• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

خداداد حمايتت مي كنيم

NA$RIN

Registered User
تاریخ عضویت
5 ژوئن 2008
نوشته‌ها
340
لایک‌ها
2
برنامه خوبیه! این کوثری خود خندست! اشتباه می کنی نمی بینی!
کوثری ای کیو در حد میگو!
وقتی یه کوثری حرفی میزنه و نظری میده مهمان برنامه دو تا راه داره 1.حرف کوثری رو مثل بچه آدم قبول کنه!
2.کوثری اینقدر بهش پیله می کنه و حرف خودشو تکرار می کنه که مهمان برنامه حرفشو قبول کنه!
دو تا گیر داد به مهدی فنونی زاده در حد تیم ملی!
1.بهش می گفت تو چپ پا بودی؟ فنونی زاده می گفت نه من با دوتا پا می زنم می گفت نه بابا من مطمئنم چپ پایی!
2. می گفت به عربستان تو مقدماتی جام جهانی یه گل زدی! فنونی زاده می گفت به پیر به پیغمبر دوتا زدم ! می گفت من دقیق یادمه یه دونه زدی!
سوال می پرسه توی این مایه ها که زنت چند سالشه و ماهی چقدر درمیاری و....!
دکورش آدمو یاد برنامه های دهه 60 میندازه مسابقه هفته و ....
اون همکار کوثری هم باحاله خیلی علاقه داره مثل شعبده بازها لباش بپوشه!
کت و شلوار صورتی با پیرهن بنفش یا پیرهن صورتی با کت و شلوار زرد و... احتمالا کفشش هم اسپرت سفیده
هر لحظه دوربین میره رو این همکارش منتظرم از تو آستینش خرگوش دربیاره!
کلا ورزش از نگاه دو نوعی طنز نا خواسته و فی البداهه است!
حالا امشب چی شد اینا برنامشون گرفت و از توش چیز به درد بخوری در اومد!پیش میاد دیگه!

خداييش 1 ساعته دارم ميخندم :lol: اون گلمكانيه هم باحاله .... خيلي زور ميزنه شبيه مزدك ميرزايي هم حرف بزنه

هم اداشو در بياره ... هر وقت هم مياد حرف بزنه كوثري ميگه خفه شو :lol::lol::lol::lol::lol::lol:

:lol: :lol: :lol: :lol:
 

sara__joon

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
2 آگوست 2006
نوشته‌ها
5,355
لایک‌ها
5,607
محل سکونت
El Paso, Texas
من صدای برنامه دیشب را ضبط کردم. تو رپید آپلود کردم.

لینک :
کد:
http://rapidshare.com/files/170718258/Varzesh2.rar.html

اما نظر من درباره افراد توی برنامه :
1. آذری : نقش دیوار را خوب بازی کرد !
2. شریفی : این آدم مثل هاشمی و ... یا علم غیب داره یا خیلی بی شعوره !(میگه من یقین داشتم که خداداد زده و یقین داشتم اعتراف می کنه !!! )
3. کوثری : آدم فوق العاده مزخرف و نفهمی هست و خودش هم نمی دونست هدف برنامه چیه. ضمن اینکه هی به گل مکانی می گفت خفه شو.
4. گل مکانی : به مواردی اشاره کرد که بیشتر از همه می تونست برای شریفی جالب باشه.
5. عزیزی : من فکر نمی کنم زده باشه.( خبرنگاره زمانی که اسم دخترش را آورد خیلی عصبانی شد و اگه خبرنگاره توی استودیو بود یه کتک مفصل می خورد.)
6.جعفری : صحبت هاش نسبت به برنامه نود 180 درجه تغییر کرده بود و می خواست خودش را بی طرف نشون بده.
7. محمدی : آدم فوق العاده کثیفیه و معلوم بود که داره خط می گیره. اون تلویزیون استکبار هم اوج مزخرف گویی محمدی بود. واقعا خاک بر سر اونی که بهش گفته اینو بگه !
 

linkhoo

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
9 آگوست 2005
نوشته‌ها
237
لایک‌ها
6
محل سکونت
موطن آدمی را در هیچ نقشه ای نشانی نیست.....موطن آد
حمایت از خداداد
:happy:
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
من صدای برنامه دیشب را ضبط کردم. تو رپید آپلود کردم.

لینک :
کد:
http://rapidshare.com/files/170718258/Varzesh2.rar.html

اما نظر من درباره افراد توی برنامه :
1. آذری : نقش دیوار را خوب بازی کرد !
2. شریفی : این آدم مثل هاشمی و ... یا علم غیب داره یا خیلی بی شعوره !(میگه من یقین داشتم که خداداد زده و یقین داشتم اعتراف می کنه !!! )
3. کوثری : آدم فوق العاده مزخرف و نفهمی هست و خودش هم نمی دونست هدف برنامه چیه. ضمن اینکه هی به گل مکانی می گفت خفه شو.
4. گل مکانی : به مواردی اشاره کرد که بیشتر از همه می تونست برای شریفی جالب باشه.
5. عزیزی : من فکر نمی کنم زده باشه.( خبرنگاره زمانی که اسم دخترش را آورد خیلی عصبانی شد و اگه خبرنگاره توی استودیو بود یه کتک مفصل می خورد.)
6.جعفری : صحبت هاش نسبت به برنامه نود 180 درجه تغییر کرده بود و می خواست خودش را بی طرف نشون بده.
7. محمدی : آدم فوق العاده کثیفیه و معلوم بود که داره خط می گیره. اون تلویزیون استکبار هم اوج مزخرف گویی محمدی بود. واقعا خاک بر سر اونی که بهش گفته اینو بگه !

برنامه بسیار مزخرفی هست ورزش از نگاه کوثری ببخشید از نگاه دو
من فقط به خاطر خداداد دیدمش
موارد بالا هم کلآ تایید میشه
 

30naa

Registered User
تاریخ عضویت
17 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,226
لایک‌ها
3
سن
36
محل سکونت
کارتون
ورزش از نگاه کوثری:) ایول خدا بود.
برنامه خوبیه! این کوثری خود خندست! اشتباه می کنی نمی بینی!
کوثری ای کیو در حد میگو!
وقتی یه کوثری حرفی میزنه و نظری میده مهمان برنامه دو تا راه داره 1.حرف کوثری رو مثل بچه آدم قبول کنه!
2.کوثری اینقدر بهش پیله می کنه و حرف خودشو تکرار می کنه که مهمان برنامه حرفشو قبول کنه!
دو تا گیر داد به مهدی فنونی زاده در حد تیم ملی!
آخه بدیش اینه که ایشون علاوه بر این که آی کیوش بقول شما در حد میگو و به قول بعضی در حد کرم خاکی!هء من فک نمی کنم حتی یکی از خصوصیات یه مجری خوب رو داشته باشه.
یعنی نه در زمینه ی قنی چیز زیادی حالیشهء نه خوب صحبت می کنهء نه تیپ و قیافه ی جالبی دارهء حتی دو تا سوال ساده بلد نیست بپرسه. برنامش هم خیلی دوست داره شبیه نود باشه و اینیم که همه چیز رو می دونه و همه جا بوده حال آدم رو به هم می زنه.
دیشب حالا یک کم به مهموناش وقت داد. قبلا جالب تر بود هر دو تا برنامه یکیش خلیلی و روانخواه رو می اورد و یکی از داوران لیگ هم امروز مهمونش بود که همیشه مسعود مرادی بود یبار استثنائا شد سعید مظفری زاده:D. بعد این سه نفر کلا رو هم ۵ دقیقه بهشون وقت می داد حرف بزنن. ولی این برنامه که اوج ضایع کاری بودء گلمکانی رو جو گرفته بودء بیچاره صداش تغییر کرده بود می خواست یخورده خودش رو از احساسات خالی کنه رسما بش گفت خفه شو. با خداداد هم یه همچین کاری رو کرد وقتی قاطی کرد سر اون قضیه ی مصاحبه با شبکه ی مستکبر جام جم. نکته ی جالب دیگش هم حضور فعال محسن ابوفاضلیه... میاره بیچاره رو میشونه اونجا تا اونوقت شب که یکی از صندلی ها رو پر کنهء کلا سه تا سوال تو طول هر برنامه می پرسهء هر وقت صندلی می خوان این بدبخت رو میندازن بیرون.:)
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
با سلام خدمت دوستان
من بنا به دلايلي هيچ نظري تا الان در خصوص قضيه خداداد نداده ام ،خيلي از دوستان يكطرفه از خداداد دفاع كرده اند و عده اي ديگر يكطرفه قصد له كردن او را كرده اند ، شخصي ديگر به خيال خود طنازي اش گل كرده و هر چه دل تنگش مي خواهد بر صفحه تاپيك مي ريزد و بعضي را مي خنداند و بعضي هم شايد از نوشته هايش ................. بگذريم ، اما با ديدن مقاله زير به قلم بهمن فروتن سرمربي اسبق تيم شموشك نوشهر در سايت فوتبال مديا با توجه به اينكه خيلي از صحبتها و استدلالهاي ايشان را قبول دارم ، اين متن را اينجا قرار مي دهم تا اندازه اي از زاويه ديگر به اين اتفاق نگاه كرده باشيم:

مواظب باشيد سگ ، پوست ها را نبرد

استاد دباغي هميشه صبح به صبح تعدادي پوست دست شاگردش مي سپرد تا آنها را به کنار رودخانه ببرد و تميز کند و هر بار هم دو تا سيلي به پسربچه مي زد و مي گفت مواظب باش سگ پوست ها را نبرد. شاگرد عادت کرده بود، دو تا سيلي را مي خورد، مي رفت، پوست ها را کنار رودخانه تميز مي کرد و برمي گشت. يک روز وقتي با پوست ها کنار رودخانه مي رسد، بچه ها را مشغول بازي مي بيند، اين طرف و آن طرف را خوب نگاه مي کند، از سگ خبري نبود بنابراين او به ديگر پسربچه ها ملحق مي شود. پسربچه سرگرم بازي بود که از قضاي بد روزگار سگ ها مي آيند و همه پوست ها را مي برند و وقتي بازي به پايان مي رسد، شاگرد دباغ تازه متوجه مي شود چه اتفاق شومي افتاده است. مدتي کنار رودخانه مي نشيند، زانوي غم بغل مي کند و مي گريد. زماني که سگ پوست ها را نبرده بود کتکم مي زد حالا حتماً مرا مي کشد. چاره يي نبود شاگرد به کارگاه برمي گردد و با ترس و لرز بي حد و وصفي آهسته به استاد مي گويد؛ سگ پوست ها را برد. استاد بدون اينکه شاگرد را نگاه کند، مي گويد؛ خب برد که برد. شاگرد مي گويد؛ استاد مرا براي اين اتفاق کتک نمي زني؟ استاد مي گويد؛ نه. پسربچه مي گويد؛ ولي استاد قبل از اينکه سگ پوست ها را ببرد... استاد حرف او را قطع مي کند و مي گويد؛ من تو را مي زدم که سگ پوست ها را نبرد حالا که برده است، برده است ديگر دليلي ندارد که من تو را بزنم.

رئيس روسا و مسوولان مي آيند و مي روند و وقتي هم مي روند تا اينجا نشان داده اند با فوتبال زياد کارشان نيست. به همين دليل هم حرف هايي که من مي گويم و مي نويسم و نق هايي هم که مي زنم رو به روسا و مسوولان وقت نيست. آنها مطمئناً يک روز مي روند و ما را تنها مي گذارند. با همين فوتبال بيش از 50 سال و در طول همه اين 50 سال آنهايي که گوشه نگرفته اند، دائم چک را خوابانده اند بيخ گوش همين فوتبال و گفته اند مواظب باش سگ پوست ها را نبرد، و برده است و برده است و هنوز هم دارد مي برد. اگر ما نق مي زنيم به خودمان و خانه مان مربوط مي شود و به هيچ کس هم ارتباطي ندارد که ما مثبت مي نويسيم يا منفي. ما آنچه را که هست مي نويسيم چون فوتبال را دوست داريم و با آن زندگي مي کنيم و اگر بحق، به آن بد و بيراه مي گوييم به خودمان گفته ايم و هر کس هم حق دارد خودش را لعن و نفرين کند و خود را لعن و نفرين کردن هم در هيچ کجاي دنيا قانون شکني نيست.

پوست فوتبال ايتاليا را کنده اند


چرا تعداد تماشاگران مسابقات سري A در سراسر جهان کاهش يافته؟

اين شرح عکس رنگي بزرگي است در روزنامه اعتماد از يک مسابقه سري A در استاديومي بدون تماشاگر با تيترهاي «سري A در ليست B» و «رقابت هاي کاملاً کم تماشاگر.»

«مهم ترين ديدار باشگاهي هفته هاي اخير، شنبه گذشته بين اينتر و يوونتوس در شمال ايتاليا انجام شد؛ جايي که دو غول فوتبال ايتاليا به مصاف هم رفتند. با اين وصف اگر صبح روز بعد، از خيلي ها نتيجه اين ديدار را مي پرسيديد، خبري نداشتند.... بسياري از مشتاقان فوتبال به اين ديدار پشت کردند و سعي نکردند آن را در يکي از کانال هاي اروپايي تماشا کنند، چرا؟ چون رقابت هاي سري A جذابيت هاي گذشته را ندارد و تعداد تماشاگرانش در سراسر دنيا کاهش يافته است.»

نويسنده ادامه مي دهد؛ «امروز ديگر نمي شود بازي هاي سري A را در انگليس زنده از تلويزيون تماشا کرد و مورينيو مي گويد خانواده من در پرتغال براي ديدن بازي هاي اينتر تا بعد از نيمه شب بايد صبر کنند در حالي که مي توانند به سادگي ديدار مثلاً ختافه و وايادوليد را تماشا کنند.

نويسنده دلايل نزول فوتبال ايتاليا را به چهار دسته تقسيم مي کند؛

رسوايي ها؛ فوتبال ايتاليا هنوز از شر رسوايي ها رهايي نيافته و تاثيرات ويرانگر کالچوپولي هنوز در آن ديده مي شود...

اوباشيگري؛ سري A سال 2007 را با مرگ دو نفر يک مامور پليس و يک طرفدار قديمي سپري کرد. نبرد بين تيفوسي ها و پليس ادامه دارد و بسياري از خانواده هاي ايتاليايي حاضر نيستند راهي ورزشگاه ها شوند...

... فوتبال ايتاليا از نظر ذهني سقوط کرده و ورشکسته شده، مردم علاقه يي به مسابقات سري A ندارند در حالي که وقتي من در ايتاليا به سر مي بردم، ورزشگاه ها لبالب از تماشاگر بود و همه با هيجان رقابت ها را دنبال مي کردند، اما اين مسابقات رو به نزول گذاشته و خيلي ها فکر مي کنند همه چيز ساختگي و جعلي است و نتايج بسياري از رقابت ها از پيش تعيين شده است. داوران ايتاليايي تحت فشار قرار دارند و متاسفانه برخي از آنها خود را مي فروشند. شايد فوتبال در قلب ايتاليايي ها اهميت فراواني داشته باشد، اما سقوط اخلاقي به علاوه مسائل اقتصادي، ورزشگاه ها را خالي کرده است.

... مورينيو به اين مساله اشاره مي کند که چرخه اقتصادي فوتبال بايد به درستي چرخيده و سودآور باشد. ورزشگاه ها بايد پذيراي خانواده ها شوند و نه فقط مشتي اوباش و تيفوسي خشن که براي خالي کردن عقده هايشان پا به ورزشگاه ها مي گذارند. ايتاليايي ها سال ها است از ريشه کن کردن يا حداقل تخفيف اوباشيگري در ورزشگاه هايشان حرف مي زنند، اما حقيقت اين است که در اين زمينه ناکام مانده اند. بررسي فوتبال ايتاليا و نتيجه گيري از آنچه جاري است تا حدي گيج کننده است. ايتاليا قهرمان جهان به شمار مي رود. بسياري از ستاره هاي دنياي فوتبال ايتاليايي ها هستند. آنها بهترين مربيان دنيا را دارند. ثروت بسياري از باشگاه ها افسانه يي است (ميلان به راحتي بيش از 20 ميليون يورو براي رونالدينيو به بارسلونا پرداخت) با اين وصف رقابت سري A روند نزولي را طي مي کند و شبکه هاي تلويزيوني رغبت چنداني براي پوشش دادن به رقابت هاي سري A از خود نشان نمي دهند.»

واقعاً تاسف بار است پوست هاي ايتاليا را سگ ها برده اند و ديگر چک و سيلي هم فايده يي ندارد. وقتي اين مطلب را خواندم، خاطرات تلخ سال هاي گذشته مربيگري ام در ليگ برتر دوباره زنده شدند. شموشک نوشهر باشگاه خصوصي در ليگ برتر، در ميان 16 باشگاه دولتي ديگر با رقيبانش دست و پنجه نرم مي کرد. وقتي در دو هفته متوالي پرسپوليس و پاس را برد هجوم به اين باشگاه کوچک شروع شد. بازيکنانش را خريدند، بعضي از داورانش را خريدند، نتيجه هايش را خريدند و آنقدر فشار روي اين باشگاه که نماينده استان مازندران در ليگ برتر بود، گذاشتند تا صاحب اين باشگاه مستاصل شود و دستور بيرون کشيدن تيم را در شيراز و جلوي چشمان پيتر ولاپان صادر کند. تنها کسي که از اين مساله تمرد کرد من بودم چون مي دانستم که چه بلاهاي ديگري سر ما خواهد آمد. صاحب باشگاه اصرار بر اين داشت که در کميته انضباطي او را عامل اين حرکت معرفي کنم ولي من مي دانستم در اين صورت باشگاه از ادامه مسابقات محروم مي شود.

نتيجه چه شد راي به شش ماه محروميت من از مسابقات دادند و پس از گذشت يکي دو ماه پيغام دادند يک ندامتنامه بنويس تا محروميتت را ببخشيم. يادم مي آيد پيغام پس فرستادم اگر محروميت شش سال هم بود، اين کار را نمي کردم. حرف شان اين بود که چرا آنقدر فشار بايد بر سر يک باشگاه آورد که آدم هايش مجبور به اين نوع عکس العمل ها شوند.

خداداد در کميته انضباطي گريه مي کرد. قهرماني که ايران را از استراليا به جام جهاني برده بود آنقدر تحقير شده بود که اشک مي ريخت. من درد او را مي فهمم چون درد او را کشيده ام. اشتباه نشود آنچه در اينجا به آن اشاره مي کنم در تاييد عمل خداداد نيست چون من معتقدم وقتي ارتباط کلامي از فرهنگ خالي شد، آن وقت هتک حرمت و ضرب و شتم شروع مي شود. ولي اصولاً چرا اين اتفاق ها بايد مي افتاد؟ چرا خداداد کم ظرفيت شده است؟ براي اينکه روي تيم او فشارهاي بي اماني وارد آورده اند که جامعه ورزش آنها را ناديده انگاشته است. البته خدايا من به خودم نبايد اجازه بدهم که خداداد را کم ظرفيت بنامم. عکس العمل هر فرد متفاوت با ديگري است. اگر خداداد اين عکس العمل را نداشت ما هرگز از استراليا به جام جهاني نمي رفتيم. در استراليا به او انرژي مثبت داديم تا از اين قهرمان عکس العملي مثبت بگيريم و در ليگ برترمان فقط به لگدمال کردن او پرداختيم. نمي دانم اگر فوتبال دولتي است، اگر ليگ دولتي است، پس چرا تيمي مثل پيام در فقر کامل تحليل مي رود؟ سوال من اين است که نمي شود يک صندوق قرض الحسنه براي اين ليگ دولتي درست کرد که بعضي از بازيکن هايش با گرسنگي دست به گريبان نباشند؟ نه، غلو نمي کنم چون بازيکنان خودم با اين مساله روبه رو بودند و به همين دليل هم بعضي از آنها که طاقت شان در مقابل گرسنگي کمتر بود، زير بار هم مي رفتند و نتيجه را مي فروختند. خداداد هر چقدر هم بد باشد در فوتبال، هم غيرت دارد و هم تعصب اما تحمل هر انساني حدي دارد. بالاخره اگر فشار از حد گذشت، اين تحمل مي شکند. خداداد اشتباه کرد. او بايد بداند در نهايت اين عکس العمل ها يعني اوباشيگري. خداداد بايد بداند دوره قيصرها مدت ها است که سپري شده است. خداداد بايد بداند به هيچ وجه در اين اتفاق نحس حق با او نيست ولي در عين حال من هم مي دانم او ماه هاست مي خواهد از وضعيت کريهي که پيام دچار آن شده است، مسوولان را باخبر کند ولي کسي به حرف او گوش نمي دهد. خداداد هميشه در همه عمر ورزشي اش يک قهرمان برنده با روحيه پيروزي طلبي بوده است ولي او مي بازد و مي بازد، خودش و تيمش دائم و دائم تحقير مي شوند، انگاري که ليگ برتر ما در کوير اجرا مي شود. هيچ فريادرسي هم به داد او نمي رسد.

بيکران وحشت انگيزي است

خامïش خاکستري هم بارد و بارد

وين سکوت پير ساکت نيز

هيچ پيغامي نمي آرد.

در بيکران وحشت انگيز ليگ برتر، قهرمان با خواسته هايش تنها مي ماند. در بيکراني که يک بازيکن 50 ميليوني به 500 ميليون قرض گرفته مي شود و در بيکراني که يک آدم عادي فوتبال تاج سر خداداد مي شود و در بيکراني که به علت بي توجهي و بي برنامگي، قهرماني آنقدر تحقير و تحقير مي شود که دست به کاري مي زند که جامعه آن را نمي پسندد، سوال اين است که به کجايش بايد پناه برد. رئيس جمهور در سخنانش به اين مساله اشاره کرد که بحران اقتصادي هميشه به بحران اجتماعي تبديل مي شود و بحران اجتماعي به بحران سياسي. خداداد عزيزي در حقيقت وارد يک بحران اجتماعي شده است به اين دليل که باشگاهش ماه ها است که درگير يک بحران اقتصادي است. اگر فوتبال ما در دست بخش خصوصي بود بايد به ابعاد ديگري مي پرداختيم ولي در يک فوتبال دولتي چرا فقر بايد سراپاي يک باشگاه را فراگيرد؟ فوتبال دولتي يعني بيت المال، اين تفاوت ها براي چيست؟ ليگ برتر ما بودجه اش از بيت المال است. ليگ برتر ما چرخ هايش با بنزين بيت المال مي چرخد. چرا يک قهرمان در اين ليگ بايد اينقدر کوچک شود که با مشت و لگد به جان خبرنگاري بيفتد که شايد به باخت او طعنه زده است؟ آقايان اين چه مديريتي است؟ همه قهرماني ها، همه صعودها و همه جهاني شدن ها پشيزي ارزش ندارند اگر ما چگونه رفتار کردن با قهرمان هايمان را بلد نباشيم و اگر که اين کار را بلد نيستيم، چرا زحمت ساختن قهرمان ها را به خود مي دهيم؟ الحق والانصاف بايد بگويم که من در طول چهار سال گذشته يک حرکت غيرورزشي از مجموعه مقاومت سپاسي نديده ام. در شيراز با شموشک در مقابل اين تيم و حتي زماني که واقعه بيرون کشيدن تيم در مقابل برق اتفاق افتاد، هرگز توهيني از طرف هيچ کس به من نشد. من به مجموعه مقاومت حق مي دهم که اين حرکت زشت را محکوم کنند ولي از آنها مي خواهم که به دلايل اصلي بروز اين واقعه هم فکر کنند و آنها را مطرح کنند. مقاومت سپاسي هم با همه کمک هايي که به فوتبال ايران مي کند دچار بي مهري و کمبود امکانات است. طبيعي است که عکس العمل غلام پيرواني و خداداد عزيزي يکسان نباشد. اصولاً يکسان سازي متغيرها کار درستي نيست ولي پيرواني، اين مربي خوب، برگردد به گذشته و ببيند متحمل چه رنج هايي شده است. ما فردي را مي آوريم و حلوا حلوايش مي کنيم چون خوش اخلاق است کدام مربي خوش اخلاق تر از غلام پيرواني بوده است؟ اما باز هم غلام پيرواني نبايد توقع داشته باشد که خداداد عزيزي در ناملايمات مانند او عمل کند. من معتقد به کدخدامنشي نيستم ولي به هيستري هم اعتقادي ندارم، البته که خداداد بايد تنبيه شود براي کاري که در شأن او نبوده است و براي عکس العملي که خلاف روابط صحيح اجتماعي بوده است ولي باز هم شما را به گفته رئيس جمهور رجوع مي دهم «بحران اقتصادي موجب بحران اجتماعي مي شود و بحران اجتماعي موجب بحران سياسي». مطمئن هستيد که اين تفاوت گذاشتن هاي مالي در ليگ برتر روزي به بحران هاي سياسي تبديل نمي شوند؟ مواظب باشيد سگ پوست ها را نبرد.

پ.ن: از دوستان معذرت ميخواهم متن اين نوشته بسيار زياد بود .
 
Last edited:

Mostafa1738

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 دسامبر 2008
نوشته‌ها
50
لایک‌ها
0
سن
44
محل سکونت
On the Web
با سلام خدمت دوستان
من بنا به دلايلي هيچ نظري تا الان در خصوص قضيه خداداد نداده ام ،خيلي از دوستان يكطرفه از خداداد دفاع كرده اند و عده اي ديگر يكطرفه قصد له كردن او را كرده اند ، شخصي ديگر به خيال خود طنازي اش گل كرده و هر چه دل تنگش مي خواهد بر صفحه تاپيك مي ريزد و بعضي را مي خنداند و بعضي هم شايد از نوشته هايش ................. بگذريم ، اما با ديدن مقاله زير به قلم بهمن فروتن سرمربي اسبق تيم شموشك نوشهر در سايت فوتبال مديا با توجه به اينكه خيلي از صحبتها و استدلالهاي ايشان را قبول دارم اينگونه نظر خود را ابراز مي كنم :

مواظب باشيد سگ ، پوست ها را نبرد

.
.
.
.
واقعاً تاسف بار است پوست هاي ايتاليا را سگ ها برده اند و ديگر چک و سيلي هم فايده يي ندارد. وقتي اين مطلب را خواندم، خاطرات تلخ سال هاي گذشته مربيگري ام در ليگ برتر دوباره زنده شدند. شموشک نوشهر باشگاه خصوصي در ليگ برتر، در ميان 16 باشگاه دولتي ديگر با رقيبانش دست و پنجه نرم مي کرد. وقتي در دو هفته متوالي پرسپوليس و پاس را برد هجوم به اين باشگاه کوچک شروع شد. بازيکنانش را خريدند، بعضي از داورانش را خريدند، نتيجه هايش را خريدند و آنقدر فشار روي اين باشگاه که نماينده استان مازندران در ليگ برتر بود، گذاشتند تا صاحب اين باشگاه مستاصل شود و دستور بيرون کشيدن تيم را در شيراز و جلوي چشمان پيتر ولاپان صادر کند. تنها کسي که از اين مساله تمرد کرد من بودم چون مي دانستم که چه بلاهاي ديگري سر ما خواهد آمد. صاحب باشگاه اصرار بر اين داشت که در کميته انضباطي او را عامل اين حرکت معرفي کنم ولي من مي دانستم در اين صورت باشگاه از ادامه مسابقات محروم مي شود.

نتيجه چه شد راي به شش ماه محروميت من از مسابقات دادند و پس از گذشت يکي دو ماه پيغام دادند يک ندامتنامه بنويس تا محروميتت را ببخشيم. يادم مي آيد پيغام پس فرستادم اگر محروميت شش سال هم بود، اين کار را نمي کردم. حرف شان اين بود که چرا آنقدر فشار بايد بر سر يک باشگاه آورد که آدم هايش مجبور به اين نوع عکس العمل ها شوند.

خداداد در کميته انضباطي گريه مي کرد. قهرماني که ايران را از استراليا به جام جهاني برده بود آنقدر تحقير شده بود که اشک مي ريخت. من درد او را مي فهمم چون درد او را کشيده ام. اشتباه نشود آنچه در اينجا به آن اشاره مي کنم در تاييد عمل خداداد نيست چون من معتقدم وقتي ارتباط کلامي از فرهنگ خالي شد، آن وقت هتک حرمت و ضرب و شتم شروع مي شود. ولي اصولاً چرا اين اتفاق ها بايد مي افتاد؟ چرا خداداد کم ظرفيت شده است؟ براي اينکه روي تيم او فشارهاي بي اماني وارد آورده اند که جامعه ورزش آنها را ناديده انگاشته است. البته خدايا من به خودم نبايد اجازه بدهم که خداداد را کم ظرفيت بنامم. عکس العمل هر فرد متفاوت با ديگري است. اگر خداداد اين عکس العمل را نداشت ما هرگز از استراليا به جام جهاني نمي رفتيم. در استراليا به او انرژي مثبت داديم تا از اين قهرمان عکس العملي مثبت بگيريم و در ليگ برترمان فقط به لگدمال کردن او پرداختيم. نمي دانم اگر فوتبال دولتي است، اگر ليگ دولتي است، پس چرا تيمي مثل پيام در فقر کامل تحليل مي رود؟ سوال من اين است که نمي شود يک صندوق قرض الحسنه براي اين ليگ دولتي درست کرد که بعضي از بازيکن هايش با گرسنگي دست به گريبان نباشند؟ نه، غلو نمي کنم چون بازيکنان خودم با اين مساله روبه رو بودند و به همين دليل هم بعضي از آنها که طاقت شان در مقابل گرسنگي کمتر بود، زير بار هم مي رفتند و نتيجه را مي فروختند. خداداد هر چقدر هم بد باشد در فوتبال، هم غيرت دارد و هم تعصب اما تحمل هر انساني حدي دارد. بالاخره اگر فشار از حد گذشت، اين تحمل مي شکند. خداداد اشتباه کرد. او بايد بداند در نهايت اين عکس العمل ها يعني اوباشيگري. خداداد بايد بداند دوره قيصرها مدت ها است که سپري شده است. خداداد بايد بداند به هيچ وجه در اين اتفاق نحس حق با او نيست ولي در عين حال من هم مي دانم او ماه هاست مي خواهد از وضعيت کريهي که پيام دچار آن شده است، مسوولان را باخبر کند ولي کسي به حرف او گوش نمي دهد. خداداد هميشه در همه عمر ورزشي اش يک قهرمان برنده با روحيه پيروزي طلبي بوده است ولي او مي بازد و مي بازد، خودش و تيمش دائم و دائم تحقير مي شوند، انگاري که ليگ برتر ما در کوير اجرا مي شود. هيچ فريادرسي هم به داد او نمي رسد.

بيکران وحشت انگيزي است

خامïش خاکستري هم بارد و بارد

وين سکوت پير ساکت نيز

هيچ پيغامي نمي آرد.

در بيکران وحشت انگيز ليگ برتر، قهرمان با خواسته هايش تنها مي ماند. در بيکراني که يک بازيکن 50 ميليوني به 500 ميليون قرض گرفته مي شود و در بيکراني که يک آدم عادي فوتبال تاج سر خداداد مي شود و در بيکراني که به علت بي توجهي و بي برنامگي، قهرماني آنقدر تحقير و تحقير مي شود که دست به کاري مي زند که جامعه آن را نمي پسندد، سوال اين است که به کجايش بايد پناه برد. رئيس جمهور در سخنانش به اين مساله اشاره کرد که بحران اقتصادي هميشه به بحران اجتماعي تبديل مي شود و بحران اجتماعي به بحران سياسي. خداداد عزيزي در حقيقت وارد يک بحران اجتماعي شده است به اين دليل که باشگاهش ماه ها است که درگير يک بحران اقتصادي است. اگر فوتبال ما در دست بخش خصوصي بود بايد به ابعاد ديگري مي پرداختيم ولي در يک فوتبال دولتي چرا فقر بايد سراپاي يک باشگاه را فراگيرد؟ فوتبال دولتي يعني بيت المال، اين تفاوت ها براي چيست؟ ليگ برتر ما بودجه اش از بيت المال است. ليگ برتر ما چرخ هايش با بنزين بيت المال مي چرخد. چرا يک قهرمان در اين ليگ بايد اينقدر کوچک شود که با مشت و لگد به جان خبرنگاري بيفتد که شايد به باخت او طعنه زده است؟ آقايان اين چه مديريتي است؟ همه قهرماني ها، همه صعودها و همه جهاني شدن ها پشيزي ارزش ندارند اگر ما چگونه رفتار کردن با قهرمان هايمان را بلد نباشيم و اگر که اين کار را بلد نيستيم، چرا زحمت ساختن قهرمان ها را به خود مي دهيم؟ الحق والانصاف بايد بگويم که من در طول چهار سال گذشته يک حرکت غيرورزشي از مجموعه مقاومت سپاسي نديده ام. در شيراز با شموشک در مقابل اين تيم و حتي زماني که واقعه بيرون کشيدن تيم در مقابل برق اتفاق افتاد، هرگز توهيني از طرف هيچ کس به من نشد. من به مجموعه مقاومت حق مي دهم که اين حرکت زشت را محکوم کنند ولي از آنها مي خواهم که به دلايل اصلي بروز اين واقعه هم فکر کنند و آنها را مطرح کنند. مقاومت سپاسي هم با همه کمک هايي که به فوتبال ايران مي کند دچار بي مهري و کمبود امکانات است. طبيعي است که عکس العمل غلام پيرواني و خداداد عزيزي يکسان نباشد. اصولاً يکسان سازي متغيرها کار درستي نيست ولي پيرواني، اين مربي خوب، برگردد به گذشته و ببيند متحمل چه رنج هايي شده است. ما فردي را مي آوريم و حلوا حلوايش مي کنيم چون خوش اخلاق است کدام مربي خوش اخلاق تر از غلام پيرواني بوده است؟ اما باز هم غلام پيرواني نبايد توقع داشته باشد که خداداد عزيزي در ناملايمات مانند او عمل کند. من معتقد به کدخدامنشي نيستم ولي به هيستري هم اعتقادي ندارم، البته که خداداد بايد تنبيه شود براي کاري که در شأن او نبوده است و براي عکس العملي که خلاف روابط صحيح اجتماعي بوده است ولي باز هم شما را به گفته رئيس جمهور رجوع مي دهم «بحران اقتصادي موجب بحران اجتماعي مي شود و بحران اجتماعي موجب بحران سياسي». مطمئن هستيد که اين تفاوت گذاشتن هاي مالي در ليگ برتر روزي به بحران هاي سياسي تبديل نمي شوند؟ مواظب باشيد سگ پوست ها را نبرد.

پ.ن: از دوستان معذرت ميخواهم متن اين نوشته بسيار زياد بود .

عالي بود واقعا نقد منصفانه اي بود .
فوتبال ما بس كثيف و ناجوانمردانه است . خداداد هم يك انسان است و هرچقدر هم كه خويشتن دار باشد اين جامعه است كه نقش مهمي در عكس العملهاي او بازي ميكند . پس تمام جامعه ونه تنها جامعه فوتبال در اين حادثه مقصر است .
 

Gharibeh_M

Registered User
تاریخ عضویت
2 آپریل 2005
نوشته‌ها
199
لایک‌ها
8
سن
40
من هم به بعنوان یک طرف دار از خدادعزیزی حمایت میکنم.
 

Ronan

Registered User
تاریخ عضویت
7 ژانویه 2006
نوشته‌ها
6,457
لایک‌ها
876
محل سکونت
Tehran
و\ بعد این سه نفر کلا رو هم ۵ دقیقه بهشون وقت می داد حرف بزنن. ولی این برنامه که اوج ضایع کاری بودء گلمکانی رو جو گرفته بودء بیچاره صداش تغییر کرده بود می خواست یخورده خودش رو از احساسات خالی کنه رسما بش گفت خفه شو.\


:lol::lol::lol::lol::lol::lol::lol::lol::lol::lol::lol:

[/QUOTE]

نکته ی جالب دیگش هم حضور فعال محسن ابوفاضلیه... میاره بیچاره رو میشونه اونجا تا اونوقت شب که یکی از صندلی ها رو پر کنهء کلا سه تا سوال تو طول هر برنامه می پرسهء هر وقت صندلی می خوان این بدبخت رو میندازن بیرون.:)[/QUOTE]

:D:D:D:D:D:D:D:D:lol:
 

sJaguar

کاربر فعال موبایل و فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 اکتبر 2007
نوشته‌ها
11,526
لایک‌ها
1,591
سن
37
محل سکونت
Old Persian Empire
خداييش 1 ساعته دارم ميخندم :lol: اون گلمكانيه هم باحاله .... خيلي زور ميزنه شبيه مزدك ميرزايي هم حرف بزنه

هم اداشو در بياره ... هر وقت هم مياد حرف بزنه كوثري ميگه خفه شو :lol::lol::lol::lol::lol::lol:

اين قبلا تو شبكه خراسان گزارشگر بود اينقدر سوتي ميداد كه حالت از هر چي فوتبال به هم ميخورد :lol:
 

sJaguar

کاربر فعال موبایل و فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 اکتبر 2007
نوشته‌ها
11,526
لایک‌ها
1,591
سن
37
محل سکونت
Old Persian Empire
با سلام خدمت دوستان
من بنا به دلايلي هيچ نظري تا الان در خصوص قضيه خداداد نداده ام ،خيلي از دوستان يكطرفه از خداداد دفاع كرده اند و عده اي ديگر يكطرفه قصد له كردن او را كرده اند ، شخصي ديگر به خيال خود طنازي اش گل كرده و هر چه دل تنگش مي خواهد بر صفحه تاپيك مي ريزد و بعضي را مي خنداند و بعضي هم شايد از نوشته هايش ................. بگذريم ، اما با ديدن مقاله زير به قلم بهمن فروتن سرمربي اسبق تيم شموشك نوشهر در سايت فوتبال مديا با توجه به اينكه خيلي از صحبتها و استدلالهاي ايشان را قبول دارم ، اين متن را اينجا قرار مي دهم تا اندازه اي از زاويه ديگر به اين اتفاق نگاه كرده باشيم:

مواظب باشيد سگ ، پوست ها را نبرد

استاد دباغي هميشه صبح به صبح تعدادي پوست دست شاگردش مي سپرد تا آنها را به کنار رودخانه ببرد و تميز کند و هر بار هم دو تا سيلي به پسربچه مي زد و مي گفت مواظب باش سگ پوست ها را نبرد. شاگرد عادت کرده بود، دو تا سيلي را مي خورد، مي رفت، پوست ها را کنار رودخانه تميز مي کرد و برمي گشت. يک روز وقتي با پوست ها کنار رودخانه مي رسد، بچه ها را مشغول بازي مي بيند، اين طرف و آن طرف را خوب نگاه مي کند، از سگ خبري نبود بنابراين او به ديگر پسربچه ها ملحق مي شود. پسربچه سرگرم بازي بود که از قضاي بد روزگار سگ ها مي آيند و همه پوست ها را مي برند و وقتي بازي به پايان مي رسد، شاگرد دباغ تازه متوجه مي شود چه اتفاق شومي افتاده است. مدتي کنار رودخانه مي نشيند، زانوي غم بغل مي کند و مي گريد. زماني که سگ پوست ها را نبرده بود کتکم مي زد حالا حتماً مرا مي کشد. چاره يي نبود شاگرد به کارگاه برمي گردد و با ترس و لرز بي حد و وصفي آهسته به استاد مي گويد؛ سگ پوست ها را برد. استاد بدون اينکه شاگرد را نگاه کند، مي گويد؛ خب برد که برد. شاگرد مي گويد؛ استاد مرا براي اين اتفاق کتک نمي زني؟ استاد مي گويد؛ نه. پسربچه مي گويد؛ ولي استاد قبل از اينکه سگ پوست ها را ببرد... استاد حرف او را قطع مي کند و مي گويد؛ من تو را مي زدم که سگ پوست ها را نبرد حالا که برده است، برده است ديگر دليلي ندارد که من تو را بزنم.

رئيس روسا و مسوولان مي آيند و مي روند و وقتي هم مي روند تا اينجا نشان داده اند با فوتبال زياد کارشان نيست. به همين دليل هم حرف هايي که من مي گويم و مي نويسم و نق هايي هم که مي زنم رو به روسا و مسوولان وقت نيست. آنها مطمئناً يک روز مي روند و ما را تنها مي گذارند. با همين فوتبال بيش از 50 سال و در طول همه اين 50 سال آنهايي که گوشه نگرفته اند، دائم چک را خوابانده اند بيخ گوش همين فوتبال و گفته اند مواظب باش سگ پوست ها را نبرد، و برده است و برده است و هنوز هم دارد مي برد. اگر ما نق مي زنيم به خودمان و خانه مان مربوط مي شود و به هيچ کس هم ارتباطي ندارد که ما مثبت مي نويسيم يا منفي. ما آنچه را که هست مي نويسيم چون فوتبال را دوست داريم و با آن زندگي مي کنيم و اگر بحق، به آن بد و بيراه مي گوييم به خودمان گفته ايم و هر کس هم حق دارد خودش را لعن و نفرين کند و خود را لعن و نفرين کردن هم در هيچ کجاي دنيا قانون شکني نيست.

پوست فوتبال ايتاليا را کنده اند


چرا تعداد تماشاگران مسابقات سري A در سراسر جهان کاهش يافته؟

اين شرح عکس رنگي بزرگي است در روزنامه اعتماد از يک مسابقه سري A در استاديومي بدون تماشاگر با تيترهاي «سري A در ليست B» و «رقابت هاي کاملاً کم تماشاگر.»

«مهم ترين ديدار باشگاهي هفته هاي اخير، شنبه گذشته بين اينتر و يوونتوس در شمال ايتاليا انجام شد؛ جايي که دو غول فوتبال ايتاليا به مصاف هم رفتند. با اين وصف اگر صبح روز بعد، از خيلي ها نتيجه اين ديدار را مي پرسيديد، خبري نداشتند.... بسياري از مشتاقان فوتبال به اين ديدار پشت کردند و سعي نکردند آن را در يکي از کانال هاي اروپايي تماشا کنند، چرا؟ چون رقابت هاي سري A جذابيت هاي گذشته را ندارد و تعداد تماشاگرانش در سراسر دنيا کاهش يافته است.»

نويسنده ادامه مي دهد؛ «امروز ديگر نمي شود بازي هاي سري A را در انگليس زنده از تلويزيون تماشا کرد و مورينيو مي گويد خانواده من در پرتغال براي ديدن بازي هاي اينتر تا بعد از نيمه شب بايد صبر کنند در حالي که مي توانند به سادگي ديدار مثلاً ختافه و وايادوليد را تماشا کنند.

نويسنده دلايل نزول فوتبال ايتاليا را به چهار دسته تقسيم مي کند؛

رسوايي ها؛ فوتبال ايتاليا هنوز از شر رسوايي ها رهايي نيافته و تاثيرات ويرانگر کالچوپولي هنوز در آن ديده مي شود...

اوباشيگري؛ سري A سال 2007 را با مرگ دو نفر يک مامور پليس و يک طرفدار قديمي سپري کرد. نبرد بين تيفوسي ها و پليس ادامه دارد و بسياري از خانواده هاي ايتاليايي حاضر نيستند راهي ورزشگاه ها شوند...

... فوتبال ايتاليا از نظر ذهني سقوط کرده و ورشکسته شده، مردم علاقه يي به مسابقات سري A ندارند در حالي که وقتي من در ايتاليا به سر مي بردم، ورزشگاه ها لبالب از تماشاگر بود و همه با هيجان رقابت ها را دنبال مي کردند، اما اين مسابقات رو به نزول گذاشته و خيلي ها فکر مي کنند همه چيز ساختگي و جعلي است و نتايج بسياري از رقابت ها از پيش تعيين شده است. داوران ايتاليايي تحت فشار قرار دارند و متاسفانه برخي از آنها خود را مي فروشند. شايد فوتبال در قلب ايتاليايي ها اهميت فراواني داشته باشد، اما سقوط اخلاقي به علاوه مسائل اقتصادي، ورزشگاه ها را خالي کرده است.

... مورينيو به اين مساله اشاره مي کند که چرخه اقتصادي فوتبال بايد به درستي چرخيده و سودآور باشد. ورزشگاه ها بايد پذيراي خانواده ها شوند و نه فقط مشتي اوباش و تيفوسي خشن که براي خالي کردن عقده هايشان پا به ورزشگاه ها مي گذارند. ايتاليايي ها سال ها است از ريشه کن کردن يا حداقل تخفيف اوباشيگري در ورزشگاه هايشان حرف مي زنند، اما حقيقت اين است که در اين زمينه ناکام مانده اند. بررسي فوتبال ايتاليا و نتيجه گيري از آنچه جاري است تا حدي گيج کننده است. ايتاليا قهرمان جهان به شمار مي رود. بسياري از ستاره هاي دنياي فوتبال ايتاليايي ها هستند. آنها بهترين مربيان دنيا را دارند. ثروت بسياري از باشگاه ها افسانه يي است (ميلان به راحتي بيش از 20 ميليون يورو براي رونالدينيو به بارسلونا پرداخت) با اين وصف رقابت سري A روند نزولي را طي مي کند و شبکه هاي تلويزيوني رغبت چنداني براي پوشش دادن به رقابت هاي سري A از خود نشان نمي دهند.»

واقعاً تاسف بار است پوست هاي ايتاليا را سگ ها برده اند و ديگر چک و سيلي هم فايده يي ندارد. وقتي اين مطلب را خواندم، خاطرات تلخ سال هاي گذشته مربيگري ام در ليگ برتر دوباره زنده شدند. شموشک نوشهر باشگاه خصوصي در ليگ برتر، در ميان 16 باشگاه دولتي ديگر با رقيبانش دست و پنجه نرم مي کرد. وقتي در دو هفته متوالي پرسپوليس و پاس را برد هجوم به اين باشگاه کوچک شروع شد. بازيکنانش را خريدند، بعضي از داورانش را خريدند، نتيجه هايش را خريدند و آنقدر فشار روي اين باشگاه که نماينده استان مازندران در ليگ برتر بود، گذاشتند تا صاحب اين باشگاه مستاصل شود و دستور بيرون کشيدن تيم را در شيراز و جلوي چشمان پيتر ولاپان صادر کند. تنها کسي که از اين مساله تمرد کرد من بودم چون مي دانستم که چه بلاهاي ديگري سر ما خواهد آمد. صاحب باشگاه اصرار بر اين داشت که در کميته انضباطي او را عامل اين حرکت معرفي کنم ولي من مي دانستم در اين صورت باشگاه از ادامه مسابقات محروم مي شود.

نتيجه چه شد راي به شش ماه محروميت من از مسابقات دادند و پس از گذشت يکي دو ماه پيغام دادند يک ندامتنامه بنويس تا محروميتت را ببخشيم. يادم مي آيد پيغام پس فرستادم اگر محروميت شش سال هم بود، اين کار را نمي کردم. حرف شان اين بود که چرا آنقدر فشار بايد بر سر يک باشگاه آورد که آدم هايش مجبور به اين نوع عکس العمل ها شوند.

خداداد در کميته انضباطي گريه مي کرد. قهرماني که ايران را از استراليا به جام جهاني برده بود آنقدر تحقير شده بود که اشک مي ريخت. من درد او را مي فهمم چون درد او را کشيده ام. اشتباه نشود آنچه در اينجا به آن اشاره مي کنم در تاييد عمل خداداد نيست چون من معتقدم وقتي ارتباط کلامي از فرهنگ خالي شد، آن وقت هتک حرمت و ضرب و شتم شروع مي شود. ولي اصولاً چرا اين اتفاق ها بايد مي افتاد؟ چرا خداداد کم ظرفيت شده است؟ براي اينکه روي تيم او فشارهاي بي اماني وارد آورده اند که جامعه ورزش آنها را ناديده انگاشته است. البته خدايا من به خودم نبايد اجازه بدهم که خداداد را کم ظرفيت بنامم. عکس العمل هر فرد متفاوت با ديگري است. اگر خداداد اين عکس العمل را نداشت ما هرگز از استراليا به جام جهاني نمي رفتيم. در استراليا به او انرژي مثبت داديم تا از اين قهرمان عکس العملي مثبت بگيريم و در ليگ برترمان فقط به لگدمال کردن او پرداختيم. نمي دانم اگر فوتبال دولتي است، اگر ليگ دولتي است، پس چرا تيمي مثل پيام در فقر کامل تحليل مي رود؟ سوال من اين است که نمي شود يک صندوق قرض الحسنه براي اين ليگ دولتي درست کرد که بعضي از بازيکن هايش با گرسنگي دست به گريبان نباشند؟ نه، غلو نمي کنم چون بازيکنان خودم با اين مساله روبه رو بودند و به همين دليل هم بعضي از آنها که طاقت شان در مقابل گرسنگي کمتر بود، زير بار هم مي رفتند و نتيجه را مي فروختند. خداداد هر چقدر هم بد باشد در فوتبال، هم غيرت دارد و هم تعصب اما تحمل هر انساني حدي دارد. بالاخره اگر فشار از حد گذشت، اين تحمل مي شکند. خداداد اشتباه کرد. او بايد بداند در نهايت اين عکس العمل ها يعني اوباشيگري. خداداد بايد بداند دوره قيصرها مدت ها است که سپري شده است. خداداد بايد بداند به هيچ وجه در اين اتفاق نحس حق با او نيست ولي در عين حال من هم مي دانم او ماه هاست مي خواهد از وضعيت کريهي که پيام دچار آن شده است، مسوولان را باخبر کند ولي کسي به حرف او گوش نمي دهد. خداداد هميشه در همه عمر ورزشي اش يک قهرمان برنده با روحيه پيروزي طلبي بوده است ولي او مي بازد و مي بازد، خودش و تيمش دائم و دائم تحقير مي شوند، انگاري که ليگ برتر ما در کوير اجرا مي شود. هيچ فريادرسي هم به داد او نمي رسد.

بيکران وحشت انگيزي است

خامïش خاکستري هم بارد و بارد

وين سکوت پير ساکت نيز

هيچ پيغامي نمي آرد.

در بيکران وحشت انگيز ليگ برتر، قهرمان با خواسته هايش تنها مي ماند. در بيکراني که يک بازيکن 50 ميليوني به 500 ميليون قرض گرفته مي شود و در بيکراني که يک آدم عادي فوتبال تاج سر خداداد مي شود و در بيکراني که به علت بي توجهي و بي برنامگي، قهرماني آنقدر تحقير و تحقير مي شود که دست به کاري مي زند که جامعه آن را نمي پسندد، سوال اين است که به کجايش بايد پناه برد. رئيس جمهور در سخنانش به اين مساله اشاره کرد که بحران اقتصادي هميشه به بحران اجتماعي تبديل مي شود و بحران اجتماعي به بحران سياسي. خداداد عزيزي در حقيقت وارد يک بحران اجتماعي شده است به اين دليل که باشگاهش ماه ها است که درگير يک بحران اقتصادي است. اگر فوتبال ما در دست بخش خصوصي بود بايد به ابعاد ديگري مي پرداختيم ولي در يک فوتبال دولتي چرا فقر بايد سراپاي يک باشگاه را فراگيرد؟ فوتبال دولتي يعني بيت المال، اين تفاوت ها براي چيست؟ ليگ برتر ما بودجه اش از بيت المال است. ليگ برتر ما چرخ هايش با بنزين بيت المال مي چرخد. چرا يک قهرمان در اين ليگ بايد اينقدر کوچک شود که با مشت و لگد به جان خبرنگاري بيفتد که شايد به باخت او طعنه زده است؟ آقايان اين چه مديريتي است؟ همه قهرماني ها، همه صعودها و همه جهاني شدن ها پشيزي ارزش ندارند اگر ما چگونه رفتار کردن با قهرمان هايمان را بلد نباشيم و اگر که اين کار را بلد نيستيم، چرا زحمت ساختن قهرمان ها را به خود مي دهيم؟ الحق والانصاف بايد بگويم که من در طول چهار سال گذشته يک حرکت غيرورزشي از مجموعه مقاومت سپاسي نديده ام. در شيراز با شموشک در مقابل اين تيم و حتي زماني که واقعه بيرون کشيدن تيم در مقابل برق اتفاق افتاد، هرگز توهيني از طرف هيچ کس به من نشد. من به مجموعه مقاومت حق مي دهم که اين حرکت زشت را محکوم کنند ولي از آنها مي خواهم که به دلايل اصلي بروز اين واقعه هم فکر کنند و آنها را مطرح کنند. مقاومت سپاسي هم با همه کمک هايي که به فوتبال ايران مي کند دچار بي مهري و کمبود امکانات است. طبيعي است که عکس العمل غلام پيرواني و خداداد عزيزي يکسان نباشد. اصولاً يکسان سازي متغيرها کار درستي نيست ولي پيرواني، اين مربي خوب، برگردد به گذشته و ببيند متحمل چه رنج هايي شده است. ما فردي را مي آوريم و حلوا حلوايش مي کنيم چون خوش اخلاق است کدام مربي خوش اخلاق تر از غلام پيرواني بوده است؟ اما باز هم غلام پيرواني نبايد توقع داشته باشد که خداداد عزيزي در ناملايمات مانند او عمل کند. من معتقد به کدخدامنشي نيستم ولي به هيستري هم اعتقادي ندارم، البته که خداداد بايد تنبيه شود براي کاري که در شأن او نبوده است و براي عکس العملي که خلاف روابط صحيح اجتماعي بوده است ولي باز هم شما را به گفته رئيس جمهور رجوع مي دهم «بحران اقتصادي موجب بحران اجتماعي مي شود و بحران اجتماعي موجب بحران سياسي». مطمئن هستيد که اين تفاوت گذاشتن هاي مالي در ليگ برتر روزي به بحران هاي سياسي تبديل نمي شوند؟ مواظب باشيد سگ پوست ها را نبرد.

پ.ن: از دوستان معذرت ميخواهم متن اين نوشته بسيار زياد بود .
ممنون ساسان خان
متن جالبي بود.
 

iced earth

کاربر فعال سینما
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 دسامبر 2007
نوشته‌ها
1,305
لایک‌ها
180
محل سکونت
TEHRAN
خيلي از دوستان يكطرفه از خداداد دفاع كرده اند و عده اي ديگر يكطرفه قصد له كردن او را كرده اند ، شخصي ديگر به خيال خود طنازي اش گل كرده و هر چه دل تنگش مي خواهد بر صفحه تاپيك مي ريزد و بعضي را مي خنداند و بعضي هم شايد از نوشته هايش ................. بگذريم ،

ودیگری نیز احساس می کند که همگان منتظر اظهارات کوبنده و لفظ قلم وی هستند و همه را ارشاد می کند و احساس می کند که همگان بایستی حتما از نوشته های وی لذت ببرند و تحسین همگان را بر بیانگیزد و وی حق دارد به همه گیر بدهد ولی شاید بعضی ها هم از نوشته های وی .........بگذریم!!!!!!
 

30naa

Registered User
تاریخ عضویت
17 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,226
لایک‌ها
3
سن
36
محل سکونت
کارتون
ودیگری نیز احساس می کند که همگان منتظر اظهارات کوبنده و لفظ قلم وی هستند و همه را ارشاد می کند و احساس می کند که همگان بایستی حتما از نوشته های وی لذت ببرند و تحسین همگان را بر بیانگیزد و وی حق دارد به همه گیر بدهد ولی شاید بعضی ها هم از نوشته های وی .........بگذریم!!!!!!
:lol::lol::lol:
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
ودیگری نیز احساس می کند که همگان منتظر اظهارات کوبنده و لفظ قلم وی هستند و همه را ارشاد می کند و احساس می کند که همگان بایستی حتما از نوشته های وی لذت ببرند و تحسین همگان را بر بیانگیزد و وی حق دارد به همه گیر بدهد ولی شاید بعضی ها هم از نوشته های وی .........بگذریم!!!!!!

من نظر خودم را گفتم ، شما هم دوست عزيز نظر خودتون رو گفتيد ، شما حق داريد اگر از نوشته من خوشتان نيايد ، ولي هدف من گير دادن به كسي نبود ، همواره سعي مي كنم نظر خودم را شفاف و بدون ادا و اطوار بيان كنم كه طبيعي است كه شايد افرادي مانند شما هم از اين نوع نوشتن و نظر خوشش نيايد ;) موفق باشيد
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
49
محل سکونت
Tehran
با سلام
من فرصت نکردم همه نوشته ها رو بخوانم ولی تقریبا متوجه موضع برخی دوستان در این تاپیک (طرفداری از خدداد) شدم. اما پست ماقبل آخر نوشته دوست خوب مون ساسان رو هم به طور کامل خواندم و به نظرم نوشته ی بسیار خوبی بود و می توان گفت حق مطلب رو ادا کرد. در مورد بخش هایی از این نوشته که تلخی وضعیت فوتبال مملکت ما را نشان می داد می شود مدت ها گفتگو کرد.

اما اگر اشکالی ندارد من هم نظرم را در مورد این حادثه عرض می کنم:

برای من قابل قبول نیست که یک بازیکن ارزشمند ملی یا یک قهرمان ملی کم طاقت باشد و بخواهد با مقابله به مثل یا جو سازی خودی نشان بدهد. خیلی ها هستند که تحت شدید ترین فشار ها هستند و بوده اند اما خویشتن داری کرده اند و دلیلی ندارد ما هم در اینجا صرفا به خاطر دوست داشتن خداداد عزیزی حرکت او را به طور کامل تایید کنیم یا حکم به برائت مطلق او بدهیم
و یا برعکس او را شدیدا بکوبیم. هیچ یک درست نیست.

ما باید پر ظرف بودن را یاد بگیریم (اول به خودم می گویم تا به کسی بر نخورد) تا حتی در بدترین شرایط هم کنترل مان را از دست ندهیم. همان حرفی که قلعه نویی هم به خداداد یاد آور شده که اگر می خواهی در این مملکت به مربیگری ادامه دهی باید آستانه ی تحملت را بالا ببری.

اما با همه ی این اوصاف کوبیدن صد در صد او هم منصفانه نیست. فردی مثل هاشمی که هنوز دقیقا همه چیز روشن نشده نباید این طور حرف می زد که خداداد باید از صحنه ی ورزش!! حذف شود.
نوع صحبت کردن خبرنگار (محمدی) هم نشون داد که او هم بی تقصیر نبوده و در برنامه ی دیشب هم که دوباره ماجرای عذرخواهی خداداد و دختر او را مطرح کرد کاملا مشخص کرد که آدم سالم و با نزاکتی نیست.

به هر حال، به نظرم در نهایت برای خداداد باید درس شود که سعی کند احساس طلب کار بودن از این و آن را نداشته
باشد و بعد سعی کند آرام تر باشد و بدور از هوچی گری و جو سازی صرفا به حرفه ی مربی گری اش فکر کند. در غیر این صورت قطعا فقط خود او ضرر خواهد کرد.
 

maryamarc87

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 ژانویه 2008
نوشته‌ها
64
لایک‌ها
0
سلام حتما رفتار زشتی که در سالهای اخیر از او گرفته شده همه سناریو هستن؟ نه عزیز خداد عزیزی فرد بسیار متکبر و بی ادبیه حالا حماسه ساز بوده که بوده برای خودش بود رفت کلی پول از اروپا جمع کرد و اومد دلیلی نداره بی احترامی به کسی کنه این دفعه 8ام هست که اینکار رو میکنه
 

Ronan

Registered User
تاریخ عضویت
7 ژانویه 2006
نوشته‌ها
6,457
لایک‌ها
876
محل سکونت
Tehran
سلام حتما رفتار زشتی که در سالهای اخیر از او گرفته شده همه سناریو هستن؟ نه عزیز خداد عزیزی فرد بسیار متکبر و بی ادبیه حالا حماسه ساز بوده که بوده برای خودش بود رفت کلی پول از اروپا جمع کرد و اومد دلیلی نداره بی احترامی به کسی کنه این دفعه 8ام هست که اینکار رو میکنه

در اين مورد خاص به نظرم خداداد كوتاهي كرده ... اگر ميزد دو شقش ميكرد اون وقت حرفش كه اونها مانند

صهيونيستها من رو زدن و من مانند كودك فلسطيني روي زمين غلط ميزدم درست در مياد

يا اون حرفش كه خداداد با تلويزيون استكبار حرف ميزنه ولي من فلسطيني هستم و تا شمارشون رو ديدم گفتم

واييييييييييييييييييييييييييييييي شماهاييد ؟ نه نه نه نه من باهاتون حرف نميزنم مامانم دعوام ميكنه
 

balabala

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 می 2005
نوشته‌ها
8,362
لایک‌ها
5,745
سن
43
محل سکونت
یه خورده اونورتر
سلام حتما رفتار زشتی که در سالهای اخیر از او گرفته شده همه سناریو هستن؟ نه عزیز خداد عزیزی فرد بسیار متکبر و بی ادبیه حالا حماسه ساز بوده که بوده برای خودش بود رفت کلی پول از اروپا جمع کرد و اومد دلیلی نداره بی احترامی به کسی کنه این دفعه 8ام هست که اینکار رو میکنه
تایید میشه.
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
با سلام
من فرصت نکردم همه نوشته ها رو بخوانم ولی تقریبا متوجه موضع برخی دوستان در این تاپیک (طرفداری از خدداد) شدم. اما پست ماقبل آخر نوشته دوست خوب مون ساسان رو هم به طور کامل خواندم و به نظرم نوشته ی بسیار خوبی بود و می توان گفت حق مطلب رو ادا کرد. در مورد بخش هایی از این نوشته که تلخی وضعیت فوتبال مملکت ما را نشان می داد می شود مدت ها گفتگو کرد.

اما اگر اشکالی ندارد من هم نظرم را در مورد این حادثه عرض می کنم:

برای من قابل قبول نیست که یک بازیکن ارزشمند ملی یا یک قهرمان ملی کم طاقت باشد و بخواهد با مقابله به مثل یا جو سازی خودی نشان بدهد. خیلی ها هستند که تحت شدید ترین فشار ها هستند و بوده اند اما خویشتن داری کرده اند و دلیلی ندارد ما هم در اینجا صرفا به خاطر دوست داشتن خداداد عزیزی حرکت او را به طور کامل تایید کنیم یا حکم به برائت مطلق او بدهیم
و یا برعکس او را شدیدا بکوبیم. هیچ یک درست نیست.

ما باید پر ظرف بودن را یاد بگیریم (اول به خودم می گویم تا به کسی بر نخورد) تا حتی در بدترین شرایط هم کنترل مان را از دست ندهیم. همان حرفی که قلعه نویی هم به خداداد یاد آور شده که اگر می خواهی در این مملکت به مربیگری ادامه دهی باید آستانه ی تحملت را بالا ببری.

اما با همه ی این اوصاف کوبیدن صد در صد او هم منصفانه نیست. فردی مثل هاشمی که هنوز دقیقا همه چیز روشن نشده نباید این طور حرف می زد که خداداد باید از صحنه ی ورزش!! حذف شود.
نوع صحبت کردن خبرنگار (محمدی) هم نشون داد که او هم بی تقصیر نبوده و در برنامه ی دیشب هم که دوباره ماجرای عذرخواهی خداداد و دختر او را مطرح کرد کاملا مشخص کرد که آدم سالم و با نزاکتی نیست.

به هر حال، به نظرم در نهایت برای خداداد باید درس شود که سعی کند احساس طلب کار بودن از این و آن را نداشته
باشد و بعد سعی کند آرام تر باشد و بدور از هوچی گری و جو سازی صرفا به حرفه ی مربی گری اش فکر کند. در غیر این صورت قطعا فقط خود او ضرر خواهد کرد.

موري جان ممنون از لطفت .
كاملا فرمايشات شما تاييد ميشه و به نظر من هم نهايتا بازنده اصلي اين قضايا خداداد خواهد بود اگر تغييري در رفتارش در اين حرفه نده.
 

Mostafa1738

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 دسامبر 2008
نوشته‌ها
50
لایک‌ها
0
سن
44
محل سکونت
On the Web
سلام حتما رفتار زشتی که در سالهای اخیر از او گرفته شده همه سناریو هستن؟ نه عزیز خداد عزیزی فرد بسیار متکبر و بی ادبیه حالا حماسه ساز بوده که بوده برای خودش بود رفت کلی پول از اروپا جمع کرد و اومد دلیلی نداره بی احترامی به کسی کنه این دفعه 8ام هست که اینکار رو میکنه

سلام : حرفت كاملا يكطرفه است . دوباره برگشتي سر خانه اول . اصلا استدلال نكردي . فقط حرف زدي
تا حالا ديدي خداداد بزنه بعد بگه نزدم ؟ اين اولين باره !
در ضمن اگه برنامه نود يا اين برنامه جديد رو ديده بودي همچين حرفي نميزدي
 
Last edited:
بالا