• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

متن های خواندنی

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ

لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ...


تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...

لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
و رویای ما به حقیقت پیوست ، قلبهای ما به هم پیوست و زندگی آغاز شد…
به تو رسیدم در اوج آسمان عشق ، این بود قصه ی من و تو و سرنوشت….
تو آمدی و دنیا مال من شد ، همه ی انتظار و دلتنگی ها و غصه ها تمام شد

تو آمدی و عشق آمد و پیوند ما در کتاب عشق ثبت شد….
باور نداشتم مال من شده ای ، لحظه ای به خودم آمدم و دیدم همه زندگی ام شده ای
عشق معجزه نیست ، حقیقتیست در قلب ها که پنهان است
به پاکی عشق ، به لطافت با تو بودن و ما با هم آمده ایم که به همه ثابت کنیم معنای عشق واقعی را….
تو همانی که من میخواستم ، مثل تو کسی در دنیا نیست برایم ، مثل تو هیچگاه نیامد و نمی آید و نخواهد آمد ، تو اولین و آخرینی برایم….
و با عشق پرواز میکنیم ، میرویم به جایی که تنها آرامش باشد در بینمان، تا در یک سکوت عاشقانه و در اوج آرامش بدون هیچ غمی در آغوشت آرام بگیرم !
اینبار سکوت زیباست، چون درونش یک عالمه حرفهاست ، حرفهایی در دلهای من و تو ، که هم تو میدانی راز دلم را و هم من میدانم راز درونت را…
و من ثابت کردم عشق هست ، تو همیشه هستی ، و روزی میرسد که ثابت خواهم کرد از عشقت خواهم مرد….
و من و تو همسفران عشقیم تا ابد ، این احساسم همیشه در قلبت بماند….
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
در قلبی که شاد میکنی،
در لبخندی که به لب مینشانی

خدا با من است...خدا با توست

خدایمان را آشکار کنیم...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
اغلب فکر میکنیم اینکه به یاد کسی هستیم

منتی است بر گردن آن شخص!

غافل از اینکه اگر به یاد کسی هستیم

این هنر اوست نه ما!

"به یاد ماندنی بودن"

بسیار مهمتر از به یاد بودن است...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
این نکته را

وقتی که غنچه بودم، فهمیدم:

" تا لب به خنده وا نکنی،

گل نمی شوی! "



"علی محمد حق شناس"
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
گذشته که گذشت و نیست...

آینده هم که نیومده و نیست...

غصه ها مال گذشته و آینده هست...

حالا که گذشته و آینده نیست!...

پس چه غصه ای؟!

تنها حال موجود است که

آن هم نه غصه دارد و نه قصه!!!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد...

خار خندید و به گل گفت: سلام، و جوابی نشنید!خار رنجید ولی هیچ نگفت...

ساعتی چند گذشت...گل چه زیبا شده بود!

دست بی رحمی آمد نزدیک...گل سراسیمه ز وحشت افسرد...


لیک آن خار در آن دست خلید...و گل از مرگ رهید...


صبحفردا که رسید...خار با شبنمی از خواب پرید...



گل صمیمانه به او گفت: سلام
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد...

خار خندید و به گل گفت: سلام، و جوابی نشنید!خار رنجید ولی هیچ نگفت...

ساعتی چند گذشت...گل چه زیبا شده بود!
دست بی رحمی آمد نزدیک...گل سراسیمه ز وحشت افسرد...

لیک آن خار در آن دست خلید...و گل از مرگ رهید...

صبحفردا که رسید...خار با شبنمی از خواب پرید...



گل صمیمانه به او گفت: سلام
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
مراقب باش !

وقتی سوار بر تاب زندگی شدی،

دست روزگار هلت می دهد؛

ولی قرار نیست تو بیفتی!

اگر بی تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی،

اوج می گیری...به همین سادگی...!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
حکایت رفاقت، حکایت سنگهای کنار ساحله...

اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت،

بعدشم یکی یکی پرتشون میکنی تو آب؛

اما بعضی وقتا یه سنگهای قیمتی گیرت میاد،

که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی…
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
به امید تو دل به آسمان بسته ام ، به یاد تو به آسمان نگاه میکنم ، میبینم ستاره ها را، میشمارم تک تک آنها را…
به عشق تو شبها را تا سحر بیدار می مانم ، مینویسم درد دلم را ، تا فردا برایت بخوانم .
به هوای تو به آسمان تاریک خیره میشوم تا شاید چهره ماه تو را ببینم.
واقعیت این است که دلم برایت تنگ شده ، حقیقت این است که دلم به انتظار دیدن تو نشسته.
دلتنگم عزیزم ، دلتنگ چشمهایت ، گرفتن دستهای مهربانت .
به لحظه ای می اندیشم که بتوانم پرواز کنم و به سوی تو بیایم ، انگار که رویایی بیش نیست.
تازه فهمیده ام که چقدر تو برایم عزیز و مقدسی ای سرچشمه خوبیها و پاکیها.
به هوای تو در این شب دلتنگی سر به هوا شده ام ، چشمهای بهانه گیر ، دستهای خالی ، شانه های پر از نیاز ، نه یک لحظه ، نه یک روز حرف از یک عمر دلتنگیست.
انگار عمریست که دلتنگم ، ساده تر میگویم دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی .
ترانه عشق در گوشم مرا به یاد لحظه های قشنگ در کنار تو بودن می اندازد، گاه می اندیشم به لحظه های دیدار ، گاه میترسم از لحظه های دور از تو بودن .
حرفهای قشنگت را ، درد دلهای شیرینت را که در قلبم مانده برای خودم زمزمه میکنم،تکرار میکنم تا احساس کنم تو برایم میخوانی قصه عشق را.
دلتنگم ، به امید تو دل به آرزوها بسته ام ، به یاد تو ترانه عشق را زمزمه میکنم ، میخوانم و میدانم که دلت همیشه با من است.
میخواهم امشب در کوچه پس کوچه ها سرگردان قدم بزنم ، تا طلوع به من سلامی دوباره گوید و باز بنشینم در انتظار دیدن تو ، و باز ببینم تو را و بگویم که دوستت دارم.
یک غروب دیگر و یک شب پر از دلتنگی ، کار ما عاشقان همین است ، دلتنگی و انتظار ، اما در مرام ما بی وفایی نیست عزیزم.


مهدی لقمانی
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
عاشق گلي هستيم که سالها در جستجوي او گشته ام ،
با چشمهاي خيس به او رسيدم
او را از شاخه اش نچيدم تا خشک نشود ، مثل قلب من پر پر و شکسته نشود.
در همانجا برايش مردم و گفتم همانجا خاکم کنيد ،
تا وقتيکه مردم با نام او رهسپارم کنيد !
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
این روزها منــم و منــم و مــن...
و خــدا و...

و شادم به وسعت دنیــا...

شکر...

شکــر...

شکــــر...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
آدمهايي هستند كه شايد كم بگويند "دوستت دارم"

يا شايد اصلا به زبان نياورند دوست داشتنشان را...

بهشان خرده نگيريد!

اين آدمها فهميده اند "دوستت دارم" حرمت دارد، مسئوليت دارد...

ولي وقتي به كارهايشان نگاه كني، دوست داشتن واقعي را ميفهمي...

ميفهمي كه همه كار ميكند تا تو بخندي...تا تو شاد باشي...

آزارت نميدهد...دلت را نميشكند....

به هر دري ميزند كه با تو باشد...

من اين دوست داشتن را مي ستايم...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
مادربزرگ می گفت: دل هر آدمی دری دارد...
می گفت: باید باز کنی در ِ دلت را رویِ لبخند آدمها...

می گفت: هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند...

می گفت: کلید ِ دل آدم دست خود ِ آدم نیست...

می گفت: انگاری کلیدها را دم ِ خلقت پخش کرده اند بین آدمها

هر کسی یکی برداشته برای خودش...

می گفت بلند شو برو بگرد... بگرد ببین کلید قلب کیست توی دستهایت؟...

ببین کلید قلبت کجاست؟...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
...کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط

فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات

همه گفتند کنون تا بچه است

بگذارید بخندد شادان

که پس از این دگرش فرصت خندیدن نیست !

بایدش نالیدن...



"مهرداد امجدی"
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده...به یک دلخوشی کوچک...

به یک احوالپرسی ساده...به یک دلداری کوتاه ...

به یک "تکان سر" یعنی تو را می فهمم...
... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری! به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"
... به یک وقت گذاشتن برای تو...
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه !

به شنیدن یک "من کنارت هستم "... به یک هدیه ی بی مناسبت ...

به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...

به یک غافلگیری :به یک خوشحال کردن کوچک ...

به یک نگاه...به یک شاخه گل...

دل آدم گاهی...چه شاد است ...به یک فهمیده شدن درست !

به یک لبخند! یک سلام !

به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!

و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم دریغ میکنیم

و تمام محبت و دوست داشتنمان را گذاشته ایم کنار

تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم...!!!

c695_photo.jpg
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
کسانی که از خود می رنجانیم...
مثل ساعت هایی میمانند که صبح دلسوزانه زنگ می زنند،

و در میان خواب و بیداری بر سرشان می کوبیم،

بعد می فهمیم که خیلی دیر شده...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
وقتی باختم، “مسیر” را یافتم؛
در بزرگراه زندگی همواره راهت، “راحت” نخواهد بود.

هر چاله ای، “چاره ای” به تو می آموزد.

دوباره فکر کن، فرصت ها “دو بار” تکرار نمی شوند.

پس به خاطر داشته باش برای جلوگیری از پس رفت،“باید رفت”!!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
فردا یک راز است
نگرانش نباش،

دیروز یک خاطره بود حسرتش را نخور

اما امروز یک هدیه است

قدرش را بدان.

نمیتوان برگشت و اغاز خوبی داشت

ولی میتوان اغاز کرد و پایان خوبی داشت...
 
بالا