با سلام خدمت دوستان
بازيهاي غرب آسيا هم شروع شد و به سلامتي تيم ايران توانست با 3 گل تيم 172 رنكينگ جهاني رو شكست بده. جالبه كه جناب دايي بازي با ازبكستان رو لغو ميكنه (شايد از ترس باخت سنگين ) و دلش رو به اين مسابقات آبكي خوش مي كنه . كادر فني تيم ملي هم كه با افاضات آقاي افاضلي( شرط مي بندم از سر اتفاق به فوتبال رو آورده ) و سرور سوتي هاي دنيا جناب غلامپور ديدن داره .
اين هم ديدگاه آقاي يونسي پور نويسنده ايران ورزشي از وضعيت فعلي تيم ملي كه به نكات جالب توجه و البته تاسف باري اشاره كرده است:
بازيهاي غرب آسيا هم شروع شد و به سلامتي تيم ايران توانست با 3 گل تيم 172 رنكينگ جهاني رو شكست بده. جالبه كه جناب دايي بازي با ازبكستان رو لغو ميكنه (شايد از ترس باخت سنگين ) و دلش رو به اين مسابقات آبكي خوش مي كنه . كادر فني تيم ملي هم كه با افاضات آقاي افاضلي( شرط مي بندم از سر اتفاق به فوتبال رو آورده ) و سرور سوتي هاي دنيا جناب غلامپور ديدن داره .
اين هم ديدگاه آقاي يونسي پور نويسنده ايران ورزشي از وضعيت فعلي تيم ملي كه به نكات جالب توجه و البته تاسف باري اشاره كرده است:
بعد از آن۹۰ دقيقه تاسف بار مقابل فلسطين
خدايا به ما رحم كن!
فكر مى كنم هر بشر از سن ۵ سالگى مى فهمد انسان ها بر دو دسته اند، يا مرد و يا زن! وقتى سن بالاتر رفت و نونهالى رد شد مى فهمند هر مرد و زن بر چند فرقه ودسته و رسته مى شوند. بى سواد با سواد، با فرهنگ و بى فرهنگ، پير يا جوان، غربى يا شرقى، پاك يا آلوده، همان كودكى كه از ۵ سالگى تميز دادن ها را فهميده، اگر از پيش از نوجوانى گرايشى به فوتبال داشته باشد، در عبور از سال ها و ميادن ديدن و شنيدن و خواندن و فهميدن در ميانه هاى رو به پايان جوانى به يك نتيجه مى رسد. اينكه اهالى فوتبال بر دو دسته اند دسته اول را مربيان و بازيكنان و مديران و تماشاگران تشكيل مى دهند و دسته دوم على دايى است! همان طور كه در ميان تقسيم بندى مرد و زن، كمترين وجه تشابه را مى بينيم و همان طور كه تشابهى آنچنانى نيست ميان فرهنگ هاى اقوام جنوب و شمال نيم كره هاى زمين، ميان اين دو دسته فوتبالى ها هم نكات يكسان چندانى وجود ندارد. دسته دوم امروز روى نيمكت تيم ملى ايران مى نشيند… آيا با اين فرقه فوتبالى ها آشنايى داريد
***
بارزترين خصوصيت دسته اى كه با نام «على دايى» شناخته مى شوند را مى توانيم از سنگينى يا سبكى وزن نيمكت و همراهان شان دريافت. نمونه بارزش نيمكت تيم ملى ايران است. دوربين كه زوم مى كند، يك به يك مرور مى كنيم. هومن افاضلى ( با سابقه سرمربيگرى، شهاب زنجان و چند سالى آناليزورى تيم برانكو) و بهزاد غلامپور مربى دروازه بان هاى هما) و ديگر هيچ! حالا اين نيمكت سبك است يا سنگين آيا برازنده نام نيمكت ايران است مربيان گروه دوم كه همان دسته « على دايى» شناخته مى شوند با اين سوالات به ستوه مى آيند… البته يك عذرخواهى كليشه اى و خشك و بى معنى مى كنندو بعد با شفا هيات شان هجوم مى آورند.
دسته على دايى قابل قياس با ساير مربيان، فوتباليست ها و مديران … نيستند. تيمى مى سازندكه براساس علايق قلبى شان شكل گرفته، نه بر پايه باورها و نيازهاى فنى. بازيكنانى كه اين مربيان به تيم ملى دعوت مى كنند، در هيچ تيم ملى ديگرى جاى ندارند. به پنج شنبه برگرديد! در عصرگاه و غروب تابستانى تهران و در ورزشگاه تختى، تيم ايران با مربيگرى همين «دسته على دايى» مقابل تيم ۱۷۲ رنكينگ فيفا به پيروزى ۳- صفر رسيد. تيمى كه از مالديو و گوام هم عقب تر است. تيمى كه قاعدتا از بازى مقابل ايران دنبال دو رقمى نشدن بود. تيمى كه به ابراهيم صادقى فرصت داد تا يك بازى ملى در كارنامه اش ثبت كند، مثل كيانوش رحمتى، درست مانند محمد پروين! آيا از خودتان پرسيده ايد اگر على دايى مربى تيم ملى نمى شد، بازيكنى مانند ابراهيم صادقى( با اين سطح بازى و اين كيفيت فنى) بايد چند سال منتظر دعوت به تيم ملى و ثانيه اى نشستن روى نيمكت تيم ملى را مى كشيد !
مربيانى كه در دسته على دايى قرار مى گيرند، فقط تيم هايى مى سازند كه باب دل شان است. متشكل از مجموعه بازيكنانى كه دوست شان دارند و عطوفتى دو طرفه ميان آنها برقرار است. تيم هاى «على دايى» نه تيم ملى كه بايد با نام تيم دايى شناخته شود
***
سرمربى عزيز تيم ملى ايران، پس از خواندن واقعيتى كه در سطر آينده مى آيد، به ستوه خواهد آمد اما بايد پذيرفت كه نمايش تيم ملى ايران مقابل فلسطين تاسف بار بود. بى برنامگى بازى، بى هدف، گروهى بازيكنان ضعيف و به دور از توانايى بر تن كردن پيراهن ملى… زمانى كه عجز اين مجموعه براى باز كردن دروازه فلسطين(تيمى كه كشورش نه ليگ دارد و نه فدراسيون فعال) را مى بينيم، از خودمان مى پرسيم على دايى با اين تيم در ليگ ايران چه مقامى مى آورد شايد به زحمت همان رتبه سايپا در فصل پيش را تكرار مى كرد. تيم دايى آنچنان نگرانمان مى كند كه سعى مى كنيم كمتر از يك ماه آينده را از ياد ببريم و بعد فقط خودمان بپرسيم آيا تيم دوستان و دوستداران على دايى مى توانند مقابل عربستان، كره جنوبى و شمالى و امارات مقتدر ظاهر شود به نمايش تيم ملى فكر كنيد. به نيمه دوم كه سراسر رخوت و كندى و بى برنامگى بود. به چهار كارت زرد و يك اخراجى مقابل فلسطين، به يك پيروزى كه برابر بود با شكست و به وزن نيمكت تيم ملى! شايد حالا هر ايرانى تنها راه حل باقيمانده در خود در روزهايى كه به شانزدهم شهريور ختم مى شود را در دست به سوى آسمان بردن ببيند. از خدا مى خواهيم به ما رحم كند!