• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

بزرگانه

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
فهمیده ام که بزرگترین چالش زندگی این است که تصمیم بگیری مهم ترین چیز در زندگی کدام است و سپس سایر چیز ها را فراموش کنی.
فهمیده ام که ساده ترین کارها نیز می تواند با معنی باشد اگر آن را با روحیه و نیت درست به انجام برسانی.
فهمیده ام که بدترین رنج ها، مشاهده رنج دیگران است.
فهمیده ام که اگر به دنبال خوش بختی باشی، خوش تختی از دست تو فرار می کند. اما اگر به دنبال خانواده، بر آوردن نیازهای دیگران، کار خودت، ملاقات افراد جدید و خوب بودن باشی، خوش بختی به سراغ تو خواهد آمد.
فهمیده ام که آدم ها به آن اندازه خوش بخت می شوند که اراده کرده باشند.
فهمیده ام که لذت بردن از موفقیت ایرادی ندارد ولی نباید آن را در بست باور کرد.
فهمیده ام که تجربه کردن شگفتی زندگی در چشمان یک کودک، لذت بخش ترین حس زندگی است.
فهمیده ام که زندگی یک مرد دارای چهار دوران است: زمانی که به بابانوئل اعتقاد دارد، زمانی که به بابانوئل اعتقاد ندارد، زمانی که نقش بابانوئل را بازی می کند و زمانی که قیافه اش مثل بابانوئل می شود.
فهمیده ام که فراموش کردن خطا و به خاطر سپردن لطف دیگران هر دو به یک اندازه مهم هستند.
فهمیده ام که وقتی از افرادی که دوستشان دارید جدا می شوید، بهتر است آخرین کلماتتان محبت آمیز باشد چرا که ممکن است این آخرین باری باشد که آن ها را می بینید.
فهمیده ام که درک راه درست به مراتب نیاز به خلاقیت بیشتری دارد تا تشخیص را نادرست.
فهمیده ام که جایگاه و موقعیت را می توان خرید ولی احترام را باید کسب کرد.
فهمیده ام که اکثر مردم در برابر تغییر مقاومت می کنند و این در حالی است که تنها راه پیشرفت، تغییر است.
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
يک بچه همواره مي تواند سه چيز به يک آدم بزرگ بياموزد :
۱- شاد بودن بدون دليل
۲- دائم به کاري مشغول بودن
۳- تقاضا کردن آنچه باتمام وجود مي خواهد
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
زن در ضرب‌المثل‌های جهان

زنان سوژه ضرب‌المثل‌های متعددی هستند و اين مطلب تنها مربوط به افغانستان نيست. نگاهی داريم به چند ضرب المثل درباره زنان از کشور‌های مختلف جهان:

انگليسی:
زن فقط يک چيز را پنهان نگاه می‌دارد آنهم چيزی است که نمی‌داند.


هلندی:
وقتی زن خوب در خانه باشد، خوشی از در و ديوار می ريزد.


استونی:
از خاندان ثروتمند اسب بخر و از خانواده فقير زن بگير.

فرانسوی:
آنچه را زن بخواهد، خدا خواسته است.

انتخاب زن و تربوز مشکل است.

بدون زن، مرد موجودی خشن و نخراشيده بود.


آلمانی:
کاری را که شيطان از عهده بر نيايد زن انجام می‌دهد.

وقتی زنی می‌ميرد يک فقته از دنيا کم می‌شود.

کسی که زن ثروتمند بگيرد آزادی خود را فروخته است.

آنکه را خدا زن داد، صبر همه داده.

گريه زن، دزدانه خنديدن است.


يونانی:
شرهاي سه‌گانه عبارتند از: آتش، طوفان، زن.

برای مردم مهم نيست که زن بگيرد يا نگيرد، زيرا در هر دو صورت پشيمان خواهد شد.


گرجی‌ها:
اسلحه زن اشک اوست.


ايتاليايی:
اگر زن گناه کرد، شوهرش معصوم نيست.

زناشويی را ستايش کن اما زن نگير.

زن و گاو را از شهر خودت انتخاب کن.
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
خداوندا! مرا شايسته آن كن تا به همنوعانم كه در سراسر دنيا در فقر و گرسنگي به دنيا مي آيند و ميميرند ؛ خدمت كنم

خدايا! امروز با دستهاي ما روزي عشق ،‌آرامش و سرور به آنها ببخش

خدايا! مرا معبر آرامش كن ؛‌
تا آنجا كه نفرت هست ، عشق جاري سازم
آنجا كه خطا هست ، بخشايش بگسترم
آنجا كه جدايي هست ، وصل بيافرينم
آنجا كه لغزش و دروغ هست ، حقيقت بياورم
آنجا كه ترديد هست ، ايمان بياورم
آنجا كه ظلمت هست ، نور بتابانم
و آنجا كه اندوه است ، شادي منتشر كنم

خدايا! مرا موهبت آن عطا كنم تا به جاي آسودن به ديگران آسايش بخشم.
و بجاي آنكه ديگران دركم كنند ، دركشان كنم
و بجاي آنكه عشق دريافت كنم ، عشق بورزم
زيرا با فراموش كردن خويش است كه مي توان به هرچيز رسيد
با بخشايش است كه بخشوده مي شويم
و با مردن است كه زندگي ابدي ميابيم
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
شاد بودن هنر است. شاد كردن هنري والاتر... ليك هرگز نپسنديم به خويش،‌ كه چو يك شكلك بي جان شب و روز ،‌ بي خبر از همه خندان باشيم، بي غمي عيب بزرگي است كه دور از ما باد!!!




برای زندگی فکربکنيد امّاغصه نخوريد (ديل کارنگی)
اشکال دنيا اينست که جاهلان مطمئن هستندو دانايان مردّد ( برتراندراس)
هيچ کاربزرگی بدون اراده بزرگ ميسرنيست( بالزاک)
مانند سايه ناپايداريم ومانندخاک بی مقدار ازکجابدانيم که تافردازنده خواهيم ماند( هوراس)
آنقدر به تاريکی لعنت نفرستيد، شمعی روشن کنيد( کنفوسيوس)
شايد کسی روکه باتوخنديده فراموش کنی اماکسی روکه باتو اشک ريخته هرگز
آن کس که به فکرفردا نيست به غم فردا گرفتارمي شود( کنفوسيوس)
زندگی کوتاه است وراه درازو فرصتها زودازدست مي روند
هرآنچه بخواهيد بدست خواهيدآورد بشرطی که استقامت راسرمايه خودقرار دهيد( لافونتن)
دشمنی هيچکس رادر دل راه نده، اين کار توراهميشه غمگين نگه مي دارد
عقل دروجودما قدرت حيرت آوری دارد پس بهتراست که فکررا حاکم وجودخودقرار دهيم ( گوته)
پول نميتواند برای مادوست فراهم کند امّا دشمن به تعداد بسيار
درجمع آوری دوستان ،دوری از آنها وترک آنها زياد عجله نکن ( سولدن )
محبت هزينه ای ندارد، مهربان باشيم ( شامفور)
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
كافي نيست كه فقط ديگران را ببخشاييد. گاهي اوقات بايد خودتان را نيز ببخشيد.

مهم نيست كه در زندگي چه داري، بلكه مهم اينست كه چه كسي را داري.

آنچه تو سالها صرف ساختنش ميكني، شخصي ميتواند يك شبه آنرا خراب كند، با اين حال سازنده باش

نمیدانم به دنبال چی هستم ولی هر چی هست به من امید میدهد.

آنچه را كه ما خوشبختي مي ناميم نبودن بدبختي است’خوشبختي حقيقي چيزيست كه هيچ يك از افراد بشر تاكنون نديده اند.--------------( مترلينگ )
هركس كه پشت سر ديگران حرف مي زند ديگر وقت نمي كند كه ديگران را دوست بدارد---------- ( مادر ترزا )
اين ذهن ما است كه ما را شاد يا ناشاد‘ بدبخت يا سعادتمند ‘ غني يا فقير مي سازد--------- ( ادموند اسپنسر)
عظمت زندگي در علم نيست بلكه در عمل است---------------- ( توماس هنري هاكسلي )
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
دنیا گرد است و جایی که به نزر پایان می رسد شاید نقطه ای برای شروع باشد. ivy baker priest
بخشودن راهی برای نجات از گذشته ی بد و توجه به زندگی پربارتر گذشته است. marie balter
هر پایانی آغاز هم هست فقط در آن لحظه این را نمی دانیم. mitch albom
__________________
 

Even Star

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 می 2007
نوشته‌ها
2,480
لایک‌ها
127
محل سکونت
Valinor
اقا داریوش واقعا جا داره از زحمت هاتون تشکر کنم مطالب زیبایی بودن!بازم ممنونم!
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
اقا داریوش واقعا جا داره از زحمت هاتون تشکر کنم مطالب زیبایی بودن!بازم ممنونم!

خواهش می کنم دوست گرامی.
من برای پر محتوا شدن تاپیک ها تلاش می کنم.
یا حق.
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
مادر من فقط يك چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون هميشه مايه خجالت من بود

She cooked for students & teachers to support the family
اون براي امرار معاش خانواده براي معلم ها و بچه مدرسه اي ها غذا مي پخت

There was this one day during elementary school where my mom came to say hello to me.
يك روز اومده بود دم در مدرسه كه به من سلام كنه و منو با خود به خونه ببره

I was so embarrassed
How could she do this to me ?
خيلي خجالت كشيدم . آخه اون چطور تونست اين كار رو بامن بكنه ؟

I ignored her, threw her a hateful look and ran out
.
به روي خودم نياوردم ، فقط با تنفر بهش يه نگاه كردم وفورا از اونجا دور شدم

The next day at school one of my classmates said,
"EEEE, your mom only has one eye!“
روز بعد يكي از همكلاسي ها منو مسخره كرد و گفت ايي يي يي .. مامان تو فقط يك چشم داره

I wanted to bury myself
I also wanted my mom to just disappear
.
فقط دلم ميخواست يك جوري خودم رو گم و گور كنم . كاش زمين دهن وا ميكرد و منو ..
كاش مادرم يه جوري گم و گور ميشد...

So I confronted her that day and said, " If you're only gonna make me a laughing stock, why don't you just die?!!!"
روز بعد بهش گفتم اگه واقعا ميخواي منو بخندوني و خوشحال كني چرا نميميري ؟

My mom did not respond...
اون هيچ جوابي نداد....

I didn’t even stop to think for a second about what I had said, because I was full of anger.
حتي يك لحظه هم راجع به حرفي كه زدم فكر نكردم ، چون خيلي عصباني بودم .

I was oblivious to her feelings.
احساسات اون براي من هيچ اهميتي نداشت

I wanted out of that house, and have nothing to do with her.
دلم ميخواست از اون خونه برم و ديگه هيچ كاري با اون نداسته باشم

So I studied real hard, got a chance to go to Singapore to study
.
سخت درس خوندم و موفق شدم براي ادامه تحصيل به سنگاپور برم

Then, I got married. I bought a house of my own. I had kids of my own
اونجا ازدواج كردم ، واسه خودم خونه خريدم ، زن و بچه و زندگي...

I was happy with my life, my kids and the comforts
از زندگي ، بچه ها و آسايشي كه داشتم خوشحال بودم

Then one day, my mother came to visit me.
تا اينكه يه روز مادرم اومد به ديدن من

She hadn't seen me in years and she didn't even meet her grandchildren

اون سالها منو نديده بود و همينطور نوه ها شو

When she stood by the door, my children laughed at her, and I yelled at her for coming over uninvited.
وقتي ايستاده بود دم در بچه ها به اون خنديدند و من سرش داد كشيدم كه چرا خودش رو
دعوت كرده كه بياد اينجا ، اونم بي خبر

I screamed at her, "How dare you come to my house and scare my children!"
GET OUT OF HERE! NOW!!!“
سرش داد زدم “: چطور جرات كردي بياي به خونه من و بجه ها رو بترسوني؟!”
گم شو از اينجا! همين حالا

And to this, my mother quietly answered, "Oh, I'm so sorry. I may have gotten the wrong address," and she disappeared out of sight.
اون به آرامي جواب داد : “ اوه خيلي معذرت ميخوام مثل اينكه آدرس رو عوضي
اومدم “ و بعد فورا رفت واز نظر ناپديد شد .

One day, a letter regarding a school reunion came to my house in Singapore.
يك روز يك دعوت نامه اومد در خونه من درسنگاپور براي شركت درجشن تجديد ديدار
دانش آموزان مدرسه

So I lied to my wife that I was going on a business trip.
ولي من به همسرم به دروغ گفتم كه به يك سفر كاري ميرم .

After the reunion, I went to the old shack just out of curiosity.
بعد از مراسم ، رفتم به اون كلبه قديمي خودمون ؛ البته فقط از روي كنجكاوي .

My neighbors said that she died.
همسايه ها گفتن كه اون مرده

I did not shed a single tear.
ولي من حتي يك قطره اشك هم نريختم

They handed me a letter that she had wanted me to have.
اونا يك نامه به من دادند كه اون ازشون خواسته بود كه بدن به من

"My dearest son,I think of you all the time. I'm sorry that I came to Singapore and scared your children.
اي عزيزترين پسر من ، من هميشه به فكر تو بوده ام ، منو ببخش كه به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم ،

I was so glad when I heard you were coming for the reunion.
خيلي خوشحال شدم وقتي شنيدم داري ميآي اينجا

But I may not be able to even get out of bed to see you.
ولي من ممكنه كه نتونم از جام بلند شم كه بيام تورو ببينم

I'm sorry that I was a constant embarrassment to you when you were growing up.
وقتي داشتي بزرگ ميشدي از اينكه دائم باعث خجالت تو شدم خيلي متاسفم

You see........when you were very little, you got into an accident, and lost your eye.
آخه ميدوني ... وقتي تو خيلي كوچيك بودي تو يه تصادف يك چشمت رو از
دست دادي

As a mother, I couldn't stand watching you having to grow up with one eye.
به عنوان يك مادر نمييتونستم تحمل كنم و ببينم كه تو داري بزرگ ميشي با يك چشم

So I gave you mine.
بنابراين مال خودم رو دادم به تو

I was so proud of my son who was seeing a whole new world for me, in my place, with that eye.
براي من اقتخار بود كه پسرم ميتونست با اون چشم به جاي من دنياي جديد رو بطور كامل ببينه

With my love to you,
با همه عشق و علاقه من به تو

Your mother.
مادرت
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
پيرمردي تنها در مينه سوتا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش راشخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود .
تنها پسرش که مي توانست به او کمک کند در زندان بود .
پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد :
پسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بکارم .
من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من براي کار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشکلات من حل مي شد.
من مي دانم که اگر تو اينجا بودي مزرعه را براي من شخم مي زدي .
دوستدار تو پدر
پيرمرد اين تلگراف را دريافت کرد :
پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .
4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پليس محلي ديده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اينکه اسلحه اي پيدا کنند .
پيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقي افتاده و مي خواهد چه کند ؟
پسرش پاسخ داد : پدر برو و سيب زميني هايت را بکار ، اين بهترين کاري بود که از اينجا مي توانستم برايت انجام بدهم .
نتيجه اخلاقي :
هيچ مانعي در دنيا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصميم به انجام کاري بگيريد مي توانيد آن را انجام بدهيد .
مانع ذهن است . نه اينکه شما يا يک فرد، کجا هستيد .
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد نمي خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولي بسيار مشتاقم که از خاک گلويم سوتکي سازد گلويم سوتکي باشد به دست کودکي گستاخ و بازيگوش و او يکريز و پي در پي دم خويش را در گلويم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدين سان بشکند هر دم سکوت مرگبارم را .......
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
سعي كن هميشه تنها باشي چون تنها به دنيا آمدي وتنها مي ميري وبگذار عظمت عشق را هيچگاه درك نكني چون آنقدر عظيم است كه تورا در زندگي نابود مي كند اما اگر عاشق شدي فقط يك نفر را دوست بدار بخند گريه كن وقدم بردار تنها براي يك نفر !!!
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
از گناه نفرت داشته باش نه از گناهکار (گاندي)

«لعنت کسی را که از خارج به تهران آید و بخواهد شب آنجا بماند» -- مرآت البدان به نقل از شاه عباس صفوی 996 هجری




شجاعت واقعي زماني است كه شخصي بتواند از اعماق مشكلات و بدبختي ها به زندگي لبخند بزند.





آرتو اشي (Arthur Ashe) قهرمان افسانه اي تنيس ويمبلدون به خاطر خون آلوده اي که در جريان يک عمل جراحي در سال 1983 دريافت کرد، به بيماري ايدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. او از سراسر دنيا نامه هايي از طرفدارانش دريافت کرد. يکي از طرفدارانش نوشته بود: «چرا خدا تو را براي چنين بيماري دردناکي انتخاب کرد؟‌» آرتور در پاسخش نوشت:در دنيا، 50 ميليون کودک بازي تنيس را آغاز مي کنند. 5 ميليون نفر ياد مي گيرند که چگونه تنيس بازي کنند.500 هزار نفر تنيس را در سطح حرفه اي ياد مي گيرند. 5هزار نفر پا به مسابقات مي گذارند. 5 هزار نفر سرشناس مي شوند. 50 نفر به مسابقات ويمبلدون راه پيدا مي کنند، چهار نفر به نيمه نهايي مي رسند و دو نفر به فينال ... و آن هنگام که جام قهرماني را روي دستانم گرفته بودم، هرگز نگفتم خدايا چرا من؟ و امروز هم که از اين بيماري رنج مي کشم، نيز نمي گويم خدايا چرا من؟





زندگي كوتاهتر از آن است كه به خصومت بگذرد و قلب ها گرامي تر از آنند كه بشكنند آنچه از روزگار به دست مي آيد با خنده نمي ماند و آنچه از دست برود با گريه جبران نمي شود فردا خورشيد طلوع خواهد كرد حتي اگر ما نباشيم





دشمنت را دوست بدار، زيرا کسى بهتر از او اشتباهات تو را نمى گويد





دنيا را بد ساخته اند ... کسي را که دوست داري ، تو را دوست نمي دارد ... کسي که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمي داري ... اما کسي که تو دوستش داري و او هم تو را دوست دارد ... به رسم و آئين هرگز به هم نمي رسند ... و اين رنج است ... (دکتر علي شريعتي)





زندگي مثل شطرنج
اگه بلد نباشي همه مي خوان اونا بهت ياد بدن...
و اگه بلد باشي همه مي خوان شکستتد بدن......





از شمع سه چيز آموختم:- ايستاده بميرم.- بي صدا بميرم.- به پاي يار بميرم.

نردبان اين جهان ما ومنيست عاقبت اين نردبان افتادنيست لاجرم آن كس كه بالاتر نشست استخوانش سختر خواهد شكست





يادت باشه دنيا گرده,هر وقت احساس كردي به آخر رسيدي شايد در نقطه شروع باشي.!!!





در دلم ترديد دارم عشق را فهميده ام
يا فقط نوري ز عشق من ديده ام

گر که اين نور است پس عشق چيست
يا که معشوق چنين اعجاز کيست

تا کجا بايد برفت و در کجا بايد نشست
تا به کي اين شيشه ي دل دم به دم بايد شکست

در شکستن رازها پنهان و اسراري نهان
بي شکستن در وجودش نيست اين درّ گران

اين چه اعجازي است دل را مي برد
صاحب اعجاز از بهر وصال جان مي خرد

چون که جان دادي دگر دلداده اي
عاشقي را مي خري و ساکن ميخانه اي

من که مخمور مي و ساقي شدم ديوانه ام
تا ابد هم ساکن ديوانه ي ميخانه ام

از کبوترپرسيدم : زندگي چيست؟ پرهايش را تکان داد و جواب نداد ازدريا پرسيدم:زندگي چيست؟ خروشيد و جوابم را نداد ازآفتاب پرسيدم:زندگي چيست؟ غروب کرد وجوابم را نداد ازانسان پرسيدم:زندگي چيست؟ گفت: زندگي خون دل خوردن است اولش عشق وبعد مردن است





عشق با هم زير باران خيس شدن نيست عشق آن است که يک نفر چتر شود و ديگري نفهمد که چرا خيس نشده است



به چشمي اعتماد کن که به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد ، به دلي دل بسپار که جاي خالي برايت داشته باشد و دستي را بپذير که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
از گناه نفرت داشته باش نه از گناهکار (گاندي)

«لعنت کسی را که از خارج به تهران آید و بخواهد شب آنجا بماند» -- مرآت البدان به نقل از شاه عباس صفوی 996 هجری




شجاعت واقعي زماني است كه شخصي بتواند از اعماق مشكلات و بدبختي ها به زندگي لبخند بزند.





آرتو اشي (Arthur Ashe) قهرمان افسانه اي تنيس ويمبلدون به خاطر خون آلوده اي که در جريان يک عمل جراحي در سال 1983 دريافت کرد، به بيماري ايدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. او از سراسر دنيا نامه هايي از طرفدارانش دريافت کرد. يکي از طرفدارانش نوشته بود: «چرا خدا تو را براي چنين بيماري دردناکي انتخاب کرد؟‌» آرتور در پاسخش نوشت:در دنيا، 50 ميليون کودک بازي تنيس را آغاز مي کنند. 5 ميليون نفر ياد مي گيرند که چگونه تنيس بازي کنند.500 هزار نفر تنيس را در سطح حرفه اي ياد مي گيرند. 5هزار نفر پا به مسابقات مي گذارند. 5 هزار نفر سرشناس مي شوند. 50 نفر به مسابقات ويمبلدون راه پيدا مي کنند، چهار نفر به نيمه نهايي مي رسند و دو نفر به فينال ... و آن هنگام که جام قهرماني را روي دستانم گرفته بودم، هرگز نگفتم خدايا چرا من؟ و امروز هم که از اين بيماري رنج مي کشم، نيز نمي گويم خدايا چرا من؟





زندگي كوتاهتر از آن است كه به خصومت بگذرد و قلب ها گرامي تر از آنند كه بشكنند آنچه از روزگار به دست مي آيد با خنده نمي ماند و آنچه از دست برود با گريه جبران نمي شود فردا خورشيد طلوع خواهد كرد حتي اگر ما نباشيم





دشمنت را دوست بدار، زيرا کسى بهتر از او اشتباهات تو را نمى گويد





دنيا را بد ساخته اند ... کسي را که دوست داري ، تو را دوست نمي دارد ... کسي که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمي داري ... اما کسي که تو دوستش داري و او هم تو را دوست دارد ... به رسم و آئين هرگز به هم نمي رسند ... و اين رنج است ... (دکتر علي شريعتي)





زندگي مثل شطرنج
اگه بلد نباشي همه مي خوان اونا بهت ياد بدن...
و اگه بلد باشي همه مي خوان شکستتد بدن......





از شمع سه چيز آموختم:- ايستاده بميرم.- بي صدا بميرم.- به پاي يار بميرم.

نردبان اين جهان ما ومنيست عاقبت اين نردبان افتادنيست لاجرم آن كس كه بالاتر نشست استخوانش سختر خواهد شكست





يادت باشه دنيا گرده,هر وقت احساس كردي به آخر رسيدي شايد در نقطه شروع باشي.!!!





در دلم ترديد دارم عشق را فهميده ام
يا فقط نوري ز عشق من ديده ام

گر که اين نور است پس عشق چيست
يا که معشوق چنين اعجاز کيست

تا کجا بايد برفت و در کجا بايد نشست
تا به کي اين شيشه ي دل دم به دم بايد شکست

در شکستن رازها پنهان و اسراري نهان
بي شکستن در وجودش نيست اين درّ گران

اين چه اعجازي است دل را مي برد
صاحب اعجاز از بهر وصال جان مي خرد

چون که جان دادي دگر دلداده اي
عاشقي را مي خري و ساکن ميخانه اي

من که مخمور مي و ساقي شدم ديوانه ام
تا ابد هم ساکن ديوانه ي ميخانه ام

از کبوترپرسيدم : زندگي چيست؟ پرهايش را تکان داد و جواب نداد ازدريا پرسيدم:زندگي چيست؟ خروشيد و جوابم را نداد ازآفتاب پرسيدم:زندگي چيست؟ غروب کرد وجوابم را نداد ازانسان پرسيدم:زندگي چيست؟ گفت: زندگي خون دل خوردن است اولش عشق وبعد مردن است





عشق با هم زير باران خيس شدن نيست عشق آن است که يک نفر چتر شود و ديگري نفهمد که چرا خيس نشده است



به چشمي اعتماد کن که به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد ، به دلي دل بسپار که جاي خالي برايت داشته باشد و دستي را بپذير که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
رنگين كمان پاداش كسي است كه تا آخرين لحظه به تماشاي باران مي ايستد


هفت نصيحت از مولانا 1- گشاده دست باش، جاري باش، كمك كن (مثل رود) 2- باشفقت و مهربان باش (مثل خورشيد) 3- اگركسي اشتباه كرد آن را بپوشان (مثل شب) 4- وقتي عصباني شدي خاموش باش (مثل مرگ) 5- متواضع باش و كبر نداشته باش (مثل خاك) 6- بخشش و عفو داشته باش (مثل دريا ) 7- اگرمي خواهي ديگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آينه )


وقتي انسان دوست واقعي دارد كه خودش هم يك دوست واقعي باشد.


تنها كلمه اي كه خداوند بر جبين هر مردي نوشته اميد است



اگر پنداشتي سخن از نقره است پس مطمئن باش سکوت از طلاست
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
با شكيبايي وصبر ، انتظار گشايش و پيروزي مي رود.( حضرت محمد صلي الله عليه و آله)
- اگر كوه ها به لرزه درآمدند، تو پابرجا و استوار باش . ( امام علي عليه السلام)
- صبر، ضامن پيروزي است . ( حضرت علي عليه السلام )
- هر كس يك ساعت شكيبايي ورزد ، ساعت ها حمد و سپاس خواهد گفت . ( حضرت علي عليه السلام )
- صبر، قله ايمان است . ( امام صادق عليه السلام)
- بردباري ، هنگامي خوب است كه مبدأ منزهي داشته باشد ، وگرنه در مقابل بيدادگري ، بردباري ناتواني، و ناتواني مقدمه نابودي است. ( زرتشت)
- بردباري به هنگام خشم ، و خوش رويي به هنگام تنگدستي ، مشكل ترين كار است . ( سقراط)
- هر چه بخواهيد به دست خواهيد آورد : اگر صبر و بردباري ، سرمايه شما باشد. ( لافونتن)
- كسي كه هيچ چيزرا تحمل نمي كند، خود، تحمل ناپذير است( ژانه)
- عظمت واقعي در آن نيست كه هرگز سقوط نكنيم ؛ بلكه در آن است كه هر بار سقوط كرديم، دوباره برخيزيم . ( ژيد)
- مصائب خود را مانند لباس هايتان باكمال بي اعتنايي تحمل كنيد. ( شكسپير)
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
شاد بودن وشادزیستن یکی از روش های زندگی است که بعضی از هنرمندان آن را به کار می گیرند

(برتون هیل)


ما اغلب مدتها به درهایی که شادی را برما بسته است ، نگاه می کنیم ولی هیچ گاه کسی را که برایمان درهای شادی را می گشاید نمی بینیم .

(هلن کلر )
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
خرد ، نه بستگی به مقدار کسب دانش ، که بستگی به استفاده از آن دارد.
(پرمودبترا)

نفس خود را هفت بار نکوهش کردم:
اولین بار: هنگامی که می خواستم با پایمال کردن ضعیفان خودم را بالا ببرم.
دومین بار: هنگامی که در مقابل کسانی که ناتوان بودند خود را به ناخوشی زدم.
سومین بار: هنگامی که انتخاب را به عهده من گذاردند و به جای امور مشکل امور اسان و راحت را برگزیدم.
چهارمین بار: هنگامی که مرتکب اشتباهی شدم و خود را با اشتباهات دیگران تسلی دادم.
پنجمین بار: هنگامی که از ترس سر به زیر بودم و ان وقت ادعا می کردم بسیار صبور و بردبارم.
ششمین بار: هنگامی که جامه خود را بالا می گرفتم تا با سختی ها و ناملایمات زندگی تماس پیدا نکنم.
هفتمین بار: هنگامی که در مقابل خدا به نیایش ایستادم و انگاه سروده های خویش را فضیلت دانستم.
(جبران خلیل جبران)

دو نوع اخلاق داریم که دوش به دوش هم در حرکتند:اول اخلاقی که موعظه اش می کنیم اما بدان عمل نمی کنیم.دوم اخلاقی که بدان عمل می کنیم اما به ندرت به موعظه اش گوش می دهیم.
(برتراند راسل)


اگر همواره به گذشته بیندیشید، همیشه همان چیزهایی را بدست می آورید که تا به حال کسب کرده اید.
(فاینمن)


حقیقت چیزی نیست که نوشته می شود...ان چیزی است که سعی می شود پنهان بماند.
(تولستوی)


بدترین و خطرناک ترین کلمات اینست:"همه اینجورند".
(تولستوی)


یا چنان نمای که هستی یا چنان باش که می نمایی.
(بایزید بسطامی)


فرق انسان و سگ در انست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت.
(تولستوی)


کسی که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد.
(بنجامین فرانکلین)


خداوند آزادی را آفرید و بشر بندگی را.
(اندره شینه)


بزرگترین درس زندگی اینست که گاهی احمق ها هم درست می گویند.
(وینستون چرچیل)


هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته ام بیاموزم.
(گالیله)


نه از خودت تعریف کن و نه بدگویی.اگر از خودت تعریف کنی قبول نمی کنند و اگر بدگویی کنی بیش از آنچه اظهار داشتی تو را بد خواهند پنداشت.
(کنفوسیوس)


سکوت، جوابی غیرقابل پاسخ است.
(چسترتون)
 

dariushiraz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2006
نوشته‌ها
1,078
لایک‌ها
2
محل سکونت
شیراز
اگر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس می کند سنگ پرتاب کنی هرگز به مقصد نمی رسی.
(لارنس استرن)


کسی که زیاد حرف می زند یا زیاد می داند یا زیاد دروغ می گوید.

در جهان تنها دو گروه از مردم هستند که هرگز تغییر نمی یابند،برترین خردمندان و پست ترین بی خردان.

دیوانگی بشر آنچنان ضروری است که دیوانه نبودن ،خود شکل دیگری از دیوانگی است.
(پاسکال)


اگر ادم خوبی با تو بدی کرد چنان وانمود کم که نفهمیده ای.او توجه خواهد کرد و مدت زیادی مدیون تو خواهد بود.
(یوهان ولفگانگ گوته)


اگر مردم می دانستند تا کنون چند بار حرف های دیگران را بد فهمیده شده است، هیچکس در جمع این همه پرحرفی نمی کرد.
(یوهان ولفگانگ گوته)


پیروزی ان نیست که هرگز زمین نخوری انست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی.
(گاندی)


انکه می خواهد روزی پریدن آموزد نخست می باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالا رفتن را بیاموزد؛ پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند.
(نیچه)


"موفقیت" بدست اوردن چیزی است که دوست داری و "خوشبختی" دوست داشتن چیزی است که بدست اوردی.

"همه مردم" را بعضی مواقع می توان فریفت و بعضی از مردم را برای" همه عمر".لیکن نمی توان همه مردم را برای همه عمر فریب داد.

عشق تنها به چشمان یکدیگر خیره شدن نیست بلکه متّفقاً به بیرون، به جهت معنی نگاه کردن است.
(دکتر تامس.ا.هریس)


عشق عینک سبزی است که با ان انسان کاه را یونجه می بیند.
(مارک تواین)


شما ممکن است بتوانید گلی را زیر پا لگدمال کنید، اما محال است بتوانید عطر ان را در فضا محو سازید.
(ولتر)



هیچ وقت نمی توانید با مشت گره کرده دست کسی را به گرمی بفشارید.
(گاندی)
 
بالا