رشد اعتیاد در ایران
آمارهایی که راجع به وضعیت اعتیاد در ایران هستند، شرایط فاجعهباری را نشان میدهند:
«در حالی كه جمعیت ایران در سیسال اخیر ۲ برابر شده. آمار مرگ و میر اعتیاد ۳۰ برابر شده است. در حالیكه ایرانیان حدود یک درصد جمعیت جهان را تشكیل میدهند حدود ۳۰ درصد مواد مخدر جهان در ایران مصرف میشود و ایران رتبه دوّم مصرف مواد مخدّر در جهان را دارد.» (1)
علّت این شرایط چیست؟
صاحب نظران عرصه سلامت معتقدند که در عوامل مؤثر بر سلامت، فاکتورهای ژنتیکی ۱۵% سهم دارند، در حالیکه سهم عوامل فیزیکی و محیطی ٪۱۰ درصد، نقش سیستم ارائه خدمات پزشکی، ٪۲۵ و نقش عوامل اجتماعی ٪۵۰ است. (2)
کدام عوامل اجتماعی در فرایند رو بهرشد اعتیاد در ایران سهیم هستند؟
۱- تفکر هیجانمحور به جای تفکر مسألهمحور:
افرادی که تفکر هیجانمحور دارند در برخورد با مسائل زندگی به جای سعی بر حل و فصل مسأله به حل و فصل هیجانهای ناخوشایندشان تمرکز میکنند. از آنجاکه مصرف مواد روانگردان تأثیرات قدرتمندی بر هیجان فرد دارد، هر چه تفکر هیجانمدار شایعتر باشد مصرف مواد مخدر نیز کاربرد بیشتری خواهدداشت.
**** فرهنگی حاکم بر جامعه که از طریق آموزش و پرورش، رسانه ها و تخصیص بودجه فضای فرهنگی کشور را مدیریت میکند عمدتاً بر« هیجانمداری» تأکید دارد تا «مسألهمداری».
نتیجه این که سنّت فکری هیجانمداری روز به روز در کشور قوّت میگیرد و طبعاً گرایش بهسوی مصرف مواد روانگردان نیز قوّت پیدا میکند.
۲- درماندگی آموختهشده:
سیاست ***** دگراندیشان در ایران منجر به در مُحاق رفتن «تفکر نقّاد» و «تفکّر خلّاق» میشود. اگر ما مجهز به تفکر نقّاد شویم، نمی توانیم تابع بی چون و چرا افکار و آرای موجود باشیم و اگر تفکر خلّاق داشته باشیم طبعاً سبک زندگی یونیفرم را بر نمیتابیم. بههمین دلیل کسانی که مجهّز به این ابزارها هستند در فضای فعلی کشور ایران ***** میشوند. نتیجه این ***** این خواهد بود که افراد باور می کنند: «هیچ كاری نمی شود كرد! همه راهها بسته است!»؛ چنین وضعیتی را «درماندگی آموختهشده » مینامیم. (واضع این اصطلاح «مارتین سلیگمن» از پایهگذاران «روانشناسی مثبتگرا» است). از آنجاکه درماندگی آموختهشده منجر به «افسردگی اجتماعی» میشود، مردم جامعه به جای گرایش به سازندگی، گرایش به تخریب پیدا میکنند و به قول «اریک فروم» «غریزه مرگ» (تاناتو) در آنها فعّال میشود. فعّال شدن این غریزه باعث افزایش خشونت و رفتارهای خودتخریبی (مثل اعتیاد) میشود. (3)
۳- بُن بست لذّت!
انسان موجودی است که علاوه بر لذّتهای جسمانی (خوردن- خوابیدن- نیاز جنسی)، نیاز به لذّتهای ذهنی دارد. «هُنر»، فراهمآورنده بزرگترین لذّتهای ذهنی برای انسان است.
از آنجا که در فقه شیعه موسیقی و هنرهای تجسّمی (نقّاشی- مجسمهسازی) تحریم شدهاند در سه دهه پس از انقلاب 1357 هنرمندان تحت بیشترین فشار قرار داشتهاند. موسیقی بر باریک راهی، بندبازانه خود را حفظ کردهاست.
عرصههای تئاتر، سینما و ادبیات نیز در این سالها همواره زیر تیغ سانسور بودهاند. بر سر مجسّمههای تهران هم که دیدیم چه آوردند! وقتی زندگی از رَنگ و رِنگ خالی شود، وقتی فرصتی برای خواندن و نواختن و رقصیدن فراهم نباشد، وقتی به جای جشن سده و جشن مهرگان و جشن نوروز و چهارشنبه سوری دهههای مکرّر محرّم و صفر و فاطمیّه را تجربه میکنیم، وقتی لباس سیاه، لباس نجابت زنان باشد و دوچرخه سواری و آببازی و بادبادکبازی با برخورد پلیسی مواجه شوند، از جشنوارههای فرمایشی و موسیقیهای سفارشی برای رنگ بخشیدن به زندگي سياه – سفيد ایرانیان کاری ساخته نیست و ذهن خالی از لذّت یا به افراط در لذّتهای جسمانی پناه میبرد یا به وادی لذّت های نشئه ناشی از مواد.
نتیجه این رویکرد را در گزارش معاون اجتماعی نیروی انتظامی میبینیم که «استان قم بالاترین آمار جرائم جنسی كشور را دارد!»
چه باید کرد؟
«Rudolf Virchow» مینویسد: «اگر قرار است طب، رسالت عظیم خود را بهدرستی انجام دهد، باید وارد زندگی سیاسی و اجتماعی مردم شود. آیا ما رد پای بیماریها را همیشه در نقیصههای اجتماعی پیدا نمیكنیم؟»
به عقیده من جامعه پزشکان و نیز جامعه روانشناسان کشور وظیفه دارند که نه از موضع «متخصصان بیطرف» بلکه از موضع «وكیل مردم» سیاستگذارانی را که جامعه را به سمت بیماری سوق میدهند را به محاکمه بکشانند.
1- جامعه شناسی خودمانی: حسن نراقی – نشر اختران
2- عدالت در سلامت: دکتر علیرضا مرندی – پیک (نشریه سازمان **** پزشکی رشت) – شمارة 24
3- بحران روانکاوی: اریک فروم – مقالة لیبیدو و تاناتو
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)