• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

سفر به قم یا کرج با دوچرخه برای استعداد یابی (به دنبال یک دوچرخه)

alik

کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
2,146
لایک‌ها
1,232
علی یه برنامه بچین سینه خیز بریم تا قم زیارت و برگردیم :دی


من اخرین باری که با ماشین رفتم قم زیارت یادم نمیاد :دی
سینه خیز که باشه سال دیگه 15 خرداد :دی شنیدم تو راه ساندیس توزیع میشه :دی
 

drdexter

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
20 آپریل 2011
نوشته‌ها
4,171
لایک‌ها
3,550
رسيدم به يه سربالايي نادخ
اومدم دستمو بگيرم به يه ماشين تا ببرتم بالا، شتابش زياد بود خوردم زمين
بلند شدم دوباره سعي كردم
ايندفعه بدتر خوردم زمين
ديگه بيخيال شدم
پياده اومدم بالا
عجب سربالايي هاي وحشتناكي
اين بندهاي كوله پشتي امانمو بريده
جاش بدجوري درد ميكنه
لامصب هشت كيلوهه!!!!
مردم !!!!
فكر كنم الان تخممرغ بگيرم دستم آبپز ميشه
بايد ادامه بدم!
راستي حدث بزنين اين چيه:
e5yzuheb.jpg

60 کیلو زمان خدمت واسه 10 روز زندگی در شرایط سخت آویزون ما بود اونم توش آجر :| حالا فرض کن با اونا سینه خیز هم بری :|

ولی در کل واقعا همت میخواد این کار . من والا نگران برگشتنت هستم . چون همش سینه کش هست متاسفانه
 

alfredo

نفر اول عکاسی با موبايل
تاریخ عضویت
14 فوریه 2007
نوشته‌ها
2,039
لایک‌ها
325
محل سکونت
جایی که خدا نباشد
الان ساعت چهار و چهل دقيقه صبحه!!!
حتي يك ثانيه هم نتونستم بخوابم
تا دوساعت اول داشتم نفس نفس ميزدم بعد كه آروم شدم، دردها امانم رو بريد
انگار با باتوم برقي زدن تو باسنم ! باسن من با زين رفيق بود! ولي ضربه ها تو دست اندازها و بد بودن خود زين و طولاني شدن نشستن رو زين كار خودشو كرد
پاهام هم اسلوموشن تكون ميخورن !!!
ديشب بعد از اينكه آخرين پست رو دادم برخوردم به يه تابلو كه نوشته بود قم ٢٥
من ديگه ناي راه رفتن نداشتم !!! مسير هم سربالاييي شده بود !
پياده اومدم تا رسيدم چهار كيلومتري قم ! ساعت نه شب بود
ديگه بريده بودم! چهل كيلومتر آخر رو بدون آب و تشنه اومده بودم،
يه ظرف خرما هم داشتم كه گم شد و ديگه نميتونستم تجديد قوا كنم
خلاصه افتادم كنار جاده، داشتم ميمردم ! باتري گوشيم هم ده درصد بود
باتري چراغ قوه هم تموم شده بود! صداي زوزه سگ و گرگ ميومد!!!
زنگ زدم ١١٠ !!! جريانو گفتم ! گفت از صدوپانزده كمك بگير!
زنگ زدم صدوپاندزه گفت ما نميايم بايد زنگ بزني صدوبيستوسه !!!
باز زنگ زدم صدوده!!! شماره حلال احمر رو داد گفت زنگ بزن حلال احمر...
ديگه صدام در نمي مد، گلوم به شدت درد ميكرد و خشك شده بود
حلال احمر گفت برا ماشينا دست تكون بده تا كمكت كنن
خلاصه اعصابم خورد شد ! گفتم اگه نيايد من اينجا ميميرم ! دي
گفت باشه
يك ربع بد ديدم يه ماشين آژير كشان داره مياد !
پليس بود ! منو ديدن، يكم جلوتر ايستادن و سه نفر ازش پياده شدن! يه پارچ آب هم دستشون بود، دي
احمقا ليوان نداشتن، خودم يه ليوان داشتم، گرفتم تا پرش كنن
همش غر ميزدن كه چرا اين كارو كردم ! منم گفتم نذر داشتم اينطوري بيام زيارت ! دي
همين كه غور ميزدن ماشين حلال احمر هم رسيد كه با فهميدن ماجرا رفت !
يك ليوان آ خوردم تشنگيم رفع شد ! ولي براي اينكه شدت تشنگيم و بحراني بودن موقعيت رو نشون بدم، چهار پنج تا ليوان ديگه هم آبرخوردم !!!!
آقا يك دل دردي گرفتم كه نگو!!! همين الان معدم مثل چي داره درد ميكنه!!!
پليسها منو دوكيلومتر جلوتر پياده كردن، گفتن ازين جلوتر حوزه اونا نيست و نميتونن برن ! ماشينشون تويوتا استيشن بود و دوچرخه رو هم آوردن،
آخرش يه كاغذ هم بهم دادن كه اسماشون رو روش نوشته بودن و گفتن بعدا زنگ بزن صدو بيست و هفت و از ما تشكر كن! دي

خلاصه رفتن... موقع رفتن ازش ن فيلم گرفتم...
من كه يكم حالم جا اومده بود، پياده راه افتادم تا برسم به هتل...
چهار كيلومتر ديگه اومدم تا رسيدم به هتل رز...

اصلا خوابم نبره، چشمام از حدقه داره ميزنه بيرون!!!
معدم ! باسنم ! گلوم ! پاهام ! چشمام ! خيلي درد ميكنن!
يكمي هم لرز گرفتم...
ميخوام سعي كنم بخوابم !
فعلا...
4ade2era.jpg
 

iArdavan

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 سپتامبر 2012
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
1
خيلييي باحاليي.دمت گرم و خسته نباشه داداش.خوب بخوابي!
 

alfredo

نفر اول عکاسی با موبايل
تاریخ عضویت
14 فوریه 2007
نوشته‌ها
2,039
لایک‌ها
325
محل سکونت
جایی که خدا نباشد
از گرسنگي حالت تهوع شديد گرفتم
هنوز معدم درد ميكنه، تشنمه ولي نميتونم آب بخورم
هتل ساعت هفت و نيم صبحانه سرو ميكنه
الان ده دقيقه به هفته
بايد صبر كنم
عكس از ماشين پليسها...
uvane3ur.jpg

ty2equ3y.jpg
 

Benchmarker

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 آگوست 2011
نوشته‌ها
5,573
لایک‌ها
31,853
محل سکونت
Sin City
جالبه خوشم اومد

صبحونه که خوردی سعی کن استراحت کنی یرا دردت میتونی یه قرص مسکن بخوری

ادامه بده خوشمان امد
 

alfredo

نفر اول عکاسی با موبايل
تاریخ عضویت
14 فوریه 2007
نوشته‌ها
2,039
لایک‌ها
325
محل سکونت
جایی که خدا نباشد
خوب صبحانه هم خوردم
هنوز سر ميز نشستم
پنج تا استكان چايي خوردم !!!
يكي ديگه هم الان ميخوام بخورم
معده دردم كاملا رفع شده
نميدونم چرا گلوم خيلي درد ميكنه!!!!!
enyjugyt.jpg

الان ميرم تو اتاقم استراحت ميكنم...
 

alik

کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
2,146
لایک‌ها
1,232
یه دوش آب گرم بگیر کلا برای بدنت خوبه
برای گلوت اگه سوزش داری مقداری نمک توی اب ولرم حل کن و بعد قرقره کن خوب میشه
بهتره که امروز رو قم استراحت کنی یا اگه میخوای برگردی دوچرخه رو راحت میتونی توی صندوق اتوبوس بزاری و با اتوبوس برگردی (تنها نکته اش اینکه که دوچرخه رو وقتی تو صندوق خوابوندی روی دنده های چرخ عقب نباشه)
تا همینجاش هم خوب بود ;)
 

alfredo

نفر اول عکاسی با موبايل
تاریخ عضویت
14 فوریه 2007
نوشته‌ها
2,039
لایک‌ها
325
محل سکونت
جایی که خدا نباشد
پنجاه دقيقه استراحت كردم
سوزش چشمهام بهتر شد
بازم ميخوام استراحت كنم
تشنمه !!!!!!
ولي كمتر احساس خستگي ميكنم...
ديشب با ريسپشن هتل دوست شدم، يه جوونيه هم سن و سال خودم، صبح كه فهميد خوابم نبرده خيلي ناراحت شد، گفت اگه بهش ميگفتم برام تخم مرغ درست ميكرده، دي

اين هم مسير بعدي كه بايد با دوچرخه برم تا ميدان هفتادو دو تن (ترمينال قم)

با تاكسي ميخوام برگردم تهران...

zubyryvu.jpg


راستي سه چهارتا آدم بچه باز به تورم خورد تو راه... بعدا تعريف ميكنم براتون... خنده دار بود...

فعلا !
 

alfredo

نفر اول عکاسی با موبايل
تاریخ عضویت
14 فوریه 2007
نوشته‌ها
2,039
لایک‌ها
325
محل سکونت
جایی که خدا نباشد
یه دوش آب گرم بگیر کلا برای بدنت خوبه
برای گلوت اگه سوزش داری مقداری نمک توی اب ولرم حل کن و بعد قرقره کن خوب میشه
بهتره که امروز رو قم استراحت کنی یا اگه میخوای برگردی دوچرخه رو راحت میتونی توی صندوق اتوبوس بزاری و با اتوبوس برگردی (تنها نکته اش اینکه که دوچرخه رو وقتی تو صندوق خوابوندی روی دنده های چرخ عقب نباشه)
تا همینجاش هم خوب بود ;)

مرسي، پس با اتوبوس ميرم... اصلا حوصله دوش گرفتن ندارم ولي به سرو صورتم يه آب اساسي ميزنم...
 

komiser185

Registered User
تاریخ عضویت
27 دسامبر 2008
نوشته‌ها
207
لایک‌ها
60
محل سکونت
Space
عجب سفر پر ماجرایی شدا!

عزیز تا قم هستی اگر مشکلی داشتی در خدمتتم.
 

masoudrejae

Registered User
تاریخ عضویت
5 اکتبر 2007
نوشته‌ها
1,167
لایک‌ها
191
واقعا عالیه خصوصا اپدیت اینجا تو سفر دمت گرم
 

alfredo

نفر اول عکاسی با موبايل
تاریخ عضویت
14 فوریه 2007
نوشته‌ها
2,039
لایک‌ها
325
محل سکونت
جایی که خدا نباشد
ممنون
خوب من رفتم يكم خيابون گردي
بعد رفتم يه كافي شاپ و يه كاپوچينو با كيك شكلاتي خوردم
الانم دارم برميگردم هتل كه اتاق رو تحويل بدم و حركت كنم به سمت ميدان هفتاد و دو تن...

كلا احساس ميكنم مريض شدم
خيلي بي حالم
گلوم هم حسابي درد ميكنه
تا يكمي باد هم به معدم ميخوره شروع ميكنه سوختن...

تو مسير تمام مدت باد مخالف ميومد...
فعلا !
adu6usem.jpg
 

mohebali

Registered User
تاریخ عضویت
16 فوریه 2010
نوشته‌ها
9,476
لایک‌ها
6,494
محل سکونت
طیــــران
سفر جالبی داشتی.
در ضمن یه نکته اقتصادی :
چه تاکسی چه اتوبوس توی ترمینال سوار نشو که گرون تره
برو میدون 72 تن بعدش برو یه کم جلو تر به سمت تهران
یه جا هست کلی مغازه سوهان فروشی و.... کنار هم هستن جلوی اونا میتونی برای تهران با 3 تومن سواری سوار شی یا با 1500-2500 اتوبوس
 

ftec

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 می 2011
نوشته‌ها
1,436
لایک‌ها
388
محل سکونت
تنها شهر ایران، تهران
از دست این نوم ... ببین با بچه مردم چیکار کردی ! :rolleyes:

پ.ن: خداوکیلی هی این تلویزیون میگه مردم وضعشون خیلی خوبه ، خوشی زده زیر دلشون ... ما باور نمیکردیم .حالا کم کم داره باورم میشه:p
 

alfredo

نفر اول عکاسی با موبايل
تاریخ عضویت
14 فوریه 2007
نوشته‌ها
2,039
لایک‌ها
325
محل سکونت
جایی که خدا نباشد
الان ميدان هفتادو دو تنم
منتظر اتوبوس
آفتابش شديده، ارزش نداره برم اين ور اون ور...
5u5u7e3u.jpg

نامرد اوتوبوسه ٣ تومن براي خودم گرفت ٤ تومن برا دوچرخم !!! شيطونه ميگه پياده شم با دوچرخه بيام ! دي

احتمالا بايد از تهران تا خونه هم دربست بگيرم... مسير سربالاييه !!!
 
Last edited:

Benchmarker

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 آگوست 2011
نوشته‌ها
5,573
لایک‌ها
31,853
محل سکونت
Sin City
بزا مطمئنت کنم که داری سرما میخوری از حالا اماده باش;)
 

گاندلف

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژوئن 2012
نوشته‌ها
463
لایک‌ها
219
از دوست عزيز استارتر گرامي پوزش ميخوام اما آخه فك كردين اينجا آلمان ـه ؟! بايسيكل توريست مردم نميفهمند . دور از جونت اگه شب نيومده بودن كمكت الان معلوم نبود سرنوشتت چيه. كشش اين حركت ها رو مردم ما ندارن .
حالا باز شانس اوردي ديشب گفتي من نذر داشتم اومدم وگرنه پيادت ميكردن تو بر و بيابون.
 
بالا