علی کریــــــــــمی

[black_fire667]

علی جون به قول دار......
تو سالار تموم عاشقایی

 

[jerii]

تو سالار تموم عاشقایی

عزای عشق
غصه ش جنس کوهه
دل ویرون من
از جنس شیشه

 

[majid1366]

در روزهایی که هیچ کسو نداریم

چقدر خوبه که تو رو داریم
شدی همه کَس ما:heart:
مشاهده پیوست 130586

این داش علی کریمی سالار واقعا مارک پوش خفنی هم هست
تو این چند مدت شلوار جین دیزل ایتالیا حالا هم برای اولین بار دیدم یکی تو ایران از کاری این برند که
true religion
جین آمریکایی پوشیده

 

[jerii]

دو پادشاه در یک اقلیم می گنجند
گواه میده این عکس

 

[jerii]

:heart:

 

[jerii]

همیشه در حال دریبل زدن و پشت سر گذاشتن

 

[jerii]

ای دون

ترسیدم خو:دی




به جون خودم،بارها خواستم این عکسو بزارم ترسیدم برداشت "کل کل"ی بشه ازش اما باور کنید من نه حوصله کل کل رو دارم نه خوشم میاد!

داش علی و صحنه ای خاطر انگیز

 

[Mohsen_14]

امضاے داشــ علیــــ ...


این امضا حدود ساعت 11 صبح پنج شنبه جلوی هتل عباسی اصفهان گرفته شده .(هتلی که تیم پرسپولیس برای بازی با سپاهان توش اقامت داشته)
بر طبق روایت راوی داش علی رو صدا میکنن اونم میاد و این امضا رو میده ...

​

.

 

[ARMF]

​

 

[lilyrose]

یه جا نوشته بود : پای راست جادوگر چند تا لایک داره ؟!

​

 

[ARMF]

عاااااااااااااااااااشقتمممممممممممممممممممم... :lol:

 

[sadeghbb]

دمت گرم داش علی...
اگر نداشتیمت...

زنده باد جادوگر...

 

[mohebali]

 

[sJaguar]

شیر سلطان علی کریمی


We Love You AK8​

 

[jerii]

تو هستی
در روزهای بی فروغ این دنیا
:wub:

 

[Yousef]

خدا رو شکر که علی رو داریم

 

[Mehrdad-58]

داش علی ... یه موی گندیدت .........

 

[jerii]

تو هستی و پس از تو عاشقی میمیرد

 

[Mohsen_14]

خاطره ی به یاد موندنی از این عکس دارم ؛ زمان سربازی
اوج بدبیاریهای پرسپولیس بود و تو پادگان، ما پرسپولیسی ها رو مظلوم گیر کشیده بودن ، البته ما که کم نمیاوردیم ...
ولی یه استواری داشتیم همسن خودم بود ، این بابا + یکی از رفیقای خودم بد جور رفته بودن رو مخ ما ...

بعد از یه نتیجه ی بد که استقلال گرفت دیگه ما معطلش نکردیم ، همون شب رفتیم یه جعبه گز گرفتیم روش هم عکس داش علی رو چسبوندیم فردا بردیم پادگان .(میشد منتظر موند که پرسپولیس یه نتیجه خوب گیره بعد این کار رو انجام بدیم اما آدم عاقل نقد رو به نسیه نمیفروشه ) تا گز رو میخوردن تازه بهشون میگفتم که شیرینی باخت تیمتون رو خوردید و عکس روی جعبه رو نشونشون میدادم . ماجراهایی سر این قضیه داشتیم که نگو ... کلا حرکت موندگاری شد و تا مدتها پایه ی خنده ... تو کل پادگان مثل توپ صدا کرد

خلاصه داش علی با عکسش یه جورایی نجاتمون داد ...

​

.

 

[ARMF]

​