• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

زیباترین اشعار عاشقانه

sam_nevada

Registered User
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2011
نوشته‌ها
147
لایک‌ها
57
گاهی برگرد و بغلم كن
برگرد و تنگ بغلم كن
وقتی حافظه‌ی تن بيدار می‌شود
هوسی قديمی دوباره در خون می‌دود
وقتی لب‌ها و پوست يادشان می‌آيد
و دست‌ها هوای لمس تو را دارند
گاهی برگرد و بغلم كن
وقتی لب‌ها و پوست يادشان می‌آيد
مرا با خود ببر
در شب.

- كنستانتين كاوافی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست

تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو

گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن

من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه

برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیزکه همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...
other,P20,2870,29.gif.pagespeed.ce.z_8nT3CXgE.gif
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
عمرم به دوچشم بی پناهت بند است
لبخند تو مرموزترین لبخند است...


یک عمر به یک لحظه به هم می ریزد
شیطان شده ای ، لباس آدم چند است؟

رد می شوی و قصه زهم می پاشد...
من هرگسلم به زلزله پابند است

من قصه نگفته با تو تعبیر شدم...
تو اخم بکن برای من لبخند است
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من

ز من هر ان که دور شد
چو دل به سینه نزدیک
به من هر ان که نزدیک
از او جدا جدا من

نه چشم دل به سویی
نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی
به یاد اشنا من

ستاره ها نهفتند
در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من



«سیمین بهبهانی»
 

dobeyti

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
9 دسامبر 2012
نوشته‌ها
80
لایک‌ها
97
محل سکونت
ایران
این شعر هم واقعا زیباست و تقریبا حال و روز عاشقی ما رو هم به سر داره

خبـــــر بــــــه دورترین نقطه ي جهان برسد


نخواست او به منِ خسته بــی گمان برسد

شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشمِ خودت

کسی کــــــه سهم تو باشد به دیگران برسد

چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر

بـــه راحتی کسی از راه نـاگهـــــــان برسد،...


رهــــــا کنی بــــــرود از دلت جــدا بـــــاشد

به آن کـــه دوست تَرَش داشته به آن برسد

رهـــــــا کنی بروند و دو تا پرنده شوند

خبر بـــه دورترین نقطه ی جهان برسد

گلایـــه اي نکنی بغض خـویش را بخــــــوري

که هق! هق!... تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند کــه... نه! نفرین نمی کنم... نکند


به او کـــــــه عاشق او بوده ام زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود

خدا کند کــه فقط زود آن زمان برسد
 

farshad10

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 جولای 2012
نوشته‌ها
5,817
لایک‌ها
4,842
سن
34
محل سکونت
ارومیه
این شعرها دیگر برای هیچکس نیست

نه ! در دلم انگار جای هیچکس نیست

آنقدر تنهایم که حتی دردهایم

دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
توی هر شهر غریبی با تو میشه موندنی شد
قصهٔ هزار و یکشب میشه بود و خوندنی شد
مشق عشقهای قدیمو با تو میشه خط خطی کرد
میشه شاه قصه‌ها رو یه گدای پاپتی کرد
با تو هر جهنمی میشه بهشت
با تو میشه صد هزار قصه نوشت
با تو میشه خونه کرد تو شهر عشق
اما افسوس نمیذاره سرنوشت
با تو میشه زنده شد عمر دوباره‌ای گرفت
دل وا مونده رو داد و جون تازه‌ای گرفت
بشنو از من این نصیحت شعر موندن ساز کن
تا پر و بالم نسوخته تو با من پرواز کن
با تو هر جهنمی میشه بهشت
با تو میشه صد هزار قصه نوشت
با تو میشه خونه کرد تو شهر عشق
اما افسوس نمیذاره سرنوشت
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
زیبایی صد بهار با خود داری

وقتی به کویر جان من می باری

دور از تو دلم وادی بی باران است

با توست هزار چشمه در جان جاری
 

dobeyti

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
9 دسامبر 2012
نوشته‌ها
80
لایک‌ها
97
محل سکونت
ایران
مرا یک عمر به دنبالت کشاندی
سر انجامم به خاکستر نشاندی
ربودی دفتر دل را افسوس
که سطری هم ازین دفتر نخواندی
 

Cya

Registered User
تاریخ عضویت
6 مارس 2014
نوشته‌ها
896
لایک‌ها
1,927
محل سکونت
127.0.0.1
تو می دانی
حتی اگر کنارم نشسته باشی
باز هم دلتنگ تو ام
حالا ببین
نبودنت با من چه می کند...

عباس معروفی
 

dobeyti

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
9 دسامبر 2012
نوشته‌ها
80
لایک‌ها
97
محل سکونت
ایران
کسي چه مي داند
من امروز چند بار فرو ريختم
چند بار دلتنگ شدم
از ديدن کسي که
فقط پيراهنش شبيه تو بود

گاهي اوقات حسرت تکرار يک لحظه
ديوانه کننده ترين حس دنياست

ژوآن هرييس
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
فروغ فرخزاد
اسير

تو را مي خواهم و دانم كه هرگز

به كام دل در آغوشت نگيرم

تويي آن آسمالن صاف و روشن

من اين كنج قفس مرغي اسيرم

ز پشت ميله هاي سرد تيره

نگاه حسرتم حيران به رويت

در اين فكرم كه دستي پيش آيد

و من ناگه گشايم پر به سويت

در اين فكرم كه در يك لحظه غفلت

از اين زندان خاموش پر بگيرم

به چشم مرد زندانبان بخندم

كنارت زندگي از سر بگيرم

در اين فكرم من و دانم كه هرگز

مرا ياراي رفتن زين قفس نيست

اگر هم مرد زندانبان بخواهد

دگر از بهر پروازم نفس نيست
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
فروغ فرخزاد
بوسه

در دو چشمش گناه مي خنديد

بر رخش نور ماه مي خنديد

در گذرگاه آن لبان خموش

شعله يي بي پناه مي خنديد

شرمناك و پر از نيازي گنگ

با نگاهي كه رنگ مستي داشت

در دو چشمش نگاه كردم و گفت

بايد از عشق حاصلي برداشت

سايه يي روي سايه يي خم شد

در نهانگاه رازپرور شب

نفسي روي گونه يي لغزيد

بوسه يي شعله زد ميان دو لب
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود ؟
بی رنگ تر از نقطۀ موهومی بود
این دایرۀ کبود ، اگر عشق نبود
از آینه ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود ؟
در سینۀ هر سنگ دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود ؟
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود ؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود ؟ قیصر امین پور
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
نرم نرمک کمرنگ تر می شوی
نرم نرمک می روی از خاطرم
من بهاری می شوم
سبز سبز
تازه
پاک
بی نظیر
ابرهای غصه ام
می چکد
سیل خروشان می شود
تا که آزادم کند
شاد شاد
بی غبار
می بارم آرام
نرم نرمک
باران
تا که سبز باشم چون بهار
می روی از خاطرم
نرم نرمک
همچون بارش های سیل آسای من
بارش های باران
در بهار...



shiny
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
خود را به تو دادم که دلی رام بگیرم

کی می رسد آن روز که آرام بگیرم

آرامش عاشق به هیاهوی نبرد است

باید کمی از شور و شرت وام بگیرم

دلخواه من آن جاست که در اوج بلندی

سردار زمین خورده ی تو نام بگیرم

لبخند بزن، چشم بچرخان که من آن گاه

از سفره ی تو پسته و بادام بگیرم

مبعوث شدم تا برسانم خبر از تو

بگذار که از لحن تو الهام بگیرم

ای کاش که در خواب بیایی به سراغم

شاید بشود از لب تو کام بگیرم
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
بگذار که بر شاخه این صبح دلاویز
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم
آنگاه به صد شوق چو مرغان سبکبال
پر گیرم ازین بام و به سوی تو بیایم
خورشید از آن دور از آن قله پر برف
آغوش کند باز همه مهر همه ناز
سیمرغ طلایی پر و بالی است که چون من
از لانه برون آمده دارد سر پرواز
پرواز به آنجا که نشاط است و امیدست
پرواز به آنجا که سرود است و سرور است
آنجا که سراپای تو در روشنی صبح
رویای شرابی است که در جام بلور است
آنجا که سحر گونه گلگون تو در خواب
از بوسه خورشید چون برگ گل ناز است
آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد
چشمم به تماشا و تمنای تو باز است
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
به موهات شانه می کشی
باران می شود
به چشم هات سرمه می کشی
آفتاب می شود
به گونه هات برگ گل
مهتاب
به لب هات...
به لب هات دیگر دست نزن!


رضا کاظمی
 

Cya

Registered User
تاریخ عضویت
6 مارس 2014
نوشته‌ها
896
لایک‌ها
1,927
محل سکونت
127.0.0.1
همیشه هم که من نباید برایت بنویسم
این بار تو بگو
بگو که بی من
جاده‌ها از کدام رویا می‌گذرند؟
باران تنهایی به کجا می‌بردت؟
تهران بدون من چه رنگی است...؟

علی نجاتی
 

Cya

Registered User
تاریخ عضویت
6 مارس 2014
نوشته‌ها
896
لایک‌ها
1,927
محل سکونت
127.0.0.1
نباشی؛
برای من هیچ اتفاقی نمی‌افتد!
فقط موهای صورتم سفید می‌شود
موهای سرم می‌ریزد
و سال یکهو خیلی می‌شود.

افشین صالحی
 
بالا