• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

تشنه ي عشق

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
تشنۀ عشق

تو دانی کیست آن اسطوره ي عشق ؟** که بُد مست می پیمانه ي عشق ؟
همان دیر آشنای وادی مهر** دلیر نینوا ،مهرانه ي عشق
به دستش دشنه ی نابودی دیو** بزد با خنجر جانانه ي عشق
کنار نهر القم بود ، اما** خود و عباس و اکبر تشنه ي عشق
به پیشش خَم بُوَد سرو شجاعت** به دور شمع دین پروانه ي عشق
تمام هستی اش آورد میدان** زن و فرزند و اهل خانه ي عشق

شناسی آن غریق بحر ایمان؟** عطش نا ک یَم و دریاچه ي عشق
تو دانی آن شجاع راست قامت؟** به شهر عاشقان دروازه ي عشق
به دشت ماریه آورد هِمّت** بزد خَرگاه غیرت ، خیمه ي عشق
مجزا کرد مرز کفر و ایمان** چه خوش ترسیم کردی نقشه ي عشق
به راه یار هرچیزی فدا کرد** جوان و نوجوان و بچه ي عشق
زحج آمد بسوی دشت خونین** نمود آنجا طواف کعبه ي عشق

نبردش درس ایثار و شجاعت** بما آموخت علم مکتبِ عشق
بدستش رایت خونین توحید** همین خون شد مراد و مطلبِ عشق
به یاران داد سرمشق رشادت** چه خوش نوشید از آن مَشربِ عشق
تنش آماج تیر جهل و نفرت** عَدو زد نیزه بر خونین لبِ عشق
وجودش ذوب در معنای عزّت** همی می سوخت او اندر تبِ عشق
حسین است آن شهید وادی عشق** بِزَد ‹‹جاوید›› جامی بر لبِ عشق
 

m/javid

کاربر افتخاری ادبیات
تاریخ عضویت
12 آگوست 2005
نوشته‌ها
398
لایک‌ها
5
زينب و آخرین نگاه

آنگــه کـــه آمـــد ،او در مــقــابـــل** بــا عـــزم مــیـدان در ظـهـر عاشور
دیــگــــر بــــریـــدم ،امــیــــدم از او** چــون او روان بـود، با قلب پـر شور
او مــیــدویــد و مــن در قــفـایـــش** مــن در دلــم غــم، او در دلـش شـور
او دیــده اش اشک ،از دوری مــن** مــن دیـده ام خون، از دوری نــور
انــدر ســر او، دیــــدار مـــعــشــوق** انــدر دل مـــن، غــــوغـــای نـــاجــور
من مات و حیران ،او سوی مـیـدان** انــــدر مـــقـــابــل، قـــوم زحـــق دور
گــودال بـــود و شـــمــر و بــــرادر** در چــشــم او نــور ، چشم عــدو کـور
او روی ســیــنــه، بــا بغض و کیـنه** افـتــاده بـــر خــــاک، دریـــاچـــه ی نـــور
وقــتـــی بـــریــد او از پـیکرش سـر** شـــد پــاره پـــاره، خــورشیـد عـاشـور
او نـــاله از نــــای،مـــن نــاله از دل** او قُرب حق یا فت ،من از حسیــن دور
تـوفــان عــشــقــش آرام گــردیــد**«جــاویـــد» شــــد او در لــوح و مـنشـور
 

amirhvr

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 نوامبر 2005
نوشته‌ها
756
لایک‌ها
15
محل سکونت
Tehran
ملت عشق از همه دين ها جداست ** عاشقان را ملت مذهب خداست
 

mynobar

Registered User
تاریخ عضویت
27 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
2,556
لایک‌ها
2
سن
43
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق *** ثبت است بر جریده عالم دوام ما
 

daftarekhaterat

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 جولای 2003
نوشته‌ها
4,989
لایک‌ها
58
سن
42
محل سکونت
در قلب پاك او

amirhvr

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 نوامبر 2005
نوشته‌ها
756
لایک‌ها
15
محل سکونت
Tehran
tn_roses0842.jpg

عاشقي يعني چو شمعي سوختن
محفلي با نور خود افروختن
عاشقي يعني دو چشم انتظار
ديده را بر راه دلبر دوختن
عاشقي يعني که جان وتوشه اي
هديه از بهر نگار اندوختن
عاشقي يعني حديث دلکشي
دل به دلداري شبي بفروختن
...​
 

amirhvr

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 نوامبر 2005
نوشته‌ها
756
لایک‌ها
15
محل سکونت
Tehran
23.jpg


عشق عشق مي آفريند
عشق زندگي مي بخشد
زندگي رنج به همراه دارد
رنج دلشوره مي آورد
دلشوره جرأت مي بخشد
جرأت اعتماد به همراه دارد
اعتماد اميد مي بخشد
اميد زندگي مي آفريند
زندگي عشق مي آفريند​
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
دوست عزيز mmohammad/javid

بهتر است يك تاپيك بسازيد براي ارايه اشعارتان و از ساختن تاپيك هاي جداگانه براي هر شعر بپرهيزيد .

بدين شكل هم دوستان دسترسي بهتري دارند و هم فرم انجمن بهتر حفظ ميشود .

موفق باشيد .
 

amirhvr

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 نوامبر 2005
نوشته‌ها
756
لایک‌ها
15
محل سکونت
Tehran
53.jpg

عشق يعني مستي و ديوانگي
عشق يعني با جهان بيگانگي
عشق يعني شب نخفتن تا سحر
عشق يعني سجده ها با چشم تر
عشق يعني سر به دار آويختن
عشق يعني اشک حسرت ريختن
عشق يعني در جهان رسوا شدن
عشق يعني مست و بي پروا شدن
عشق يعني سوختن يا ساختن
عشق يعني زندگي را باختن​
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
الا يا ايها الساقی ادر کاسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
ز عشق ناتمام ما جمال يار مستغنی است

به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زيبا را
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
من از آن حسن روزافزون که يوسف داشت دانستم

که عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
به رغم مدعيانی که منع عشق کنند ******* جمال چهره تو حجت موجه ماست
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع +++++++++++ شب نشين کوی سربازان و رندانم چو شمع
 

amirhvr

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 نوامبر 2005
نوشته‌ها
756
لایک‌ها
15
محل سکونت
Tehran
62.jpg

عشق يعني انتظار و انتظار
عشق يعني هرچه بيني عکس يار
عشق يعني ديده بر در دوختن
عشق يعني در فراقش سوختن
عشق يعني شعله بر خرمن زدن
عشق يعني رسم دل بر هم زدن
عشق يعني لحظه هاي التهاب
عشق يعني لحظه هاي ناب ناب
عشق يعني با پرستو پر زدن
عشق يعني آب بر آذر زدن​
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
بهترين چيز رسيدن به نگاهي است كه از حادثه عشق تر است .
 

Xing ying

Registered User
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
461
لایک‌ها
9
محل سکونت
Valinor
عشق يعني لايق معشوق شدن
عشق يعني با خدا هم دم شدن
عشق يعني جام لبريز از شراب
عشق يعني تشنگي يعني سراب
عشق يعني خواستن و له له زدن
عشق يعني سوختن و پرپر زدن
عشق يعني سالهاي عمر سخت
عشق يعني زهرشيرين بخت تلخ
...​
 

Xing ying

Registered User
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
461
لایک‌ها
9
محل سکونت
Valinor
به کوه گفتم عشق چيست؟!
لرزيد
به ابر گفتم عشق چيست؟!
باريد
به باد گفتم عشق چيست؟!
وزيد
به پروانه گفتم عشق چيست؟!
ناليد
به گل گفتم عشق چيست؟!
پرپر شد
به انسان گفتم عشق چيست؟!
اشک از ديدگانش جاري شد و گفت:
ديوانگيست
 

zhao goang

Guest
تاریخ عضویت
11 مارس 2006
نوشته‌ها
43
لایک‌ها
0
محل سکونت
Tehran
halehehsas1144512090.jpg
 
بالا