• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

بحث پیرامون فیلم مارمولک

amin007110

کاربر فعال نرم افزار
کاربر فعال
تاریخ عضویت
8 مارس 2004
نوشته‌ها
3,790
لایک‌ها
37
سن
44
محل سکونت
No.20, Esfahan, Iran
آخه میگن LIFE هم انواع و اقسامی داره !!!نه غلام !!!;)
 

anathema

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 نوامبر 2003
نوشته‌ها
270
لایک‌ها
1
آره خشايار.!
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
45
بحث رو متفرق نکنید ! :(
امیر جون دامین جدیدم تبریک میگم ! خوب شد . خیلی بهتر از اون قبلیه است !!:)
مث که خودمم بحث بیخود کردم ، نه غلام ؟ :wacko:
:)
 

anathema

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 نوامبر 2003
نوشته‌ها
270
لایک‌ها
1
به نقل از Kako :
بحث رو متفرق نکنید ! :(
امیر جون دامین جدیدم تبریک میگم ! خوب شد . خیلی بهتر از اون قبلیه است !!:)
مث که خودمم بحث بیخود کردم ، نه غلام ؟ :wacko:
:)
مرسي
ببينم بحث چيه اينجا بگو ماهم بيايم تو بحث. :D
جديدا خيلي گير ميدي به منا :lol: :lol: :lol:
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
مارمولک پوست مي اندازد؟
جام جم
نوشتن درباره فيلمي مثل مارمولک هم سخت است و هم آسان. سخت است چون صريح و شفاف است و اکنون فرصتي پديد آمده تا با چاشني طنز - و البته با وسواس - به ظرايفي اشاره کند که به مدد آن لحظات خوشي براي مخاطب فراهم آيد - که ظاهرا خوشبختانه فراهم آمده است - و آسان است چون جدا از آن برانگيختگي هاي ژورناليستي و معمول ، به لحاظ نوع روايت و ساختار خالي از اشکال نيست.
اگرچه به نظر مي رسد حاشيه هاي مارمولک رفته رفته قطورتر و جذابتر از متني مي شود که بر پرده سينما ديده مي شود، بايد اعتراف کرد اين فيلم چراغ سينماي ايران را که به زعم برخي کورسوهاي واپسين بود به اندازه آرامبخش و اميدوارکننده اي روشن نگاه داشته است.
مارمولک داستان سرراست و البته کهنه اي دارد. آخرين ساخته کمال تبريزي از جابجايي شخصيت هاي داستان به عنوان موتور اصلي و پيش برنده حوادث سود مي جويد: رضا مثقالي يک سارق سابقه دار زنداني است که با استفاده از موقعيت به دست آمده ، لباسهاي يک مرد روحاني را پوشيده و مي گريزد و... تقريبا مي شود گفت تمام داستان همين يک خط است و تمام جذابيت فيلم هم از همين تناقض رفتاري بين 2 شخصيت غيرهمسطح يعني دزد و صاحب لباسي که پوشيده ، مي آيد.
حرکات ، عکس العمل ها، گويش و صحبت هاي اين سارق که بايد با شخصيت جديدش همخواني داشته باشد بيننده را در موقعيتي قرار مي دهد که پيش از اين تجربه ديدن آن را نداشته است و همين تفاوت و عبور از خط قرمزها - البته به زعم برخي - مارمولک را در نگاه مخاطبانش سخت خواستني کرده است.
اگرچه موتور فيلم خيلي دير به جريان مي افتد و يک سري ماجراهاي کاملا تصادفي به هم زنجير مي شوند تا رضا مثقالي را دست به دست دهند تا اتفاقي را که همان تحول شخصيتي او و جماعتي که به او اقتدا کرده اند را باعث شوند.
آسان گيري فيلمنامه نويس در رديف کردن اين همه تصادفات مثل حضور تصادفي مادر و دختر در کوپه قطار و نيز حضور مامور آگاهي که بعدا به طور مستقيم وارد ماجراهاي داستان مي شود و باز حضور تصادفي جماعتي که منتظر يک امام جماعت هستند و چند تصادف کوچک و بزرگ ديگر که معلوم است براي منظم کردن توالي شوخي ها و نيز ريتم فيلم گنجانده شده اند، انسجام فيلم را تا حد قابل ملاحظه اي به سطح کشانده است.
از اينها گذشته ، اندازه همذات پنداري مخاطب با رضا مارمولک اگرچه بسيار پررنگ است ، اما اين موضوع باعث شده که فيلم تنها دنياي رضا مارمولک را بسازد و تقريبا همه آدمهاي فيلم تا حد و اندازه يک تيپ دست چندم عقب بنشينند و يا اصلا به چشم نيايند.
اين نزديکي ، ناخواسته به رضا مارمولک ، چنان شديد است که در پاره اي مواقع در برابر زرنگي هاي کم مايه او، اندازه بلاهت و سادگي دردآور آدم هاي ديگر فيلم روشن مي شود. کم نيستند صحنه هايي که ما شاهد لفاظي هاي جذاب و يک طرفه رضا مارمولک هستيم بدون اين که فيلمنامه نويس يا کارگردان متوجه اين نکته ظريف باشند که اين همه تاکيد روي چنين نقطه ثقلي ممکن است ساير وجوه فيلم را تحت تاثير قرار دهد.
نوع طنزي که در فيلم جاري است منهاي اندازه گزندگي آن اصولا طنز تلويزيوني است که تقريبا با کمترين امکانات و با طرح پيش پاافتاده ترين مسائل ارائه مي شود. با اين وجود بايد گفت مارمولک فيلم ايده است که براساس يک طرح و توطئه مشخص پيش رفته و شکل گرفته است و سهم فيلمنامه نويس و در اين مورد بويژه بازيگر آن به مراتب مهمتر از کارگردان با اعتباري مثل کمال تبريزي است.
او پيش از اين تبحرش را در استفاده بهينه از سوژه هاي ممنوعه چه در تلويزيون و چه در سينما نشان داده است و اين که تا چه اندازه ظرفيت موضوع و حريم خط قرمزها را به خوبي مي شناسد، نخستين چيزي که در فيلم جلب توجه مي کند نوع کنار هم گذاشتن و ترکيب آدم هاي متفاوت و هوشمندي در استفاده از شوخي هاي کدگذاري شده براي ايجاد فضايي پرکنتراست است ، که در نهايت به تعليق و ايجاد جذابيت منجر مي شود.
مارمولک استعداد غلتيدن به هر سمت و سويي را دارد و ممکن بود با اندک خام دستي به چيزي غير از اين تبديل مي شد، اما ظاهرا سازندگان مي دانستند که با چه موضوع شکننده اي مواجهند: يعني اصالت دادن به روحانيت اصيل آن هم در يک فيلم طنز که بايد گفت جدا از همه برداشت ها و جبهه گيري هاي فرامتني فيلم به اين مهم نائل آمده است.
کشف اين نکته که فيلم با نيت خير ساخته شده کار سختي نيست و به اين دليل ساده سعي مي کند حرمت ها را نگه دارد و همه انرژي کارگردان صرف به قاعده نگاه داشتن کليت فيلم با توليد حداقل سوئتفاهم ها شود و تبريزي به عنوان سازنده نهايي اثر تنها يک نقش واسطه يا کاتاليزور را در تبديل يک دنياي ذهني (فيلمنامه) به دنياي عيني (فيلم) داشته است.
به همين خاطر هم حضور تبريزي کارگردان تنها در نوع و چگونگي استفاده از شوخي ها و تا حدودي شخصيت پردازي نقش اول فيلم مطرح است و چيز ديگري از او ديده نمي شود.
و بيشتر، اين پرستويي است که چنان حضورش سنگيني مي کند که به نظر مي رسد «حضانت» فيلم به او سپرده شده است.که البته صادقانه بايد اذعان کرد او چنان از پس ايفاي نقش برآمده که براي مدتها در ذهن ماناي مخاطب خواهد ماند.
در ميان انبوه آدمهاي فيلم فکر حضور کودکي که از ابتدا ماهيت رضا مارمولک را شناسايي مي کند و در حقيقت نقطه بازگشت او محسوب مي شود، خلاقانه است.
همچنين حضور عقاب وار «مجاور» که با ايده هاي «ژاور» وارش مي کوشد منطق خود را با خشونت پنهان خود به ديگران حقنه کند هم نسبتا کارساز افتاده و جزو چند آدم فيلم است که لااقل ايستا نيست ؛ اگرچه او هم در موج گرم و برنده اي که در انتها به راه مي افتد، سرانجام خيري پيدا مي کند.
...با همه آنچه آمد مارمولک در ميان فيلمهاي طنز ساخته شده چندساله اخير احتمالا يک استثنا محسوب خواهد شد. بايد ديد حوادث بعدي اين فيلم را به يک اتفاق مقطعي و بي پشتوانه مثل انبوه فيلمهاي تين ايجري که زماني در سينماي ما باب شدند و البته دولت مستعجل بودند تبديل خواهد کرد يا با حرکت درست و حساب شده و لحاظکردن ذوق و سليقه مخاطبان امروز، جرياني را در سينماي ما باعث خواهد شد.


مهدي غلامحيدري
 

ei_baba_bi_khial

Registered User
تاریخ عضویت
25 اکتبر 2003
نوشته‌ها
702
لایک‌ها
20
محل سکونت
Esfahan
نه ديگه مارمولك توي اصفهان جدي جدي توقيف شد و اونجای کسایی که ندیده بودند سوخته بید ;) :p
 

en2fa

Pocket PC کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
15 مارس 2003
نوشته‌ها
1,642
لایک‌ها
8
سن
43
محل سکونت
tehran
جريان اين توقيف بعد از اينهمه اکران ديگه چيه؟
 

en2fa

Pocket PC کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
15 مارس 2003
نوشته‌ها
1,642
لایک‌ها
8
سن
43
محل سکونت
tehran
مردم اين مملکت همه خوراک شيرين کاری هستن ها...
همه در اين ضمينه ميخوان سبقت بگيرن از همديگه..
 

shaar

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2003
نوشته‌ها
765
لایک‌ها
57
سن
62
محل سکونت
Iran
زمينه درست است دلبندم!
 

milad_sm

Registered User
تاریخ عضویت
8 آپریل 2004
نوشته‌ها
178
لایک‌ها
0
سن
44
محل سکونت
Tehran
توقیفش جدا که خنده داره!!! بابا ملت!! تصمیمتون رو بگیرید!!
 

ei_baba_bi_khial

Registered User
تاریخ عضویت
25 اکتبر 2003
نوشته‌ها
702
لایک‌ها
20
محل سکونت
Esfahan
من يه نسخشو دارم...از تو خيابون چهارباغ خريدم... يعني روبروي همون سينماهايي كه فعلا رفتن تو خماري :lol: ;)
 

milad_sm

Registered User
تاریخ عضویت
8 آپریل 2004
نوشته‌ها
178
لایک‌ها
0
سن
44
محل سکونت
Tehran
يكي به من گفت نسخه خوب و بي سانسورش رو داره....اما هرچي التماسش كردم نداد ناكس!!!
موندم تو خماريش!!
اما عشاق, از اين بي كيفيت ها نبينيد جون هر كي دوست داريد. به همه از جمله جناب چشم و گوشتون داريد ظلم ميكنيد!!

راستي كمال تبريزي رفته بود دانشگاه تهران حرف زده بود كسي فهميد چي گفت؟؟
(جون تو حال سرچ ندارمّ!!!)
 

saeb

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 جولای 2003
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0
محل سکونت
Iran,Tehran
حدود 4 تا 6 ميليون نفر مارمولك را ديدند و عده اي هم سه و حتي 4 بار ديدند
در حالي كه مي توانست پر فروش تر شود از پرده ها جمع شد
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
اشکالي نداره تو قم چيزی که فراوانه مار مولک است
 

ehsan

Administrator
مدیر انجمن
Administrator
تاریخ عضویت
5 دسامبر 2002
نوشته‌ها
7,949
لایک‌ها
3,918
محل سکونت
Internet
به نقل از saeb :
حدود 4 تا 6 ميليون نفر مارمولك را ديدند و عده اي هم سه و حتي 4 بار ديدند
در حالي كه مي توانست پر فروش تر شود از پرده ها جمع شد
و من هنوز ندیدم!
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
45
به نقل از ehsan :
و من هنوز ندیدم!
پس حتما تو ایران زندگی نمیکنی ! امکان نداره ! بابا مارمولک ! از همینا که تو سر سگ بزنی یکی از همینا .... !
ای بابا ! .....همینا که سرشونو بستن هوا بش نخوره یه وخ ! نمیدونی ؟.................. اووووووووووه ! بگو نمیدونم دیگه !
بابا همینا که تو هر شبکه تلویزیون بزنی یکیشون داره حرف که چه عرض کنم زر میزنه !
بازم نفهمیدی !
یه هو بگو خودم ملا ام دیگه !
 
بالا