بحث و تبادل نظر در مورد اتفاقات روز فوتبال و حواشی ِ آن

[fritz]

در انتظار نخستین تقابل دایی با هیات‌مدیره جدید/ چاقویی که دسته‌اش را می‌بُرد!

وقتی استیلی مخالف اول می‌شود؛
در انتظار نخستین تقابل دایی با هیات‌مدیره جدید/ چاقویی که دسته‌اش را می‌بُرد!
جلسه هیات مدیره باشگاه پرسپولیس در حالی چند شب پیش برگزار شد که در این جلسه حمید استیلی یکی از اعضای هیات مدیره به شدت برابر علی دایی و برنامه‌هایش موضعگیری کرده است؛ تا جایی که استیلی برای مقابله با آنچه "خود محوری" سرمربی پرسپولیس عنوان کرده، کمیته فنی را به یکباره تشکیل داده است!

به گزارش خبرنگار مهر، جلسه هیات مدیره باشگاه پرسپولیس دوشنبه هفته جاری برگزار و به یکباره اعلام شد که جعفر کاشانی، حسین عبدی، امیر عابدینی و بیژن ذوالفقارنسب به عنوان اعضای کمیته فنی انتخاب شده‌اند. انتخاب یکباره این افراد از یکطرف و اعلام بی‌اطلاعی بعضی از آنها از حضورشان در کمیته فنی از طرف دیگر باعث شد تا شائبه مشکوک بودن تشکیل کمیته فنی تقویت شود. بخصوص اینکه چینش اعضای این کمیته هم تا حدودی ناهمگون بوده و حتی از افرادی در آن استفاده شده که مخالف مدیریت علیرضا رحیمی در باشگاه پرسپولیس بوده‌اند.

با این حال یکی از روزنامه‌های ورزشی امروز سه‌شنبه گزارشی را از جزئیات جلسه هیات مدیره منتشر کرده که در آن، تمام معادلات مبهم روابط اعضای هیات مدیره با کادر فنی و همچنین دلایل تشکیل یکباره کمیته فنی، مشخص می‌شود. در این گزارش بدون نام بردن از اعضای هیات مدیره و با ارائه کدهایی، مکالمات چند ساعته آنها عنوان شده است. البته پی بردن به اسامی هیات مدیره کار دشواری نیست.

"عضو فوتبالی شماره یک هیات مدیره" که با توجه به کدهای داده شده احتمالا حمید استیلی است، موضعگیری‌های تندی را علیه علی دایی و چند بازیکن پرسپولیس داشته است. صحبت‌های عجیب استیلی علیه سرمربی پرسپولیس نشان می‌دهد که او هنوز نتوانسته اتفاقات زمان سرمربیگری‌اش در پرسپولیس و تشویق "علی دایی" را فراموش کند، بخصوص در بخش پایانی صحبت‌هایش که می‌گوید: "توطئه اون بود که از هفته اول تو کوچه‌مون هم اسم طرف (دایی) را فریاد می‌زدند".

نگاهی به بخشی از صحبت‌های عضو فوتبالی هیات مدیره پرسپولیس در این جلسه خالی از لطف نیست:

"من با این آقا (دایی) قبلا کار کرده‌ام، می‌‎شناسمش. خودمحوره اما مگه می‌شه؟"، "آدم‌هایی را می‌گذاریم (در کمیته فنی) که بتوانند حرف بزنند. کسانی که مقابل سرمربی کم نیاورند و اگر حرفشان خوانده نشد، بروند میان مردم و روزنامه‌ها بگویند کمیته فنی کشک است"، " کمیته فنی باید سرمربی را انتخاب کنه تا ازش حرف شنوی داشته باشه"، "بازیکن قلیونی به چه درد مکتب ما می‌خوره؟"، "الان طرف (دایی) لیست داده، برنامه اردو داده، لیست تمدیدی‌ها را داده ما هم باید بگوییم چشم؟ یعنی فقط ماشین امضا هستیم و عابربانک؟".

نکته عجیب صحبت‌ها به جایی بر می‌گردد که استیلی خطاب به به علیرضا رحیمی حتی راه حل جدایی علی دایی از پرسپولیس را هم مطرح می‌کند: "باهاش (علی دایی) جلسه بذار. بهش بگو اولا بودجه‌مون محدوده، در ثانی نفرات را باید کمیته فنی تایید کنه، بعد هیات مدیره تایید می‌کنه. اون وقت خودش می‌دونه و کمیته فنی. یا می‌مونه و تحت نظر اونها کار می‌کنه یا ناچاره خودش بره".

در این جلسه البته بعضی از اعضا از جمله رئیس هیات مدیره در مقابل بعضی از خواسته‌های استیلی مقاومت‌هایی هم انجام می‌دهد ولی این مقاومت‌های خفیف هم بی فایده است. این در حالی است که علیرضا رحیمی پیش از این گفته بود با دایی "دست یا علی" داده و قطعا فصل آینده با او کار می‌کند.

دایی هم پیش از این جلسه لیست نفرات مورد نظرش را به مدیرعامل باشگاه داده بود ولی حالا با انتشار این گزارش که ماهیت و پشت پرده روابط اعضای هیات مدیره با کادر فنی را افشا می‌کند، باید منتظر حملات و موضعگیری‌های دایی بود؛ آن هم در زمانی که هنوز عمر فعالیت هیات مدیره جدید به 2 هفته نرسیده است و این چاقو از همین حالا شروع به بُریدن دسته خودش کرده است.

http://www.mehrnews.com/detail/News/2286937

 

[IranSarkhat]

فوتبال ایران به AFC وعده داده تا سال ۹۳ باشگاه‌های لیگ بر‌تر را خصوصی کند. دولتی‌ها هم مدعی هستند که تا آخر سال، استقلال و پرسپولیس را واگذار می‌کنند. باشگاه کوچک‌تر در لیگ بر‌تر و دسته‌های پایین‌تر هم همینطور. اگر وسوسه داشتن باشگاه فوتبال دست از سرتان بر‌نمی‌دارد، با هر مقدار پولی که دارید، الان فصل خرید است. قبل از خرید اما گزارش تماشاگران را بخوانید تا ضرر نکنید. به دلال‌ها هم چندان اطمینان نکنید؛ چه دلالان آزاد و چه آنهایی که به فدراسیون نزدیکترند و کارشان هم خریدوفروش سهمیه است.
استقلال و پرسپولیس: برو بالای 100 میلیارد!
3 سال قبل زمانی که بحث واگذاری 2 باشگاه بزرگ پایتخت اوج گرفته بود، سازمان خصوصی‌سازی با کمک موسسه هوشمند سرمایه بر‌اساس برند و سرمایه، باشگاه استقلال را ۴۲ میلیارد و باشگاه پرسپولیس را ۴۵ میلیارد تومان قیمت‌گذاری کرد. حالا اما با داشتن این سرمایه، سمت خرید استقلال و پرسپولیس هم نمی‌توانید بروید. تورم و بدهی‌ها را که حساب کنید، به رقمی بالای 100 میلیارد تومان می‌رسید. پورحسینی، رئیس سازمان خصوصی‌سازی در نشست خبری هفته گذشته خود، از قیمت‌گذاری ۶۰ میلیاردی برای 2باشگاه محبوب پایتخت خبر داد که البته تا ۱۰۰ میلیارد تومان قابل افزایش است. این افزایش ناشی از بدهی ۷۰ میلیاردی پرسپولیس و ۴۵ میلیاردی استقلال است که بر گردن خریدار خواهد بود. به این ترتیب اگر بیشتر از ۱۰۰ میلیارد تومان ندارید، هیچ شانسی برای خرید استقلال و پرسپولیس نخواهید داشت.
تراکتور:
حرفش را هم نزن!
تیم محبوب تبریزی‌ها، دیگر تیم ویژه فوتبال ایران است که قیمتی بالا‌تر از سایر باشگاه‌ها دارد. تراکتورسازی پشتوانه عظیمی از تماشاگر دارد و امکان خوبی برای درآمدزایی به سرمایه گذاران می‌دهد اما با توجه به شرایط اجتماعی و حواشی این باشگاه، بعید است تراکتور را به یک خریدار معمولی بدهند. حتی اگر آن خریدار پول خوبی بابت خرید باشگاه بدهد. به همین دلیل است که هیچ‌گاه حرفی از قیمت‌گذاری سهام تراکتورسازی به میان نمی‌آید. حتی حسین هدایتی هم با وعده پرداخت بدهی‌های تراکتور و ساخت یک استادیوم 100هزار نفری مجهز در تبریز نتوانست به داشتن این باشگاه وسوسه‌کننده نزدیک شود.
باشگاه لیگ برتری
برای داشتن یک باشگاه در لیگ بر‌تر باید 10 میلیارد تومان بپردازید. با این پول البته تنها می‌توانید باشگاهی را بخرید که هیچ امکانات ویژه‌ای ندارد جز سهمیه حضور در لیگ بر‌تر. ابتدای فصل گذشته آبادانی‌ها برای خرید سهمیه استقلال خوزستان اقدام کردند اما مذاکرات به جایی نرسید. استقلالی‌ها روی سهمیه خود ۱۴ میلیارد قیمت گذاشته بودند اما آبادانی‌ها می‌گفتند از ۸ میلیارد یک ریال هم بیشتر نمی‌دهند. آخر هم معامله‌شان نشد. عباس محجوب خریدار ملوان هم قرار بود در ازای پرداخت بدهی‌های گذشته و فصل جاری ملوان، ۷۰ درصد سهام این باشگاه جذاب را بخرد که این معامله هم به هم خورد. مشخص شد محجوب برای خرید ۷۰ درصد سهام ملوان باید چیزی حدود ۱۰ میلیارد بدهد؛ ۴ میلیارد بیشتر از رقمی که پیش بینی می‌کرد. برای یافتن مثال بهتر، به رشت برویم. قوه قضائیه سال گذشته روی باشگاه داماش که از دارایی‌ها‌ی سابق مه آفرید خسروی به حساب می‌آید، ۴ میلیارد قیمت گذاشته بود. بدهی کمتر از 6 میلیاردی داماش را هم به این رقم اضافه کنید. به این ترتیب در آن زمان می‌شد با کمتر از 10 میلیارد تومان باشگاه رشتی را خرید.
لیگ یک
برای خرید باشگاه‌های پرطرفدار لیگ یک مانند نساجی باید 2 میلیارد تومان پول بدهید. البته بخش عمده این رقم را بدهی‌های باشگاه تشکیل می‌دهند که خب، می‌شود از طلبکاران تخفیف گرفت. به ادعای مدیر کل ورزش و جوانان استان مازندران برای باشگاه سایپای شمال هم فصل گذشته یک مشتری پیدا شد که حاضر بود تا یک و نیم میلیارد دست به جیب شود. راست و دروغش گردن آقای مدیر اما این معامله هم سر نگرفت. البته دلالان فعال در لیگ یک، معتقدند با یک میلیارد تومان یا حتی کمتر از این رقم هم می‌توان در این لیگ تیم خرید.
لیگ دو
سال گذشته مدیران باشگاه نفت آبادان خبر دادند که اگر کسی 500 میلیون تومان دارد، برای خرید سهمیه نفت نوین در لیگ دو پا پیش بگذارد. این قیمت اما بسیار بالا‌تر از عرف بود و کسی در خانه آبادانی‌ها را نزد. باشگاه نوژن نوشهر که در همین لیگ بود هم سال گذشته در آستانه واگذاری بود که در ‌‌نهایت معامله به هم خورد. خریدار قرار بود نزدیک به 100 میلیون تومان بابت خرید این باشگاه بدهد و نصف بدهی‌ها را هم تقبل کند که مجموعا به رقمی کمتر از ۱۸۰ میلیون تومان می‌رسید اما با پرده‌برداری از بدهی‌های فراوان باشگاه که رقم معامله را تا ۳۰۰ میلیون بالا می‌برد، مشتری پا به فرار گذاشت.
لیگ 3: کدام مرحله؟
لیگ 3 در دو مرحله برگزار می‌شود. برای خرید تیمی که در مرحله اول حاضر است، کمتر از ۵۰ میلیون تومان می‌شود. دو سال قبل یک باشگاه شمالی با پرداخت ۳۵ میلیون تومان سهمیه یک تیم حاضر در مرحله اول را خرید و در پایان فصل به لیگ دو صعود کرد. تیم‌های موفق مرحله اول این لیگ به مرحله دوم صعود می‌کنند و با چند نتیجه خوب به آسانی می‌توانند از آنجا به لیگ دو بروند. سهمیه تیم‌های حاضر در مرحله دوم ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیون تومان است. بله، در لیگ 3 می‌توانید سهمیه مرحله دوم بازی‌ها را هم بخرید!
اجاره باشگاه
در سطوح پایین‌تر فوتبال ایران حتی می‌توان یک باشگاه را اجاره کرد. با پرداخت رقمی کمتر از 100 میلیون تومان به صاحب امتیاز یک تیم لیگ یک یا لیگ دویی، می‌توانید باشگاه را اجاره کنید. البته شما باید هزینه یک فصل باشگاه را بدهید و اگر باشگاه را به دسته پایین‌تر بفرستید، مجبورید مابه‌التفاوت سهمیه دو لیگ را هم به موجر پرداخت کنید. در صورت صعود به دسته بالا‌تر هم خب، سودش به جیب شما می‌رود. در ابتدای فصل جاری گروهی که مدعی بود باشگاه بهمن تهران را اداره می‌کند، با پرداخت تقریبا ۵۰ میلیون تومان قصد اجاره باشگاه دسته دویی سپیدرود را داشت که بعد از جنجال درباره دریافت پول از بازیکنان، این معامله هم بر هم خورد.
در انگلیس و آمریکا چه خبر است؟
عباس محجوب که از پس خرید ملوان هم بر نیامد، در سال ۲۰۰۹ خبر داده بود که قرار است سهام نیوکاسل را بخرد و علی دایی را سرمربی این تیم کند! فکر می‌کنید نیوکاسل چقدر می‌ارزد؟ بنا به ادعای فوربس ۲۶۳ میلیون دلار، یعنی تقریبا 800 میلیارد تومان. باشگاه رده میانی لیگ بر‌تر انگلیس، ۸۰برابر باشگاه رده میانی لیگ بر‌تر ایران می‌ارزد. متوسط ارزش باشگاه‌های MLS (لیگ فوتبال آمریکا) هم چیزی حدود ۳۰۰ میلیارد تومان است؛ یعنی۳برابر استقلال یا پرسپولیس و ۳۰ برابر باشگاه‌های کوچک‌تر لیگ بر‌تر.
پیشنهاد اول:
فولاد را بخرید
اگر پول فراوانی دارید و دنبال یک باشگاه در لیگ بر‌تر می‌گردید، همین حالا سراغ مدیران فولاد خوزستان بروید و با آنها مذاکره کنید. فولاد در ابتدا شاید قیمتی به اندازه سایر باشگاه‌های لیگ برتری داشته باشد اما با توجه به امکانات بی‌نظیری که این باشگاه دارد، خریدار آن به پولی بیشتر از سرمایه لازم برای خرید استقلال و پرسپولیس نیاز دارد. یک استادیوم مدرن که از نیم‌فصل دوم سال آینده به بهره‌برداری می‌رسد، یک کمپ تمرینی و یک آکادمی مجهز با امکانات فراوان، گوشه‌ای از دارایی‌های فولاد را تشکیل می‌دهند. با خرید این مجموعه از‌‌ همان ابتدای سرمایه‌گذاری می‌توانید به سودآوری فکر کنید. یک باشگاه که هم تماشاگر جذب کرده، هم بازیکن می‌سازد و هم استادیوم دارد و هم یک برند معتبر آسیایی شده است.
پیشنهاد دوم:
سراغ خسته‌ها بروید
همانگونه که می‌بینید قیمت باشگاه‌ها در همه لیگ‌های فوتبال ایران کاملا توافقی است.

در لیگ بر‌تر از ۲۰ تا کمتر از ۸ میلیارد. در لیگ یک از کمتر از یک تا بیشتر از دو میلیارد. در لیگ دو از ۵۰۰ تا کمتر از ۲۰۰ میلیون تومان. قیمت خرید باشگاه کاملا به قدرت چانه‌زنی شما بستگی دارد اما این پیشنهاد را از ما داشته باشید: حتما سراغ افرادی بروید که از تیمداری خسته شده‌اند.

آنها با دریافت پول کمتری راضی می‌شوند عطای فوتبال را به لقایش ببخشند. تعدادشان هم کم نیست. سراغ باشگاه‌های بدهکار و پرطرفدار که در اختیار هیات‌های فوتبال هستند را بگیرید.
پیشنهاد سوم:
سود بالا و ریسک پایین در سوپرلیگ
اگر تازه‌کار هستید و قدرت ریسک کمی دارید، در سوپرلیگ استان‌ها تیم بخرید. سهمیه یک باشگاه در سوپرلیگ استان‌ها تقریبا ۵ میلیون تومان است. بازیکنان شاغل در این لیگ‌ها هم آماتور هستند و پولی بابت بازی‌کردن نمی‌گیرند؛ پس از پرداخت دستمزد به بازیکنان معاف هستید.

یک مربی کاربلد و چند بازیکن جوان مستعد پیدا کنید. با صرف کمتر از ۵۰ میلیون تومان می‌توانید خود را ظرف 2 سال به لیگ دو برسانید و قیمت باشگاه خود را دستکم تا ۲۰۰ میلیون تومان بالا ببرید. هر جای کار که خسته شدید هم می‌توانید با ضرر کمی انصراف بدهید و سهمیه را به یک مشتری بفروشید.

منبع

 

[acostic]

شبی که «خط قرمز» خط قرمز نبود؛
گلریزان تلویزیونی برای بازگرداندن «سیدمهدی رحمتی» به تیم ملی

در تاریخ فوتبال ایران بار‌ها دیده‌‌ایم که با فشارهای سیاسی و غیر‌سیاسی، افراد بانفوذ در ترکیب تیم ملی دست بردند و افراد مورد نظر خود را بحق یا ناحق وارد ترکیب تیم ملی فوتبال ایران کردند. مرور خاطرات فوتبال ایران از سال‌های پیش از انقلاب تا همین چند سال پیش، همواره شاهد مثال‌هایی از این دست را برایمان زنده می‌کند. حالا اما در یک برنامه تلویزیونی پر بیننده قرار بود با القای فشار افکار عمومی، بازیکن خط خورده از تیم ملی را در آستانه جام‌جهانی به اردو بازگردانند.

به گزارش «تابناک»، سید مهدی رحمتی بی‌شک دروازه‌بان بی‌نظیری است. استقلال نیمه جان امسال را او در خیلی از بازی‌ها یک‌تنه نجات داد و در بسیاری از بازی‌ها بار‌ها و بار‌ها ناجی دروازه تیمش شد. اگر نگاهی به لیگ امسال بیندازیم، بی‌گمان او بهترین دروازه‌بان لیگ خواهد بود؛ اما همه این سجایا نمی‌‍‌تواند کی‌روش را راضی کند که او را با خود به برزیل ببرد.

‌چرا؟ چون او در مقطعی حساس تصمیم گرفت در تیم ملی بازی نکند و همین از نظر کی‌روش پشت کردن به تیم ملی قلمداد شد و او برای همیشه از ترکیب تیم کی‌روش بیرون ماند. خود رحمتی بر این باور است که اطلاعات نادرست به کی‌روش داده‌اند؛ اما با همه این‌ها منکر این نیست که در مقطعی تصمیم گرفته در تیم ملی نباشد.

همه تقریبا از زیر و بم ماجرا آگاهند و شرح و تفصیل آن روده‌درازی است؛ اما ماجرا هنگامی وارد فاز جدیدتری شد که سید مهدی رحمتی برای دومین بار در عمر ورزشی خود، واقعا جام‌جهانی را از دست رفته دید و شروع به مصاحبه علیه کفاشیان و دیگران کرد تا شاید دست‌کم خود را از اتهامی که در همه این مدت با نام «بی‌غیرتی» او را نشانه رفته بود، برهاند. مصاحبه پشت مصاحبه و صحبت از فایل صوتی علی کفاشیان و کم‌کاری کفاشیان و برخی دیگر در راه بازگرداندن او به تیم ملی، موجب شد تا در این مدت، توجه همه به دروازه تیم ملی جلب ‌و صد البته روحیه دروازه‌بان‌هایی که در اردو‌ تیم ملی حضور داشتند هم تضعیف شود.

اما وقتی لیست اردو‌ اتریش، آخرین اردو پیش از اعزام به برزیل‌ منتشر شد و نامی از سید مهدی رحمتی در آن میان دیده نشد، تلاش‌های جمعی برای بازگردان او به تیم ملی آغاز شد. برخی مربیان با مصاحبه‌هایی با رسانه‌ها و خبرگزاری‌های تلاش داشتند به کارلوس کی‌روش فشار وارد کنند تا دروازه‌بان استقلال را به اردو‌ تیم ملی دعوت کند. آخرین پرده و عجیب‌ترین پرده این ماجرا، شب گذشته در یک برنامه تلویزیونی رخ داد؛ جایی که در برنامه «خط قرمز» ورزش از نگاه دو سید مهدی رحمتی مهمان ویژه این برنامه شد تا با سخنانش دست‌کم به شفاف‌سازی اخباری که پیرامون او ایجاد شده بود بپردازد.

برنامه تنها به مراسم اشک‌ریزان سید مهدی رحمتی هم ختم نشد و دست‌اندرکاران برنامه تا توانستند مربیان ایرانی را پشت خط آوردند که از غیرت و از خود گذشتگی سید مهدی رحمتی ‌گفتند و اینکه او به هیچ وجه به تیم ملی کشورش پشت نمی‌کند.

بر خلاف همیشه که خط قرمز برنامه‌ای بود که از خطوط ممنوعه می‌گذشت و اخبار مگوی ورزش را بازگو می‌کرد، شب گذشته ‌این برنامه هیچ شباهتی به خط قرمزهای همیشگی نداشت و بیشتر به یک گلریزان برای بازگرداند رحمتی به تیم ملی شباهت داشت.

عجیب اما اینجاست که صدا و سیما بخواهد در فاصله نزدیک به یک ماه تا جام‌جهانی به ‌جای حمایت از تیم ملی با ساخت برنامه‌های اینچنینی بخواهد به تیم ملی و سرمربی آن فشار وارد کند و آرامش بازیکنان حاضر در اردو را بر هم بریزد.

تقریبا همه می‌دانند که کارلوس کی‌روش، مربی توصیه ناپذیری است و با همین مختصات او هم‌اکنون سرمربی تیم ملی ماست که قرار است، حداقل در سه بازی برآیند فوتبال ما را در جام‌جهانی به نمایش بگذارد. با همه این ویژگی‌ها، باید به او و تصمیمش احترام گذاشت و به جای فشار آوردن به او، تیمش شرایط را به گونه‌ای رقم زد که تیم ملی با بهترین وضعیت راهی برزیل شود.

در لیاقت سید مهدی رحمتی شکی نیست؛ اما همین فقدان بزرگ برای او و کارنامه ورزشی‌اش، درس عبرتی برای همه می‌شود که ارزش و جایگاه تیم ملی را بالا‌تر و والا‌تر از هر چیز دیگری بدانند.

 

[acostic]

ده بازیکن برتر تاریخ فوتبال ایران

پایگاه اینترنتی "Sportsmole" با معرفی 10 بازیکن برتر تاریخ فوتبال ایران علی دایی را بالاتر از علی کریمی در صدر این فهرست قرار داد.



به گزارش ایسنا، جام جهانی 2014 برزیل یک ماه دیگر آغاز می‌شود و تیم ملی فوتبال ایران به عنوان یکی از تیم‌های حاضر در این رقابت‌ها در گروه F با تیم‌های آرژانتین، بوسنی و هرزگوین و نیجریه دیدار خواهد کرد.

پایگاه اینترنتی "Sportsmole"در گزارشی به معرفی 10 بازیکن برتر تاریخ فوتبال ایران پرداخته است و حضور ایران را در جام جهانی را مورد بررسی قرار داده است.



تیم ملی ایران تاکنون 3 بار در جام جهانی حضور داشته است و در این دوران شاهد لحظات تلخ و شیرینی بوده است. از تساوی یک بر یک ایران مقابل اسکاتلند در سال 1978 در اولین حضور، تا پیروزی 2 بر یک برابر آمریکا در دیداری کاملا سیاسی که 20 سال بعد رقم خورد. حضور ایران در این مسابقات با تلخ و شیرینی‌های زیادی روبرو بوده است. ایران هنوز نتوانسته است از مرحله گروهی این مسابقات صعود کند و تلاش خواهد کرد تا تابستان امسال در برزیل این رکورد را در چهارمین حضورش در این مسابقات بهبود بخشد.

پایگاه اینترنتی"Sports Mole" در گزارشی 10 بازیکن برتر تاریخ فوتبال ایران را معرفی کرده است که در آن علی دایی بالاتر از علی کریمی به عنوان برترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران شناخته شده است.

10 بازیکن برتر تاریخ فوتبال ایران از دید "Sports Mole" به شرح زیر است:

10 - جواد نکونام (حضور در تیم ملی از سال 2000 تاکنون، 136 بازی ملی، 37 گل)



او مردی است که وظیفه کاپیتانی تیم ملی ایران را در رقابت‌های جام‌جهانی 2014 برزیل بر عهده دارد، جواد نکونام، بازیکن خط میانی این تیم است که تاکنون 136 بازی ملی در 14 سال به نام خود ثبت کرده است. نکونام یکی از موثرترین بازیکنان ایران در انتخابی جام جهانی برزیل بود. با این حال چند بازیکن نقش کلیدی در راهیابی ایران به رقابت‌های جام‌جهانی 2014 برزیل داشته‌اند و نکونام در صدر جدول گلزنان ایران در مسیر صعود به این رقابت‌ها قرار گرفت. بازیکن 33 ساله تجربه حضور در رقابت‌های جام‌جهانی با تیم ملی ایران را دارد و در دو مسابقه مرحله گروهی رقابت‌های جام‌جهانی 2006 آلمان بازی کرده و تنها دیدار پایانی تیمش مقابل آنگولا را به دلیل محرومیت از دست داد. از طرف دیگر نکونام در رقابت‌های بین‌المللی به ایران کمک کرد تا در رقابت‌های چلنج کاپ 2003، بازی‌های آسیایی 2002 و رقابت‌هاب قهرمانی غرب آسیا 2004 به قهرمانی برسد.

کاپیتان تیم ملی ایران مدتی را در تیم اوساسونا در لالیگا سپری کرد و در بیش از 150 مسابقه در شش سال حضورش در این تیم به میدان رفت. او در سال 2012 به ایران بازگشت و با قرار گرفتن در رده دوم انتخاب برترین بازیکن آسیا در سال گذشته باز هم به درخشش خود در آسیا ادامه داد.



9- حسن روشن (1974 تا 1980، 48 بازی ملی، 13 گل)

حسن روشن با وجود حضوری کوتاه در تیم ملی ایران نسبت به بسیاری از دیگر بازیکنان این فهرست تأثیر زیادی در موفقیت تیمش داشت و همچنان در کشورش با محبوبیت از او یاد می‌شود. او که از سن 17 سالگی کارش را از تیم تاج تهران که اکنون به استقلال معروف است، شروع کرد، به سرعت خودش را به عنوان یکی از مهم‌ترین بازیکنان تیمش معرفی کرد و توانست در رسیدن تاج به قهرمانی لیگ ایران در سال‌ 1975 و جام حذفی 1977 تأثیرگذار باشد.

بزرگ‌ترین موفقیت‌های روشن در رقابت‌های بین‌المللی به قهرمانی ایران در بازی‌های آسیایی 1974 و قهرمانی آسیا دو سال پس از آن بر می‌گردد. روشن بازیکنی کلیدی در راهیابی تیمش به اولین جام‌جهانی تاریخ فوتبال این کشور در سال 1978 بود اما نتوانست به دلیل مصدومیت در این رقابت‌ها حاضر شود.



8- احمدرضا عابدزاده (1988 تا 1998، 79 بازی ملی)



یکی از محبوب‌ترین بازیکنان در سال‌های اخیر فوتبال ایران، احمدرضا عابدزاده بود که به دلیل عملکردش در رقابت‌های جام‌جهانی 1998 خود را در قلب هواداران ایران جا داد. در حالی که تیم ملی نتوانست از مرحله گروهی رقابت‌های جام‌جهانی فرانسه صعود کند، نمایش‌ عابدزاده درون دروازه ایران بسیار جالب توجه بود و باعث شد ایران در دومین حضورش در این مسابقات عملکرد شرم‌آوری نداشته باشد.



دروازه‌بان ایران نام «عقاب آسیا» را به دلیل عملکردش درون دروازه کسب کرد و در دو سال آخر حضورش در تیم ملی بازوبند کاپیتانی را در اختیار داشت و 38 بار به عنوان کاپیتان تیم ملی درون دروازه ایستاد. عابدزاده به تیم ملی کمک کرد تا علاوه بر حضور در جام‌جهانی دو بار عنوان قهرمانی آسیا را به دست آورد در حالی که توانست شش عنوان قهرمانی در لیگ، جام حذفی و قهرمانی باشگاه‌های آسیا را به دست آورد.



7- ناصر حجازی (1968-1980، 62 بازی ملی)

تنها رقیب عابدزاده برای عنوان بهترین دروازه‌بان در تاریخ فوتبال ایران ناصر حجازی است که او نیز به دلیل عملکردش در رقابت‌های جام‌جهانی مورد توجه زیادی قرار گرفت. حجازی پس از رقابت‌های 1978 از تیم منچستریونایتد پیشنهادی دریافت کرد و به مدت یک ماه نیز با این باشگاه به تمرین پرداخت.

حجازی حتی پیش از رقابت‌های جام‌جهانی با ایران به موفقیت‌های زیادی دست یافت و در فاصله چهار سال به تیم ملی کمک کرد تا به عنوان قهرمانی آسیا و قهرمانی بازی‌های آسیایی برسد. او در سن 29 سالگی به دلیل سیاستی که در این کشور حاکم بوده و به بازیکنان بالاتر از 27 سال اجازه حضور در تیم ملی را نمی‌داد، از حضور در بازی‌های ملی کنار رفت. وی در سطح باشگاهی در سال 1970 عنوان قهرمانی باشگاه‌های آسیا را به دست آورد و پنج سال بعد قهرمان لیگ ایران شد. فدراسیون بین‌المللی آمار و تاریخ او را در رده دوم بهترین دروازه‌بانان آسیا در قرن بیستم قرار داده است.



6- کریم باقری (از 1993 تا 2010، 87 بازی ملی، 50 گل ملی)



شاید اصیل‌ترین هوادار تیم چارلتون اتلتیک را هم بتوان برای فراموش کردن نام کریم باقری بخشید اما این هافبک با مبلغ 400 هزار پوند در سال 2000 راهی این تیم شد. به هر حال چند مصدومیت، دعوت به تیم ملی و موضوعات خارج از زمین باعث شد تا او تنها 15 دقیقه برای این تیم به میدان برود.

نمی‌توان عملکرد این بازیکن را با چنین تجربه ناموفقی سنجید. رکورد گلزنی او در خط میانی یک پدیده بود و او می‌توانست با هر وسیله توپ را به تور بچسباند. مهم‌ترین ویژگی باقری شوت‌های محکم از راه دور او بود اما او در بازی هوایی هم خطرناک بود و توانست گل‌های زیادی را به این صورت به ثمر برساند.

او یک بار در یک دیدار ملی هفت گل و یک بار هم 6 گل به ثمر رساند؛ در حالی که باقری در دیدار مقابل استرالیا که به صعود تیمش به جام‌جهانی 1998 فرانسه منجر شد، یارانش را به بازی برگرداند، فدراسیون بین‌المللی تاریخ و آمار او را در میان 10 بازیکن برتر قرن بیستم آسیا قرار داده است.



5- خداداد عزیزی (از 1992 تا 2006، 47 بازی ملی، 11 گل)

در حالی که باقری در دیدار مقابل استرالیا ایران را به بازی برگرداند، این خداداد عزیزی بود که توانست گل تساوی را برای ایران به ثمر برساند تا این تیم راهی جام‌جهانی شود. به همین دلیل است که این مهاجم همیشه در قلب هواداران فوتبال ایران جا دارد اما او فراتر از تنها یک گل خاطره‌انگیز بود.



عزیزی علاوه بر حضور در جام‌جهانی در رقابت‌های قهرمانی آسیا در سال‌های 1996 و 2000 برای تیم ملی ایران بازی کرد. او در اولین تورنمنتی که برای ایران بازی کرد توانست بزرگ‌ترین تأثیرش را به جا بگذارد و با وجود سوم شدن ایران به عنوان ارزشمندترین بازیکن مسابقات شناخته شد.

عملکرد عزیزی در این رقابت‌ها باعث شد که او به عنوان مرد سال آسیا در سال 1996 انتخاب شود و به تیم کلن آلمان ملحق شود و سه سال را در آن تیم سپری کند. فدراسیون بین‌المللی تاریخ و آمار او را در میان 8 بازیکن برتر فوتبال قرن بیستم آسیا قرار داده است.



4- علی پروین (از 1970 تا 1980، 76 بازی ملی، هشت گل)

یکی از بزرگ‌ترین اسطوره‌های تاریخ باشگاه فوتبال پرسپولیس، علی پروین است که با راهیابی به رقابت‌های جام‌جهانی 1978 نام خودش را به عنوان یکی از اعضای کلیدی این تیم ایرانی به ثبت رسانده است.

این هافبک در سطح باشگاهی 18 سال در تیم پرسپولیس بازی کرد و سپس به مدت 17 سال هدایت این تیم را در دست گرفت. پروین همچنین به عنوان رئیس باشگاه نیز فعالیت کرد. او در روزهای فوتبال حرفه‌ای‌اش چهار عنوان قهرمانی در لیگ ایران و جام حذفی را به دست آورد و پنج بار با دو باشگاه مختلف قهرمان لیگ استان تهران شد.

پروین با کمک به تیم ملی برای رسیدن به سه عنوان قهرمانی در چهار سال، عناوین مختلفی در سطح ملی به دست آورده است. موفقیت در بازی‌های آسیایی 1974 در میان دو قهرمانی آسیا نیز از افتخارات این بازیکن بود. او به عنوان چهاردهمین بازیکن برتر قرن بیستم فوتبال آسیا توسط فدراسیون بین‌المللی تاریخ و آمار معرفی شده است.



3- مهدی مهدوی کیا (از 1996 تا 2009، 111 بازی ملی، 13 گل)

در حالی که ایران رقابت‌های جام‌جهانی 1998 فرانسه را در مرحله گروهی ترک کرد، عملکرد آنها در کل یک موفقیت برای این تیم محسوب می‌شد زیرا آنها توانستند اولین پیروزی خود در این رقابت‌ها را کسب کنند و در دو بازی دیگر نیز عملکرد خوبی داشته باشند. مهدی مهدوی کیا را به عنوان بهترین بازیکن ایران در آن مسابقات می‌شناسند که بیشتر آن به دلیل قرار گرفتن او در تیم ستاره‌های آن مسابقات بود.

مهدوی‌کیا همچنین گل پیروزی بخش ایران در دیدار معروف مقابل آمریکا را به ثمر رساند و یک‌بار دیگر در سال 2006 در جام‌جهانی برای تیم ملی به میدان رفت. او تا آن زمان به دلیل حضور مؤثر در هامبورگ به خوبی در آلمان شناخته شده بود.

عملکرد او در بوندس‌لیگا باعث شد این بازیکن سرعتی ایرانی دو بار به عنوان بهترین بازیکن سال این تیم انتخاب شود و در تیم منتخب قرن این باشگاه نیز قرار بگیرد. مهدوی کیادر سال 1997 به عنوان بهترین بازیکن جوان آسیا انتخاب شد و شش سال بعد در رده بزرگسالان همین افتخار را کسب کرد. او به تیم ملی ایران کمک کرد تا در سال 2003 در رقابت‌های چلنج کاپ قهرمان شود.

2- علی کریمی (از 1998 تا 2013، 127 بازی ملی، 38 گل)

به جرأت می‌توان او را بااستعدادترین بازیکن فوتبال ایران دانست. کنترل توپ علی کریمی و دریبل‌های خیره کننده‌اش لقب مارادونای آسیا را از سوی هواداران به او داد. رکورد 127 بازی ملی او را در رده سوم آمار بازی‌های ملی ایران قرار داده. جواد نکونام و علی دایی تنها کسانی هستند که بازی‌های ملی بیشتری نسبت به او دارند.

کریمی که اولین بازی ملی‌اش برای ایران را کمی پس از حذف ایران از رقابت‌های جام‌جهانی 1998 فرانسه انجام داد، هشت سال بعد به عضوی کلیدی برای ایران در راهیابی به رقابت‌های جام‌جهانی 2006 آلمان تبدیل شد. او می‌توانست با حضور در ترکیب تیم کارلوس کی‌روش برای رقابت‌های جام‌جهانی 2014 برزیل، دومین حضورش در این مسابقات را تجربه کند.

علی کریمی در سطح باشگاهی در سال 2005 به تیم بایرن‌مونیخ آلمان ملحق شد و در اولین فصل حضورش قهرمانی در لیگ و جام حذفی را با این تیم به دست آورد. او پس از آن با شالکه نیز توانست یک قهرمانی دیگر در جام حذفی آلمان به دست آورد. او در سال 2004 به عنوان بازیکن سال آسیا انتخاب شد و در سال 2012 در حالی که 34 سال سن داشت در انتخاب بهترین بازیکن آسیا در رده دوم قرار گرفت.



1- علی دایی (از 1993 تا 2006، 149 بازی ملی، 109 گل)

در حالی که علی کریمی از لحاظ تکنیکی بهتر از علی دایی بود، رکورد گلزنی دایی در سطح ملی را نمی‌توان نادیده گرفت. او جایگاهی منحصر به فرد در تاریخ فوتبال به خود اختصاص داده و با عبور از فرانس پوشکاش در سال 2003 عنوان برترین گلزن در سطح بین‌المللی را به خود اختصاص داد.



آمار 149 بازی ملی او را به بازیکنی با بیشترین بازی ملی در تاریخ فوتبال ایران تبدیل کرده و در رده چهاردهم دنیا قرار داده است. دایی در رقابت‌های جام‌جهانی 1998 و 2006 برای ایران به میدان رفت؛ هرچند نتوانست در هیچ‌یک از این مسابقات برای تیمش گلزنی کند.

او در سطح باشگاهی یک سال فوق‌العاده را در بایرن‌مونیخ سپری کرد و فرانتس بکن باوئر، اسطوره این باشگاه او را یک «مهاجم در کلاس جهانی» توصیف کرد. دوران کوتاه حضور وی در آلمان با یک قهرمانی در لیگ و دو قهرمانی در جام حذفی همراه بود . در حالی که دایی در آخرین سال حضورش در بایرن‌مونیخ به عنوان بازیکن سال آسیا انتخاب شد.

 

[acostic]

بازیکن ایرانی الاصل تیم ملی سوییس در جام جهانی 2014+عکس

بازیکن ایرانی الاصل تیم ملی سوییس که البته کمتر از او در رسانه های ایرانی نام برده شده والون بهرامی نام دارد و هم اکنون بازیکن ناپولی ایتالیاست.
بهرامی در سال 1985 برابر با 1364 شمسی در یوگسلاوی سابق متولد شده است. پدر وی یک ایرانی به نام رجب بهرامی است.
بهرامی در پست هافبک به میدان می رود و احتمالا در ترکیب ثابت سوییسی ها در جام جهانی خواهد بود.

جام جم

 

[behrang_sh]

جسارتا یه سوال از تیم مدیریت داشتم؟!
فرم گذاشتن خبر با قانون جدید فقط مختص تاپیک های هواداریه؟!

 

[mehrdad201]

دوست گرامی
شما در تاپیکی که قصد داشته باشید خبری درج کنید بایستی از اون فرم پیروی کنید

Sent from my MediaPad 10 FHD using Tapatalk

 

[behrang_sh]

دوست گرامی
شما در تاپیکی که قصد داشته باشید خبری درج کنید بایستی از اون فرم پیروی کنید

Sent from my MediaPad 10 FHD using Tapatalk

مهرداد جان منظورم این بود که چند پست بالا هم که دوست خوبمون زحمت کشیدن گذاشتن طبق قانون جدیده؟!!!
چون تو این مورد (درج خبر) حساسیت های زیادی توی تاپیک های هواداری میشه!

 

[ARMF]

لطفا مقررات رو همه جا مراعات کنید. من بعد اینجا هم پستهای خلاف مقررات اعمال قانون میشن...

 

[Benchmarker]

جان تری؟ رایان گیگز؟ اشتباه نکنید. اگر دنبال بزرگ ترین رسوایی فوتبال دنیا در سال های اخیر هستید نمونه ی بسیار بهتر و پیشرفته تری (!) وجود دارد. جان تری یا رایان گیگز در بهترین حالت شاگردی برای مائورو ایکاردی ستاره آرژانتینی اینترمیلان محسوب می شوند. ازدواج ایکاردی و واندا نارا مدل مشهور آرژانتینی که همسر سابق مکسی لوپز بازیکن آرژانتینی سمپدوریا ایتالیا است، این روزها به خبرساز ترین حاشیه ی دنیای فوتبال تبدیل شده است.


مراسم رسمی ازدواج این زوج مشهور و خبرساز هفته ی گذشته در بوینس آیرس آرژانتین برگزار شد. تنها 12 نفر از بستگان ایکاردی و نارا در این مراسم حضور داشتند و همه چیز تحت تدابیر شدید امنیتی پیش رفت. این زوج مدت ها پیش خبر نامزدی خود را اعلام کرده بودند و سر انجام طبق پیش بینی ها با یکدیگر ازدواج کردند. اما این پیوند، مسئله ای معمولی و عادی محسوب نمی شود.

داستان از کجا شروع شد؟

داستان از فصل 2013-2012 آغاز شد زمانی که مکسی لوپز و ایکاردی با یکدیگر در سمپدوریا همبازی بودند. ایکاردی که تازه به ایتالیا آمده بود شناخت چندانی از محیط نداشت. هر چند او پیش از این یک نیم فصل را نیز در سمپدوریا حضور داشت اما شروع اصلی فعالیت او در فوتبال ایتالیا از ابتدای فصل 2013-2012 آغاز شده بود. مکسی به قول خودش قصد داشت کمکی به ایکاردی در ایتالیا کرده باشد تا اوایل دوران حضورش چندان سخت نگذرد. این چنین بود که ایکاردی به خانواده ی لوپز راه یافت و این دو به صمیمی ترین دوست های یکدیگر تبدیل شدند.

لوپز و ایکاردی زمان زیادی را با یکدیگر سپری می کردند و البته در این بین همسر لوپز یعنی واندا نارا و 3 فرزند آن ها نیز حضور داشتند. شاید مکسی در آن روزها فکرش را نیز نمی کرد که حضور ایکاردی در خانواده اش چنین فاجعه ی را به وجود آورد.


ابراز عشق در شبکه ی اجتماعی

حوالی ماه نوامبر سال 2013 بود که مائورو ایکاردی رابطه ی پنهانی اش با واندا نارا را در عین ناباوری در توئیتر بر ملا کرد. پیام توئیتری او به این شکل بود: " من عاشقت هستم واندا. کار بسیار سختی است که بتوانم احساسم را برایت توضیح دهم."

از این روز به بعد بود که فاجعه به اوج خودش رسید. ایکاردی همه چیز را بر ملا کرد و مکسی لوپز مانده بود با دنیایی از تعجب و مسائل دو گانه. مکسی فکرش را هم نمی کرد چنین اتفاقی رخ دهد اما حقیقت چیز دیگری بود. واندا نیز پس از پیام ایکاردی در توئیتر، ساز رفتن را کوک کرد و بلافاصله تصمیم به ترک و جدا شدن از مکسی لوپز گرفت.

لحظه ی دراماتیک تقابل ایکاردی و ماکسی

بسیاری منتظر دیدار سمپدوریا و اینتر بودند. اما این بار فوتبال تنها مسئله نبود. دنیا منتظر بود تا تقابل دراماتیک مکسی لوپز و مائورو ایکاردی را با یکدیگر تماشا کند. تقابلی که پس از جدا شدن واندا و مکسی و شروع رابطه ی واندا با ایکاردی شکل می گرفت. اوج داستان همان آغاز بازی بود، جایی که بازیکنان باید مراسم آغاز بازی را انجام می دادند.نوبت به ایکاردی و لوپز رسید اما مکسی در اقدامی قابل پیش بینی از دست دادن با ایکاردی امتناع کرد. حتی به چشم های او نیز نگاه نمی کرد، گویی فردی رو به روی او وجود نداشت. عکاسان فریم به فریم این تقابل دراماتیک را ثبت کردند. خائن به صحنه ی جرمش بازگشته بود.


ازدواج نارا و ایکاردی ازدواجی معمولی نبود. رسوایی بار دیگر دامن ورزش و فوتبال را آلوده کرد. ایکاردی بازیکن فوق العاده ای است، از لحاظ فنی بدون شک یکی از استعداد های فوتبال اروپا محسوب می شود اما مطمئنا از او به نیکی یاد نخواهد شد. جان تری؟ ایکاردی مطمئنا بازیکنی به بزرگی او نخواهد شد، اما انصافا «خائن» بزرگ تری نسبت به او محسوب می شود.

 

[حسن ياور]

مکسی لوپز تو این عکسای آخر چه قیافه غمباری داره.
یاد یه فیلم فرانسوی میوفتم توش دو تا دوست بودن آخرش همینطوری تموم شد
البته یه زیرکی داشته این مکسی لوپز تونسته اون زن زشتش رو بندازه به جوون مردم
تازه سه شکم هم زاییده دیگه چیزی ازش نمونده

 

[hamedovic5405]

@Benchmarker
بنظر کلاً از اینتر خوشت نمیاد!
@rms
عمل لبخند بود اسمش؟ این بنده خدا خیلی نیاز داره بهش فکر کنم!

 

[حسن ياور]

یه همچین مشکلی هم کاپتان افه با اگه اشتباه نکنم توماس اشترونز داشتند

 

[Benchmarker]

@Benchmarker
بنظر کلاً از اینتر خوشت نمیاد!

نه ایتالیایی نداره خوشم نمیاد ازش اما یه زمانی عاشقش بودم

 

[bazarche0098]

با ابتکار گوگل استادیوم‌های و خیابان‌های جام جهانی را از نزدیک ببینید


جام جهانی یکی از مهمترین رویدادهای ورزشی در دنیای ما است. اما مشکل اینجا است که برزیل برای بسیاری به اندازه کافی دور است که فکر حضور در آن را برای دیدن مسابقات فراموش کنند. اما خوشبختانه Google با تولید و طراحی نمای Street View از هر 12 استادیوم جام جهانی و خیابانهای زیباسازی شده اطراف آنها در برزیل این فرصت را برای ما فراهم کرده است که از نزدیک گشتی در هوای آفتابی برزیل در این استادیوم ها بزنیم...

منبع : http://peyline.mihanblog.com/post/920​

جام جهانی یکی از مهمترین رویدادهای ورزشی در دنیای ما است. اما مشکل اینجا است که برزیل برای بسیاری به اندازه کافی دور است که فکر حضور در آن را برای دیدن مسابقات فراموش کنند. اما خوشبختانه Google با تولید و طراحی نمای Street View از هر 12 استادیوم جام جهانی و خیابانهای زیباسازی شده اطراف آنها در برزیل این فرصت را برای ما فراهم کرده است که از نزدیک گشتی در هوای آفتابی برزیل در این استادیوم ها بزنیم...


نمای درحال که تنها چند روز به آغاز مسابقات جام جهانی باقی مانده است، گوگل در اقدامی جالب جام جهانی را زودتر آغاز کرده است و هر 12 استادیوم بازی های جام جهانی را که شامل استادیوم معروف Maracana نیز میشود به همراه خیابانها و بلوارهای رنگارنگ اطراف آنها به نمای Steer View در Google Maps افزوده است.


نکته جالب در این خصوص آن است که هرچند نمای نزدیک بالا و پایین و همچنین نمای Personal در این بازسازی حرف اول را میزند، اما خیابانهای اطراف استادیوم ها خود جاذبه ای دیدنی برای بسیاری از کاربران خواهد بود. همچنین برخی از جاذبه های دیدنی دیگر برزیل همچون پارک ملی Igauca نیز به این نماها اضافه شده است:

​

اما صرف نظر از جنبه سرگرم کننده قضیه این اقدام گوگل یک هدف مشخص نیز در پی داشته است و آن اینکه برای آن دسته از افرادی که به قدر کافی خوش شانس هستند که به برزیل سفر کنند، این نقشه ها و اطلاعات مربوط به شهر و استادیوم ها میتواند راهنمای بسیار مناسبی از موقعیت جغرافیایی و مکانی شهر مورد نظر بدست دهد:

کاربران میتوانند نمای Street View از هر 12 استادیوم را در اینجا : https://www.google.com/maps/views/streetview/brazils-world-cup-stadiums?gl=us


و نمای مربوط به خیابانهای نقاشی شده اطراف را در اینجا : https://www.google.com/maps/views/streetview/brazils-painted-streets?gl=us مشاهده کند. فقط باید گفت که ای کاش امکان گشت و گذار در این خیابانها و استادیوم ها در زمان برگزاری بازی ها نیز موجد بود! در این صورت نیاز به تهیه بلیت هواپیما برای سفر به برزیل به کلی منتفی بود. البته شاید در آینده نزدیک این امکان به خوبی برای همگان فراهم شود:

منبع : http://peyline.mihanblog.com/post/920

 

[raminonline]

سلام.
تو بازیهای جام جهانی دیدم که همه تیمها قبل شروع بازی با یه سری بچه وارد زمین میشن.
واسم سوال شده که دلیل این کار چیه؟ قانون فیفا هست یا رسم شده؟
اینکار نماد چیه و برای چی اینکارو میکنن؟ این بچه ها رو هر تیم با خودش میاره یا مال کشور برزیله؟ و اینکه چطوری بچه ها انتخاب میشن؟
ببخشید که زیاد سوال کردم

 

[F0XX]

از کشور میزبان هستند
معمولا از یتیم خونه ها و ... هستند
نماد صلح و دوستی و مبارزه با قاچاق کودکان هست

 

[sara__joon]

صحبت های موسوی و نکونام خیلی جالب بود. تازه گفتن اصلش باشه برا بعد :دی
عجب فوتبال مزخرفی داریم. صدا و سیما حق داره حق پخش نده!
متاسفانه دولت جدید هم همون راه قبلی ها رو در پیش گرفت و هی داره پول میریزه به پای این بازیکن ها و مربی ها و ...

 

[حسن ياور]

مثل اینکه ناصر احمدپور هم به رحمت خدا رفته
خدا از سر تقصیراتش بگذره(مطمئن نیستم این همون بنده خدایی نبود که تشت رسوایی اش از بام افتاد؟)

 

[ARMF]

مثل اینکه ناصر احمدپور هم به رحمت خدا رفته
خدا از سر تقصیراتش بگذره(مطمئن نیستم این همون بنده خدایی نبود که تشت رسوایی اش از بام افتاد؟)

ایشون هم یکی از کسانی بودند که در مقطعی دستگیر و آزاد شدن. منتها کسی از سرنوشت اون پرونده برای ایشون و سایر متهمان که اسمهای بزرگی هم بودن خبر نداره...