به ۱۰۰ صفحه دیالوگ سنگین و فلسفی میرزه :دی
آقای مجری به جیگر : تو به گوشی من دست زدی؟
آقای مجری: جیگر کار تو بود ؟؟؟
جیگر: من نمیگم دست نزدم زدم ، اما کم زدم...
====================================
ببعی :
And please make a word with A
طناز طباطبایی:
A like Apple
ببعی :
No, A Kahoo
طناز طباطبایی:
کاهو که فارسیه
ببعی :
!It's an International word
It's my life, It's my love, It's my breath
Kahoo in my dream... is dancing with me
طناز طباطبایی:
Ok A like a Kahoo
ببعی :
Now B, A Baaa C D E ...
طناز طباطبایی:
B like a Ball
ببعی :
No, B like a Baba'i
طناز طباطبایی:
ببعی هم فارسیه ها
ببعی :
No, It's an International word too!
====================================
همساده : آقو ما رفتیم محضر ماشینو به نام خودمون بزنیم،
یهو نفیمیدیم چی شد اون وسط از یکی طلاق گرفتیم!...
ما که اصلا زن نداشتیم!
الان پنج ساله دارم مهریه میدم نمیدونم به کی ! ینی داغونما له لهم !
====================================
آقای مجری : اگه یکی دستشو آورد جلو یعنی ؟
فامیل : می گیم دستتو بکش !
کلاه قرمزی : می گیم مگه کاراته بازیه ؟ببعی : می لیسیم
آقای مجری : نه ما هم دستمونو می بریم جلو و باهاش دست می دیم..
حالا اگه دستشو نیاورد جلو چی ؟
پسرعمه زا : ما دستمونو می بریم جلو می کنیم تو نافش !
====================================
آقای مجری :چه فیلمی میخواید ببینید؟
کلاه قرمزی: ;کلابلانکا
پسر عمه زا : ارباب کتلتها
ببعی :درباره بی بی
فامیل دور : دور شهر بی دفاع
گابی : بر گاو رفته
====================================
فامیل دور : آقای مجری ، من با زوری که در این خر می بینم، افق های روشنی در برابر خودم می بینم…..!
جیگر: من خر نیستم!من خر نیستم!من خر نیستم!
فامیل دور: ببخشید جسارت کردم، شما عقابی، پروانه ای، من خرم که توو این خونه با تو موندم!
====================================
بعد از بازی گل کوچیک
پسر عمه زا : من یه سوال دارم چرا وقتی ما گل می زدیم اقای فامیله دور میخند؟
====================================
آقای مجری: واسه چی در ُ باز گذاشتی؟
فامیل دور: واسه بهار.
از در بسته دزد رد میشه ولی از در باز رد نمیشه.
وقتی یه در ُ باز بذاری که دزد نمیاد توش. فکر میکنه یکی هست
که در ُباز گذاشتی دیگه. ولی وقتی در بسته باشه، فکر میکنه
کسی نیست ُ یه عالمهچیز خوب اونتو هست ُ میره سراغشون دیگه
در باز ُ کسی نمیزنه. ولی در بسته رو همه میزنند.
خود شما به خاطراینکه بدونی توی این پسته دربسته چیه، میشکنیدش.
شکسته میشه اوندر.دل آدم هم مثل همین پسته میمونه.
یه سری از دلها درشون بازه. میفهمی تو دلش چیه.
ولی یه سری از دلهاهست که درش بسته اس.
اینقدر بسته نگهش میدارند که بالاخره یه روزمجبور میشند بشکنند و همهچی خراب میشه.
آقای مجری: در ِدلِ آدم چهجوری باز میشه؟
فامیل دور: درِ دلِ آدم با دردِ دله که باز میشه