تا ۲ سال پیش منم مثل بعضی از دوستان حس بدی نصبت به سگ داشتم..البته منظورم نجس بودن نیست.کمی حس ترس گاز گرفتن
۲ سال پیش ابجیمون یه توله تریر اورد اندازه مشت دستم بود.اوایل ازش بدم میومد .مدتی گذشت و احساس کردم حس عجیبی پیدا کردم.نه دیگه مریض میشدم نه استرس داشتم.یواش یواش باهاش رفیق شدم .تا جایی که صبح میومد با لیس زدن صورتم منو بلند میکرد از جام
براش شناسنامه گرفتم و ماهی یه بار میبردمش دامپزشکی
کم کم ۲ تا گربه خونگی و یه خرگوش هم اوردم بعد چند ماه یکی از گربه ها ۴ تا بچه بدنیا اورد
صحنه قشنگی بود.چند هفته بعد هم اون یکی ۵ تا زایید!
هیچی دیگه سر گر میمون شد پرستاری از سگ و گربه هامون.وقتایی هم که ما نمیرسیدیم پدر و مادرمون هواشون داشتن.شور و حال خاصی تو خونمون جریان پیدا کرد
وضع مالی داغونی داریم ولی زندگی شادی داریم
موندم اگه اینا نمیبودن باید چه میکردیم
اونی که شما رو خلق کرده سگم خلق کرده اگه اون نجسه شما چی هستی؟
قبلا سگمون رو بیرون میبردیم برا هوا خوری ولی اخرین بار بخاطر پرتاب کردن سنگ از سوی بی مغزها از ان زمان شبها میریم بیرون اونم بدونه قلاده
پسرم الان ۲ سالشه و باید به فکر یه خانم باشم براش
باید خونواده رو بزرگ تر کنیم
http://www.aparat.com/v/D5LAw
http://www.aparat.com/v/VBKHo
Sent from my ZP980 using Tapatalk