• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

زیباترین اشعار عاشقانه

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
ما دو تن مغرورو
هر دو از هم دور
وای در من تاب دوری نیست
ای خیالت خاطر من را نوازشبار
بیش از این در من صبوری نیست
بی تو من بی تاب بی تابم
من به دیدار تو می آیم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
با وفا باشی جفایت می کنند،بی وفایی کن، وفایت می کنند
مهربانی گرچه آیین خوشی است، مهربان باشی، رهایت می کنند.
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
آسمان وقف نگاهت گل من
مانده ام چشم به راهت گل من
هر کجا هستی و باشی گویم
که خدا پشت و پناهت گل من
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
اينجا دلم چه بي كس وتنها و خسته بود
غمگين، ميان كوچه باران نشسته بود
بي اعتنا به پنجره باز خانه ام
رفتي به سمت پنجره هايي كه بسته بود
يادم نرفته آن شب بي ساز و بي غزل
دستم كه زخم بود و سه تارم شكسته بود
آن رشته هاي الفت ما بين من و تو
چون تار و پود هستي ام از هم گسسته بود
پاييز فصل سرد جدايي فرا رسيد
اين موسمي كه پيش تو فصلي خجسته بود
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
هنوزم انتظار و انتظار است / هنوزم دل بی تو بی قرار است
هنوز خواب میبینم به شب ها / همان مردی که بر اسبی سوار است
همان مردی که جمعه آید روزی / همان مردی که پایان انتظار است . . .​
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاده مسیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
باران باشد
تو باشی
و كوچه ای بی انتها
دنيا را ميخواهم چه كار؟
دنيا نباشد!
كوچه باغی باشد و باران
و تو
كه زلال تر از بارانی.
باران باشد، تو باشی
یک خیابان بی انتها باشد...
به دنیا میگویم:
." خداحافظ".
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
خواهم که در این غمکده آرام بمیرم
گمنام سفر کردم و گمنام بمیرم
خواهم زخدایم که به دلخواه بمیرم
یعنی که تو را ببینم و آنگاه بمیرم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
و زنی را دیدم که در تاریکی ایستاده بود
و بوی علف های خشک شده یم داد
و چشم های غریبی داشت
و عشق را نمی فهمید
و لباس های زیبایش را ،
بر حسب عاریت از مادرش قرض گرفته بود
و وقتی نگاه نمی کرد پرنده ی عجیبی را در ذهن تداعی می کرد
و مشخص نبود که چه وقت گریه کرده است !
و مرد ،
ــ که زیر باران چتری در دست داشت ــ مقابل او ایستاد !
زن ُ شوهر همدیگر را ناباورانه نگاه کردند !
مرد ، وقتی نگاه نمی کرد
پرنده ی عجیبی را در ذهن تداعی می کرد !
او چشم های غریبی داشت !
آنها وحشت زده خیره به ماندند
و مدتها هیچ نگفتند ....
تا سرانجام هم صدا و هم زمان نجوا کردند :
عشق ُ رویاهایم .....
و برای اینکه پایان خود را ،
از این تجربه سنجیده باشند ،
دست ها را به طرف هم دراز کردند !
و لحظاتی بعد ،
آنها دست یکدیگر را گرفته و محتاطانه به راه افتادند !
آشفته از توهمی که آرام آرام ،
در قلب هاشان ته نشین می گشت !
آنها ، شادمانه به صورت هم لبخند زدند ،
بی آنکه این بار نجوا کنند !
نه ! عشق هیچگاه همسفر عقل نمی شود ...
دست ها را حلقه کردند و
زیر یک چتر به کوچه ی روشن و بزرگی پیچیدند !

از : حسین پناهی
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست ....
این چندمین شب است که خوابم نبرده است ؟!

رویای تو ، مقابل من ؛ گیج و خط خطی
در جیغ جیغ گردش خفاش های پست

رویای «من» مقابل «تو» ، تو که نیستی
دکتر بلند شد و مرا روی تخت بست

دارم یواش یواش که از هوش می ... روم
پیچیده توی جمجمه ام هی صدای دست

هی دست دست می کنی و من که مرده ام
آن کس که نیست ، خسته شده از هر آنچه هست

من از ...کمک! همیشه ...کمک ! .... خسته تر .... کمک !
مادر یواش آمد و پهلوی من نشست !

« با احتیاط حمل شود چون شکستنی است »
یکهو جیرینگ بغض کسی در گلو شکست
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
قاصدکی
روی سنگ فرش خیابان
در انتظار یک دست ، یک فـوت
این همه رهگذر
کسی پیامی ندارد برای کسی ؟!
قصه ی این همه تنهایی را
قاصدک به کجا خواهد برد ؟! ....
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
عشق... لحظه ی دو نیم کردن سیب است
که نگران نباشی
چگونه تکه ی بزرگتر را
برای خودت برداری!
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
تا به کی باید رفت ؟

از دیاری به دیاری دیگر

نتوانم !

نتوانم جستن !

هر زمان عشقی و یاری دیگر

کاش ما آن دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم .
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
بی تو در خلوت شب ناله می کرد دل من
با هر ترانه از تو خوندن گریه می کرد دل من
دیگه تنهاتر از این نمی شه باشم میدونی؟
سخته برام از تو جدا شدن می دونی؟
به دلم وعده دادم که چشات مال منه
به خدا دوست دارم این دیگه حرف آخره
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
غم نخور هم روزگارم من هوای تو رو دارم
واسه چار دیوار قلبت، صدتا پنجره میارم
غم نخور زیبای خفته ناامیدی حرف مفته
رنگ عوض می کنه این شب، با غزل های نگفته
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
به دریا بزن قایقت می شوم
حقیرم ولی لایقت میشوم
من عاشق شدن را بلد نیستم
تو یادم بده عاشقت می شوم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
باز صدای چکاوکان رته افکارم را از هم می گسلانند
و من به انتظار دیدارت به زیر درخت بلوط
دست به زیر چانه هایم می نهم شاید باز آیی و
سرآغازی جدید روحمان را به ابدیت سوق دهد
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
هنوز هم يك مشت نگاهتمرا كه هيچ ، خورشيد را هم از پا مي اندازد.
ديگر مثل هميشه ها روده ام دراز نمي شود كه ببندم به خاطرهها
چشم هايم ، اين روز هارا تف مي كند
كجايي كه گونه هايم راامضا مي كني ؟!...
تكليف مرا در آسمانهاروشن كن ...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
عشق،عشق می آفريند
عشق زندگی می بخشد
زندگی رنج به همراه دارد
رنج دلشوره می آفريند
دلشوره جرات می بخشد
جرات،اعتماد به همراه دارد
اعتماد اميد می آفريند
اميد زندگی می بخشد
زندگی عشق می آفريند
عشق، عشق می آفريند
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
عشق زیبا ترین احساس است
هر چه قدر هم بودنش نا محسوس
نبودنش ملموس
و به دست آوردنش دشوار باشد
 
بالا