به نقل از mori_model54 :
متاسفانه چيزهايي كه ازش مي ترسيدم اتفاق لفتاد.
البته باخت ما ربطي به علي دايي نداشت، بلكه عدم شهامت و جسارت برانكو بود كه نيمه ي دوم رو با ترس شروع كرد. برانكو يك مربي به شدت محافظه كاره كه خيال كرد مي تونه نيمه ي دوم 45 دقيقه دفاع كنه و نتيجه رو حفظ بكنه و لابد با چشم داشتن به ضد حمله حتي بازي رو ببره!!!
من با اينكه از كساني بوده ام كه علي دايي رو از نظر فني قبول داشته ام، اما قويا معتقد بودم كه او بايد نيمه ي دوم (حتي از ابتداي نيمه ي دوم) تعويض مي شد و جاي او را آرش برهاني يا رسول خطيبي مي گرفت. به هر حال اين طرز تفكر محافظه كارانه ي برانكو كار دستمون داد و الا ما قطعا مي تونستيم همون نتيجه مساوي رو حفظ كنيم يا حتي با جسارت بيشتر مكزيك رو شكست بديم.
در مورد گل ها هم با هزار آه و افسوس چند ضعف مفرط ميرزاپور را ديديم. مهمترينش بازي فوق العاده ضعيف او با پا بود كه ظاهرا نمي تونه يك توپ ساده ي برگشتي رو با شدت و ارتفاع مناسب دفع كنه و مشابهش رو بارها ديده بودم و حتما همه ي دوستان ديده بودن ولي هيچ بهبود يا تغيير مثبتي در اين زمينه نديديم. و گل سوم هم ميرزاپور شهامت خروج از دروازه و مال خود كردن توپ يا دست كم قطع توپ يا مشت كردن اون از روي سر مهاجه رو نداشت، و باز افسوس خوردم وقتي صحنه هايي از بازيهاي جام 98 رو تلويزيون نشون مي داد و رشادت هاي عابد زاده ي جسور رو در خروج هاش در مصاف هلي مختلف با مهاجمان آمريكا و آلمان مي ديدم، او واقعا دروازه بان شجاع و افسانه اي ما بود.......
به هر حال كاري است كه شده و فعلا تنها كاري كه مي تونيم بكنيم اينه كه دعا كنيم تيم مون در بازي بعديش يك نتيجه ي خفت بار به بار نياره (ما برد نخواستيم!!) فعلا زياد حوصله (در واقع دلو دماغ) ندارم، اما اين باري مسايلي زياد ديگه اي هم داشت كه مي شه راجع به اون حرف زد...
ضمن تاييد حرفاي شما دوست عزيز مي خواستم يك نكته را در مورد شيوه دروازباني كه از دروازه بان افسانه اي ايتاليا ديدم به عرضتون برسونم .دينوزوف در مورد دروازه بان مي گه مرد اصلي تيم دروازه بانه كه حتما بايد بسيار جسور و نترس باشه و محوطه شش قدم محل قدرت نمايي اونه به طوري كه هر توپي كه در اين محوطه بلند ارسال ميشه دروازه بان بايد با سرعت و قدرت به طوري روي توپ بره كه حركت اون باعث رعب و ترس در حريف بشه دقيقا كاري كه عابدزاده با تيم استراليا و آمريكا ميكرد.در حالي كه دروازه بان ترسوي تيم ما با ترس خودش و تزلزل در حركاتش اين ترس را از خودش به كل تيم انتقال ميداد و درست در نقطه مقابل در وازه بان حريف با قد كوتاهش طوري روي توپها عكس العمل نشون ميداد كه من وقتي كه ديدم با چه رفلكسي توپ را از درون دروازش بيرون كشيد فهميدم كه اين دروازه بان به اين راحتي گل نمي خوره .در ضمن ميرزاپور روي گلها اصلا رفلكس نداشت و فقط خودش را روي زمين مينداخت و خبرياز شيرجه نبود.
نكته بعدي در مورد دروازه بان خودمون اين بود كه وقتي كه در وازه بان ترسوي ما اينقدر نا مطمئن ظاهر ميشد دفاعهاي ما نه جرات بازي با دروازه بان را داشتن و نه مي تونستند در برگشتها به دروازبانشون تكيه كنند و تمام بار دفاعي عملا بر دوش اونها بود و نتيجه اين بود كه بهترين مدافع ما مجبور به اشتباه شد در حالي كه به نظر من رحمان گناهي نداشت.رحمان در دفاع عالي بود و جور نصرتي را ميكشيد.
مورد دوم استفاده كردن از يك مدافع در پست غير تخصصي (نصرتي)به صورتي كه با نفوذهاي خودش در پشت سرش فضاي بسيار زيادي ايجاد ميشد كه از همين جا گلها را خورديم.
تعويضهاي كاملا اشتباه :در حالي كه همگان ميدونستند ايران داراي دفاع و دروازه بان مطمئني نيست به دفاع رفتيم در اين حالت بايد براي جلوگيري از دفاع كامل حتما دل به ضد حمله ها مي بستيم ولي عملا مهرهاي براي اينكار اضافه نكرديم چون اگر مي خواستيم ضد حمله كنيم نبايد كريمي را تعويض مي كرديم و دايي هم داراي سرعت براي ضد حمله نبود .حتي اگر كريمي را بنا به مصدوميت تعويض كرديم بايد جايگزين او هافبك خلاقي چون شجاعي مي بود وبعد هم استفاده نكردن از مهاجمان سرعتي و تكنيكي چون برهاني و خطيبي.
مورد بعدي زمان دير تعويض:نمي دونم اين نيمكت را برديم براي نشستن تماشاچي يا برديم واسه تعويض .يك وقتي برانكو به فكر تعويض افتاد كه ديگه عملا وقتي نمونده بود.فكركنم داشت فكرميكرد كه تا آخر جام جهاني واسه تعويض فرصت داره.
شنيدم نيمه مربيان نشان دهنده ارزش يك مربيه :پس به راحتي ارزش مربي ما نمودار شد.وفهميديم چقدر راحت ميشه تيمي را كه به اون قشنگي بازي ميكنه از پا در آورد كه 3تا گل بخورهو برانكو روش باختن را خوب تمرين كرده بود.
نكته آخر انتخاب غلط حريفان تداركاتي ايران بود:يكي به من بگه كدوم يكي از حريفان تداركاتي ما شبيه مكزيك يا پرتغال يا آنگولا بازي ميكرد تا ما هم بفهميم مشكل تيممون در برابر سبك بازي اونها چيه؟
حالا فكرميكنم بعد از جام جهاني برانكو به راحتي پولش را ميگيره و ميره و دادكان هم با به كرسي نشوندن حرفش (آدم مغرور و خود راي )استعفا ميكنه و فقط مي مونيم ما ملت بدبخت كه باز هم در جام جهاني هاي بعدي به گفته گزارشگرمون براي تجربه اندوزي به جام ميريم.حيف از اينهمه دل عاشق كه با احساسات و فهم و شعورشون به راحتي بازي شد.