• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

مارسل پروست_ در جست و جوی زمان از دست رفته

Akhoond

Registered User
تاریخ عضویت
18 می 2007
نوشته‌ها
307
لایک‌ها
1
سن
37
محل سکونت
تهران
سلام خدمت همه برو بچز .:blush:
راستش نمی دونم چجوری شروع کنم . . . :hmm:
من رمان خون حرفه ای نیستم ، اما بدم نمیاد شروع کنم ، تنها رمانی هم که خوندم ، "من او " بود ، اون هم به خاطر اینکه مشاورم ، اون موقع ها که عاشق شده بود ( سه چهار سال پیش بود ، پشت کنکور بودیم ) برامون به زور می خوند :D
از این من او که خیلی لذت بردم ، حالا نمی دونم این خاصیت من او بود ، یا خود من .
بیشتر ، از متنی لذت می برم که به صورت ادبی باشه ، و نه یه متن که فقط و فقط راوی داستان باشه . . .
تعریف " در جستجوی . . . " رو توی همشهری جوان خوندم ، دلم می خواست که بخونمش ، اما نمی دونم که چجوریاس ! تازه 59 تومان هم پولشه ، که تقریبا خیلی زیاده . . .
می خواستم با این شرایطی که گفتم ، اونهایی که دستی بر آتش دارند ، چی بهم پیشنهاد می کنند ؟
همین در جست و جو خوبه ؟ 59 تومان می ارزه ؟ یا نه ؟ اگه متنی هم ازش برام بذارید تا حال و هواش دستم بیاد بد نیست . . .
اگه در جست و جو نه ، چه کتابی رو پیشنهاد می کنید ؟
راستی ، هر چی بیشتر بلند باشه ، بیشتر خوشم میاد ، دلم می خواد یه رمان 10000 صفحه ای بخونم ، تا این که 20 تا 500 صفحه ای ، این هم یه مزیت در جست و جو . . .
منتظر نظرات و پیشنهادات خوب شما هستم .
یا حق :cool:
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
به نظرم ریسکش بالاس ، آخوند جان ... حداقل یه جلدش رو بگیر تا اگه خوشت نیومد ضرر نکرده باشی (باید کل دوره رو بگیری که یا تک فروشی هم داره؟) ... بهرحال سبک مدرنی داره این کار ، میره سمت جریان سیال ذهن ... کارای جویس یا سلینجر رو خوندی یا خوشت میاد؟ ...
 

Akhoond

Registered User
تاریخ عضویت
18 می 2007
نوشته‌ها
307
لایک‌ها
1
سن
37
محل سکونت
تهران
سلام سیمور جان ، خیلی مخلصیم . چطوری ؟ خوبی ؟
آقا ما هنوز هم بابت خرید این زنا دعات می کنیم .( بچه ها بهش می گن زنا ، تقصیر من نیست )
آقا اول بگو ببینم چرا این پی تی بیچاره ف ی ل ت ر شده ؟ آلان چند روزی می شه که با phproxy هم نیماد ، الان هم شانسی اومد ؟ چرا این جوری شده ؟
الان هم دارم از توی phproxy پست می زنم ، هیچی فعال نیست ، اسماعیل هم ندارم که خوشحالیم رو نشونت بدم . . .
آقا چی می گی ؟ " کارای جویس یا سلینجر " ؟
من می گم فقط من او رو خوندم ، اون وقت تو می گی چی !
البته بحث مالی اش رو بی خیال شدم ، چون یه چاپ قدیم هم داره که احتمالا می تونم اون رو از کتابخونه بگیرم ، اما تنها چیز ی که می مونه این که این کتاب اون چیزی هست که من می خوام یا نه ؟
من عین مریضی می مونم که اومدم پیش دکتر ، اما کامل detaile ندارم از مریضیم ، این هنر دکتره که بگه دردم چیه !
راستی ، با هم می فروشنش ، کامل ، 7 جلد با هم .
یا حق
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
ممنون رفیق جان ... ایشالا بزودی اون مشکل حل میشه ؛ یعنی مثلا مال من حل شده و به تدریج بقیه سریس دهنده ها هم رفع توقیف (!) می کنن ایشالا ...


من واقعا فکر نمی کردم اون جمله واقعیت داشته باشه !!
biking.gif



با اون حساب ، من توصیه نمی کنم که سمتش بری ... باید مثل دکترها عمل کنی ، یعنی با یه داروی سبک شروع کنی و عکس العمل بدن رو نسبت بهش بسنجی ... نه اینکه یه دفعه 59 تومن بدی و بعد معلوم بشه که نه ، از این خوشت نمیومده ! ...
3198.gif
 

dedboy

Registered User
تاریخ عضویت
7 جولای 2007
نوشته‌ها
654
لایک‌ها
102
محل سکونت
TEHROON !
رمان بلند اگر میخوای کتابهای دولت آبادی هست . داستان نویس برجسته ایه.
جای خالی سلوچ و کلیدر از بهتررین و معروف ترین آثارش هستند .

برای آشنایی با دولت آبادی :

http://fa.wikipedia.org/wiki/محمود_دولت‌آبادی
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
سلام!

مارسل پروست نویسنده ی نامبر وان منه! هر کدوم از ماها تجربه خوندن کتاب ویا کتاب هایی رو داریم که خوندن این کتاب ها یکی از بزرگترین لذات زندگیمون بوده. جستجوی پروست برای من این طور بوده!

من توی یک فروم دیگه چندین پست در مورد پروست زدم و همشونو هم خودم تایپ کردم! الان هم چون احساس میکنم که توی پی تی این پست ها میتونن خواننده ی بیشتری داشته باشن تمام اون پستها رو منتقل میکنم اینجا و سعی هم میکنم که به مرور مطالب بیشتری رو در این رابطه تهیه کنم.

*****************************************

والنتین لویی ژرژ اوژن مارسل پروست(Marcel Proust)

تولد:10 جولای 1871

وفات:18 نوامبر 1922

وی در خانواده ای مرفه به دنیا امد . پدرش پزشکی سرشناس و مادرش فرزند یک دلال ثروتمند بورس بود.وی یک

برادر به نام روبر داشت که حرفه ی پدرش را دنبال کرد و پس از مرگ مارسل مسوولیت چاپ اثار منتشر نشده ی

برادرش را به عهده گرفت.

در سال 1880 دچار اولین حمله ی بیماری آسم شد. بیماری که تا پایان عمر با پروست ماند و باعث شد که مادر و پدر

سخت گیرش به رفتارهای ظاهرا سهل انگارانه( روی اوردن به ادبیات و حضور در محافل اشرافی )مارسل به دیده ی

اغماض بنگرند.وی از سال 1892 بطور جدی فعالیت های ادبی خود را اغاز کرد. در سال 1893 لیسانس حقوق و در

سال 1895 لیسانس ادبیات گرفت.

وی از سال 1908 نگارش اثر سترگ خود "در جستجوی زمان از دست رفته" را اغاز کرد.

او در سال 1918 جایزه ادبی گنکور را به خاطر انتشار "در سایه ی دوشیزگان شکوفا " دریافت کرد.

در سال 1922 به خاطر ابتلا به برونشیت دیده از جهان فروبست.

اثار:
روزها و خوشی ها

ژان سنتوی(نیمه تمام)*

ترجمه کنجد و سوسن ها اثر راسکین

علیه سنت بوو*

-درجستجوی زمان از دست رفته که شامل این بخش هاست

1-طرف سوان
2-در سایه دوشیزگان شکوفا
3- طرف گرمانت
4-سدوم و عموره
5-اسیر*
6-گریخته*
7-زمان بازیافته*

* شامل اثاری است که پس از مرگ پروست انتشار یافته است.

برخی پروست را جز 10 نویسنده ی برتری میدانند که جایزه ی نوبل به انها تعلق نگرفته است و علتش را چاپ یکسری از اثار وی ,پس از مرگش میدانند.
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
من خیلی تلاش کردم که خودم یه مطلب در مورد جستجو بنویسم. ولی واقعا از پسش برنیومدم. توخونه کتابی هست به نام "گزیده هایی از در جستجوی زمان از دست رفته" که مهدی سحابی اون رو از قسمتهای ناب "جستجو" تهیه کرده.این کتاب مقدمه ای داره از خود جناب سحابی که به نظر من بهترین معرفی از جستجوست. من هم از همین متن استفاده میکنم:

انگیزه ی تدوین این کتاب [گزیده هایی از ...]اول ها یک فکر ساده ی دوستانه بود که بعد نگرانی شد و رفته رفته به شکل ترس درامد, ترسی جدی.دوستانه در حق کسانی که هنوز کتاب "در جستجوی زمان از دست رفته " را نخوانده باشند و ترس این که باز هم نخوانند.

"جستجو" یکی از مهمترین کتابهای دوران معاصر , یکی از پایه های اصلی ادبیات امروز غرب و جهان است. کتابی دوران ساز و مبدا تاریخ بسیاری نواوری ها وتحول های فکری و هنری است. مارسل پروست در این کتاب در پژوهش و کشف برخی حقایق درون بشر در شناخت و بیان و تحلیل برخی از ظریف ترین و دور دوست ترین محرک ها و کارکردهای ذهن و روان انسان درهایی را باز میکند که پیش از او بسته بود به زوایا و دهلیزهایی از جان انسان سر میکشد که تا پیش از او هیچ اندیشمند کنجکاو و ذره شکافی تا انجاها نرفته بود.

از طرف دیگر جستجو کتاب عظیمی است. ترجمه ی فارسی ان بیش از چهار هزار صفحه است . کتاب پیچیده ای هم هست. در عین روشنی و زلالی "سنگین " است .بدون ان که کتاب خاص "نخبگان" باشد "همه خوان " هم نیست. از همه گذشته کمی از ان حالت فخیمی بازدارندگی را هم دارد که خاص اثاری است که اسطوره میشوند و شهرت و عظمت شان انها را دور از دسترس جلوه میدهد.

من[مهدی سحابی]به عنوان مترجم جستجو بیشتر از 11 سالی را هر روز غرق این کتاب بودم در هفت هشت سالی هم که از پایان ترجمه ی ان گذشته, باز به طور دائم با ان سر و کار داشته ام. اگر نه مثل همسر و فرزندانی که هر روز با ایشان زندگی میکنی, دستکم مثل دوست عزیزی که هر چه بیشتر به دیدنش بروی, باز بیشتر مشتاق دیدارش باشی بدون این که حرف عادت در میان باشد.

چیزی که عجیب است این که در همه ی نزدیک به این بیست سال همیشه از خواندن برخی صفحات جستجو حیرت کرده ام .اولین واکنشم گذشته از خود لذت خواندن و درک مفهوم انچه در این صفحه ها امده این بوده که مگر میشود آدمی این قدر عمیق در عمق مضمونی فرو برود, با این ظرافت به این یا ان مساله انسانی بپردازد و همچو گوشه های دور از دسترسی را در آن کشف کند که تا به حال به فکر هیچکس نرسیده بوده و از همه اینها بالاتر ,انچه را که دیده و کشف کرده با این دقت و گویایی و زلالی بیان کند؟همه ی کسانی که میشناسم و جستجو را خوانده اند و همه ی کسانی که این کتاب را خوانده اند و اول باری که میبینمشان درجا رابطه ی بسیار نزدیک و دوستانه ای (به خاطر کتاب ) بینمان برقرار میشود همه از همین حیرتی که گفتم حرف میزنند. همه هم مثل خود من می گویند که این حیرت با گذشت زمان اگر بیشتر نشود کمتر نمیشود . احساسی است که هر بار با دوباره خوانی بعضی صفحات جستجو به سراغ ادم می اید وهر بار هم غافل گیر کننده است.

این حیرت گاهی واقعا ناباوری می شود. ناگهان با جمله هایی فکر هایی مضمون هایی رو در رو می شوی که اگر دیگر انتظار داشته باشی که پروست آدمی بتواند به انها برسد باز باور نمی کنی که بشود به زبانشان اورد. از این هم بیشتر :با این همه دقت و موشکافی بیانشان کرد.آن حیرت درباره ی امکان کشف چنان حقایقی بود و این ناباروری درباره ی توانایی معجزه وار انتقالشان است . این حس هم هر بار در دوباره خوانی جستجو برای خواننده پیش می اید وباز مثل ان حیرت غافلگیر کننده است. تاثیری که باز هم با گذشت زمان قوی تر میشود که ضعیف تر نمیشود:
"بحق ترین و بیرحمانه ترین کیفر ان فراموشی کامل و پرآرامش چون فراموشی گورستان, که میگذارد مهر از کسانی ببریم که دیگر دوستشان نمی داریم, همین است که حدس بزنیم همین فراموشی ,نصیب حتمی کسانی خواهد بود که هنوز دلبسته شانیم."

حیف نیست اینها نخوانده بماند؟ ان فکر ساده ی دوستانه ای که اولین انگیزه ی تدوین کتاب حاضر[گزیده هایی از در جستجوی زمان از دست رفته] شد ,این "حیف" بود. که بعد با نگرانی همراه شد و "دریغ" شد.اما رفته رفته با هربار خواندن جستجو, با هر بحثی که درباره اش پیش امد ,آن فکر اولیه تبدیل به یک ترس واقعی شد که نکند خیلی ها ندانند که همچو جواهرهایی هست, نکند که برخی از ان عوامل بازدارنده حجم و "سنگینی " و حالت اسطوره ی کتاب باعث شود که خیلی ها که می توانند و می شود که شیفته ی چنین کتابی بشوند ,از آن ناخواسته دور بمانند, ندانسته از کنار چنین منبع عظیمی از حس و عاطفه, تخیل و اندیشه, تحلیل و هنر بگذرند.اینجا بود که "حیف " اول " باید" شد.باید که دستکم روزنی به این منبع باز کرد, نمونه های هر چند کوچکی از همه ی انچه را که در ان پیدا میشود بیرون کشید و نشان داد.تا معلوم بشود که اسطوره ی فخیم ,هیبت خیالی یا ادعایی اش چه مجموعه ای از حس و فکر, نازک و ظریف,شیرین و عمیق است.انگیزه این بود .می گویند کتابخوان ها دو دسته اند: آنهایی که "جستجو" را خوانده اند و آن هایی که نه.یعنی که آدم بعد از خواندن این کتاب آدم دیگری میشود و دنیا و احساس ها و عواطف را جور دیگری می بیند.
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
سبک نوشتاری پروست:

در اغلب زبانهای امروزی اروپایی آثار کلاسیک ,همان آثار قدیم هستند. اما در کنار آن نویسندگان جدیدی را هم که آثارشان شایستگی قرار گرفتن در کنار آثار بزرگان را پیدا میکند, نویسندگان کلاسیک ,و آثارشان را کلاسیک های ادبیاتشان می نامند. مثلا آثار تولستوی ,گوته و پروست را کلاسیک های ادبیات روسی, آلمانی و فرانسوی می دانند.

اما در واقع پروست یکی از پایه گذاران ادبیات جدید یا رمان مدرن است. رمان مدرن رایج ترین نحوه ی بیان ادبی است.در این سبک, نویسنده هم تلقی خود را از زندگی را بروی کاغذ می آورد و هم به کار آفرینندگی می پردازد. با این تفاوت که به قول آرمن لوبن کلمات جلوتر از چیزها می آیند و این همان است که در کار نویسنده "ادبیت " اثر نامیده میشود و کار او را با کار نگارنده متفاوت می کند. این مسیر دوگانه در آثار پروست ,موسیل, کافکا, ساباتو, فیلیپ و میشل بوتور میبینیم. پازولینی حرف آخر را از زبان شبح سوفوکل میزند:انسان فقط وقتی با واقعیت کنار می آید که آن را به نمایش گذاشته باشد.

پروست یکی از افرادی بود که در رمان دگردیسی بوجود آورد. این دگردیسی وقتی آغاز شد که وی خواست که رمان او یک روایت ساده و یا وقایع نگاری نباشد ,بلکه نوعی ماجرای ذهنی, فکری یا زیبایی شناختی باشد:نوعی درگیری حساسیت شخصی و نوعی حماسه ی درونی باشد. با وجود این "در جستجوی زمان از دست رفته" نه اعترافات است و نه خاطرات.
نویسنده وقتی از خود می گوید که می خواهد دنیایی را که احاطه اش کرده است درک کند.اما اثر در عین حال که اعترافات شخصی"مارسل" نیست ,تصویر عینی یک جامعه هم نیست.
رمان عصر حاضر دیگر یک داستان نیست ,بلکه آمیزه ای است از احساس ها و برداشت ها و تجارب ونیز داستان یک قهرمان را در دنیایی معین و مشخص نقل نمی کند, بلکه نوعی پژوهش و جستجو است.
منتقدان این اثر غنی نفوذناپذیر و منسجم را که نه رمانی بود مثل رمان های موجود ,نه روایت و نه شعر با کمی خودداری ستودند و به تدریج پی بردند که این اثر شیوه ی تازه ای در دید و بازپروری دنیا را ارائه می دهد. پروست سنت داستان پردازی موجود را رها کرده بود و ساختمان اثر او بسیار ظریف تر از رمان بود, تسلسل خشک و تغییرناپذیر حوادث و فصل ها کنار گذاشته شده بود و و خواننده احساس می کرد که در این اثر, زمان ها بر روی یکدیگر میلغزند." در جستجوی زمان از دست رفته" شباهتی به رویا داشت میتوان گفت که پروست در واقع خاطره نویس است ;خاطره نویس خویشتن و جامعه ای که حافظه ی او را انباشته است.

به غیر از فصل دوم "طرف خانه سوان" که عشق سوان نام دارد, خواننده به گونه ای کاملا روشن با راوی ای سرو کار دارد که داستان تعریف میکند, درباره ی دیگر شخصیت های کتاب گمانه زنی میکند ,از دیدگاهی شخصی درباره آنها میپردازد و درباره ی این یا آن موضوع مهم و خودگزیده ی اجتماعی ویا فراطبیعی در اندیشه میشود .با این همه راوی و نویسنده را نمی توان مطلقا یک نفر دانست.
"در جستجوی زمان از دست رفته"نه یک زندگی نامه ی خود نوشته; بلکه رمان است ,هر چند که در تار و پود آن, خواه نا خواه بخش هایی از زندگی خود پروست وجود دارد.
اثر پروست را می توان کمابیش یک رمان بدون طرح داستانی خواند.البته در این کتاب نیز رویدادها یکی پس از دیگری می آیند, اما به حالتی که گویی با حرکتی طبیعی خواه ناخواه به دنبال جریان کند زمان گذرا کشیده میشوند ;بدون هیچ تغییر و تحول خیره کننده و بدون چندان حادثه ی غیر منتظره و تصادف استثنایی که آن جریان را به هم بزند. در کتاب هرگز به استاد داستان سرایی که سر نخ در دست او باشد برنمی خوریم ;در حالی که وقتی کتابی از توماس هاردی میخوانیم ,همواره حضور چنین داستان سرایی را حس میکنیم.
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
خلاصه ای از کل داستان جستجو:

داستان اثر پروست را با آنکه بسیار طولانیست ,,میتوان در دو پاراگراف خلاصه کرد: طرف خانه ی سوان ,کتاب اول در جستجوی زمان از دست رفته ,سالهای کودکی راوی در روستای کومبره در نورمانی, سپس عشق زودگذز او به ژیلبرت سوان در پاریس و فصل عشق سوان را در بر میگیرد .

در کتاب دوم, در سایه دوشیزگان شکوفا میخوانیم که راوی رابطه اش را با ژیلبرت به هم میزند و سپس برای نخستین بار با مادربزرگش به شهر بعلبک در کنار دریا میرود تا تعطیلاتش را در آنجا بگذراند. در این شهر با گروهی دختر جوان آشنا میشود که در میانشان به ویژه آلبرتین نظرش را جلب میکند. دل به او میبندد اما در نهایت آلبرتین او را از خود می راند. در همین تعطیلات راوی ,با سن لو اشراف زاده ی جوان آشنا میشود که بعدها دوست صمیمی او میشود و نیز با شارلوس دایی سن لو و الستیر که نقاش با استعدادی است ملاقات می کند.در کتابهای سوم و چهارم به پاریس برمیگردیم. خانواده ی راوی به آپارتمانی در ساختمان دوک دو گرمانت نقل مکان میکند و راوی دلداده ی دوشس میشود عشق شاعرانه ای که هم از جاذبه های شخصی دوشس و هم از افسون نام و نشان اوناشی میشود. دیداری از شهر دونسیر و پادگانی که سن لو در آن خدمت میکند راوی را از این افسون نجات میدهد.

در بازگشت به پاریس راوی را به چند مهمانی اعضای خاندان گرمانت دعوت میکنند:نخست به محفل عصرانه ی یکی از خویشاوندان دوشس به نام مادام دو ویلپاریزیس که راوی او راپیش تر در بعلبک دیده بود ,سپس به مهمانی شامی در خانه ی دوک و دوشس و سرانجام به مراسمی در خانه ی پرنس و پرنسس دوگرمانت.توصیف این مراسم اخیر ,به بخش آغازین "سدو و عموره" موکول میشود که درپیش درآمد آن راوی همجنس گرایی شارلوس را کشف میکند.سپس صحنه داستان از پاریس به بعلبک می رود و در آنجا راوی هر چه بیش تر وقت خود را با آلبرتین میگذراند. در اینجا راوی همچنین با وردورن ها زن و شوهر بورژوای ثروتمند آشنا میشود که پیش تر آن دو را در فصل "عشق سوان" در کتاب اول دیده بودیم. وردورن ها راوی را به کوشکی که در نزدیکی بعلبک اجاره کرده اند دعوت می کنند و او در آنجا بسیاری از دوستان قدیمی سوان که وصفشان را شنیده بود و نیز شارلوس را میبیند که با تازه ترین دوستش مورل, ویولون نواز جوان به آنجا آمده است.

در پایان سدوم و عموره راوی به این نتیجه می رسد که نمی تواند بدون آلبرتین زندگی کند و در کتاب بعدی ,اسیر ,او را عملا در آپارتمان پدر و مادر در پاریس زندانی میکند و زندگی ناگواری را با هم می گذرانند ,زیرا راوی دست به گریبان حسادتی است ,که آلبرتین هیچگاه نمی تواند آن را تسکین دهد. در آخرین صفحات کتاب راوی در می یابد که آلبرتین رفته است و بخش آغازین کتاب بعدی ,گریخته ,به توصیف سرگشتگی راوی و کوشش های او برای یافتن آلبرتین اختصاص دارد که چند هفته ای طول میکشد ,تا این که با تلگرامی خبر می رسد که آلبرتین در تصادفی کشته شده است. زمان درازی لازم است تا راوی از این ضربه بهبود یابد و به زندگی بدون آلبرتین عادت کند , اما سرانجام با این وضع کنار می آید. آخرین صفحات گریخته حاوی شرح سفر راوی با مادرش به ونیز و دوستی هر چه بیشتر با ژیلبرت است ,که اکنون همسر سن لو شده است. در کتاب آخر, زمان بازیافته ,از دوره ای طولانی سخن گفته میشود که راوی از محافل به دور بوده است و برای درمان بیماری در بیمارستانی بستری بوده است. از چگونگی زندگی راوی در بیمارستان سخنی به میان نمی آید ;یک دلیل شاید این باشد که پروست از آنجا که اصرار داشت به رغم حال رو به وخامتش در آپارتمانش ذر پاریس بماند, نمی توانسته است از تجربه ی شخصی خودبرای نوشتن این بخش استفاده کند. اما در 1916 راوی از بیمارستان مرخص میشود و آنگاه توصیف تکان دهنده ای از پاریس در سالهای جنگ را میخوانیم.

چندگاهی پس از جنگ راوی در پی اقامتی در یک بیمارستان دیگر پدیدار میشود و برای آخرین بار به مهمانی ای میرود که پرنسس دوگرمانت ترتیب داده است. در این فاصله ی طولانی تغییرات زیادی رخ داده است: برخی از دوستان راوی در گذشته اند(سن لو در جنگ کشته شده است) برخی دیگر چنان سالخورده شده اند که شناخته نمیشوند.و کسانی دیگر مانند دوشس دوگرمانت حیثیت خود را از دست داده ا ند در حالی که کسان دیگری ترقی کرده اند.خانم میزبان که عنوان پرنسس دوگرمانت را دارد همانی نیست که راوی سالها پیش تر به این نام می شناخت: آن پرنسس مرده است و پرنس دوگرمانت با مادام وردورن که او نیز شوهرش درگذشته است ازدواج کرده است.آخرین کسی که راوی با او آشنا میشود دختری شانزده ساله ,پاک و باطراوت به نام مادموازل دوسن لو است که دختر ژیلبرت و روبر دوسن لو است. کسی که این دختر را به راوی معرفی میکند همان پرنسس است که پیش تر بعنوان مادام وردورن سوان و اودت را که پدربزرگ و مادربزرگ مادری دخترک هستند با هم آشنا کرد و زمینه ساز رابطه ای شد که به تولد مادر یعنی ژیلبرت انجامید.

منابع 4 پست اخیر:

در جستجوی زمان از دست رفته اثر :مارسل پروست ترجمه ی مهدی سحابی

گزیده هایی از"جستجوی زمان از دست رفته " گردآوری از مهدی سحابی

نویسندگان قرن بیستم- مارسل پروست اثر :اف.دبلیو .جی همینگز / ترجمه :مهدی سحابی

مکتبهای ادبی نوشته : سید رضا حسینی
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
درود

با سپاس از lilyrose عزيز كه به زيبايي دانسته هايشان را در اختيار ديگران قرار مي دهند!
girl_yes.gif
flowers-006.gif



به تازگي كتابي ارزشمند درباره نشانه هايي كه در اين نوشته ارزشمند پروست به كار رفته منتشر شده است:

مارسل پروست و نشانه‌ها

کتاب «مارسل پروست و نشانه‌ها» اثر ژیل دلوز با ترجمه الله‌شکر اسدللهی از سوی نشر علم منتشر ‌شده است.

به گفته مترجم، این کتاب در مجموعه نشانه‌شناسی و زبان‌شناسی انتشارات یادشده به سرپرستی فرزان سجودی به چاپ رسیده که سرپرست در مقدمه‌ای مبسوط به این اثر دلوز و ترجمه‌ آن پرداخته است.

اسداللهی در توضیح بیشتر عنوان کرد: این کتاب به بررسی رمان معروف پروست می‌پردازد و در سر‌فصل‌هایی مانند «انواع نشانه‌ها»، «نشانه و حقیقت»، «نشانه‌های هنر و ماهیت»، «کثرت نشانه‌شناسی» و مباحثی از این دست به کاوش و نقد نشانه‌شناسانه اثر معروف پروست پرداخته است.

الله‌شکر اسدللهی فارغ‌التحصیل دانشگاه گرنوبل فرانسه در مقطع دکتری ادبیات فرانسه است و هم‌اکنون عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز است.

منبع: http://news.veyq.ir/news/89310/-%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D9%84-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF

خواندن اين كتاب به كساني كه به مباحث تخصصي ادبيات غرب علاقه دارند توصيه مي شود.
 
Last edited:

mahmahot

Registered User
تاریخ عضویت
24 دسامبر 2008
نوشته‌ها
1,187
لایک‌ها
1,094
محل سکونت
تهران
به نظر من از گابریل گارسیا مارکز شروع کنی بهتره پروست خیلی سنگینه متنش در حد نیچه است!
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
به نظر من از گابریل گارسیا مارکز شروع کنی بهتره پروست خیلی سنگینه متنش در حد نیچه است!

سلام دوست خوبم! بنده خدا استارتر این تاپیک, این تاپیک رو 2 سال پیش زده و رفته.منم چون ارادت ویژه ای به مارسل پروست و اثر جاودانه اش دارم برای معرفی نویسنده و اثر از همین تاپیک استفاده کردم.

درسته .حق با شماست.متن جستجو خیلی سنگینه.من این مجموعه رو سال 82 خوندم و تا اواسط جلد اول (طرف سوان) به سختی پیش رفتم.بارها و بارها برگشتم و از اول یک پاراگراف دوباره و سه باره خوندم! ولی از همون وسطا به بعد دیگه متنش برام جا افتاد و راحت تر پیش رفتم. وقتی جستجو رو تموم کردم تا مدت زیادی نمی تونستم کتاب دیگه ای بخونم! سطح توقعم خیلی رفته بود بالا. ولی کم کم بهتر شدم! :happy:
********************************************************

از کاساندرای نازنینم هم به خاطر لطف بی پایانش نسبت به خودم ممنونم. :)
 

Last_Lost

Registered User
تاریخ عضویت
19 جولای 2008
نوشته‌ها
146
لایک‌ها
12
محل سکونت
in my distorted mind
سلام
ميخوام خوندن كتاب در جستجوي زمان از دست رفته مارسل پروست رو شروع كنم اما كتابشو كه از كتابخونه امانت گرفتم متوجه شدم چند جلديه و من فك كنم جلد دومشو گرفته بودم براي همين پس دادم تو نت هم كه سرچ كردم چند عنوان مختلف براي كتاب ديدم.ميخواستم از دوستاني كه كتاب رو خوندن بپرسم از كجا ميشه شروع كرد؟كتاب ارزش خريدن رو داره يا فقط امانت بگيرم؟پي دي افشو كسي داره؟و كلا هر اطلاعاتي كه ازش داريد رو لطف كنيد.از كجا كلا براي خوندن پروست بايد شروع كنم.در ضمن من جويس و سلينجر و وولف رو هم بعضي كاراشونو خوندم و به نثر سخت خوندن عادت دارم فقط نميدونم براي خوندن پروست و مخصوصا براي خوندن سري در جستجوي زمان از دست رفتش از كجا بايد شروع كنم؟


پ.ن.:
ببخشيد الان پائين همين صفحه يه تاپيك به همين عنوان ديدم نميدونم چرا قبل از زدن تاپيك نديدمش!!:blink:
بهرحال من كه نميتونم اين تاپيك رو پاك كنم ولي از مدير عزيز ميخوام كه پاكش نكنن چون حتما ميخوام جواب سوالاتي كه پرسيدم رو داشته باشم.
ممنون
 
Last edited:

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
این نوشته رو جایی خوندم ، گفتم اینجا هم بذارمش :

چرا پروست این قدر بی مانند است؟

اثر پروست را بزرگترین تلاش بشر برای ثبت تجربه ی انسانی نامیده اند. او در این کتاب به واکاوی ذهن و حافظه ی خود پرداخت. و به تبع این هدف، کتابش فاقد آن طرح و نظم از پیش مقدر شده ی آثار کلاسیک است. چگونه می توان چیزی را که هنوز درنیافته ایم طبقه بندی کنیم؟ با این حال ساختار های متعدد معنایی و ابداعات او به حدی ست که برای بسیاری از نویسندگان حکم کلاس داستان نویسی را دارد

داستان با حکایت شب خوابیدن مارسل کوچک اغاز می شود. و مراحل خوابیدن و رویاهاش و اینکه چگونه شبی به رغم دستور پدر، به موقع نخوابید و اولین قاعده فکنی را تجربه کرد. بعد بزرگتر می شود و تمام خاطراتش از خانه شان و خانه ی عمه اش که در آن سکنی داشتند و ماجراها و خلاصه همه چیز را می گوید تا اینکه بزرگ می شود و تقریبا همه چیز را از خاطر برده. گاهی در خیابانی جرقه ای از خاطراتش زده می شود و او را محو در خاطرات کودکی نگاه می دارد. روزی پس از یک پیاده روی به خانه ی عمه می رود و عمه اش به او تکه ای شیرینی (مادلن) که در چای خیسانده می دهد. مزه عجیب برایش آشناست و بعد ناگهان این جرقه ای می شود. که در کودکی بارها از این کلوچه خورده. و مانند صندوقچه ای که ناگهان گشوده شود تمام خاطرات کودکی اش را به یاد می آورد. و این خاطرات کودکی کدامند؟ همین هایی که از اول فصل برایمان تعریف کرده!

«...و همین که مزه ی کلوچه ی خیسیده در زیزفونی را که عمه ام به من می داد باز شناختم... یکباره خانه ی کهنه ی خاکستری کنار کوچه هم، که اتاق عمه درآن بود، چون دکور تئاتری بر خانه ی کوچک رو به باغ افزوده شد که برای پدرم و مادرم در پشت آن ساخته بودند (یعنی همان تکه ی جدا افتاده ای که تا آن زمان فقط آن را به یاد می آوردم)؛ و همراه با خانه ی خاکستری، شهر، از بامداد تا شب و در هر زمان و هوایی، و میدانی که پیش از ناهار مرا آنجا می فرستادند، و خیابانهایی که برای خرید می رفتم، و راههایی که اگر هوا خوب بود در آن جا می گشتیم. و همانند آن بازی ژاپنی که تکه کاغذهایی به ظاهر یک شکل را در کاسه چینی پر از آبی می اندازند، و کاغذها همین که به آب رسیدند شکلها و رنگهای گوناگون به خود می گیرند، به صورت گل، خانه، آدمهایی آشنا، درمی آیند، دیگر برای من هم گلهای باغ خودمان و پارک آقای سوان، نیلوفرهای کناره ی ویوون، و مردمان روستا و خانه های کوچکشان و همه ی کومبره و کلیسا و پیرامونش، همه شکل و بُعد گرفتند و شهر و باغها از فنجان چایم سر برآوردند»

منبع:http://www.facebook.com/good.persian.books
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
درود

این جمله ای که زیرش خط کشیدم ، دیشب کلی فکر منو مشغول کرده بود ! گفتم کل صفحه اول این داستان 8 جلدی رو بذارم اینجا !

31032012206.JPG
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
درود

یک تشکر ویژه از مدیر گرامی بخش ادبیات به خاطر تغییر عنوان تاپیک 1040068x24wdwml8b.gif

_________________________

... اما ، حتی از دیدگاه پیش پا افتاده ترین چیزهای زندگی ، هر آدمی یک ذات منسجم ساخته و پرداخته نیست که برای همه یکسان باشد و او را به همان سادگی بتوان شناخت که قرارداد یا وصیت نامه ای را می شود خواند ؛ شخصیت اجتماعی ما ساخته ی فکر دیگران است.

طرف خانه ی سوان _ ص.82
 

Tyler

Registered User
تاریخ عضویت
5 آگوست 2010
نوشته‌ها
27
لایک‌ها
31
درود lilyrose جان


اگه زحمتی نیست میشه بازم این تاپیک ادامه بدید
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
درود lilyrose جان


اگه زحمتی نیست میشه بازم این تاپیک ادامه بدید

درود

چشم، حتما و البته با کمااااال میل :happy:

دوباره از جلد اول شروع کردم و قسمت های زیبا اینقدر زیاده و متن کتاب در نظرم چنان زیباست که کلا یادم می ره علامت گذاری کنم برای این تاپیک!

اگر فرصت این رو نداشتید که 8 جلد رو کامل بخونید ، توصیه می کنم در صورت امکان جلد اولش رو بخونید. حتما باز هم از متن این اثر خواهم نوشت :)
 

Tyler

Registered User
تاریخ عضویت
5 آگوست 2010
نوشته‌ها
27
لایک‌ها
31
درود

چشم، حتما و البته با کمااااال میل :happy:

دوباره از جلد اول شروع کردم و قسمت های زیبا اینقدر زیاده و متن کتاب در نظرم چنان زیباست که کلا یادم می ره علامت گذاری کنم برای این تاپیک!

اگر فرصت این رو نداشتید که 8 جلد رو کامل بخونید ، توصیه می کنم در صورت امکان جلد اولش رو بخونید. حتما باز هم از متن این اثر خواهم نوشت :)


خیلی ممنون

قبل از این چند پست آخرتون این ذهنیت داشتم که متن خیلی سنگین باشه نتونم لذت کامل از این کتاب ببرم

ولی هر بار این تاپیک باز میکنم دوباره این قسمتهایی که از کتاب را گذاشتید میخونم خیلی لذت بخش هست
 
بالا