا رو تأیید می‌کنه و جدی می‌گیره. (اگه نمی‌گرفت اون‌وقت می‌گفتیم هیچ‌کدوم از اینا ایراد نیست؛ چون داریم یه شخصیت پلید رو خلق می‌کنیم. ولی اینجوری نیست، فیلمساز واسه نادر دلسوزی می‌کنه و مخاطب رو هم دچار این خطا می‌کنه. مخاطب فکر نمی‌کنه یه شخصیت پلید رو می‌بینه و حالا برای اون دلسوزی کنه، بلکه اساسا فکر می‌کنه با یه شخصیت مظلوم و روشنفکر طرفه.)
.

درود
فرید صد در صد باهات مخالفم اینجا
الان نمیتونم ولی بزودی صحبت می کنیم در این باره
تا فرصتی بعد ، همین جا
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164
درود
فرید صد در صد باهات مخالفم اینجا
الان نمیتونم ولی بزودی صحبت می کنیم در این باره
تا فرصتی بعد ، همین جا

باشه فقط نذاری واسه یه ماه دیگه استاد پیمان عزیز!
بذار حالا که بحث گرمه، ادامه‌ش بدیم و نظر طرفداران فیلم رو هم بشنویم. من سراپا گوشم و دوست دارم بتونم دوباره این فیلم رو دوست داشته باشم.
 

paymanparsa

کاربر فعال موسیقی و آشپزی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
2 اکتبر 2009
نوشته‌ها
211
لایک‌ها
237
محل سکونت
tehran
باشه فقط نذاری واسه یه ماه دیگه استاد پیمان عزیز!
بذار حالا که بحث گرمه، ادامه‌ش بدیم و نظر طرفداران فیلم رو هم بشنویم. من سراپا گوشم و دوست دارم بتونم دوباره این فیلم رو دوست داشته باشم.

درود
فرید عزیز
من با کل دیدگاه تو در مورد فیلم جدایی ... الان کاری ندارم البته خوشحال میشم که سر یک فرصتی کار داشته باشم و بنشینیم تبادل نظر بکنیم از طریق کیبوردهامون ، ولی ولی ولی در مورد این نکته ای که میخوای شخصیت پردازی و مخصوصا نادر رو مطرح کنی من حرف دارم
ببین اگه یه چیز باشه که من از سینمای اصغر فرهادی خوب فهمیده باشمش ، ( میگم من چون اعتقاد دارم برداشتهای هر شخصی از یک اثر هنری میتونه متفاوت باشه) اون اینه که ، شخصیت ها توی یک "خاکستریت" غلیظ اما زلالی غوطه میخورن ، ممکنه وجه تاریکتر یک شخصیت رو زودتر ببینیم و وجه روشنترشو دیرتر یا بعضی ها برعکس ، ولی ، این تا الان رعایت شده که آدمها ( اینجا بگیریم آدمهای فیلمنامه های فرهادی) فقط دارای خصائل پسندیده یا رذائل ملعون نیستن ... مثل خیلی از دور و بری هامون
یه جای نوشته ت در مورد نادر گفته بودی : یه شخصیت فوق‌العاده بی‌شعور و بی‌شخصیت که کوچکترین ادب و احترامی برای هیچ موجود زنده‌ای در طول این فیلم به جز دخترش قائل نیست
که من اینو اصلا قبول ندارم ، شاید خیلی بیشتر و یا دست کم همسطح ترمه ، نادر برای پدرش دل میسوزونه و احترامشو داره ، اگه صحنه حموم نتونسته اینو به تو انتقال بده من توضیح بیشتری نمیدم ، نادر همچنین برایش حجت هم حتی مهمه یا دست کم اینطور بگیم که شرایط طبقه پایین تر از خودشو درک می کنه و بخاطر این که راضیه خانوم عذاب بیشتری نکشه ، از قاضی پرونده ش خواهش می کنه که در مورد خطای حجت تخفیف قائل بشه ، اگه اون شکلی که تو میگی هیچکی براش مهم نبود که این کارو نمی کرد... نادر برای سیمین هم خیلی ارزش قائله ، چرا که میدونه دادگاه طلاق حق رو به اون میده و میتونه ادعا کنه که من سیمینو طلاق نمیدم ولی سیمین براش مهمه و اجازه میده که به هر حال این زنی که مادر بچه ش هست بره خارج ...
مادر سیمین هم برای نادر مهمه ، به صحنه ای که توی راهروی دادگاه می بیندش و شکل ایستادنش و حرف زدنش با او دقت کنی معلومه
خلاصه که نادر خودرای هست ، در جواب سؤال دخترش میگه " بنویس پشتوانه " ( در ترادف با گارانتی ، با این استدلال که اون عربیه و میگه دیگه این جمله رو به من نگی ها چیزی که غلطه غلطه حالا هر کی بگه یا هر جایی که نوشته باشنش !!! و می بینیم که بعدا چه کار غلطی هم خودش انجام میده) و یا خیلی خوب سعی می کنه توی پمپ بنزین دخترشو طوری بار بیاره که فردا بقول خودش مثل سیمین همه چی رو راحت قبول نکنه ، دقت می کنی که سیمین خیلی راحت اول فیلم با کارگرای باربر سر نیم پله ، مبلغیو که طی کرده بودن بی خیال میشه و میره از اتاق خواب پول میاره و اضافه بهشون میده ، همون پولی که میدونیم بعدا یکی از عوامل مهم گرفتاری میشه ، بله خودرای هست ولی بی فرهنگ و مرتجع نیست ، فیلمنامه طرفشو نمی گیره ، بلکه سعی داره بگه همه ما توی هر شرایطی ممکنه چه مسائلی ازمون سر بزنه ....، یه شخصیت اونطوری که تو میگی سنگی و پلید ، شب اول کار کردن کارگرش موقع خداحافظی بهش نمیگه خسته نباشی خانوم خیلی هم ممنون ... البته از نظر من
ممکنه تو با اپروچ نادر توی پمپ بنزین موافق نباشی و اون کارو نکنی با دختر خودت ، ولی مسأله خیلی مهم از نظر من این بود که توی شخصیت شکافی ت کمی هم از اونطرف ماجرا رو ببینی
بعدا در مورد فیلم صحبت خیلی بیشتر می کنیم
ولی
گاهی شخصی شدن یک ماجرا به ما کمک می کنه لذت خاصی ببریم از تصویر یک ماجرا ، مثلا Face/Off برای ما خیلی جالبه ، با قهوه و پاپ کورن و تخمه و پای سیب هم میریم به استقبالش و تا آخرش مژه هم نمی زنیم ولی فیلمی مثل جدایی ... برای خیلیامون شخصی میشه و لذت متواتر می بریم ، من خیلی از جاهای این فیلم خیلی احساساتی شدم ، مخصوصا دوجاش ، یکی جایی که سیمین میگه من این شجریانو بردم و نادر خیلی بی تفاوت ولی نه بی ادبانه سرشو پایین میندازه و میگه هر کدومشو میخوای ببر ، یکی هم جایی که ترمه از باباش می پرسه چی شد ؟ تو که گفتی جدی نیست وباز هم نادر این بار نه چندان بی تفاوت شونه شو بالا میندازه و میگه : خب جدی شد ، شنیدن این دیالوگ آخری برای خیلیا یه جمله ست توی یه فیلم ولی برای خیلیها که از نزدیکتر چشیده ن این ماجراها رو این مثل آجریه که بکوبنش رو کله ت :eek:
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164
پیمان جان، چون می‌خوام جواب درست و کاملی بدم، به من کمی وقت بده که باز فیلم رو نگاه کنم و باز هم نگاه دقیق‌تری داشته باشم.
تازه از یه نظر اینجوری بهتره که شب گلدن گلوب که قراره همه مثل جام جهانی واسه تیم خودمون گل بزنیم، به این نقدها استراحتی بدیم.
امیدوارم فرهادی امشب گلدن گلوب رو ببره و سرنوشت سینمای ایران در نگاه جهانیان رو برای همیشه تغییر بده. این جایزه یه نماده، یه افتخاره، یه جاده‌صاف‌کنه برای همه‌مون.
پس امشب رو استراحت می‌دم و نقدهامو می‌ذارم کنار و با خوشحالی و سرخوشی پای تی‌وی می‌شینم و برای فیلم اصغر فرهادی عزیز، آرزوی برنده‌شدن می‌کنم. (که احتمالش یه جورایی 99.99 ـه بعد از جایزه منتقدین!)
استاد تو جایزه منتقدین یه ذره دست و پا شکسته انگلیسی صحبت کرد، ولی حسابی بامزه هم بود واسه تماشاگر خارجی مثل مارتین اسکورسیزی که یه نما ازش نشون دادن که داشت به فرهادی گوش می‌کرد! (به همراه تمام ستارگان هالیوود)
امشب ده برابر اون خواهد بود چون همه‌ی ایرانی‌ها هم ظاهرا می‌خوان تا صبح بیدار بمونن و پای صحبت‌های تنها سفیر کشورشون که ریش سفید و کم‌پشتش و خنده‌های مزخرف و پیامبرانه‌ش مایه‌ی آبروریزی‌شون نیست، بنشینن. یه نقطه‌ی زیبا در تاریخ کشورمون، و از همه مهم‌تر تاریخ سینمای ایران. اسکار هم حالا به نظرم به اندازه‌ی این هیجان انگیز نیست، چون این اولین باره که به صورت زنده مردم دارن بازی‌ها رو می‌بینن و فرهادی خداداد عزیزی‌یه امشب!
 

paymanparsa

کاربر فعال موسیقی و آشپزی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
2 اکتبر 2009
نوشته‌ها
211
لایک‌ها
237
محل سکونت
tehran
پیمان جان، چون می‌خوام جواب درست و کاملی بدم، به من کمی وقت بده که باز فیلم رو نگاه کنم و باز هم نگاه دقیق‌تری داشته باشم.
تازه از یه نظر اینجوری بهتره که شب گلدن گلوب که قراره همه مثل جام جهانی واسه تیم خودمون گل بزنیم، به این نقدها استراحتی بدیم.
امیدوارم فرهادی امشب گلدن گلوب رو ببره !
درود
خب من هم امیدوارم که این افتخار نصیب فرهادی و همه ملت ایران بشه و پوزه اونهایی که با همین دو سه حرکت قابل توجه سینمای ایران مشکل دارن و کارگردانشو زندانی می کنن و خونه دلشونو منحل می کنن حسابی پخش زمین شه ، از اونجایی که احتمالا من کارم توی کارخونه تا خود صبح طول بکشه و نتونم خودمو برسونم به تی وی ، متأسفم که نمی تونم اون شادی احتمالی رو در لحظه شریک باشم ولی اگه حتی فرهادی این گلوب رو نبره ، چیزی از شایستگیهای ایشون و این فیلم جامع و زیباش کم نمیشه
 

hadi68

کاربر فعال سینما
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 سپتامبر 2010
نوشته‌ها
130
لایک‌ها
27
محل سکونت
Astaneh Ashrafye
شایت!
دیر بیدار شدم.دقیقاً از قشمت تجلیل از مورگان فریمن بیدار شدم. جوایز اصلی رو دیدم ولی فارین فیلم رو نه:(
 

Paranoid Android

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 مارس 2010
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
164

Cinderella Man

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 دسامبر 2007
نوشته‌ها
319
لایک‌ها
13
منم تبریک میگم.

امسال فیلمش واقعا یه سر و گردن از بقیه نامزدهای گلدن گلوب بالاتر بود و تقریبا مشخص بود که جایزه رو میگیره .
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
بنده هم اين موفقيت رو تبريك ميگم. البته جا داره از جناب آقاي فرهادي هم تقدير بشه كه موقع سپاسگزاري به موارد خوب و مناسبي اشاره كرد.
 

Yousef

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 دسامبر 2002
نوشته‌ها
6,810
لایک‌ها
4,952
محل سکونت
So Close, So Far
اینجا هم تبریک بگم تا ثبت بشه در تاریخ :دی

خیلی خیلی تبریک

attachment-99324d1326714894-12-_caffecinema.jpg


فکر کنم نصف ایرانی ها امروز سر کار نرفتن و گرفتن خوابیدن :دی
مراسم واقعا خوب و جالب بود
دم فرهادی بزرگ گرم
حالا آقایون به جای اینکه براشون افتخار باشه از فردا شروع میکنن که چرا فرهادی به فلان زن دست داد! و ...

درود به شرف فرهادی که از همه تقسیم بندی های اجتماعی یک کشور نه از ملت استفاده کرد نه از میهن نه از کشور نه از وطن و نه از ...

تنها و تنها گفت مردم

و باز هم درود به شرف این مرد که باعث افتخار مردم ایران بود و هست
 

Snow

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
16 مارس 2007
نوشته‌ها
380
لایک‌ها
215
محل سکونت
Music Forum
جدا تبریک گفتن داره! خیلی خوشحال شدم...
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
با اجازه ی دوستان فعال در این بخش:

در دهمین جشنوارۀ فیلم پونه هند، جایزۀ بهترین کارگردانی در بخش مسابقۀ بین‌الملل جشنواره به اصغر فرهادی برای جدایی نادر از سیمین تعلق گرفت. لاله اسکندری که از داوران جشنواره هم بود به جای وی جایزه را دریافت کرد.

Awards and Closing Ceremony of 10th Pune International Film Festival, 2012 held on 19th jan, 2012 at City pride Kothrud; Laleh Eskandari accepting the award on behalf of Asghar Farhadi who won the Best International Director award for film Nader & Simin: A Separation (From l. to R – Laleh Eskandari, Borys Lankosz, Dr.Jabbar Patel).

405750_10150473147976899_86162236898_8966170_512903428_n.jpg
 
بالا