saze shekasteh
Registered User
بنام او
ديروز داشتم به داستان عشق مي انديشيدم
گذشته از همه ي حرف و حديثهايي كه در موردش هست براستي كه چه داستان موزوني است
آره داستان موزون عشق ! عجيبه نه ؟!
داستاني پر از تمنا و ناز و تكبر و نياز
داستان ديوانگان دل داده يي كه در پي ليلي سر و جان مي بازند
و داستان ليلي صفتاني كه به غرور عاشق كش خود مي بالند
آري اينها خاطراتي تلخ است از داستان موزون عشق
و عشق هم يعني آينه ي دلهاي گمگشته و حيران
عشق يعني هيجان و شور زندگي اسيران ماتم
عشق يعني غم انگيز داستاني ازلي و ابدي
و عشق يعني هزاران حرف بريده بريده كه يادآور غصه هاي پنهان دلهاي عاشق است
حرفهايي كه پژواك ناله هاي فرهاد در بين سخره هاي سخت و سنگين بي مهري شيرين است
حرفهايي كه راوي آوارگي هاي بي پاپان مجنون درجستجوي ليلي است
و حرفهاي غريب يعقوب در فراق يوسف است
و فراق صداي تپش قلوب خسته از جدايي ها
فراق صداي ناله هاي محزون دلباختگان معشوق نديده
فراق صداي تارهاي زخمي سازي شكسته
و فراق صداي هاي هاي گريه هاي جانسوز يعقوب از دوري يوسف
و يوسف يعني آشناي همه ي دل گمشدگان وادي عشق
یوسف يعني شاه نشين چشم يعقوب و چاه نشين چشم زلیخا
يوسف يعني افتادن در چاه حسادت رقيب
و يوسف يعني دلفريب رها از زندان ناز
آري يوسف يعني فرازي از داستان موزون عشق
داستاني كه ادامه دارد ...
ديروز داشتم به داستان عشق مي انديشيدم
گذشته از همه ي حرف و حديثهايي كه در موردش هست براستي كه چه داستان موزوني است
آره داستان موزون عشق ! عجيبه نه ؟!
داستاني پر از تمنا و ناز و تكبر و نياز
داستان ديوانگان دل داده يي كه در پي ليلي سر و جان مي بازند
و داستان ليلي صفتاني كه به غرور عاشق كش خود مي بالند
آري اينها خاطراتي تلخ است از داستان موزون عشق
و عشق هم يعني آينه ي دلهاي گمگشته و حيران
عشق يعني هيجان و شور زندگي اسيران ماتم
عشق يعني غم انگيز داستاني ازلي و ابدي
و عشق يعني هزاران حرف بريده بريده كه يادآور غصه هاي پنهان دلهاي عاشق است
حرفهايي كه پژواك ناله هاي فرهاد در بين سخره هاي سخت و سنگين بي مهري شيرين است
حرفهايي كه راوي آوارگي هاي بي پاپان مجنون درجستجوي ليلي است
و حرفهاي غريب يعقوب در فراق يوسف است
و فراق صداي تپش قلوب خسته از جدايي ها
فراق صداي ناله هاي محزون دلباختگان معشوق نديده
فراق صداي تارهاي زخمي سازي شكسته
و فراق صداي هاي هاي گريه هاي جانسوز يعقوب از دوري يوسف
و يوسف يعني آشناي همه ي دل گمشدگان وادي عشق
یوسف يعني شاه نشين چشم يعقوب و چاه نشين چشم زلیخا
يوسف يعني افتادن در چاه حسادت رقيب
و يوسف يعني دلفريب رها از زندان ناز
آري يوسف يعني فرازي از داستان موزون عشق
داستاني كه ادامه دارد ...