امروز امتحانمو خراب کردم خیلییییی دلم گرفته انگاری دنیا رو سرم خراب شده و امیدی به اینده نیست و از دیگران عقب افتادم
زمان که بگذره با یه مشکلاتی روبرو میشی که امتحان خراب کردن واست ابزار تفریح میشه
امروز امتحانمو خراب کردم خیلییییی دلم گرفته انگاری دنیا رو سرم خراب شده و امیدی به اینده نیست و از دیگران عقب افتادم
زمان که بگذره با یه مشکلاتی روبرو میشی که امتحان خراب کردن واست ابزار تفریح میشه
من متولد تیر 69 هستم.. الان باید فارغ التحصیل کارشناسیم باشم..اقایون گاهی اوقات یک امتحان خراب کردن به پای 1 ترم عقب افتادن پات در میاد بعدشم بعدشم ادم با چه رویی جواب زحمات مامان باباشو بده خیلی سخته وقتی تو یه خانواده رقابتی بیفتی بعد کسی که 2 سال از کوچیک تره تو تحصیل بهتون برسه چه سرکوفتی میخوری شما درک نمیکید چون تو موقعیتش نبودید.امتحان هم یک امتحان الکی نبود بخاطر این امتحان باید تا خرداد صبر کنم.
من 3 سال تنهایی رو چشیدم..تنهایی جبر هستی هست . ممکنه وسط یک جمع رفقا باشی و احساس تنهایی کنی . مردمی که از تنهایی فرار می کنند به این دلیل هست که اصلا به درک درستی از تنهایی نرسیدند . تصور می کنند و دوست دارند با لذت ها این جبر رو از ذهن بیرون کنند . تنهایی دقیقا مثل مرگ هست . هر چه بیشتر بهش فکر کنی دچار نو اندیشی میشی و نگاهت متفاوت تر تا جایی که ممکنه با لبخند به اغوشش بری ! در صورتی که عام جامعه و خیلی ها حتی به فکر کردن بهش هم حاضر نمیشن تن بدن .
این حس هم هر چه که هست به این خاطر از واژه " بد " براش استفاده می کنی چون بر خلاف باورها و اعتقادات کنونی ـت هست . به نظر من بهتره خودت رو ملزم به تن دادن بهش نکنی . سعی کن مقاومت کنی و بعد لبخند رضایت روی لبت میشینه جتی اگر به قیمت از دست دادن خیلی از چیزهایی باشه که فکر میکنی باید به خاطرشون حس بد رو قبول کنی .
من یه مدت دغدغه م این بود که چرا خنده ها برای دیگرانه و اعصاب خورد هام برای خانواده..دلم گرفته . دلشوره دارم برای بی انصافی و بیرحمی خودم . اینکه دارم کجا میرم ؟؟ چرا باید به یکی که هیچ نسبتی باهاش ندارم احساس محبت بکنم ولی همونقدر نه به یاد پدر مادرم باشم نه خواهر و برادر نه فک و فامیل .
خیلی حس بدیه . احساس میکنم خیلی عوضی شدم . تنهایی هم مشکلم رو حل نمیکنه . دور بودن هم همینطور .
ناموسن امضای استارتر رو نیگاه کنین :|
طوماریه :lol: