• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

زیباترین اشعار عاشقانه

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
به سراغ من اگر می آیی
دگر آسوده بیا
چند وقتی است که فولاد شده
چینی نازک تنهایی من
به سراغ من اگر می ایید
تند و اهسته چه فرقی دارد؟؟تو به هر جور دلت خواست بیا..
مثل سهراب ، دگر جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بر دارد...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
با رفتن تو آسمان رنگی دگر شد

با رفتن تو دیدگانم خونین و تر شد



دیگر توان شعر گفتن در برم نیست

با رفتن تو عصر من با ناله سر شد



غمگین ترینم در نبودت بین یاران

خون از دو چشمم گشته جاری همچو باران



تنهاترین ماوای من بعد از تو دلدار

میخانه هست و جمع پاک غم گساران



چشمم به در تا عاقبت روزی بیایی

پایان دهی بر گریه و درد و جدایی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
چون دوستت می دارم

حتا آفتاب هم که بر پوستت بگذرد

من می سوزم

پاییز از حوالی حوصله‌ات که بگذرد

من زرد می شوم

روسری زردت که از کوچه عبور می‌کند

عاشق می شوم

و تا کفش های رفتنت ‌جفت می شوند

غریب می‌مانم

و تنها وقتی گریه ای گمان نمی برم در تو

من سبز می‌مانم...

که نیلوفرانه دوستت می دارم

نه ماننده‌ی مردمانی که دوست داشتن را

به عادتی که ارث برده‌اند

با طعم غریزه نشخوار می کنند

من درست مثل خودم

هنوز و همیشه دوستت می دارم *

*بهمن قره داغی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
خانه ام وقتی که می آیی تمامش مال تو
هرچه دارم غیر تنهایی تمامش مال تو

دوبیتی،صد غزل دارم و حتی یک بغل
شعرهای خوب نیمایی تمامش ما تو

ضرب آهنگ غزلهایم صدای پای توست
این صدای پای رویایی تمامش مال تو

بی کران سبز اقیانوس آرام تنم
ای پری خوب دریایی تمامش مال تو

عشق من عشق زمینی نیست،باور کن عزیز
عشقم این عشق اهورایی تمامش مال تو

باز هم بیت در پایان شعرم مال من
بیت های خوب بالایی تمامش مال تو
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
ببین غمگین،

ببین دلتنگ دیدارم...

ببین خوابم نمی آید، بیدارم...

نگفتم تا کنون،

اما کنون بشنو:

تورا بیش از همه کس دوست میدارم..،
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
اگر یار مرا دیدى به خلوت / بگو اى بى وفاى بى مروت
غمم دادى و غمخوارم نکردى / سر و کارت به فرداى قیامت..،
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
وامــــــــــا.....

باز هم در پــــایــــــان حرفهایم....

اونهایی که با خاطره ای خوش از هم جدا می شوند ،هرگز از هم جدا نمی شوند ...

شنیدی که میگن...!

ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭﻗﺖ ﻫﺴﺖ،

اما من میگم....!

ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭﻗﺖ ﻫﺴﺖ،ﺍﮔﺮ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ ....
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
مردم از دوزخ کنند اول عبور

در بهشت آنگه درآیند از سرور

نیست از دوزخ گروهی را گذر

دوزخ ایشان راست پیوسته مقر

خلق بد چون کرده دوزخ جایشان

نیست جا در جنت المأوایشان:rolleyes:
 
  • Like
Reactions: Cya

Cya

Registered User
تاریخ عضویت
6 مارس 2014
نوشته‌ها
896
لایک‌ها
1,927
محل سکونت
127.0.0.1
هر چقدر هم که بگویی
مردها فلان , زن ها فلان
تنهایی خوب است , دنیا زشت است...
بازم آخرش روزی قلب
برای کسی تندتر میزند...
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
جهان چیزی شبیه موهای توست
سیاه و سرکش و پیچیده،
و فکر کن چه بد بختم من
که به نسیمی حتی،
جهانم آشوب می شود...

کامران رسول زاده
 

Cya

Registered User
تاریخ عضویت
6 مارس 2014
نوشته‌ها
896
لایک‌ها
1,927
محل سکونت
127.0.0.1
آدم های سرزمین من , تا پیش از اولین بوسه
تا قبل از نخستین آغوش , تا شروع تپش های بی امان دلتنگی
تا آغار قصه ای که در گوشت زمزمه می کنند
عاشقند ,
اما........ !
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
دل من میل تو دارد,چه بجوئی چه نجوئی
دیده ام جای تو باشد , چه بمانی چه نمانی

من که بیمار تو هستم, چه بپرسی ,چه نپرسی
جان به راه تو سپارم , چه ندانی چه بدانی

می توانی به همه عمر دلم را بفریبی , ور بکوشی ز دل من بگریزی , نتوانی
دل من سوی تو آید , بزنی یا بپذیری

بوسه ات جان بفزاید , بدهی یا بستانی
جانی از بهر تو دارم , چه بخواهی چه نخواهی
شعرم آهنگ تو دارد چه بخوانی چه نخوانی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
تو را می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمالن صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
ز پشت میله های سرد تیره
نگاه حسرتم حیران به رویت
در این فکرم که دستی پیش اید
و من ناگه گشایم پر به سویت
در این فکرم که در یک لحظه غفلت
از این زندان خاموش پر بگیرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
کنارت زندگی از سر بگیرم
در این فکرم من و دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نیست
ز پشت میله ها هر صبح روشن
نگاه کودکی خندد به رویم
چو من سر می کنم آواز شادی
لبش با بوسه می اید به سویم
اگر ای آسمان خواهم که یک روز
از این زندان خامش پر بگیرم
به چشم کودک گریان چه گویم
ز من بگذر که من مرغی اسیرم
من آن شمعم که با سوز دل خویش
فروزان می کنم ویرانه ای را
اگر خواهم که خاموشی گزینم
پریشان می کنم کاشانه ای را


فروغ فرخزاد
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
تو را دوست دارم

چون نان و نمک

چون لبان گر گرفته از تب

که نیمه شبان در التهاب قطره ای آب

بر شیر آبی بچسبد!

تو را دوست دارم

چون دقایق شک ّ

انتظار و دل واپسی

هنگام گشودن بسته ای بزرگ

که از درون آن بی خبری!

تو را دوست دارم

چون اولین سفر با هواپیما

بر فراز اقیانوس

چون هیاهوی درونم

لرزش دل و دستم

در آستانه دیداری در استانبول!

تو را دوست دارم چون گفتن: "شکر خدا زنده‌ام"


"ناظم حکمت"
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
ای یار دوردست که دل می‌بری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز

هر چند خط کشیده بر آیینه‌ات زمان
در چشمم از تمامي خوبان، سری هنوز

سودای دلنشین نخستین و آخرین!
عمرم گذشت و توام در سری هنوز

حسین منزوی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
غم مخور، معشوق اگر امروز و فردا میکند
شیر دوراندیش با آهو مدارا میکند

زهر دوری باعث شیرینی دیدارهاست
آب را گرمای تابستان گوارا میکند

جز نوازش شیوهای دیگر نمیداند نسیم
دکمهی پیراهنش را غنچه خود وا میکند

روی زرد و لرزشت را از که پنهان میکنی؟
نقطه ضعف برگها را باد پیدا میکند

دلبرت هرقدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشت عاشق را همین آزارها تا میکند

از دل همچون زغالم سرمه میسازم که دوست
در دل آیینه دریابد چه با ما میکند

نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی، هیچ چیز
عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
آتشی بودی و هروقت تو را می دیدم
مثل اسپند دلم جای خودش بند نبود

مثل یک غنچه که از چیده شدن می ترسید
خیره بودم به تو و جرات لبخند نبود

هرچه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم
کم نشد فاصله؛ تقصیر تو هر چند نبود

شدم از درس گریزان و به عشقت مشغول
بین این دو چه کنم نقطه ی پیوند نبود

مدرسه جای کسی بود که یک دغدغه داشت
جای آنها که به دنبال تو بودند نبود

بعد از آن هر که تورا دید رقیبم شد و بعد
اتفاقی که رقم خورد خوشایند نبود

آه ای تابلوی تازه به سرقت رفته!
کاش نقاش تو این قدر هنرمند نبود
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
خندهات طرح لطیفی است که دیدن دارد
نازِ معشوق دلآزار خریدن دارد

فارغ از گلّه و گرگ است شبانی عاشق
چشم سبز تو چه دشتی است! دویدن دارد

شاخهای از سر دیوار به بیرون جسته
بوسهات میوهی سرخی است که چیدن دارد

عشق بودی وَ به اندیشه سرایت کردی
قلب با دیدن تو شور تپیدن دارد

وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن
عاشقی بیسر و پا عزم رسیدن دارد

عمق تو درّهی ژرفی است، مرا میخواند
کسی از بین خودم قصد پریدن دارد

اوّل قصّهی هر عشق کمی تکراریست!
آخرِ قصّهی فرهاد شنیدن دارد...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
برخیز و بیا بتا برای دل ما
برخیز و بیا بتا برای دل ما
<حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم
<زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما


خیام
 
بالا