البته، تا 2 سال دیگه مهمون شهر شما هستیم! نه دانشگاه صنعتی هستم! نه بابا دختر کجا بود مال این حرفا نیستم
![Frown :( :(](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
یادم نمیره که حدود 2-3 هفته پیش رفتم خونمون،تهران، که یه حال و هوایی عوض کنم! دیدم همه تو تهران سبز شدن( طرفداران موسوی) گفتم منم یه شال سبز بزنم! یه دستبند سبز هم بستم و بعد از چند روز برگشتم اصفهان. ساعت 5.30 رسیدم ترمینال کاوه بعد رفتم دروازه تهران اونجا واستادم که برم خانه اصفهان(اونجا خونه گرفتم) . تو اصفهان این سبز بازیا و این نوع تبلیغ تازه راه افتاده بود خلاصه 1-2 تا موتور سوار از کنارم رد شدن و کلی هم بد و بیرا گفتن منم جوابشونو دادم! بعد یه هو زدن رو ترمز! منم فرار نکردم خداییش! گفتن: چی گفتی؟ من گفتم: تو چی گفتی؟ اونم یقمو گرفت(گمونم از این بسیجی الکیا بود) منم هیچی نگفتم! یکم واستادم که برن که شر ازمون بگذره اما رفیقشون با یه موتور دیگه اومد گفت چه خبره؟ اونم که قیافه سبز ما رو دید، یه نگاه به من انداختو با موتورش یه جورایی منو زیر گرفت
![Eek! :eek: :eek:](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
با لاستیک جلوش زد به ران پای راستم!!!! خلاصه من از شدت درد افتادم رو زمین
![Big grin :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
سوسول نیستما اما دردم اومد خدایی. منم تک بودم نمیشد کاری کنم. کاراته بازم نیستم. خلاصه اینم از فیلم هندی ما!! اما رفیقای خیلی خوبی تو اصفهان دارم که اصفهانی هستن. از این نو آدما همه جا چیدا میشه اما نه به اندازه اصفهان اونم به خاطر یه سری دلایل که خارج از بحثه