برگزیده های پرشین تولز

علل و ریشه های کمرویی و پررویی چیه؟خودتونو کمرو می دونید یا پررو؟

خودتونو کمرو می دونید یا پررو؟


  • Total voters
    143

ali-agha1368

Registered User
تاریخ عضویت
7 مارس 2007
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
5
من نیمرو هستم.
ولی همیشه دوس داشتم اُملت باشم:دی(بی مزه)
 

fglk1

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
1 آگوست 2009
نوشته‌ها
7
لایک‌ها
0
به یه دلیل میگم این حرفا دروغه.
خدا هیچ کس رو روی زمین نگه نمیداره مگر اینکه در اون فرد چیزی باشه.
پس خالی نبند.:D
نه والا چه دروغی دارم بگم؟البته به اون شدتی که شما فکر می کنی که من هیچی ندارم نیست ولی در کل این حرفایی که زدم حقیقته.
همچنین این جمله که خدا کسی رو روی زمین نگه نمیداره مگر اینکه چیزی توش باشه رو تاحالا نشنیده بودم شاید نظر شخصی شما باشه.

کم رویی واقعا بده، چون بیشتر از همه ضررش رو خود طرف میبینه.

به نظرم باید بیشتر توی جمع های مختلف باشید. توی جمع بودن رفتار جمعی رو به آدم یاد میده. مهم تر از همه چیز خودتون هستید. خیلی معذرت میخوام، ولی اینایی کهشما گفتید حکم مرگ رو داره ! یعنی یا خودتون رو اصلاح کنید یا اینکه با یه آدم مرده فرقی ندارید.

خودتون باشید. فکر میکنید چی تون کمتره از بقیه ؟! اصلا به این نتیجه رسیدید که وقتی الان از کم رو بودن و عدم داشتن اعتماد بنفستون ناراضی هستید دلیلش چی هست ؟ چی شد که به این فکر افتادید ؟

برید دقیقا همون کاری رو که میخواید انجام بدید، هیچ ترسی هم نداره ! برای بار اول شاید سخت باشه کمی بعدش عادت میکنید.

تو جمع دوستانتون هم حضور داشته باشید. اگه یه روز دوستتون زنگ زد گفت بیا بریم فلان جا نگید نه ! برید، توی جمع باشید، توی حرف باشید. اگه بحثی شد شرکت کنید. خودتون رو به نوعی نشون بدید.

در رابطه با ظاهر هم خب برسید به خودتون ! حتما نیاز نیست برد پیت باشید !! اینکه به سر و وضع خودتون برسید کافی هست ! صورتتون رو تند به تند اصلاح کنید، به موهاتون برسید، به سر و وضع تون برسید، بعدش وقتی خودتون رو اینجوری تو آیینه نگاه مکنید به صورت اتوماتیک به خودتون حال میکنید، در شرایطی که شما الان End ه افسرده میزنی !

راستش توی جمع خیلی سعی کردم باشم ولی چون حرف زدن بلد نیستم بدتر حضورم تو جمع باعث خنده دیگران شده و باعث شده خودم معذب باشم خیلی هم سعی می کنم وفق بدم خودمو با دیگران و جمع ولی نمیشه.
ظاهرم و لباس پوشیدنم نمیگم مثل کارتون خوابام ولی خودم راضی نیستم در ضمن خودمم پول ندارم که لباسی رو که دوست دارم بخرم و بپوشم تازه این به غیر این هست که خودم بلد نیستم برای خودم لباس بخرم و باید کسی مثلا مامانم بخره و خودم اصلا نمی دونم چه جور لباسی بخرم و عقلم نمیرسه چجور لباسی خوبه چجور بد.و می ترسم اگر خودم خرید کنم مخصوصا در زمینه پوشاک باعث تمسخر و خنده دیگران بشه و بگن این دیگه چیه خریدی و البته تجربه مسخره شدن در این زمینه رو هم کم ندارم.
در مورد ظاهرم هم البته زیاد خوش قیافه نیستم ولی اگرم بخوام مثلا مدل موهامو تغییر بدم جراتشو ندارم چون دیگران هم ایراد میگیرن هم مسخره می کنن.در ضمن سعی می کنم هیچ وقت خودمو تو اینه نگاه نکنم چون خودمو که می بینم ازرده خاطر میشم نه به خاطر چهرم به خاطر شخصیتم و هر موقع می خوام موهامو شانه کنم میرم جلو اینه ولی خودمو نگاه نمی کنم و شونه رو میکشم به سرم و فقط لحظه اخر یه نگاه کوچک به موهام میندازم ببینم صاف هست یا نه.
اینم که میگین اگه دوستاتون زنگ زدن برید فلان جا,من اصلا هیچ دوستی ندارم که بخواد بهم زنگ بزنه و بگه بیا بریم بیرون چون نمیتونم با کسی دوست بشم یعنی نه بلدم نه اعتماد به نفسشو دارم.
 

H-C

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 مارس 2008
نوشته‌ها
4,734
لایک‌ها
414
سن
33
محل سکونت
Tehran
خب من جدا یک پیشنهاد داریم براتون، اصلا هم شوخی نمیکنم و ناراحت هم نشید !

اگه واقعا شما این چیزی هستید که میگید این اسمش کم رویی نیست، این بیماری هست و شما بیمار هستید. پیشنهاد میکنم به دکتر مراجعه کنید.

و البته این حرف احمقانه که طرف میگه «مگه دیوونه ام که برم روانپزشک ؟!» رو هم فراموش کنید ! پزشک وظیفه اش درمان بیماری هست و شما هم بیمار هستید حالا از این مدل.

موفق باشید.
 

light moon

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 آپریل 2007
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
محل سکونت
WanteD!!
نه والا چه دروغی دارم بگم؟البته به اون شدتی که شما فکر می کنی که من هیچی ندارم نیست ولی در کل این حرفایی که زدم حقیقته.
همچنین این جمله که خدا کسی رو روی زمین نگه نمیداره مگر اینکه چیزی توش باشه رو تاحالا نشنیده بودم شاید نظر شخصی شما باشه.



راستش توی جمع خیلی سعی کردم باشم ولی چون حرف زدن بلد نیستم بدتر حضورم تو جمع باعث خنده دیگران شده و باعث شده خودم معذب باشم خیلی هم سعی می کنم وفق بدم خودمو با دیگران و جمع ولی نمیشه.
ظاهرم و لباس پوشیدنم نمیگم مثل کارتون خوابام ولی خودم راضی نیستم در ضمن خودمم پول ندارم که لباسی رو که دوست دارم بخرم و بپوشم تازه این به غیر این هست که خودم بلد نیستم برای خودم لباس بخرم و باید کسی مثلا مامانم بخره و خودم اصلا نمی دونم چه جور لباسی بخرم و عقلم نمیرسه چجور لباسی خوبه چجور بد.و می ترسم اگر خودم خرید کنم مخصوصا در زمینه پوشاک باعث تمسخر و خنده دیگران بشه و بگن این دیگه چیه خریدی و البته تجربه مسخره شدن در این زمینه رو هم کم ندارم.
در مورد ظاهرم هم البته زیاد خوش قیافه نیستم ولی اگرم بخوام مثلا مدل موهامو تغییر بدم جراتشو ندارم چون دیگران هم ایراد میگیرن هم مسخره می کنن.در ضمن سعی می کنم هیچ وقت خودمو تو اینه نگاه نکنم چون خودمو که می بینم ازرده خاطر میشم نه به خاطر چهرم به خاطر شخصیتم و هر موقع می خوام موهامو شانه کنم میرم جلو اینه ولی خودمو نگاه نمی کنم و شونه رو میکشم به سرم و فقط لحظه اخر یه نگاه کوچک به موهام میندازم ببینم صاف هست یا نه.
اینم که میگین اگه دوستاتون زنگ زدن برید فلان جا,من اصلا هیچ دوستی ندارم که بخواد بهم زنگ بزنه و بگه بیا بریم بیرون چون نمیتونم با کسی دوست بشم یعنی نه بلدم نه اعتماد به نفسشو دارم.


:blink::wacko::blink::wacko::blink::wacko:

با این اوصاف حتما حتما به یه روانپزشک مراجعه کن!!
فکر کنم یه مدت باید مهمون بیمارستان یا شایدم تیمارستان (بد برداشت نکنی) باشی :eek:
چون مشکلاتت یکی و دوتا نیست که!!!!
عدم توانایی در برقراری ارتباط .. افسردگی شدید .. کمبود اعتماد بنفس .. عدم توانایی صحبت در جمع و ...
البته فکر کنم مشکلات روحی و روانی معمولا از یه چیز منشا میگیره .. یعنی به اصطلاح خجالتی بودن میتونه عامل همه ایناست ..
خجالتی بودنم با حضور توی اجتماع و برقراری ارتباط با دیگران حل میشه .. که اینم خودش جزو مشکلاتته :wacko:

بابا یکی منو از برق بکشه تا براش نسخه ای چیزی هم تجویز نکردم :happy:

پ.ن : جدی جدی این مشکلاتو داری یا اس شدیم ؟؟:f34r:
 

Wiseman

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
29 ژوئن 2007
نوشته‌ها
3,676
لایک‌ها
138
سن
36
محل سکونت
Meet Me in St. Louis
راستش توی جمع خیلی سعی کردم باشم ولی چون حرف زدن بلد نیستم بدتر حضورم تو جمع باعث خنده دیگران شده و باعث شده خودم معذب باشم

7-8 سال پیش یه جورایی مشکل شما رو داشتم البته بیشتر در برخورد با جنس لطیف!!
یکی از دوستانم کتابی رو بهم معرفی کرد که یه جورایی نمیخوام بگم مسیر زندگیم رو عوض کرد؛ ولی انصافا روی من تاثیر گذاشت.
Let's Speak Fluent یا "چگونه زیبا سخن بگوییم" تالیف محمدرضا تقدمی. البته کتاب، چیزی فراتر از اسمش هست، در واقع به کنکاش/درمان خود کم بینی و مسائل مربوطه هم میپردازه.
کتابی که من دارم چاپ 1373 هست، به جورایی هم یادگاری هست در غیر این صورت حتما تقدیمتون میکردم، ولی در حال امیدوارم بتونید این کتاب رو پیدا کنید...
 

alibati

همکار بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 آپریل 2005
نوشته‌ها
5,726
لایک‌ها
1,343
محل سکونت
تهران
تاپیک رو دنبال میکردم وقتی دیدم دوستمون تو این وضعیت هستند واقعا ناراحت شدم!
خود من ذاتا ادم کمرویی هستم!یه سری شرایط محیطی هم باعث این موضوع شد
اما همیشه سعی کردم باهاش مبارزه کنم البته
با تجربه و تلاش سعی کردم محوش کنم!
یه کتاب هست به اسم روانشناسی اعتراض ترجمه مهدی قراچه داغی! توصیه میکنم بخون

یه مثال برات بزنم
وقتی شما می خوای بری تو استخر اگه وقتی توی اب دیدی اب سرده
زود بیای بیرون باعث میشه که دیگه توی استخر نری اما اگر تو اب بمونی به اب عادت میکنی
کمرویی هم دقیقا مشابه همین مثاله ! باید خودت رو بندازی وسط ماجرا!
 

fglk1

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
1 آگوست 2009
نوشته‌ها
7
لایک‌ها
0
خب من جدا یک پیشنهاد داریم براتون، اصلا هم شوخی نمیکنم و ناراحت هم نشید !

اگه واقعا شما این چیزی هستید که میگید این اسمش کم رویی نیست، این بیماری هست و شما بیمار هستید. پیشنهاد میکنم به دکتر مراجعه کنید.

و البته این حرف احمقانه که طرف میگه «مگه دیوونه ام که برم روانپزشک ؟!» رو هم فراموش کنید ! پزشک وظیفه اش درمان بیماری هست و شما هم بیمار هستید حالا از این مدل.

موفق باشید.
البته من از اونا نیستم که فکر می کنن فقط دیوونه ها میرن پیش روانپزشک.
منتها خانواده منو اصلا مریض نمیدونن و اینکه بگم مثلا مریضم یا می خوام برم پیش روانپزشک صددرصد با تعجب اونها مواجه میشه.اتفاقا خیلی هم منو سالم می دونن و میگن پسر خوب و ساکتیه کاش همه مثل تو بودن.و مشخصه که مشکل منو درک نمی کنن.
و منم همیشه از درون خودمو می خورم و همیشه مضطرب و نگرانم و ارامش ندارم هیچ وقت.البته اینو با جرات میگم که روانپزشک یا تیمارستان هم کاری از دستش برای من برنمیاد چون به نظرم این دیگه جزو طبیعته من شده و انگار همین جوری خلق شدم مثل حیوانات که حیون افریده میشن و روانپزشک یا دامپزشک نمیتونه ادمشون کنه!
و قطعا خانوادم هم در این زمینه کم مقصر نیستن.
من الان 4 ترمه میرم دانشگاه ولی هنوز هیچکس رو تو دانشگاه نمی شناسم و دو سال سرمو میندازم پایین میرم و میام.و با هیچکدوم از دانشجو ها نتونستم یه اشناییه کوچک هم پیدا کنم چه برسه به دوستی.
الانم تو این 4 ترم فقط 11 واحد پاس کردم و دو ترم هم مشروط شدم و چیزی که مشخصه نمی تونم درسمو تموم کنم و یا باید انصراف بدم یا اینکه مشروطی هام به جایی میرسه که خود دانشگاه اخراجم می کنه. تو دوران مدرسه همیشه سر کلاس ساکت بودم و هیچ وقت از معلم سوال نمی پرسیدم چون جراتشون داشتم و همین که می ترسیدم سوال بپرسم بقیه مسخرم کنن.و تو زنگ تفریح ها یا زنگ ورزش هم معمولا مینشستم سر کلاس یا تو حیاط یه گوشه می نشستم ولی با بچه ها بازی نمی کردم. تو دبیرستان درسم بد نبود نمی گم خوب ولی خیلی هم بد نبود.ولی تو دانشگاه اینه وضعیتم و من خودم از سخت بودن درس ها مهمتر همین عدم تواناییم در برقرار کردن ارتباط با دیگر دانشجوها یا اینکه نمی تونم سوالاتم رو از استاد یا دیگران بپرسم یا اگه یه روز غیبت کنم جزوه اون روز رو نمی تونم از کسی بگیرم و کلا عقب میفتم و این جور موارد می دونم.
تو این دو ترم واحد های عملی هم برنداشتم چون از محیط کارگاه و ازمایشگاه می ترسم چون معمولا کارهای گروهی انجام میدن.
ولی خونوادم فکر می کنن من درسم خوبه و دارم واحد هامو دونه دونه پاس می کنم .
و الان مشکلات درسی و دانشگاه هم به مشکلات قبلیم اضافه شده و با اخراج شدن یا انصراف از دانشگاه که تقریبا حتمیه ایندم به کل تباه میشه.چون بعدشم نمی تونم دوباره کنکور بدم و برم دانشگاه چون اولا خیلی اعصاب و حوصله و روحیه می خواد ثانیا باید برم سربازی و واسه من با این وضعیت محیط سربازی قابل تحمل نیست و حکم مرگ رو داره.
:blink::wacko::blink::wacko::blink::wacko:

با این اوصاف حتما حتما به یه روانپزشک مراجعه کن!!
فکر کنم یه مدت باید مهمون بیمارستان یا شایدم تیمارستان (بد برداشت نکنی) باشی :eek:
چون مشکلاتت یکی و دوتا نیست که!!!!
عدم توانایی در برقراری ارتباط .. افسردگی شدید .. کمبود اعتماد بنفس .. عدم توانایی صحبت در جمع و ...
البته فکر کنم مشکلات روحی و روانی معمولا از یه چیز منشا میگیره .. یعنی به اصطلاح خجالتی بودن میتونه عامل همه ایناست ..
خجالتی بودنم با حضور توی اجتماع و برقراری ارتباط با دیگران حل میشه .. که اینم خودش جزو مشکلاتته :wacko:

بابا یکی منو از برق بکشه تا براش نسخه ای چیزی هم تجویز نکردم :happy:

پ.ن : جدی جدی این مشکلاتو داری یا اس شدیم ؟؟:f34r:
البته من فکر نکنم صرفا از خجالتی بودن باشه.
یکی رفتار خانواده که وانمود می کنه و فکر می کنه من سالمم یکی هم القائات افرادی که گاهی لاهاشون صحبت کردم و مثلا بهشون گفتم من کمرو هستم و اونا هم گفتم چیزی نیست ما هم کمروییم , اینا باعث شده به خودم هم القا بشه که چیزیم نیست.ولی در اصل اینطور نیست چون زندگیم کاملا مختل هست.
من الان با 21 سال سن همچین وضعیتی دارم و اونایی هم که می بینم خودشونو کمرو می دونن اصلا مثل من نیستن, یعنی مشکل من کمرویی نیست یا حداقل کمرویی هم یه بخشیشه نه همش.
و البته ادمایی که مثل من باشن کم نیستن حالا با درجات متفاوت ولی کسی بهشون رسیدگی نمی کنه.

7-8 سال پیش یه جورایی مشکل شما رو داشتم البته بیشتر در برخورد با جنس لطیف!!
یکی از دوستانم کتابی رو بهم معرفی کرد که یه جورایی نمیخوام بگم مسیر زندگیم رو عوض کرد؛ ولی انصافا روی من تاثیر گذاشت.
Let's Speak Fluent یا "چگونه زیبا سخن بگوییم" تالیف محمدرضا تقدمی. البته کتاب، چیزی فراتر از اسمش هست، در واقع به کنکاش/درمان خود کم بینی و مسائل مربوطه هم میپردازه.
کتابی که من دارم چاپ 1373 هست، به جورایی هم یادگاری هست در غیر این صورت حتما تقدیمتون میکردم، ولی در حال امیدوارم بتونید این کتاب رو پیدا کنید...

من مشکلم ربطی به زن و مرد نداره و در مورد همه صادقه.
و البته مشکلم فقط حرف زدن نیست مشکلات دیگه هم هست اینطور نیست که حرف زدنم درست بشه بقیه هم درست بشه.
من یکی دیگه از مشکلاتم اینه که همیشه عذاب وجدان دارم و احساس گناه می کنم و هر بلایی که سرم میاد یا اتفاقی میفته مقصرش رو خودم می دونم و میگم حتما اشتباه از من بوده.و هر وقت با کسی حرف می زنم همش مواظبم مبادا حرفی بزنم که بهش بربخوره یا ناراحت بشه.
 
Last edited:

H-C

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
12 مارس 2008
نوشته‌ها
4,734
لایک‌ها
414
سن
33
محل سکونت
Tehran
خب من باز هم میگم به پزشک مراجعه کنید. شما 21 سال دارید، قانونا از 3 سال پیش اختیارتون دست خودتون هست. خانوادتون هم اگه تعجب کنن مهم نیست.

همین این که یک کاری بکنین که صرفا خودتون خواستید و انجام دادیم یک گام رو به جلو هست. شما که میگید خودتون نمیتونید برای خودتون لباس بخرید، به نظرم همین که مستقل تصمیم بگیرید خودش حرکت مثبتی هست.

شما بهرحال باید از یه جایی شروع کنید.

به خودتون بگید که میتونید و انجام بدید. توی دانشگاه به همکلاسی هاتون اول سلام کنید. سوالتون رو از استاد بپرسید. آخه واقعا چرا نمیتونید یک سوال بپرسید ؟!

برید پزشک. شما همین که میخواید درمان بشید خودش یک نور در دوردست هست ! همین که اومدید اینجا پست زدید و اعلام نارضایتی میکنید از شرایط خودتون خودش گام رو به جلویی هست.

برید پیش پزشک ! شک نکنید در این زمینه .
 

sina86

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2008
نوشته‌ها
3,309
لایک‌ها
35
من ‌خجالت ‌مي‌كشم...​

مي‌توان گفت پديده كمرويي فوق‌العاده فراگير است و به دلايل مختلف درصد قابل توجهي از كودكان، نوجوانان و بزرگسالان هر جامعه دچار كمرويي و چنين ناتواني‌ها و معلوليت‌هاي اجتماعي هستند. كمرويي نزد كودكان به مراتب بيشتر از بزرگسالان است.

مي‌توان گفت پديده كمرويي فوق‌العاده فراگير است و به دلايل مختلف درصد قابل توجهي از كودكان، نوجوانان و بزرگسالان هر جامعه دچار كمرويي و چنين ناتواني‌ها و معلوليت‌هاي اجتماعي هستند. كمرويي نزد كودكان و نوجوانان به مراتب بيشتر از بزرگسالان است.
رفتار گوشهگيري يا انزواطلبي به عنوان يكي از مشكلات عمده در كودكان و نوجوانان محسوب مي‌شود و متاسفانه به علت آن كه براي مدرسه يا اطرافيان ايجاد دردسر و مشكل نميكند، دير شناخته و گاه كودك كمرو به عنوان فردي مودب و بي‌دردسر از طرف نزديكان معرفي مي‌شود و هنگامي كه با معلمان يا خانواده در خصوص مشكلات رفتاري پرسيده مي‌شود، كمتر اين كودكان را معرفي مي‌كنند و در نتيجه شناخت و درمان آنها به تاخير مي‌افتد و زماني متوجه مشكل مي‌شوند كه كار درمان سخت‌تر و وضعيت كودكان حادتر شده است.
از نظر روان‌شناسان و متخصصان بهداشت رواني، كمرويي و انزواطلبي از مشكلات جدي كودكان است. كمرويي شديد ويژگي شخصيتي پردردسري است.

نشانه‌هاي كمرويي در كودكان
در كمرويي شديد كودك از تماس با افراد و شركت در گفتارهاي اجتماعي پرهيز مي‌كند. علايق ذهني و عاطفي كودك نسبت به محيط خارج كم مي‌شود. اين دسته از كودكان يا نوجوانان معمولا از داشتن دوست محروم هستند، يا تك‌دوست و بسيار به او وابسته‌اند و به طور كلي از بودن در كنار هم سن‌هاي خود لذت نمي‌برند و به فعاليت‌هايي كه بچه‌هاي ديگر در آن شركت داشته باشند، علاقه‌اي نشان نمي‌دهند و بازي در تنهايي را به جمع ترجيح مي‌دهند.
اين كودكان و نوجوانان احساس بي‌كفايتي مي‌كنند و به دنياي درون خود پناه مي‌برند و بيش از حد متواضع هستند و حتي اگر با مساله‌اي مخالف باشند، جرات بيان مخالفت با نظرات خود را ندارند. اين افراد نسبت به مسائل اطراف خود حساسيت بيش از حدي دارند و اگر مساله‌اي مخالف‌ نظر آنها باشد يا مجبور به شركت در كار جمعي باشند، در گوشه‌اي كز مي‌كنند و با كسي حرف نمي‌زنند و گاه هنگام شدت ناراحتي، ناخن‌هاي خود را مي‌جوند.

اثرات كمرويي بر كودكان
كمرويي شديد، قدرت مبارزه براي گرفتن حق را از انسان مي‌گيرد و آدم كمرو اجازه مي‌دهد هر كس صدايش بلندتر و انصافش كمتر است، حق او را ضايع كند. چنين شخصي چون معمولا قادر نيست عقايد خود را بدرستي بيان كند، بي‌عرضه و احمق به نظر مي‌رسد.
انسان‌هاي كمرو با آن كه نياز عاطفي شديد دارند، در تمام مدت عمر بي‌يار و ياور مي‌مانند. اگر كمرويي ادامه يابد و عواملي نيز آن را تشديد كنند، طفل دچار عقده خودكم‌بيني مي‌شود و در طول زندگي ناموفق خواهد بود. كودكاني كه كمرو بار مي‌آيند، بتدريج احساس خود ارزشمندي‌شان به حداقل مي‌رسد و عزت نفس آنها از بين مي‌رود. در نتيجه اين امور انگيزه ايشان براي انجام كارها به حداقل كاهش مي‌يابد و لذا دچار شكست‌هاي پياپي مي‌شوند و مواجه شدن با تجارب تلخ و ناموفق سبب استمرار حالت كمرويي در اين گونه كودكان مي‌شود.

علل كمرويي در كودكان
معمولا كودكان شديدا كمرو داراي پدر و مادر كمرو و خجالتي هستند. به همين دليل فرصت‌ها و روابط كمتري براي ملاقات و معاشرت با ديگران داشته‌اند.
بخشي از اين ويژگي ارثي و بخش عمده آن محيطي است. كمرويي براي كودك 12 ماهه‌اي كه خود را پشت چادر مادرش مخفي مي‌كند يا پسربچه 3 ساله‌اي كه از بودن با كودكان ديگر خجالت مي‌كشد، بسيار طبيعي است. اعتماد نداشتن به خود و احساس حقارت نيز يكي از مهم‌ترين عوامل كمرويي است.
كمرويي پديده‌اي ارثي نيست كه از پدر و مادر به كودك منتقل شود، بلكه والدين كمرويي را در خانواده به كودك مي‌آموزند. آموزش كمرويي از طريق اضطراب و كمرويي پدر و مادر يا تنبيه و تهديد كردن كودكان انجام مي‌گيرد.
از سوي ديگر، كمال‌جويي پدر و مادر نيز كودك را به طرف كمرويي سوق مي‌دهد. يعني برخي پدران و مادران به دليل كمال‌جويي خود نمي‌گذارند كودكانشان مهارت‌هاي لازم را كسب كنند.
محروميت از محبت، نقص عضو يا بيماري‌هاي ديگر جسماني، شكست‌هاي متعدد در زندگي، تحقير كودك جلوي جمع و نداشتن معيارهاي خاص را نيز مي‌توان به عنوان علل اين مشكل به شمار آورد كه در صورت استمرار آن كودك دچار افسردگي يا اسكيزوفرني مي‌شود.
از علل ديگر كمرويي كودكان مي‌توان به غلبه و سلطه غم و اندوه بر آنان به علت فقدان غريزي از دست رفته، تنگدستي و فقر خانواده مخصوصا براي كودكان تيزهوش، احساس گناه غيرقابل جبران يا فوقالعاده شرم‌آور براي برخي از آنان، ضعف جسمي و مخصوصا نقص و نارسايي عضوي كه موجب شرمساري گردد، خودپرستي، خودخواهي و كبر، به گونه‌اي كه ديگران او را داخل آدم به حساب نياورند، ضعف تحصيلي و عدم پذيرش در خانه، مدرسه يا در ميان جمع وجود حسادت يا كينه‌اي ريشه‌دار در كودك، وجود ترس و احساس ناامني بسيار از جهات مختلف، وجود پاره‌اي از بيماري ناشي از تعادل نداشتن ترشح برخي غده‌هاي درون‌ريز چون غده تيروئيد، ناراحتي از زندگي و از جريان‌هاي خانواده و بخصوص درگيري والدين و وضع نابسامان آنها در برخوردها و دعواها.

چگونه مي‌توان از كمرويي كودكان پيشگيري كرد؟
- به طور كلي، هنگامي كه با فرزندتان صحبت مي‌كنيد، به چشمانش نگاه كنيد تا او نيز جرات نگاه كردن پيدا و اعتماد به نفس كسب كند.
- كودك هنگامي مي‌تواند بخوبي سخنش را بگويد كه مادر گوش‌هايش را در اختيار او قرار دهد و با دقت به تمام حرف‌هايش گوش كند؛ زيرا اين امر نيز در جلوگيري از كمرويي بسيار موثر است.
انسان‌هاي كمرو با آن كه نياز عاطفي شديد دارند، در تمام مدت عمر بي‌يار و ياور مي‌مانند. اگر كمرويي ادامه يابد طفل دچار عقده خودكم‌بيني مي‌شود و در طول زندگي ناموفق‌خواهد بود.
- مهارت‌هاي اجتماعي مثل: ورزش، نقاشي، طراحي، قصه‌گويي و لطيفه‌گويي نيز در تقويت روحيه كودك و پيشگري از كمرويي اثرات فراوان دارد.
- اگر پدر و مادري مي‌بينند كه كودكشان خجالت ميكشد، لازم نيست او را وادار كنند كه در ميان مهمانان صحبت كنند و يا به زور براي خاله جان شعر بخوانند! اين عمل سبب ميشود كودك در اتاقش مخفي شود، گريه كند و كلا از جمع گريزان باشد و در مهماني‌هاي آينده در جمع شركت نكند.
- هنگامي كه مهماني به خانه شما مي‌آيد، مانع ديدار فرزندتان با آنها نشويد و اجازه بدهيد با آنها معاشرت كند.
- هرجا مناسب است، فرزندتان را همراه خود ببريد تا احساس كند او را به حساب مي‌آوريد.
- او را تشويق كنيد تا حرف‌هايش را با صداي بلند بزند و هنگامي كه مي‌خواهد كاري انجام بدهد، بدون آن كه چندان دخالتي در كار او بكنيد، كمكش كنيد.
- انجام بعضي كارها را بايد به او محول كنيد.
- كودك و نوجوانان را بايد تشويق به صحبت كردن كرد. مثلا حرف زدن با عروسك، خواندن انشاء، بازگويي خاطره‌هاي سفر، شرح يك بازي و آنچه در مهماني گذشت.
- نقاط مثبت او را مورد تشويق قرار دهيد.
- هرگز نبايد كودك را به دليل كمرويي تمسخر يا تنبيه كرد.
- تجربه موفقيت‌آميز در يك فعاليت گروهي براي اين گونه كودكان مي‌تواند آغاز بسيار خوبي باشد.
- معلمان عزيز با درگير كردن اين كودكان در فعاليت‌هاي اجتماعي هر چه بيشتر در مدرسه و اجتماعي كردن اين كودكان كوشش كنند.
- زمينه‌سازي براي گردش و تفريح و پيك‌نيك با افرادي كه به او خيلي نزديكند، مخصوصا از خويشاوندان.
- ايجاد فضايي با محبت و انس و تفاهم و شور و شوق در محيط خانواده.
- از ميان بردن عواملي كه زمينه‌ساز كمرويي شده است. مثل تحقير، شرمسار كردن و احساس گناه كردن.
در كل توصيه مي‌شود اگر كودك سر از انزوا درآورده و در گوشه‌اي كز كرده است، والدين بايد با او بجوشند و با ايجاد شور و شوق و نشاط در زندگي او را به ميان خود بكشند و با او گرم بگيرند.
پديده كمرويي به عنوان يك معلوليت اجتماعي، چنانچه بموقع تشخيص داده و درمان نشود، ممكن است آثار نامطلوبي داشته باشد و رشد شناختي، عاطفي و رواني و اجتماعي كودك را به طور جدي تحت تاثير قرار خواهد داد.
forum.niksalehi.com
 

Tooraj2008

Registered User
تاریخ عضویت
19 فوریه 2008
نوشته‌ها
269
لایک‌ها
6
محل سکونت
تهرون
یکی از دلایل کمرویی اینه که آدم از عکس العملهای دیگران نسبت به خودش نگرانه!!!!
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,537
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
دیدم تازگی ها تعداد افرادی که کمرو هستن یا تنهان یا نمی تونن حرفشونو بزنن زیاد شده
واسه همین این تاپیکو آوردم بالا تا در موردش بحث بشه
ضمنا مطالب خوبی هم تو این تاپیک هست
یه دو سه تا تاپیک هم در مورد کمرویی قبلا زده بودن که مرج شده بود با اینجا
 

آرمین

Registered User
تاریخ عضویت
23 ژوئن 2010
نوشته‌ها
263
لایک‌ها
3
محل سکونت
خیابون
من خودم پر رو ام
امااااااا
میدونم که همه اینا ریشه در رفتار پدر و مادر با بچه ها داره
اگه دقت کنید میبینید که بچه های نسل جدید چقد پر رو تر از بچه های نسل ما بودن
@ من بچه بودم خیلی خجالتی و کرو بودم

به نظرم خجالتی بودن در سنین بچگی به وابستگی به مادر ربط داره و بچه هایی که به مادرشون وابسطه ان معمولا خجالتی ان
اما با بزرگ شدن بچه ها و قرار گرفتنشون تو جامعه شرایط عوض میشه
معمولا اونایی کمرو و خجالتی هستن که چندین بار تو جمع ضایع شدن یا ضایعشون کردن که اینم خیلی خیلی به خانواده ربط داره
 

پدر پسر شجاع

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 جولای 2010
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
یه پروی مودب داریم که می گن چه بچه سر و زبون داری, خدا حفظش کنه براتون

یه پروی بی ادب داریم که می گن چه بچه گهی هست خدا به پدر و مادرش صبر بده
 

stifler

Registered User
تاریخ عضویت
16 جولای 2007
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
1,410
سن
33
محل سکونت
Karaj
من قبلا خيلي بي نهايت:دي كمرو بودم ولي الان متعادل شدم
پر رو بودن رو هم دوست دارم:دي
 
Last edited:

Old_Chater

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 مارس 2010
نوشته‌ها
13
لایک‌ها
0
من خيلي خجالتي و كم رو بودم اما از وقتي ضد افسردگي مصرف ميكنم خلي پررو شدم
 

jujushow

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2007
نوشته‌ها
2,466
لایک‌ها
1,107
منم متاسفانه چون با جنس مخالف نپریدیم کلا در مقابل دختر خیلی خیلی خجالتی ام .... اما با دوستان و حتی ادمای غریبه خیلی خیلی زود صمیمی میشم و هیچ احساس خجالت و کمرویی ندارم .
ادب رو حفظ میکنم اما احساس کمرویی و خجالت ندارم ، حالا طرفم هر سمتی داشته باشه خیلی ریلکس هستم باهاش .... فقط توی همون یه مورد نقطه ضعف دارم . حتما هم نیاز نیست دختر غریبه باشه ... این احساس خجالت حتی واسه قوم و خویش و اشنا هم صدق میکنه !
 
Last edited:

actros

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
29 اکتبر 2006
نوشته‌ها
3,662
لایک‌ها
3,474
محل سکونت
Tehran
من تو اینترنت زبونم یکم درازه. بیرون نت همش سرم لا خشتکمه :(

هاجی ما آخر خطیم واسه ما فیلم نیا:lol:


يه كمكي بكن مازيار جان ما هم پررو شيم!
جدا مكن از كم رويي به شدت رنج ميبرم!

شما با کم روئی تمام از نام کاربری من تو اوتارتون استفاده کردین.تو ایران کپی رایتشون مال منه.(یه شب گوتلیپ و ویلهلم به اتفاق کارل اومدن به خوابم امتیازشونو تقدیم کردن :lol:)


یکی از دلایل کمرویی اینه که آدم از عکس العملهای دیگران نسبت به خودش نگرانه!!!!

همینه;)

من ادم کم روئی هستم تو جمع خیلی حرف نمیزنم.(ولی اگه ببینم کسی داره حرف مفت میزنه بد جور میزنم تو پرش:lol:)
تو جواب دادن بشری تو دنیا به پام نمیرسه.:cool: (یه نگاهی به تاپیک تیکه های ملس بندازین 80% مال منه.یه چند تا دیگه به ذهنم رسیده باید آپدیتش کنم)
گاهی اوقات خودمم از این حاضر جوابیم بدم میاد.ولی کاریش نمیشه کرد من دنیا رو یه جور دیگه میبینم و از این نما جوابا همینطوری به ذهنم سرازیر میشه و دست خودم نیست.
اصلا وقتی چند نفر دارن با هم صحبت میکنن جوابا و تیکه ها بدون این که بهشون فکر کنم از ذهنم میگذرن و خودم خندم میگیره که عجب موجودی هستم.:lol:
 

E=MC²

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 دسامبر 2010
نوشته‌ها
124
لایک‌ها
2
محل سکونت
تهران
بالا