DIXIE CHICKS
Registered User
- تاریخ عضویت
- 8 می 2007
- نوشتهها
- 1,124
- لایکها
- 661
متن زیر گزارش اعتماد است از اتفاقات رخ داده در جام ستاره ها. چون سایت فیلتره، مقاله رو کامل می ذارم
علي عالي
پاركينگ بازيهاي «جام ستارهها» پر از ماشينهاي شيك و مدل بالايي است كه قيمتش صدها ميليون است؛ پولي كه البته از اعتبار فوتبال به فوتباليستها رسيده است. اما از پاركينگ كه به محل برگزاري بازيها ميرسيد، دغدغه پول مطمئنا تبديل به دغدغه «فرهنگ» ميشود؛ بازيهايي پر از ناسزا و توهين، درگيري و البته خشونت «نامتعارف»! و ناخواسته بت بازيكناني كه زماني اسطوره روزها و شبهايت بود، در دل ميشكند. بازيكنان قديمي فوتبال به هم فحش ميدهند، ناسزاهاي «درشت» نثار هم ميكنند! يكي از سايتهايي كه حامي جام ستارههاست و از قضا براي اين بازيها تيمي هم ساخته، درباره اتفاقات بازي نيمهنهايي سكوت ميكند و شوت كريم باقري را مهمتر از دعوا و ناسزاهاي بازيكنان ميدان ميداند: «كريم باقري انگار تمامنشدني است. فوتباليست محبوب و خوشاخلاق تيم ملي ايران و باشگاه پرسپوليس كه حالا در تركيب تيم منتخب 98 فرانسه بازي ميكند، ديشب در جريان بازي اين تيم با استقلال دوباره چشمها را خيره كرد. اين مسابقه كه در نيمه نخست با حساب سه بر صفر به سود استقلال دنبال ميشد، با گلهاي كريم باقري در نيمه دوم كاملا دگرگون شد. باقري دو گل تماشايي در دقايق ابتدايي نيمه دوم به ثمر رساند كه گل نخست او روي يك شوت از راه دور كاملا استثنايي بود. خداداد عزيزي و مهدي هاشمينسب ديگر گلزنان 98 فرانسه در اين بازي بودند تا اين مسابقه در پايان با حساب چهار بر سه به پايان رسد. اين بازي كه روي سكوها و بين طرفداران دو تيم نيز پرحرارت و داغ دنبال ميشد، دقايقي جو استاديوم محل مسابقات را جنجالي كرد و برخي از بازيكنان دو تيم هم مثل مهدي هاشمينسب و بهروز پرورشخواه و حسين ترابپور به كري خواندن مشغول شدند.» اما اين «حرارت» و «داغ» بودن بازي و البته «كري»هاي طرفين كار را به جايي رساند كه طرفين حسابي از خجالت هم درآمدند و صحنههايي ناراحتكننده را براي فوتبال ايران به وجود آوردند.
همين هفته قبل بود كه بازي ديگري در اين جام به جنجال كشيده شد. يك طرف ميدان تيم هنرمندان و البته وحيد شمسايي و طرف ديگر ميدان هم ابوالقاسمپور و يارانش. بازي كه به انتها كشيد ناسزاهاي طرفين تبديل به درگيري فيزيكي شد و چنان بزنبزني راه افتاد كه اصلا قابل درك نبود. ستارهها از خجالت هم درميآمدند و عرق شرم بر صورت هواداران جاري ميشد. خبر به هر شكلي بود، منتشر نشد؛ با من بميرم و تو بميري. به هرحال نفس برگزاري مهمتر از حواشي است، از همين مصلحتهايي كه مديران ايراني هميشه اصرار دارند. كار به جايي رسيد كه هر دو تيم حذف شدند و تيمي به مرحله نيمهنهايي رسيد كه حتي يك امتياز هم كسب نكرده بود!
بازي نيمهنهايي هم برگزار شد. يك طرف ميدان ستارههاي 1998 ايستاده بودند و كريم باقري، عليرضا منصوريان، مهدي هاشمينسب، خداداد عزيزي، رضا شاهرودي، سيروس دينمحمدي و مهرداد ميناوند و طرف ديگر ميدان هم پيشكسوتان استقلال؛ از ترابپور تا حيدريان، هاشم حيدري، پرورشخواه، حقدوست و نامجومطلق. اول بازي همه با هم دست ميدهند و كريهاي محترمانه ميخوانند، رفتارشان بيشتر از سر شيطنت است و براي همين به «شيريني» ميزند تا «بدجنسي»! اما جنجال از لحظهيي كليد ميخورد كه داور نخستين اشتباه را مرتكب ميشود، جو سكوها هم جالب است، هر ستاره سابق براي خودش ليدري روي سكو دارد و علاوه بر ستارهها كه داور و بازيكن حريف را «ناسزا»باران ميكردند، ليدرها هم دستكمي نداشتند. مهرداد ميناوند از ابتداي بازي به همهچيز اعتراض داشت؛ از قضاوت داور تا حركت بازيكن حريف! هر چقدر كريم باقري سعي داشت بازيكنان را آرام كند اما آنها توجهي نداشتند و همهچيز به هم ريخته بود. تكل خشن هاشمينسب روي ترابپور جو را به هم ريخت، دو بازيكن با هم درگير شدند و صدايي از آن دور ميآمد: «فحش بدي، فحش ميخوري؛ بزني، ميزنم؛ حواست باشه فقط.» نزديك بود كار به درگيري فيزيكي بكشد كه كريم و داور آرامشان كردند.
بازي كه تمام شد، همه وسط زمين بودند. باران «ناسزا» به همديگر پرتاب ميشد. استقلاليها اعتراض داشتند اما مودبانه حرف ميزدند. بازي سه بر صفر را چهار بر سه باخته بودند اما اين بازيكنان ستارههاي 98 بودند كه دستبردار نبودند. پيرواني و كريم جلوي دهان بازيكنان معترض را ميگرفتند تا صداي ناسزاها از آن بيرون نيايد. حالا ديگر نيروي انتظامي هم با هشت نيرو آمده وسط مسابقه، خداداد عزيزي، مهرداد ميناوند، مهدي هاشمينسب و ترابپور اصلا بيخيال نميشوند. فحش است كه نثار طرفين ميشود. همه سعي دارند آرامش برقرار شود اما اينها بيخيال نميشوند. خداداد حتي با ماموران هم درگير ميشود و آنها نميدانند چگونه با اين اسطوره بايد برخورد كنند. شايد فكرش را هم نميكردند كه چنين عكسالعملهايي را از او ببينند. دروازهبان حريف با داد و فرياد ميگويد: «از اين زمين بيرون نميروم تا ... را بزنم!» عكاس فلاش ميزند اما به سمت عكاس هم ميروند: «براي چه عكس ميگيري؟ براي اينكه پول بيشتر بگيري؟ بيا خودم پولت را ميدهم.» تاسفبرانگيز است و مسوولان برگزاري هم با خواهش و تمنا ميخواهند مطلب جايي كار نشود، مثل همان سايت مطالب كار شود بهتر است! وضعيت فوتبال ايران همين است؛ مرداني با جيبهاي پرپول و البته فرهنگي كه نهادينه نخواهد شد. «جام ستارهها» يا «جنگ ستارگان»؛ چه فرقي ميكند وقتي صداي «ناسزاها» از «فوتبال» ستارهها بيشتر برد دارد...
برگزاري «جام رسانهها» بسيار پسنديده است، از برگزاركنندگانش هم بايد تشكر كرد كه چنين سرگرمي مناسبي را براي شهروندان بهوجود ميآورند، اما اين ستارهها فقط از ارزش فوتبال كم ميكنند، ستارههايي كه طاقت چند دقيقه خوب بودن را هم ندارند و آن تصويري كه در ذهن ما ايرانيان ساختهاند را نابود ميكنند... با تمام قدرت...
منبع +
علي عالي
پاركينگ بازيهاي «جام ستارهها» پر از ماشينهاي شيك و مدل بالايي است كه قيمتش صدها ميليون است؛ پولي كه البته از اعتبار فوتبال به فوتباليستها رسيده است. اما از پاركينگ كه به محل برگزاري بازيها ميرسيد، دغدغه پول مطمئنا تبديل به دغدغه «فرهنگ» ميشود؛ بازيهايي پر از ناسزا و توهين، درگيري و البته خشونت «نامتعارف»! و ناخواسته بت بازيكناني كه زماني اسطوره روزها و شبهايت بود، در دل ميشكند. بازيكنان قديمي فوتبال به هم فحش ميدهند، ناسزاهاي «درشت» نثار هم ميكنند! يكي از سايتهايي كه حامي جام ستارههاست و از قضا براي اين بازيها تيمي هم ساخته، درباره اتفاقات بازي نيمهنهايي سكوت ميكند و شوت كريم باقري را مهمتر از دعوا و ناسزاهاي بازيكنان ميدان ميداند: «كريم باقري انگار تمامنشدني است. فوتباليست محبوب و خوشاخلاق تيم ملي ايران و باشگاه پرسپوليس كه حالا در تركيب تيم منتخب 98 فرانسه بازي ميكند، ديشب در جريان بازي اين تيم با استقلال دوباره چشمها را خيره كرد. اين مسابقه كه در نيمه نخست با حساب سه بر صفر به سود استقلال دنبال ميشد، با گلهاي كريم باقري در نيمه دوم كاملا دگرگون شد. باقري دو گل تماشايي در دقايق ابتدايي نيمه دوم به ثمر رساند كه گل نخست او روي يك شوت از راه دور كاملا استثنايي بود. خداداد عزيزي و مهدي هاشمينسب ديگر گلزنان 98 فرانسه در اين بازي بودند تا اين مسابقه در پايان با حساب چهار بر سه به پايان رسد. اين بازي كه روي سكوها و بين طرفداران دو تيم نيز پرحرارت و داغ دنبال ميشد، دقايقي جو استاديوم محل مسابقات را جنجالي كرد و برخي از بازيكنان دو تيم هم مثل مهدي هاشمينسب و بهروز پرورشخواه و حسين ترابپور به كري خواندن مشغول شدند.» اما اين «حرارت» و «داغ» بودن بازي و البته «كري»هاي طرفين كار را به جايي رساند كه طرفين حسابي از خجالت هم درآمدند و صحنههايي ناراحتكننده را براي فوتبال ايران به وجود آوردند.
همين هفته قبل بود كه بازي ديگري در اين جام به جنجال كشيده شد. يك طرف ميدان تيم هنرمندان و البته وحيد شمسايي و طرف ديگر ميدان هم ابوالقاسمپور و يارانش. بازي كه به انتها كشيد ناسزاهاي طرفين تبديل به درگيري فيزيكي شد و چنان بزنبزني راه افتاد كه اصلا قابل درك نبود. ستارهها از خجالت هم درميآمدند و عرق شرم بر صورت هواداران جاري ميشد. خبر به هر شكلي بود، منتشر نشد؛ با من بميرم و تو بميري. به هرحال نفس برگزاري مهمتر از حواشي است، از همين مصلحتهايي كه مديران ايراني هميشه اصرار دارند. كار به جايي رسيد كه هر دو تيم حذف شدند و تيمي به مرحله نيمهنهايي رسيد كه حتي يك امتياز هم كسب نكرده بود!
بازي نيمهنهايي هم برگزار شد. يك طرف ميدان ستارههاي 1998 ايستاده بودند و كريم باقري، عليرضا منصوريان، مهدي هاشمينسب، خداداد عزيزي، رضا شاهرودي، سيروس دينمحمدي و مهرداد ميناوند و طرف ديگر ميدان هم پيشكسوتان استقلال؛ از ترابپور تا حيدريان، هاشم حيدري، پرورشخواه، حقدوست و نامجومطلق. اول بازي همه با هم دست ميدهند و كريهاي محترمانه ميخوانند، رفتارشان بيشتر از سر شيطنت است و براي همين به «شيريني» ميزند تا «بدجنسي»! اما جنجال از لحظهيي كليد ميخورد كه داور نخستين اشتباه را مرتكب ميشود، جو سكوها هم جالب است، هر ستاره سابق براي خودش ليدري روي سكو دارد و علاوه بر ستارهها كه داور و بازيكن حريف را «ناسزا»باران ميكردند، ليدرها هم دستكمي نداشتند. مهرداد ميناوند از ابتداي بازي به همهچيز اعتراض داشت؛ از قضاوت داور تا حركت بازيكن حريف! هر چقدر كريم باقري سعي داشت بازيكنان را آرام كند اما آنها توجهي نداشتند و همهچيز به هم ريخته بود. تكل خشن هاشمينسب روي ترابپور جو را به هم ريخت، دو بازيكن با هم درگير شدند و صدايي از آن دور ميآمد: «فحش بدي، فحش ميخوري؛ بزني، ميزنم؛ حواست باشه فقط.» نزديك بود كار به درگيري فيزيكي بكشد كه كريم و داور آرامشان كردند.
بازي كه تمام شد، همه وسط زمين بودند. باران «ناسزا» به همديگر پرتاب ميشد. استقلاليها اعتراض داشتند اما مودبانه حرف ميزدند. بازي سه بر صفر را چهار بر سه باخته بودند اما اين بازيكنان ستارههاي 98 بودند كه دستبردار نبودند. پيرواني و كريم جلوي دهان بازيكنان معترض را ميگرفتند تا صداي ناسزاها از آن بيرون نيايد. حالا ديگر نيروي انتظامي هم با هشت نيرو آمده وسط مسابقه، خداداد عزيزي، مهرداد ميناوند، مهدي هاشمينسب و ترابپور اصلا بيخيال نميشوند. فحش است كه نثار طرفين ميشود. همه سعي دارند آرامش برقرار شود اما اينها بيخيال نميشوند. خداداد حتي با ماموران هم درگير ميشود و آنها نميدانند چگونه با اين اسطوره بايد برخورد كنند. شايد فكرش را هم نميكردند كه چنين عكسالعملهايي را از او ببينند. دروازهبان حريف با داد و فرياد ميگويد: «از اين زمين بيرون نميروم تا ... را بزنم!» عكاس فلاش ميزند اما به سمت عكاس هم ميروند: «براي چه عكس ميگيري؟ براي اينكه پول بيشتر بگيري؟ بيا خودم پولت را ميدهم.» تاسفبرانگيز است و مسوولان برگزاري هم با خواهش و تمنا ميخواهند مطلب جايي كار نشود، مثل همان سايت مطالب كار شود بهتر است! وضعيت فوتبال ايران همين است؛ مرداني با جيبهاي پرپول و البته فرهنگي كه نهادينه نخواهد شد. «جام ستارهها» يا «جنگ ستارگان»؛ چه فرقي ميكند وقتي صداي «ناسزاها» از «فوتبال» ستارهها بيشتر برد دارد...
برگزاري «جام رسانهها» بسيار پسنديده است، از برگزاركنندگانش هم بايد تشكر كرد كه چنين سرگرمي مناسبي را براي شهروندان بهوجود ميآورند، اما اين ستارهها فقط از ارزش فوتبال كم ميكنند، ستارههايي كه طاقت چند دقيقه خوب بودن را هم ندارند و آن تصويري كه در ذهن ما ايرانيان ساختهاند را نابود ميكنند... با تمام قدرت...
منبع +