روزگارم این است:
دلخوشم با غزلی
تکه نانی، آبی
جمله ی کوتاهی
یا به شعر نابی
و اگر باز بپرسی گویم:
دلخوشم با نفسی
حبه قندی، چایی
صحبت اهل دلی
فارغ از همهمه ی دنیایی
دلخوشی ها کم نیست، دیده ها نابیناست…
غمگینی آدم هایی که دوستشان دارم غمگینم می کند
گاهی دلم می خواهد با انگشتم
گوشه لب شان را بالا ببرم شاید خنده یادشان بیاید
اینکه کاری از دستم بر نمی آید
اینکه زورم به دنیا نمی رسد
تلخ است
خیلی تلخ…