من این تاپیک رو چک می کنم ها ... یه ذره خارجی اش رو بیشتر کنید فقط ...
آی به چشم جناب استاد
Seymour . خارجی ش رو بیشتر می کنیم ولی قبل از اون اجازه بده یه مطلب مختصری هم راجع به
صنیع الملک بذارم در تایید صحبت
علی عزیز .
ممکنه مفید باشه .
---------------------------
نكته اي دوست دارم روش تاكيد كنم سبك كاملآ ايراني آثار اون هست!
كه از نقاشان هم عصر خودش
مثل كمال المك (برادر زاده اش) بسيار متمايزش ميكنه
کاملا درسته چون
کمال الملک به باز پرداخت شیوه ی استادان رنسانس و پس از آن مانند
رافائل ،
تیسین و ... در نقاشی ایرانی معتقد بود .
این مطلب رو راجع به صنیع الدوله در کتاب روئین پاکباز پیدا کردم . شاید مفید باشه (متاسفانه اون کتابی رو که گفتی هنوز نتونستم گیر بیارم . مگه این زندگی اجازه می ده آدم بره کتابفروشی ! ) :
ابوالحسن غفاری خوش درخشید و سپس برای هنرآموزی و آشنایی با فن چاپ سنگی به ایتالیا فرستاده شد . بدین سان او نخستین هنرمندی بود که در اروپا آموزش دید . ابوالحسن در موزه های فلورانس و رم به رونگاری از آثار هنرمندان رنسانس پرداخت . زمانی که به ایران بازگشت ناصرالدین شاه او را به سمت نقاش باشی دربار منصوب کرد . ابوالحسن حتا پیش از سفر به ایتالیا مهارت خود را در شبیه سازی نشان داده بود . بعدا تحت تاثیر استادان اروپایی تحولی در اسلوب هنری اش پدید آمد .
اما اگرچه او اصول و قواعد علمی طبیعت نگاری را به خوبی درک کرد ، اما همواره بر آن بود که روح سنت ایرانی را زنده نگه دارد . نوآوری های او به خصوص در چهره نگاری واقعگرایانه رخ نمود . او نه فقط در شبیه سازی ظاهری ، بلکه در نمایاندن حالات و شخصیت افراد نهایت دقت و مهارت را به کار می برد . بسیاری از نقاشان بعدی نیز عموما به چهره نگاری پرداختند ولی شاید کمتر کسی توانست در عرصه ی صورتگری روانشناختی همردیف او شود .
ابوالحسن در مقام نقاشباشی دربار اجرای دو سفارش بزرگ را به عهده گرفت . یکی مراسم سلام نوروزی ناصرالدین شاه و دیگری مصورسازی کتاب هزار و یکشب ( که نمونه یی از هر دو این آثار را در پست های قبل گذاشته ام ) به فرمان ناصرالدین شاه مسئولیت طبع روزنامه ی دولت علیه ی ایران به وی سپرده شد . چندی بعد با اخذ
لقب صنیع الملک اجازه ی تاسیس مدرسه ی دولتی نقاشی و چاپ را گرفت .
---------------------------------------