متن زیبایی از وبلاگ اشک - آه
انتهاي بودن
به انتهاي بودنم رسيده ام…
اما …
اشک نمي ريزم…
پنهان شده ام پشت لبخندي که درد ميکند…
::
تــــــــمــام مـيشــــوم شـــــــبـي!
فــکــــــــرش را نـــــــــــميـکند
يـــک روز مــــــيــآيـد کــه
ديـــــــگـر نــــــــــــــه مــــن هــســــــتم
نــــــــــــــه ايــن کلـــــــمـات ...
::
گاهی وقت ها هست که کم میاوری...
که دلت تنگ می شود...
که انگار قد تمام دنیا غصه می آید در دل...
که انگار دلت جا ندارد...
آنقدر که بغض هایت سرازیر میشوند و میشوند اشک...
و گاهی چقدر این گاهی وقت ها زیاد میشوند و گاه و بیگاه می آیندو میهمان شب های تنهاییت میشوند...آنقدر گاهی زیاد میشوند که تازه میفهمی قدیک دنیا دل تنگی ...
و....
و....
و....
سه نقطه اش باتو...
::
اینقدر خودت رو نگیر … !
اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن … !
وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد …
فکر نکن که فوق العاده ای !!!
شاید اون کم توقعه …
::
به کی بگم چه حالی دارم...!
با بفضی که توی گلمومه...!
کارم تمومه...!
قاتل من اتیش این صبر منه...!
::
رفت........
بی انکه مرا به خدا بسپارد!
نمیدانم مرا از یاد برده بود
یا خدارا!!
::
من رفتم …
و تو فقط گفتي برو به …!!!
مدت هاست که بي تابم
بي تاب بازگشت و کلام آخرت…
راستي…
به بسلامت بود يا به جهنم؟؟
::
نگران
منتظر
تنها
عصبانی
بهانه گیر
همه ی اینها من هستم !
کمی آرامم کن
فقط کمی ...