علی آبادانی
Registered User
جالبه
امشب بهش فکر میکنم
امشب بهش فکر میکنم
وقتی مردم مرا در تابوت سیاهی بگذارید تا بدانند که سیاه بخت بود ......
دستهایم را بیرون بگذارید تا بدانند دست در دست کسی نگذاشت .....
چشمان را باز بگذارید تا بدانند که چشم براه باقی ماند ...
صلیبی از یخ بر مزارم بگذارید تا به جای مادرم برایم گریه کند ....
من دوست دارم رو سنگ قبرم بنویسن«متاسف نبود...»
دکتر علی شریعتی :
نمی دانم پس از مرگم چه خواهدشد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد
به دست کودکی گستاخ وبازیگوش
واویکریزوپی درپی
دم خویش رابرگلویم سخت بفشارد
وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکنددرمن
سکوت مرگبارم را
خیلی زیباست به نظرم ...
به نظر من هم بهترین شعر برای سنگ مزار همین شعر استاد شهریاره که دوستمون گفتناگر تو جوانی مردم:
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
اگه تو پیری مردم:
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داييم هميشه ميخونهرفتم كه خار از پا كشم محمل ز چشمم دور شد
يك لحظه من غافل شدم صد ساله راهم دور شد