عارضم این جریانی که میخام براتون تعریف کنم شاید باورتون نشه
یعنی هنوز خودمم باورم نمیشه، که یه همچین حرکتی انجام دادم
(شرمنده یکم زیادی طولانیه)
...........
همین یکی دو هفته ای پیش بود (دقیقا اواخر هفته ای که حسین عزیز مهمون صندلی داغ بود)
داشتیم یه سری خرت و پرت و با یکی از رفقا که وانت بار داشت میبردیم به انباریمون
دور برگردون زیر پل میرداماد این رفیقمون یکم فرمون و شکوند و یه بی ام دبلیو (از این زپرتی های زمان گروهبانی هیتلر) که توش خونواده بود سپر به سپر مالید به ماشین ما
رانندش پیاده شد اومد یکم با ماشینش ور رفتن یهو جلو خونوادش شروع کرد به این رفیق بد بخت تر از ما فحش دادن (البته در حد همون گاو و گوسفند گفتن) این رفیقمون هم بنده خدا نه زبون درست حسابی داره برای جواب دادن داره نه زور بازوی درست حسابی برای کتک زدن
این بابا هی داشت فحش میکشید این رفیمقمون هم پت پت میکرد
در و واز کردم که مثلا تیریپ ریش سفیدی بیام که این بنده خدا از خر شیطون پیاده شه بره پیش خونوادش
گفتم عزیز چیزی نشده که اینطوری داری جلو زن و بچه ای مردم فحش میدی
با همون لحنش گفت شما کدوم خری هستی؟
یکم جا خوردم، دیدم یکم دیگه رو بدم فحشاشو بار منم میکنه
یکم تن صدامو بالا بردم (البته با پیروی از تز سیاوش جان که سر این پی پی سی مجبوریم چیزی نگیم) گفتم، مرد حسابی زن و بچه همراته، به احترام اونا هیچی بهت نمیگم برو تو ماشین و برو
زنش اومد پایین و گفت :"بس کن امیر چیزی نشده که بیا بریم"
یهو برگشت به زنش داد زد "گمشو بتمرگ " و یهو رو به من داد زد : سی...ر بابا فلان کش ، مثلا چه ... میخاستی بخوری!؟ (دیگه جاشو با فحشایه ارازل اوباشی پر کنین)
راستش از اینجا به بعدش دیگه جلو چشمام خون گرفت گوشی دستم بود پرتش کردم رو شیشه ماشین طرف
یهو دیدم یه صدای اروده کشی میاد اونم با چه تن وحشتناکی که یکم به خودم اومدم، جا خوردم دیدم بههع این منم که دارم اینطوری ارورده میکشم
(جاتون خالی از اون صحنه های که همه دوست دارن جایه شخصیت اول فیلم باشن :lol
دیدم رفیقم و یه نفر دیگه منو گرفتن ولی منم داشتم بولدوزری دنبال یارو دور ماشین میچرخیدیم این دونفر هم با خودم میکشیدم خود یارو هم چسبونده بود
ملتی که داشتن نگاه میکردن بهش گفتن بیا برو تو ماشینت، بدو رفت سمت در ماشین اومد در ماشین و ببنده خودم و خرکی رسوندم به در ماشین و بازش کردم یقش و گرفتم که بکشمش پایین یه تک آف کشید سریع گذاشت رفت، وقتی داشتم ماشینشو نگاه میکردم دیدیم دختر بچه هاش داشتن منو نگاه میکردن و از ترس میلرزیدن و گریه میکردن
وقتی به خودم اومدم دیدم یکی داره گوشیمو میاره یکی هم رم گوشی رو یکی هم در باطریشو
دیدم گوشیم هیچیش نشده و فقط خاموش شده بودم وقتی روشنش کردم دیدم در صحت سلامت کامل بسر میبره
فقط سر این ضربه ای که به ماشین طرف خورده بود یکی از گیره های بدنه ای در باطریش شکسته
و در باطری یکمی بازه
کلی به رفیقم سر این بی عرضه گیش توپیدم
وقتی که ماجرا تموم شد، بهم گفت جواد یعنی اصلا باورم نمیشه یه همچین برخوردی کرده باشی!
خودمم وقتی یادم میافته هم یکمی خوشحال میشم (به قول پارسابابت اینکه بچه های پاکت پی سی سوسول نیستن ) هم کلی ناراحت که یه همچین حرکتی انجام دادم