تو چه خوش مي خندي
تو چه آسان و چه راحت مي خندي اي مرد
تو چنان مي خندي
كه من آن كرم زده دندان را در دهنت مي بينم
هم چنين مي بينم
كه تكان مي دهدت خنده بگسسته عنان
و تنت با همه فربهيش ميلرزد
اي به هر آينه افتاده و تكرار شده
دو شده ده شده صد نهصد ....و بسيار شده
تو چه مي بيني آيا در من
سبب خنده چه مي بيني در كار من و پيكر من
منم اينك مردي زخم به تن
آرزوهاي بلندش همه گرديده هوار
نه فرومانده به گل
نه برافراخته قد
گر تكاپوست به بيرون شدن از گنداب است
نه برافروختن مشعل خورشيد به شب
اين مرا دردي پيچاننده است
و تو مي خندي بر تابم و مي لرزاند گريه مرا
تو چه آسان و چه راحت مي خندي اي مرد
تو چنان مي خندي
كه من آن كرم زده دندان را در دهنت مي بينم
هم چنين مي بينم
كه تكان مي دهدت خنده بگسسته عنان
و تنت با همه فربهيش ميلرزد
اي به هر آينه افتاده و تكرار شده
دو شده ده شده صد نهصد ....و بسيار شده
تو چه مي بيني آيا در من
سبب خنده چه مي بيني در كار من و پيكر من
منم اينك مردي زخم به تن
آرزوهاي بلندش همه گرديده هوار
نه فرومانده به گل
نه برافراخته قد
گر تكاپوست به بيرون شدن از گنداب است
نه برافروختن مشعل خورشيد به شب
اين مرا دردي پيچاننده است
و تو مي خندي بر تابم و مي لرزاند گريه مرا