فرار می کنم از روزگاری که شبیه من نیست و مال من نیست!
من موندمو خواسته های هنجار شکنم که در خفا باهاشون زندگی می کنم!
و می ترسم از روزی که خواسته های من لو برن!
فرار می کنم از حرف هایی که زده میشه و من در دل ...
فرار می کنم از نگاه هااا...هر نوعش...خیلی وقته فرار می کنم...شدم فراری...
فرار می کنم از دلم،باورم،زندگیم،اطرافم...
دیگه هم رنگشون نیستم
من برای بینشون بودن خیلی چیزها رو ترک کردم
نه
من دیگه شکلشون نیستم
دیگه اون دلخواه کودکی نیستم
خوب کاریش نمیشه کرد
هر کسی یه جوری میشه!
یکی دلخواه همه
یکی مثل من عصیان گر...
یکی میشه مثل من و ترس و شور همه وجودش رو می گیره
توی خوش هاش لذت می بره اما بعدش از خوشی هاش می ترسه!
آره
فرار می کنم از همه
من موندمو خواسته های هنجار شکنم که در خفا باهاشون زندگی می کنم!
و می ترسم از روزی که خواسته های من لو برن!
فرار می کنم از حرف هایی که زده میشه و من در دل ...
فرار می کنم از نگاه هااا...هر نوعش...خیلی وقته فرار می کنم...شدم فراری...
فرار می کنم از دلم،باورم،زندگیم،اطرافم...
دیگه هم رنگشون نیستم
من برای بینشون بودن خیلی چیزها رو ترک کردم
نه
من دیگه شکلشون نیستم
دیگه اون دلخواه کودکی نیستم
خوب کاریش نمیشه کرد
هر کسی یه جوری میشه!
یکی دلخواه همه
یکی مثل من عصیان گر...
یکی میشه مثل من و ترس و شور همه وجودش رو می گیره
توی خوش هاش لذت می بره اما بعدش از خوشی هاش می ترسه!
آره
فرار می کنم از همه