شعـــــــــارت تو زندگی چیه؟

[demo13621362]

تاریخ رو خوب ورق زدی
حوصلت هم قابل تحسینه
تازه این وسط یک مصیبت بزرگ یعنی جنگ جهانی رو هم نگفتی
بیش از 70 میلیون کشته
برای پیشرفت یک جامعه لازمه نسلهایی فدایی بشن

کلا به هیچ کدوم از جنگ های اروپایی بعد از رنسانس اشاره ای نکردم چون جنگ ها رو به صورت یه وقفه توی سیر اجتماع شون در نظر گرفتم ! جنگ ها رو به عنوان یه موقعیت خاص ازشون صرف نظر کردم ! تازه به یه سری از کشتارهای فجیعی که توی همین دوره توی اروپا انجام شد هم اشاره نکردم برای نمونه اش کشتار سن بارتلمی که کاتولیک های متعصب ریختند حدودا 300 هزار تا پروتستان ( اعم زن و بچه و پیر و جوون ) قتل عام کردند ! من واقعا متاسف میشم وقتی به سیر تفکر خودمون توی این 150 ساله ی گذشته نگاه میکنم ! این 150 ساله ای که ما با پیشرفت و تمدن غربی آشنا شدیم همش اشتباه پشت اشتباه انجام میدیم اونوقت انتظار هم داریم اوضاع تغییر کنه ! ماها باد میکاریم خوب طوفان هم برداشت میکنیم دیگه ! من نمیدونم با خطاب کردن مردم کشور با اسامی حیون و احشام و چهارپا و دهاتی و ...... چه مشکلی از مملکت حل میشه ! تمدن اروپایی از بین همون احشام اروپایی رشد کرد ! همون احشام اروپایی کم کم تبدیل شدن به ملت متمدن و با فرهنگ امروزی غربی ! یه متفکر باید تحلیل ارائه کنه باید بتونه یه پروسه رو توضیح بده نه اینکه وقتی ازش میپرسی چرا ایران این صد ساله ی اخیر هی در جا میزنه ؟ فقط بگه چون این جا همه احشام هستند ! راه حلش هم تنها این باشه که همه ی 75 میلیون جمعیت ایران از این جا بزنن برن خارج از کشور ! آخه اینم شد تحلیل ! اینم شد راهکار و راه حل ! البته منظورم دوست گلم Tidus یا حتی Armadillo نیست چون میدونم این خشم و نفرت این دوستامون از سر درده از سر دلسوزیه ! ولی من یه سوال از دوستان دارم ( خصوصا افتک کبیر ) تویی که دغدغه پیشرفت داری ! تویی که دلت میخواد مملکت گل و بلبل بشه درست مثل غرب چقدر نشستی سیر فرهنگ غرب مطالعه کردی ؟ چقدر از فلسفه غرب خوندی ؟ چقدر از فلسفه ی علم و تاریخ علم غرب میدونی ؟ چقدر از جامعه شناسی و روانشناسی و علوم سیاسی و تاریخ غرب خوندی ؟ نیا به من بگو که فوق لیسانس مهندسی متالوژی از دانشگاه آزاد واحد ممسنی هستی که این مطالعه نیست یا حداقل فاز اول و ابتدایی مطالعه است ! این یاد گرفتن یه فن و تکنیکه برای ارتزاق و نون درآوردن ! 50 سال پیش طرف میرفت تو آهنگری و عطاری و ... تجربی کار یاد میگرفت الان میره دانشگاه رشته مهندسی مکانیک و داروسازی میخونه ! نمیگم این بده این بسیار عالیه که اطلاعات در شکل کلیش طبقه بندی و منظم و آکادمیک شده ولی تفکر یه فرآیندیه بعد از این مراحل ! من خوندم دیوانه ی فیزیک بودم ! کارشناسی هم فیزیک خوندم ولی به یه جایی رسیدم دیدم لازمه که از شاخه های دیگه هم بدونم تا یه دید جامعی از کل پروسه دستم بیاد ! تحصیلات خیلی از دوستان امروزی درست عین یه تیم مهندسیه که هر کدوم یه بخش از یه خودرو رو میسازن ولی هیچ کدوم شکل کلی و تمام شده اون خودرو نمیدونن و ندیدن و اصلا شاید ندونن که این قطعه ای که دارند میسازند قراره کجا به کار بره یا اصلا مال چه سیستمی هستش ! مشکلات کشاورزی مملکت ما از این نیست که دکترای کشاورزی کم داریم مشکل اینه که تعداد زیادی دکترای بیسواد و بی علاقه کشاورزی داریم ! مشکل اینه که طرف با رتبه زیر 100 نمیره کشاورزی طرف با رتبه 20 هزار میره کشاورزی و این رشته ی کشاورزی شده مخزنی از افراد با سطح علمی پایین و متوسط ! حالا ادامه بحثمون بماند چون باز خسته شدم ........ :general107: ! فعلا لینک زیر درباره ی همین موضوع بخون :

دکترا نمیخوانم: ساعت رولکس برای شکم گرسنه

 

[omid arianpoor]

قهرمان زندگی خودت باش
نه قربانی

 

[افتک!!]

پول بیشتر، زندگی شادتر

 

[EK2]

هر کس با من نیست حتما بر علیه منه.

 

[hardforzist]

پول بیشتر، زندگی شادتر

عجب شعار:general502::general502:

 

[افتک!!]

عجب شعار:general502::general502:

شعار خودت :general502: ــــه بی تربیت

 

[iSalar]

همه ش با خودم می گم: "به زودی از این جهنم می رم"
و این شعاریه که تا الان زنده نگهم داشته
[3]

--------

برای پیشرفت یک جامعه لازمه نسلهایی فدایی بشن

ینی شما فک می‌کنی الان داری فدا میشی و کشورت در آینده دور یا نزدیک پیشرفت می‌کنه؟!
واقعاً نمی‌تونم انقدر ساده بدبختی خودمو توجیه کنم و ازش بگذرم...!

 

[reza11503]

بچه ها اسم این تکسچر چیه و یه لینک با کیفیت ازش میشه بزارید
شعار من صداقته
همین لینک با کیفیت از عکس برام بدید که لازم دارم شعارو فعلا بی خیال شین

 

[Tidus]

نه دیگه پسر جان نشد ! ببین یه متفکر یه منتقد اجتماعی اول از همه باید عینک بدبینی رو بگذاره کنار تا بتونه صورت مسئله و مشکل رو به دور از شکل عجیبی که رنگ و لعاب بدبینی بهش داده ببینه ! هر دوره ای از تاریخ رو که نگاه کنی پر از سختی و تنگنا و مشقته ! مثلا شما یه نگاه به دوران انقلاب کبیر فرانسه که یک مبداء برای انقلابات اروپاییه بنداز ! از شروع اون که باحمله به زندان باستیل شروع میشه تا حاکمیت انقلابی ها و عزل و اعدام پادشاه و بعدش تصفیه حساب های خونین گروهای انقلابی ژاکوبن ها و ژیروندن ها از همدیگه ( 50 هزار نفر همدیگه رو سلاخی کردند ) و بعدش هم کندن سر رهبران انقلابی مثل روبسپیر و دانتون یا حتی دانشمندی مثل لاوازیه با گیوتن ( دوره ای که خودشون بهش لقب دوره وحشت دادند ) تا حاکمیت دوباره دیکتاتوری ناپلئون و ..... مطمئنا اگه ما در اون دوران بودیم کوچکترین روزنه ی امیدی هم برامون نمونده بود ! میخوام این رو بگم که این وضعیت داغون فعلی ذهن و روح ماها چیز تازه ای در تاریخ اجتماعات بشری نیست و همه این روزگار تجربه کردند ! فقط باید در این راه نا امید نشد ! دقیقا میشه گفت که اروپا صد ساله که به این رفاه چشمگیر و رشک برانگیز رسیده ! ببین دوران قرون وسطی که خودشون هم بهش دوران تاریک میگند از فروپاشی جمهوری روم غربی ( آغاز مسیحیت ) بود تا چند قرن بعد از آخرین جنگ صلیبی که تقریبا میشه تا قرن های 14 و 15 اروپا ! این دوران هزار و اندی ساله قرون وسطی که همش دوران تفتیش عقاید و بیماری و طاعون های همه گیرو زنده سوزندن دانشمندها و متفکرها و ..... توی اروپا بود که دیگه تیرگی ایش جای بحثی نداره ! از قرن 15 تا 17 میشه دوران رنسانس که اروپایی ها بعد از رفورم دینی ( پروتستانیزم مارتین لوتر و ژان کالون ) به قول خودشون ارزش های یونان و روم باستان رو زنده کردند ! این دوران هم دورانی بود که هنوز اروپا آغاز راه بود و سعی در داشتن روابط بازتر تجاری با کشور های مجاور مثل امپراطوری قدرتمند عثمانی یا صفویه در ایران بود ! در این دوران تازه استعمار غرب شروع میشه و تنها شامل ملت های بسیار بدوی مثل آمریکای لاتین یا استرالیا میشه که تازه همین شروع استعمار هم پر از سختی و مرارت بوده و همش عشق و حال نبوده ( برای مثال افرادی مثل ماژلان یا کلمب با 40 تا کشتی حدودا سفر رو شروع میکردند ولی تنها یه کشتی شون دوباره به کشورشون باز میگشت و اکثر نیروهاشون توی راه به انواع و اقسام علت های ممکن از بین میرفتند ) ! قرن 18 و 19 هستش که اروپا یه سر و گردن از تمام کشورهای اطراف میره بالاتر که به عصر خردگرایی یا روشنگری معروفه ! توی قرن 18 و بعدش هستش که نه تنها انقلاب صنعتی شکل میگیره بلکه **** سرمایه داری اروپایی برای تامین نیروی انسانی و منابع طبیعی خام اولیه دست به استعمار جدی کشورهای عقب مونده میزنه ! البته فکر نکنی که خود انقلاب صنعتی یهو باعث رفاه مردم اروپا شد ! نه اصلا ! خود دوران انقلاب صنعتی مصادف میشه با بهره کشی از نیروهای انسانی داخلی کشورهای اروپایی برای کار در بدترین شکل ممکن در کارخانه های سرمایه دارهای اروپایی ! برای مثال دقیقا دوره ی ملکه ویکتوریا در انگلستان که دورانی هست که بریتانیا تبدیل به قدرت اول اروپا میشه مصادفه با دوران استثمار شدید عموم نیروها و مردم داخل خود انگلستان که برای مثال در همون دورانه که شهرهای کثیف پر از فاحشه و بیماری در اطراف کارخانه ها شکل میگیره و بر اثر تجارت فاحشه ها در این شهرهاست که کلی کودک نامشروع خیابانی تولید میشه که سر از نواخانه های حشتناک اون دوران در میارند ( نمونه اش رمان الویر تویست اثر چارلز دیکنز که به این رنج ها و دردهای عموم مردم اروپا قشنگ اشاره میکنه ) ! یا مثلا در همون دوران انگلستان تبدیل به قول نساجی دنیا میشه ولی در کنارش با استعمار شدید زن ها و بچه های کوچیک به عنوان نیروی کار ارزون یکی از وحشتناکترین دوران تاریخی انگلستان رقم میخوره ( نمونه اش رمان بینوایان اثر ویکتور هوگو ) ! در اواخر قرن 19 و قرن بیستم هستش که وضعیت کودکان و زنان و کارگرهای اروپایی بهتر میشه و کلا رفاه تا یه حدودی از انحصار ثروتمندان و صاحبان صنایع سنگین و اشراف زاده ها در میاد و به عموم مردم اروپایی هم سرایت میکنه ! برای مثال خود مارکس نظریاتش درباره ی ملی کردن ابزار تولید برای طبقه کارگر ( پرولتاریا ) در اون دوران اساسا برای از انحصار درآوردن ثروت متمرکز شده در دست یه عده ی اندکه به نفع اکثریت طبقه ی کارگر ! اصلا چرا مارکسیسم در اروپا بوجود اومد ؟ چون در اصل مارکسیسم یه راه حل بود ( هر چند ناموفق ) برای اصلاح شرایط ناعادلانه نیروی کار اروپایی که بعدا به خیلی از نقاط دنیا مثل چین و روسیه گسترش پیدا کرد ! پس میبینیم اون رفاه مطلقی که ما فکر میکنیم مردم اروپا داشتند اصلا وجود خارجی نداشته و تنها صد ساله که در اروپا همه گیر شده ! درسته اروپا از اوایل عصر خردگرایی و روشنگری قدرتمند و ثروتمند شد ولی این ثروت منحصرا در دست یه عده ی خاص موند مثل اکثر کشورهای عربی دارای منابع نفتی ! مثلا عربستان بسیار ثروتمنده ولی اکثر مردمش از رفاه بی بهره اند چون ثروت درست توزیع نشده و تنها در انحصار یک عده ی خاص مونده ! دیگه خسته شدم بقیه اش باشه برای بعد ...........:general107:

یه چند تا نکته تاریخی رو باهاتون موافق نیستم:
-قبل قرون وسطی خیلی از فئودال نشین های اروپایی وضع خوبی داشتن و همه جا 100% طاعون و وبا و دگماتیسم نبوده.
-انقلاب فرانسه هر بدی داشت الان بازمانده های بوربون ها تو فرانسه دارن زندگی می کنن و کاخ الیزه کاخ ریاست جمهوریه و نه کاخ اون ها و نه حتی ورسای.
-زمان کریستف کلمب و ماژلان فقط مسافرت های اکتشافی اولیه خطرناک بوده و تو بقیه مرگ و میریم بوده در مقابل سود غارتی که می کردن هیچ بوده.
-تو آلمان کارگرها حقوق خوبی می گرفتن و وضع خوبی داشتن و همین هم به اتحاد و غرور ملیشون کمک کرد که دو تا جنگ جهانی راه بندازن. مارکسیسم هم از نظر من کاملا موفق بود تو اروپا. تو روسیه هم موفق بود به جز زمان استالین. اگه کلا استالین روی کار نمیومد و مسخره بازی درنمیورد و تروتسکی بعد لنین روی کار اومده بود شک نکن تاریخ به گونه ی دیگه ای رقم خورده بود.
و اینکه سوال @Armadillo رو هم جواب بده اصل کار اون سواله...

تاریخ رو خوب ورق زدی
حوصلت هم قابل تحسینه
تازه این وسط یک مصیبت بزرگ یعنی جنگ جهانی رو هم نگفتی
بیش از 70 میلیون کشته
برای پیشرفت یک جامعه لازمه نسلهایی فدایی بشن

اگه واقع بین باشی و تاریخ خون می دونی که جهان سوم هم همین سیر رو طی کرده. ولی از رنسانس به بعد غرب داره یه مسیر جدید رو می ره در حالیکه جهان سوم داره همون مسیر قبلی رو به صورت دگردیسی ادامه می ده...
و این سوال مهم اینکه تو سال 2015 که تو یه منظومه دیگه هم اتفاقی بیوفته می فهمن چطور مردم یه کشور باید انقدر خواب باشن که ندونن عقبن و تازه وضعشون رو خوب هم بدونن و بگن اینجا بهترین جای دنیاست؟

 

[Benchmarker]

ینی شما فک می‌کنی الان داری فدا میشی و کشورت در آینده دور یا نزدیک پیشرفت می‌کنه؟!
واقعاً نمی‌تونم انقدر ساده بدبختی خودمو توجیه کنم و ازش بگذرم...!

منظورمو بد برداشت کردی :general509:
بزا اینطور بگم
نه من فدا نمیشم چون فداکاری نمیکنم چون هیچ غلطی نمیکنم بیشتر شبیه قربانی هستیم تا فدایی
نشستم پشت مانیتور و ادایه روشنفکری رو در میارم در صورتی که در عمل هیچ کار نمیکنم در حد تئوری و نظریه پردازی فقط زر میزنم
افکار رو منتقل کردن به کیبورد خیلی اسونه
این فقط من نیستما همه زر اضاف میزنن در عمل هیچی نیستیم :general602:

 

[zgg123]

فقط زر میزنم

یه حرف درست زده باشی همینه
باید با طلا اینو بنویسن بزنن سر در اتاقت

 

[iSalar]

منظورمو بد برداشت کردی :general509:
بزا اینطور بگم
نه من فدا نمیشم چون فداکاری نمیکنم چون هیچ غلطی نمیکنم بیشتر شبیه قربانی هستیم تا فدایی
نشستم پشت مانیتور و ادایه روشنفکری رو در میارم در صورتی که در عمل هیچ کار نمیکنم در حد تئوری و نظریه پردازی فقط زر میزنم
افکار رو منتقل کردن به کیبورد خیلی اسونه
این فقط من نیستما همه زر اضاف میزنن در عمل هیچی نیستیم :general602:

حرفت کاملاً درسته ولی این بیشتر شامل حال کسایی میشه که تو فاز نجات کشور و مردمش هستن و واقعاً امیدوارن!!! (جالبه بدونم فاز این افراد چیه؟ به چی امید دارن؟)
ولی کسایی مثه منو @Tidus از اینجا کلاً قطع امید کردن و فقط دنبال نجات خودشون هستن... :general612:

 

[Benchmarker]

حرفت کاملاً درسته ولی این بیشتر شامل حال کسایی میشه که تو فاز نجات کشور و مردمش هستن و واقعاً امیدوارن!!! (جالبه بدونم فاز این افراد چیه؟ به چی امید دارن؟)
ولی کسایی مثه منو @Tidus از اینجا کلاً قطع امید کردن و فقط دنبال نجات خودشون هستن... :general612:

منم تو فاز نجات نیستم منم قطع امید کردم از این مردم چون خودشون دوست دارن این چیزا رو
این چندین خط که Demo گفت روی صحبتش با Armadilo بود که 99.99 درصد مردم رو احشام میدونه میخواست بفهمونه بهش اروپایی ها هم زمانی احشام بودن اما خواستن و همت کردن و متمدن شدن
کلا سه گروه داریم
بعضی ها می مونن مبارزه میکنن
بعضی ها می مونن فقط نظاره میکنن
بعضی ها هم میرن

 

[iSalar]

منم تو فاز نجات نیستم منم قطع امید کردم از این مردم چون خودشون دوست دارن این چیزا رو
این چندین خط که Demo گفت روی صحبتش با Armadilo بود که 99.99 درصد مردم رو احشام میدونه میخواست بفهمونه بهش اروپایی ها هم زمانی احشام بودن اما خواستن و همت کردن و متمدن شدن
کلا سه گروه داریم
بعضی ها می مونن مبارزه میکنن
بعضی ها می مونن فقط نزاره میکنن
بعضی ها هم میرن

متاسفانه تو ایران دو قشر اول مثه هم هستن و فرق زیادی با هم ندارن...

 

[demo13621362]

یه چند تا نکته تاریخی رو باهاتون موافق نیستم:
-قبل قرون وسطی خیلی از فئودال نشین های اروپایی وضع خوبی داشتن و همه جا 100% طاعون و وبا و دگماتیسم نبوده.
-انقلاب فرانسه هر بدی داشت الان بازمانده های بوربون ها تو فرانسه دارن زندگی می کنن و کاخ الیزه کاخ ریاست جمهوریه و نه کاخ اون ها و نه حتی ورسای.
-زمان کریستف کلمب و ماژلان فقط مسافرت های اکتشافی اولیه خطرناک بوده و تو بقیه مرگ و میریم بوده در مقابل سود غارتی که می کردن هیچ بوده.
-تو آلمان کارگرها حقوق خوبی می گرفتن و وضع خوبی داشتن و همین هم به اتحاد و غرور ملیشون کمک کرد که دو تا جنگ جهانی راه بندازن. مارکسیسم هم از نظر من کاملا موفق بود تو اروپا. تو روسیه هم موفق بود به جز زمان استالین. اگه کلا استالین روی کار نمیومد و مسخره بازی درنمیورد و تروتسکی بعد لنین روی کار اومده بود شک نکن تاریخ به گونه ی دیگه ای رقم خورده بود.
و اینکه سوال @Armadillo رو هم جواب بده اصل کار اون سواله...

1- اول بزار ازت تشکر کنم که جدلی بحث نمیکنی و استدلال هات شکل و ساختار منطقی دارند چون توی این چند ساله ای که من توی PT عضو هستم کمتر کسایی رو دیدم که چارچوب اصولی بحث کردن رو رعایت کنند !

2 - درسته بعد از فروپاشی جمهوری رم و تبدیلش به امپراطوری رم و بعدش هم فروپاشی رم غربی چون هیچ امپراطوری یکپارچه ای در غرب اروپا شکل نگرفت راه رو باز کرد برای فئودال نشین های غیرمتمرکز که همین فئودالیسم غیر متمرکز و عدم شکل گیری یک امپراطوری قدرتمند زمینه رو آماده کرد برای ظهور **** سرمایه داری و انقلاب صنعتی در اروپا ! درسته که در اروپای قرون وسطی همیشه طاعون و جذام و دگماتیسم نبوده ولی باید این نکته رو هم اضافه کرد که در اون دوران اروپا عمیقا دچار رکود و عقب ماندگی بود ! برای مثال شما در دوران هزار ساله ی قرون وسطی هیچ شخصیت علمی یا فلسفی برجسته ای رو توی اروپا نمیبینی که خود همین موضوع نشون دهنده ی انحطاط عمیق اروپا در اون دوران هستش ! از یه طرف دیگه شما در اون دوران سلسله جنگ های صلیبی رو داری جنگ هایی که 90 درصدشون با پیروزی قاطع مسلمانان تموم شد ! جنگ هایی که باعث شد اروپا بر اثر شکست و ضعفش دوباره به خودش بیاد و سعی کنه ارزش های مفید و سازنده ی جوامع مسلمانان اون موقع رو بگیره و برای خودش بومی شون کنه و رشدشون بده ! پس اگه ما معتقدیم که اروپایی ها در دوران قرون وسطی وضعشون خوب بوده بد نیست که یه نگاه به مضمون فتوای پاپ برای بازپس گیری سرزمین مقدس (فلسطین و اسرائیل امروزی ) که زمینه ساز اولین جنگ صلیبی شد بندازیم که میگفت : " ای مسیحیان چرا نشسته اید و در این فقر و فلاکت دست و پا میزند در حالیکه این کافرها ( منظورش مسلمانان بوده ) دارند در سرزمین های مقدس ما در رفاه و نعمت زندگی میکنند " . اگه بخوایم بگیم که وضع اروپا در اون دوران خوب بوده پس باید نتیجه بگیریم که وضعیت بلاد اسلامی بسیار بهتر بوده ! جالبه صلیبیونی که برای اولین بار به سرزمین مسلمانان وارد شدند ( در فتح اورشلیم ) اونقدر تحت تاثیر رفاه و نظافت و نظم و ترتیب بلاد مسلمان نشین قرار گرفته بودند که خودشون میگفتند ما نمیخوایم اروپایی باشیم ما میخوایم عرب باشیم !

3 - من اصلا نگفتم که انقلاب فرانسه بد بوده یا خوب ! اصلا بحث سر ارزش گذاری روی انقلاب فرانسه و نتیجه اش نیست که ! اصلا بحث سر میراث خوارهای انقلاب فرانسه نیست که آیا به نفع توتون ها بود یا سلت ها یا گل ها یا ژرمن ها یا بوربون ها یا یهودیان اشکنازی و ..... ! من خواستم بگم که انقلاب فرانسه که یک مبداء تاریخی شناخته میشه پر از این همه حواشی و فجایع بوده پس ما هم نباید فکر کنیم که این وضعیت صد ساله ی اخیر ایران و خصوصا وضعیت فعلی ایران یک چیز نادری در تاریخ بوده که از شانس بدمون تنها داره سر ملت ما میاد ! این شتریه که در خونه ی هر ملتی خوابیده حالا یک ملتی الان یکی صد یا دویست سال پیش ! به قول معروف : " هر چیز خوبی قطعا پر هزینه خواهد بود "

4 - زمان کلمب و ماژلان و خلاصه اش دوران دریانوردی های اکتشافی اقوام اروپایی مصادف بوده با آغاز استعمارشون از ملت های بسیار بدوی مثل باقیمانده ی اقوام آزتک و اینکا در آمریکای لاتین یا بومیان استرالیایی ! به قول ویل دورانت : " در دوران آغاز سفرهای دریایی استعماری ملت های اروپایی هنوز آنچنان قدرتمند نشده بودند که بتوانند دست به استعمار ملت های قدرتمند و قدیمی مثل ( چینی ها یا ایرانی ها ) بزنند . در اون دوران تنها هدف استعمار ملت های بسیار بدوی و برقراری رابطه تجاری با دولت های آسیایی نیرومند و قدیمی بود " . باز از یک طرفه دیگه خود ویل دورانت میگه : " طلاهایی که اسپانیایی ها با غارت ملت های آمریکای لاتین بدست آورده بودند به هیچ وجه مشکلات آنها را حل نمیکرد چون در کنار هزینه انسانی و مالی که برای اینکار میشد عایدی اندکی داشت . برای همین هم امپراطوری اسپانیا زود نزول کرد و عمر کوتاهی داشت چون این امپراطوری بر اساس غارت ثروت بود نه تولید ثروت "

5 - درسته در آلمان وضعیت طبقه ی متوسط به نسبت خوب بود ولی این دوره شامل همین دوره ی 100 یا 150 ساله ی اخیر اروپا میشه که بنده ذکر کردم ! از یک طرف دیگه جنگ جهانی اول بیشتر از اون که به دلیل غرور و اعتماد به نفس مردم آلمان باشه ناشی از به بن بست رسیدن سیاست های استعماری دولت های اروپایی استعمارگر در آفریقا و آسیا بود ! دولت های اروپایی که همگی در مرحله ی انقلاب صنعتی بودند نیاز شدیدی به مواد خام اولیه داشتند مثل زغال سنگ یا نفت یا فلزات گرانبها و ..... پس دولت های اروپایی مثل فرانسه یا آلمان یا انگلیس یا حتی ایتالیا احتیاج داشتند سرزمین های ارزشمند بیشتری رو در کشورهای مستعمره داشته باشند پس این برخورد بین نیازهای دول اروپایی فضا رو آماده شروع یک جنگ کرده بود ! جنگی برای دستیابی به مواد اولیه سرزمین های استعمار شده توسط دیگر رقبا ! البته از وضعیت رکود وحشتناک و بیکاری عظیم بعد از جنگ جهانی اول توی آلمان ( بعد از معاهده ورسای ) هم نباید غافل شد ! مگه همین ناکارآمدی ویلهم قیصر دوم در حل مشکلات اجتماعی و بیکاری نبود که زمینه ساز روی کار اومدن حزب نازی و هیتلر شد ! اصلا مگه حزب نازی اسمش حزب سوسیالیست های ملی کارگران آلمان نبود که در مانیفیست خودش یکی از وعده هاش از بین بردن بیکاری و رکود به کارگران آلمانی بود !

6 - در مورد مارکسیسم هم اصلا باهات موافق نیستم ! علت شکست مارکسیسم این بود که برعکس اون اظهار نظر مارکس که میگفت : " مارکسیسم علمه نه فلسفه پس صد در صد قابل انطباق با جامعه است " مارکسیسم اصلا علم نبود و عین هر دستگاه فلسفی دیگه ای پر بود از پارامترهای کلی و مبهم تعریف نشده ! برای مثال یه نگاه به هسته ی اصلی و بنیان ایده مارکسیسم بکن که روی متافیزیک مبهم دیالکتیک هگلی و ماتریالیسم خام فوئرباخ استوار شده ! ماتریالیسم خام فوئرباخ تحت سلطه ی مکانیک نیوتنی و نظریات لاپلاس ابداع شده بود که میخواست قوانین مکانیک کلاسیک نیوتنی رو نه تنها روی جسم انسان بلکه روی ذهن انسان و جامعه هم پیاده کنه ! همون طور که الان میدونیم مکانیک کوانتومی کلا ناقص بودن مکانیک کلاسیک رو ثابت کرده پس بالطبع اون ماتریالیسم خام فوئرباخ که در مارکسیسم به عنوان زیر بنا ( ماتریالیسم دیالکتیک ) به کار رفت هم از اساس مشکل داره ! از طرف دیگه دیالکتیک هگلی ( تز - آنتی تز - سنتز ) علارغم اعتقاد مارکس و انگلس یه اصل متافیزیکی بود و متافیزیکی هم موند و هیچ گاه یه اصل علمی تجربی یا حداقل حداقلش یه اصل منطقی نشد ! دیالکتیک هگلی که در مارکسیسم تبدیل شده بود به : تز = فئودالیته و آنتی تز = بورژوازی اروپایی و آنتی تز = مارکسیسم هیچ وقت به عنوان جبر تاریخ عملی و ممکن نشد ! پس میبینیم وضعیت زوالی که مارکسیسم در روسیه داشت خیلی کم ربط داشت به لنین یا زیاده روی های استالین یا قتل تروتسکی یا اصلاحات دوگانه پروسترویکا - گلاسنوست گورباچف ! چرا ؟ چونکه مارکسیسم از همون اول شکل گیریش هم بنیان معرفتیش از پایه مبهم و غلط بود !

 

[Armadillo]

و اینکه سوال @Armadillo رو هم جواب بده اصل کار اون سواله...

من اون پستم (سوالم) رو ریپورت دادم که پاک بشه و زحمت هم کشیدن و پاکش کردن. نمی خوام به خاطر یکی که همینطوری یه چیزی می پرونه و برای خودش می بره و می دوزه بدون اینکه کوچکترین اطلاعاتی داشته باشه دوباره امنیت و جونم به خطر بیفته. البته دوبار ازش سوال کردم که خب متاسفانه پاسخگو نبودن. ولی جواب سوال هم از اول مشخص بود چون کسی که انقدر فکر می کنه حالیشه و همه چیز رو می دونه و کلید حل تمام مشکلات در دستشه امکان نداره که اونجایی که من ازش پرسیدم نرفته باشه و تازه گیرمم رفته باشه، به هیچ عنوان نمی تونه امیدی به اینجا و مردم چهارپاش و درست شدنش داشته باشه. حداقل یکی مثل من اگه یه حرفی می زنم هزینه اش رو هم دادم و تا آخرم پاش وایسادم و افتخار هم می کنم به خودم که مرد عمل هستم نه حرف. ولی خب وقتی 99.9999999999999999999999999999999999999999999999999999999999999999999 درصد مردم یه کشور قدر گاو و الاغ هم شعور و فهم نداشته باشن حتا یک میکرو ثانیه هم حاضر نیستم دیگه جونم رو به خاطر رهایی بخشی اونها از بند حماقت و چهارپا بودن به خطر بندازم.
اصلا به من چه؟ مردمی که فکر و ذکرشون فقط دنبال سیر کردن شکم و زیر شکمشون هستن و کوچکترین شرف و انسانیت و منطق و غیرتی تو وجودشون راه نداره یه ثانیه هم حاضر نیستم دیگه بینشون زندگی کنم. الانم که اینجام از سر زور و به خاطر شرایط هست و دارم کارامو انجام میدم که برم و مطمئنن تا وقتی وضعیت کشور و مردمش اینطوره هیچگاه دیگه بر نمی گردم.
وقتی ایران، ایران ایده آل و برای من جای زندگی میشه که به اطرافت نگاه کنی همه باشعور و انسان و فهیم و با فرهنگ باشن و سرشون به تنشون بیارزه. (درست مثل مردم دانمارک و نروژ و سوئیس و ...)
مردمی که روز و شب دنبال اون چیزی که گفتم باشن و اصلا براشون مهم نباشه که چی اطرافشون می گذره و شرایط کشور چطوریه و تو چه لجنزاری دارن زندگی می کنن و برای یارانه 12 دلار در ماه خودشون رو جر میدن و همه اش چشمشون دنبال برنج روغن کوپنی هست و مسافرت شمال و ... و جون همنوعان و هم وطن هاشون براشون پشیزی هم ارزش نداره، خودشون هم پشیزی ارزش ندارن و فقط مگه اینکه خاک خیرشون رو ببینه.
به هیچ عنوان حاضر نیستم بین اینطور افراد زندگی کنم و من مطمئنا ناجی و آگاهی بخش مردمی که تا خرخره تو لجن فرو رفتن و از شرایطی که دارن هم نهایت استفاده و خوشی رو می برن و میگن خیلی هم خوبه نیستم. نه من بلکه تمامی کسانی که روزی مثل من فکر می کردن که می تونن ناجی کشور و مردمشون باشن ولی وقتی دیدن نمیشه، ازشون قطع امید کردن و هیچ راهی به جز زدن و رفتن از اینجا نداشتن و رفتن و خودشون رو نجات دادن.
و صد البته این افرادی که اینطوری زدن و رفتن میلیاردها برابر شریف تر، وطن پرست تر و فهیم تر از اونایی هستن که حاضرن تو لجنزار زندگی کنن و آدمای بی تفاوت و بی شعوری باشن و براشون مهم نباشه که اطرافشون چی میگذره و جون و زندگی همنوع براشون ذره ای اهمیت نداره و فقط دنبال به قول معروف "خر و بار" خودشون هستن.
منم می زنم میرم و خودم رو نجات میدم، با خفت زندگی کردن در منطق و وجود من هیچ راهی نداره.

حرفت کاملاً درسته ولی این بیشتر شامل حال کسایی میشه که تو فاز نجات کشور و مردمش هستن و واقعاً امیدوارن!!! (جالبه بدونم فاز این افراد چیه؟ به چی امید دارن؟)
ولی کسایی مثه منو @Tidus از اینجا کلاً قطع امید کردن و فقط دنبال نجات خودشون هستن... :general612:

بسیار زیبا گفتی. توی جوابی که به @Tidus دادم تمام چیزایی که می خواستم در جواب پست شما بگم بود ولی بازم یه چیزایی رو اضافه می کنم:
متاسفانه بعضی دوستان فکر می کنند با نوشتن طومار و ذکر وقایع تاریخی و اینکه ساز بزنن که "نه من همینجا می مونم و کشورم رو درست می کنم" و "باید از خودمون شروع کنیم به اصلاح" و "پیشرفت و سرنوشت هرکس به دست خودشه" و ... دیگه خیلی علامه دهر و حلال تمام مشکلات هستن و با حمله به دیگرانی که کاملا از این کشور و احشامش قطع امید کردن و هی بهشون میگن که "تو اگه راست میگی خودتو درست کن" و "اگه مردی بمون و همینجا رو آباد کن" و ... ژست روشنفکری و وطن پرستی می گیرن و فکر هم می کنن که چه خبره.
آخه برای کی باید موند؟ موند که چی بشه؟ مگه اونایی که موندن و مبارزه کردن به کجا رسیدن؟ یا گوشه زندان هان یا اع.د.ا.م شدن یا در گوشه ای دق کردن مردن و یا اینکه وقتی دیدن مبارزاتشون اثر نداره و کشور تا خرخره غرق فساد و لجن هست و مردم کشور هم اساسا براشون مهم نیست که دور و برشون چی میگذره و فقط به فکر خر و بار و سیر کردن خودشونن، بعد از دادن کلی هزینه جانی، مالی، روحی و روانی فرار رو بر قرار ترجیح دادن و رفتن که لااقل جون خودشون رو نجات بدن. تو این کشور هرکس قصد داشته کشور و مردمش رو از نکبت و جهل نجات بده، یا سر از گوشه هلفتونی درآورده یا اینکه نذاشتن زندگی کنه و به زندگیش پایان دادن.
ما نه قراره عمر نوح بکنیم و نه قراره هزار بار زندگی کنیم که حالا 500 سال هم وایسیم ببینیم مردم کی می خوان آدم بشن و از این وضعیت نکبت دربیان و کشور کی می خواد درست بشه. (تازه اونم کشوری که با هزاران سال تاریخ پرگوهر امروزه نمی تونه جایگاهی بین کشورهای متمدن و درست حسابی دنیا داشته باشه و روز به روزم داره به قهقهرا میره تا به نابودی کامل برسه)
در پایان اینکه شما خوب راه و فکری در پیش گرفتید که فقط به دنبال نجات خودتون هستید و بسیار این جهت گیری و عقیده تون جای تحسین داره. منم فقط به دنبال نجات خودم هستم و سالی که داره میاد هم آخرین سالی هست که در ایران خواهم بود. تا الانش هم خیلی دیر شده و کلی عمر ازم هدر شده اینجا، ولی دیگه چاره ای نیست و الانم شرایط وادار به موندنم کرده. خیلی وقته که پروژه رفتن از اینجا و نجات زندگی خودم رو کلید زدم و یقین هم دارم که در راهی که توش قدم گذاشتم موفق خواهم بود.

 

[FBI_20]

به کوری چشم شاه زمستونم بهاره:general710:

 

[Others70]

اینا شعارامه :
* همیشه وقتی میخوام کار مهمی انجام بدم میگم : الهی به امید تو ( خدایا چنان کن سرانجام کار توخشنود باشی ما رستگار)
* هر کاری رو که میخوام انجام بدم به بهترین وجه پیادش میکنم .
* هدفی که داری رو تو اولویت اول قرار بده .
* زندگی با شرافت . بین مردم باشرافت زندگی کنم .

 

[khunires]

شعار؟
درد من تنهایی نیست ، بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت ، بی عرضگی را صبر، و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خداوند می نامند!

عمل؟
بیاید بگید به چی عمل میکنین؟

 

[t.sunami]

DAD is BACK