به نقل از SATpt :دوستان میخوام یه مقایسه بین ایران در جام 98 و ایران در جام 2006 داشته باشم:
به نظر من روی کاغذ در جام 98 تمامی حریفان ایران در مرحله گروهی نسبت به ایران سر بودند:آلمان، یوگسلاوی،آمریکا
وبر عکس ایران از نظر فردی نسبت به الآن در شرایط بدتری بود، اون زمان هیچیک از هافبکهای وسط ما قدرت طراحی نداشتند، دیگه بهترینشون کریم باقری بود. و حتی بالهای تیم ملی قدرت پرواز آنچنانی نداشتند! ولی این دوره تیم از نظر فردی در شراط بهتری قرار گرفته، و روی کاغذ هم حداقل نسبت به آنگولا بالاتره.
اما معتقدم در درجه اول بازیهایی که ایران ارایه میده و بالتبع نتایجی که کسب میکنه نسبت به دوره قبل ضعیفتره، و دلیل اصلیش هم به نظر من اینه که سرمربی تیم اصلا به فکر ارایه بازی زیبای تیمی نیست و قدرت کسب نتیجه رو هم نداره.
اینرو واقعا جدی میگم، از اولیکه برانکو اومده من هنوز یکی دو کار ترکیبی زیبا رو در تیم ملی ندیدم، در صورتیکه همین تیم استقلال در چند بازی فصل بازیهایی رو به نمایش گذاشت که انصافا جای تحسین داشت( نه قصد طرفداری دارم نه قصد تضعیف، فقط میخوام بگم تیم ملی میتونست خیلی بهتر از این باشه)
و اینها رو هم میگم، چون میدونم برانکو اگه حتی با سه باخت پیاپی، تیم رو حذف کنه باز میگه ما به تیم چهارم جهان باختیم و مثلا این نتیجه 3-0 رو فقط من میتونستم کسب کنم! یا آنگولا پدیده جام هستش و مویدش هم بازیهای خوبش در انتخابی جام جهانی است و از این حرفها ... اخلاقی که خیلی ازش بدم میآد و اینکه انسان هیچوقت خودش رو مقصر ندونه.
بقیه هم این دو رو مقایسه کنند!
مثل اين كه يه چند وقته كه كسي به اين تاپيك محلي نمي ذاره! :eh:
من سعي مي كنم يه جوابي به پست دوست عزيزمون SATpt بدم بلكه چند نفر ديگه هم براي اظهار نظر پيدا بشن:
1. جام جهاني 98
شك ندارم كه يكي از مهم ترين نقاط قوت تيم ما، اسطوره اي به نام احمد رضا عابدزاده بود، نه به خاطر دروازه بانيش بلكه به دليل اعتماد به نفس خارق العاده اي كه بار مثبت فراووني رو به كل تيم مي داد.
تيم ما در اون دوره به آمادگي جسماني خوبي رسيده بود، چيزي كه بعدا كاملا معلوم شد سرمربي ما روي نيمكت جام جهاني (جلال طالبي) كمترين نقش رو در اون مورد داشته و غير از وضعيت خوب فيزيك بازيكنان، تحول سيستم بازي اونا هم مديون دانش يك مربي ارزشمند به نام توميسلاو ايويچ بود.
البته بايد قبول كنيم كه بازيكنان اون دوره تجربه ي بين المللي چنداني نداشتند، اما با اينهمه به وحدت تيمي خوبي رسيده بودند كه در فوتبال يكي از اركان مهم موفقيت محسوب ميشه.
يك نكته ي مهم ديگه هم بازيهاي تداركاتي نسبتا خوبي است كه اون موقع داشتيم (هر چند ازي با آ اس رم حسابي حالمان رو جا آورد!)
2. جام جهاني 2006
بايد بگيم الان علي دايي در تيم ما نقش يك ليدر رو بازي مي كنه كه به نظرم شايد كيفيت بازي اون و اين كه 90 دقيقه در تركيب باشه يا نباشه مهم نيست، بلكه همون مساله ي تزريق بار مثبت به بقيه ي بازيكنها و بالا بردن اعتماد به نفس در اينجا مطرحه.
تيم فعلي ما بازيكنهايي داره كه تجارب بين المللي ازرشمندي دارن و به ويژه در خط دفاع و هافبك علي كريمي، فريدون زندي، رحان رضايي و مهدي مهدوي كيا توان حركتي ما به مراتب بهتر از گذشته است.
در خط حمله هم علي دايي كهنه كار اما بسيار پخته و با تجربه رو داريم كه سالهاست غير از وظيفه ي اصليش يعني گلزني، گل سازي هم مي كنه (پاس گل به خدا داد عزيزي در مقابل استراليا و پاس گل به مهدوي كيا در مقابل آمريكا رو به ياد بياريد) و همين طور وحيد هاشميان كه اگر چه با فصل موفقي كه در بوخوم داشت و تا پله ي سوم چهارم رده ي گلزنان بوندس ليگا بالا اومده بود فاصله داره، اما يقينا براي جام حهاني انگيزه ي مضاعفي داره و به و آتش خواهد زد. بازيكنان ديگر خط حمله ي ما هم مثل رضا عنايتي، آرش برهاني و رسول خطيبي نسبت به تيم سال 98 (مجموعه ي خط حمله ي ما در اون سال) وضعيت بهتري دارند (فقط جاي خداداد عزيزي اين وسط خاليه! حيف كه اين پسر قدر خودشو ندونست...)
در كل بايد بگم تيم فعلي ما نسبت به سال 98 از نظر مهره و بازيكن شرايط بهتري داره،
اما مدتي است كه نوع بازيش طرفداران ايراني رو راضي نكرده و مردم با بدبيني به تيم نكاه مي كنن (شايد هم تا اندازه اي حق داشته باشن). اگر چه برانكو هم در اين چند ساله نشون داده كه در گرفتن نتيجه در تورنمنت ها خوب عمل مي كنه و تقريبا بازي خواني خوبي داره.
با اين حال من احساسم اينه كه تيم ما در سال 98 عليرغم تجربه ي كمتر به دليل روحيه ي تهاجمي تيمي بيشتر، ار تيم كنوني ما بهتر بود.
شايد هم من اشتباه مي كنم و البته اميدوارم اشتباه كرده باشم.....! :lol: به هر حال تا بيست و چهار پنج روز ديگه همه چي معلو م مي شه!...