lilyrose
مدیر بازنشسته
خیلی ممنون
قبل از این چند پست آخرتون این ذهنیت داشتم که متن خیلی سنگین باشه نتونم لذت کامل از این کتاب ببرم
ولی هر بار این تاپیک باز میکنم دوباره این قسمتهایی که از کتاب را گذاشتید میخونم خیلی لذت بخش هست
می دونید ! سنگین بودن متن "جستجو"تا حد زیادی به خاطر جمله های طولانی اونه که اگر اشتباه نکنم به جمله های پروستی هم معروف هستن. گاهی این جمله ها خودشون پاراگرافی هستند ، شامل هزارتویی از جمله ها ! سر فرصت می گردم یه نمونه ی تیپیک از این جمله ها پیدا می کنم !
________________________________
... سوان شگفت زده گفت :"مخالف نیستم اما ایرادی که من به روزنامه ها می گیرم این است که هر روز توجه ما را به یک مشت چیزهای بی اهمیت جلب می کنند ، در حالی که کتاب هایی را که چیزهای اساسی در آنها نوشته شده بیشتر از سه چهار بار در زندگی نمی خوانیم . از آنجا که ما هر روز صبح با شور و علاقه به سراغ روزنامه می رویم حق این است که به این وضع تغییر داده شود و در روزنامه ها ، چه می دانم ، مثلا ... اندیشه های پاسکال را چاپ کنند!" (پاسکال را با لحنی هزل آمیز گفت که مبادا به نظر رسد که خودنمایی می کند) .
پ.ن: این قسمت رو انتخاب کردم تا یه گوشه ی کوچیک از توجه ویژه ی خاص پروست به رفتار انسان ها ( که من عاشق این ویژگی پروستم !) رو نشون بدم .