قسمت دوم - داستان انحلال شاهین
در اين زمان شاهين با توجه به همان شايستگي هاي فرهنگي خود بدل به محبوبترين تيم پايتخت شده بود و رقابت اين تيم با تاج تبديل به رقابتي مثال زدني شده بود. شاهيني ها در دهه 30 نفرات معروف ديگري را بخدمت گرفتند و با همان فرهنگ خلق شده در دهه 20 به حيات خود ادامه دادند. این تیم به جهت سیستم و قدرت عجیبی که بازیکنانش در کار حمله داشتند به ندرت اجازه میداد حریفانش (حتی بزرگترین آنها) خود را از شکست نجات دهند. لیکن بی درایتی و عدم دور اندیشی مدیران وقت باشگاه و کج سلیقگی و انفعال دستگاه ورزش وقت کشور ، دست به دست هم داد و باعث شد بدلیل پاره ای مسائل بعد از بازی ین تیم با تهرانجوان در هفته دهم (در تاریخ 16/4/1346) این باشگاه منحل گردد. در آن بازی ناظم گنجاپور با وارد کردن سه گل در دقیق 61 ، 68 و 75 به درون دروازه تهران جوان این افتخار را بدست آورد که تا تمام کننده کتاب پیروزی های شاهین برای همیشه باشد . آن روز شاهین در هفته دهم بازی ها با 18 امتیاز از 10 دیدار ( در آن زمان برای هر پیروزی 2 امتیاز منظور می شد ) و 19 گل زده و 7 گل خورده در صدر و داریی با 16 امتیاز در ردیف دوم قرار گرفته بود . این بازی آخرین بازی شاهین بود در حالی که در ین فصل، 3 هفته از بازیهای ین تیم مقابل شهربانی، دیهیم و تاج (6 تی ها !) باقی مانده بود، ناگهان با اطلاعیه رسمی سازمان تربیت بدنی از تاریخ 20/4/1346 شاهین منحل گردید. پس از انحلال شاهین، بازیکنان آن همچنان یکپارچگی خود را حفظ کردند و حدود یک سال محرومیت را با ادامه بازی ها و تمرینات خود در زمین هی خاکی، سپری نمودند. تا این که باشگاه های مطرح آن روز در صدد جذب این جوانان بی رقیب بر آمدند و از آن جمله باشگاه پاس خواهان کاشانی، کلانی و همایون بهزادی بود و بعضی از باشگاه های دیگر هم بقیه آنان را مدنظر قرار داده بودند لذا شاهینی ها به تکاپو افتادند تا از تفرق و پراکندگی مجموعه خود جلوگیری به عمل آورند (از آن جمله مرحوم پرویز دهداری را می توان نام برد) و بر آن شدند تا این مجموعه را در باشگاه پرسپولیس گردهم آورند. پيگيري مسائل شاهين از آن جهت اهميت دارد كه بدانيم شاهيني ها پس از انحلال در سال 1346 بطور دسته جمعي به تيم فوتبال پرسپوليس پيوستند. مرور حكايات و روايات مربوط به پرسپوليس بدون توجه به مسائل مربوط به شاهين لطف خاصي نخواهد داشت.
داستان انحلال مجموعه تيمي شاهين:
باشگاه شاهين مجموعه اي كه مكتبي نوين بود كه در سال 1321 متولد شد و داستان انحلال اين تيم براي پرطرفدارترين تيم ايران و آسيا يعني پرسپوليس و طرفدارانش بسيار پر اهميت است بدين دليل كه اگر شاهين منحل نمي شد، شايد امروز اسمي از پرسپوليس در هيچ مجله ورزشي و ورزشگاهي برده نمي شد. انحلال شاهين با اين همه طرفدار و فرهنگ بسيار والاي ورزشي و كوچ دسته جمعي بازيكنانش به پرسپوليس كه فقط چند سال از عمرش مي گذشت، روح شاهين را در جسمي جديد دميد و پرسپوليس نام آورترين و محبوب ترين تيم ايران شد و عموم مردم از اقشار مختلف بخصوص قشر ساده زيست اجتماع بسوي اين تيم متمايل شدند و هويتي ماندگار و ابدي در اذعان مردم راجع به پرسپوليس شكل گرفت. باشگاهي پاك و مردمي كه دستان پليد سياست را در خود بر نمي تابيد و بازيكناني كه از زرق و برق محبوبيت در دربار و تمايل دولتمردان به آنها گذشته بودند و با ايثار و عشق به مردم و روح سالم اجتماعي به شاهين و سپس پرسپوليس پيوستند.
شاهين در سال 1346 با حكم فدراسيون وقت، محكوم به انحلال شد. لغو پروانه تيمي كه بر خلاف ساير تيم هاي مهم آن روز مانند تاج و دارايي، وابسته به اركان طاغوت و دربار نبود. اين را تداعي مي كرد كه دليل اين مسأله اين بوده كه قشر وسيعي از مردم طرفدار شخص، شی و موضوعي خاص و فراگير نباشند. شاهين با هواداراني از اقشار مختلف مردم، پرطرفدارترين تيم ايران شده بود و اين مسأله كه در نقطه مخالف علايق دولتمردان و درباريان بود يا با موضوع دلخواه آنها مباينت داشت، در ديد بسياري گناه محسوب مي شد. متعاقباً غلامرضا تختي بطوري مشكوك بايد از ميان برداشته مي شد و شاهين هم مي بايست منحل مي شد. تراژدي از پيش طراحي شده كه مسئولان آن روز تحمل نداشتند كه مردم گروههاي مستقل و آزاده و غير وابسته اي را دوست بدارند. شاهين نيز كه تبديل به يك پديدة اجتماعي و مكتبي مستقل شده بود، بايد زمينه سازيهاي سياسي براي حذف آن شكل مي گرفت.
اين پروژه با ايجاد اختلاف بين بزرگان شاهين و مشاهير اين تيم و نيز خريداري سردبير يكي از نشريات، زمينه هاي تخريب در بدنه استوار شاهين آغاز شد. در واقع فصل فوتبال 1346 شاهين با آشفتگي و دو دستگي آغاز شد. در درون تيم گروهي طرفدار دكتر اكرامي و گروهي نيز طرفدار پرويز ذهداري بودند.
همايون بهزادي در اين مورد مي گويد:
شاهين عزيز من را فقط يك اشتباه كوچك متلاشي كرد. من و ديگر بچه هاي تيم و بزرگترها بارها و بارها كوشيديم تا بين دكتر اكرامي و پرويز دهداري مانند گذشته صلح و دوستي برقرار شود ولي هيچكدام از افكار و مرام خود كوچكترين گذشتي نكردند!
آيا بين اختلافات داخلي باشگاه و انحلال تيم رابطه اي وجود داشته است؟
پاسخ قطعاً خير است. دولتمردان آن روز هيچ مكتبي را اگر در قالب يك تيم فوتبال هم بود نمي پذيرفتند. بدين منظور تا 5 سال بعد از انحلال شاهين مجوزهاي تاسيس هيچ تيمي با نام شاهين تأييد نشد.
در سالهاي مياني دهه 1340 بين شادروان دكتر اكرامي كه به هر حال بزرگتر شاهين بود و شادروان پرويز دهداري كاپيتان و محبوبترين بازيكن اين تيم اختلاف افتاد. دهداري از حقوق بچه هاي شهرستاني دفاع مي كرد و دكتر اكرامي بر اين عقيده بود كه يك بازيكن نبايد در ساختار و امور باشگاه دخالت نمايد. از يك اختلاف نظر ساده، آنها كه هدفشان سرنگوني شاهين بود سرنخي عالي را دشت نمودند و از اين طريق به تضعيف دكتر عباس اكرامي مدير بسيار خلاق و منحصر به فرد اين تيم پرداختند.
كيهان ورزشي قديمي ترين نشريه ورزشي حال حاضر فوتبال ايران است، مرور بر بخش هايي از هفته نامه كيهان ورزشي در سالهاي مياني دهه 1340، ابداً توهيني به اين جريده محترم نيست، بلكه با تغيير دوران، مسئولان اين نشريه تعويض شدند و افرادي خاص، متعهد و متخصص براي اداره آن در نظر گرفته شدند.
حميد جاسميان در مورد ارتباط نوشته هاي كيهان ورزشي با زمينه سازي تخريب شاهين مي گويد: البته كيهان ورزشي تا حدودي درست مي نوشت، اما بدليل حمايت آقاي (دري) سر دبير كيهان ورزشي از يكي از طرفين اختلاف، بر سر منافع شخصي و تباني با دولتمردان ورزش بود، آنها براي كوبيدن دكتر اكرامي به ما مي گفتند: شما مبارزه را ادامه دهيد و ما هم مي گفتيم: اختلاف ما به نشريه شما ارتباطي ندارد.
شاهين در آن سالها خدمات زيادي به تيم ملي از طريق پرورش بازيكنان برتر ارائه مي داد. در 26 فروردين 1346 ، 38 بازيكن به تيم ملي ايران دعوت شدند كه 7 نفر از آنها از تيم شاهين بودند، از جمله: هادي طاووسي، حميد جاسميان، جعفر اشرف كاشاني، رضا وطنخواه، ناظم گنجاپور، همايون بهزادي و وحيد شيرزادگان. اين تعداد براي تيم قدرتمند شاهين بسيار اندك بود چرا كه شمار ديگري از بهترين بازيكنان شاهين از راهيابي به تيم ملي بازماندند و در اين بين كيهان ورزشي از عملكرد فدراسيون در دعوت از بازيكنان كاملاً دفاع نمود. عدم راهيابي بزرگان شاهين به تيم ملي موضوعي بود كه توجه همگان را به خود جلب كرده بود.
با شروع مسابقات تهران در سال 1346 با 14 تيم: شاهين، تاج، پاس، ديهيم، دارايي شهرباني، دژبان، تهرانجوان، جعفري، كيان، عقاب، راه آهن، آرارات و شعاع و پيروزي شاهين در اولين ديدار خود با آرارات با نتيجه 3 بر2، اختلاف اندازي ها و قضاوت هاي مغرضانه اين هفته نامه ورزشي در مسير تأثيرگذارتري قرار مي گيرد. شاهين در اين سال آماج حملات هفته نامه كيهان ورزشي به كمك سازمان تربيت بدني قرار گرفته بود تا چراغ عمر شاهين را هر چه سريعتر خاموش كنند و شاهين را عامل اختلاف، آشوب و بلوا معرفي نمايند. در اين را كوچكترين اختلافات بصورت هرمي در باشگاه گسترش مي يافت و پايه هايش را لرزان و لزران تر مي نمود و آقايان را به هدفشان نزديك و نزديك تر مي كرد. دو دستگي ميان تماشاگران ايجاد مي شود و اين دو دستگي عاملي براي اختلافات و دعاوي بيشتر مي گردد. دسته اي از هواداران طرفدار دكتر اكرامي و دسته اي فريب خورده طرفدار پرويز دهداري بودند كه بنده خدا روحش هم از اهداف سياهي كه پشت اين قضايا بود خبر نداشت و با تمام مسائل صادقانه و با هدفي پاك برخورد مي نمود. شاهين در هفتمين بازي خود در ليگ باشگاههاي تهران با وجود اين همه اختلاف و درگيري به يكه تازيش ادامه مي دهد و با 5 برد و 2 تساوي و بدون شكست در صدر جدول باقي مي ماند. كيهان ورزشي باز هم با يك برنامه هدفدار اقدام به درج نامة ساختگي و بدون امضاء از هواداران شاهين مي نمايد و آنها را نسبت به مسئولان اين تيم معترض مي نماياند و اين در حالي است كه نيم بيشتري از امجديه، در هر بازي متعلق به هواداران شاهين بود كه عاشقانه تيم خوب خود را تشويق مي كردند. هزاردستان آن روز فوتبال، كه حضور اين همه تماشاگر را نمي پذيرفت، از غير وابسته بودن شاهين گله مند بودند و دست خود را از آستين كيهان ورزشي بيرون مي آوردند. در اين نامه ساختگي طرفداران از دكتر اكرامي را عامل خروج دهداري از تيم مي دانستند و درخواست كرده بودند كه نمايندگانشان جلسه اي با دكتر اكرامي داشته باشند و اگر دكتر اكرامي حاضر به جلسه نشد خود تصميم سازي را اتخاذ نمايند.
شاهين 2-0 راه آهن را در بازي هشتم و 1-0 كيان را در بازي نهم مي برد و با 7 برد 2 مساوي و بدون باخت و 16 امتياز صدارت خود را در فوتبال ايران به اثبات مي رساند. تركيب اصلي شاهين در اين دو بازي: هادي طاووسي، ابراهيم آشتياني، جعفر كاشاني، حميد جاسميان، رضا وطنخواه، كاظم رحيمي، همايون بهزادي، بيوك وطنخواه، حسين علي كلاني، حميد شيرزادگان و ناظم گنجاپور، كيهان ورزشي چاپ شنبه 10 تيرماه 46 شماره 637 همه اين افتخارات را مغرضانه درج مي كند و از زبان مربي كيان منصور امير آصفي، بازيكنان شاهين را متهم به بد زباني و رفتارها و گفتارهايي مغاير با شرافت و حيثيت مي كند و كيهان ورزشي نيز با آب و تاب از آن سخن مي گويد. آيا شاهيني ها و سايرين نبايد در اين موارد نظري مي دادند و آن را تأييد مي كردند؟ در بازي بعد شاهين باز هم بي رقيب است و 3-1 تهرانجوان را در هم مي كوبد ولي با يك سري جوسازي ها بازي به جنجال كشيده مي شود. روي جلد شماره 637 كيهان ورزش چنين مطالبي درج مي شود: (شاهين) دارايي: شانه به شانه. نام شاهين در پرانتز قرار مي گيرد. و مطلبي ديگر با اين عنوان: يعني شاهيني ها شرافت و حيثيت ندارند. و اين مطلب كه: فوتبال دوستان سؤال مي كنند، آيا نبودن بهتر از بودن نيست؟
بازي با تهرانجوان آخرين بازي شاهين محبوب بود كه در روز جمعه 16 تير ماه 1346 به داوري داوود حيدري برگزار شد. در آن بازي در حالي كه شاهين 1-0 عقب بود، داور آشتياني را بدون دليلي خاص اخراج مي كند و بشكلي ناباورانه شاهين در نيمه دوم سه گل توسط ناظم گنجاپور بثمر مي رساند. درگيري بين رئيس شاهين خواجه نوري و سرهنگ سرودي رئيس فدراسيون در نيمه دوم اتفاق مي افتد.
ناظم گنجاپور مي گويد: يك آن برگشتم و ديدم در جايگاه بين تماشاگران نيز درگيري ايجاد شده است. يادم مي آيد وقتي بعد از بازي مسعود برومند پيش من آمد ديدم سران مخالف (اعم از مكري محب و سرودي) جمع شده اند و با هم صحبتهاي رد و بدل مي كنند. همه بر اين عقيده بودند كه فردا اتفاقاتي رخ خواهد داد. اگر خواجه نوري هم به مقامات توهين كرده است بايد خودش را مجازات نمايند نه كل باشگاه شاهين را لغو پروانه نمايند! اعتراض مهندس خواجه نوري كه فقط پروانه باشگاه شاهين بنام ايشان است، اين بود كه بازيكن گوش چپ تهرانجوان (محمد رضا طبيبي) كه هفته پيش از زمين اخراج شد نبايد در زمين باشد. شاهين در رقابت با دارائي قهرماني را در چنگ داشت.
مهندس خواجه نوري كتباً اعتراض خود را به فدراسيون فوتبال ارائه مي دهد و سرهنگ سرودي رئيس وقت فدراسيون فوتبال در پاسخ به اين نامه مي گويد: اين نامه بايد به دفتر هيئت فوتبال ايران داده شود. در مقررات آن زمان اگر اخراج يك بازيكن از بازي قبل محرز مي شد، وسط زمين بازي بعدي آن بازيكن بايد از زمين بيرون مي رفت اما سرودي اين مسأله را ناديده گرفت. خواجه نوري پس از دادن نامه مجدداً به نزد رئيس فدراسيون فوتبال مي رود و در اثر پاره اي مطالب حادثه اي پيش مي آيد، خواجه نوري از نارسائي قوانين فدراسيون صحبت مي كند و كار بالا مي گيرد و رئيس فدراسيون يك سيلي به گوش او مي زند و خواجه نوري به توهين به مقامات متهم مي شود. بجاي محاكمه خواجه نوري مقامات فرصت را غنيمت شمرده و پروانه شاهين را لغو مي كنند. البته مشخص است كه اين مسأله نمي تواند دليلي براي تعطيلي يك باشگاه باشد، چرا كه همانطور كه گفتيم، بسياري از مسائل توسط هزاردستان آن روزهاي ورزش مملكت، دست در دست هم دادند تا شاهين را يك مجموعه آشوبگر معرفي كنند. ايجاد اختلاف بين دكتر اكرامي و پرويز دهداري و توهين به طرفداران شاهين كه پرخاشگر معرفي مي شدند. سير مقالاتي كه هدفش تخريب شاهين بود، توسط مهدي دري سردبير وقت كيهان ورزشي و كاظم گيلانپور، نگاشته مي شد. به هر حال زمينه فراهم شده بود.
از سوي سازمان تربيت بدني و رئيس آن منوچهر قراگوزلو كه مردي بلند قامت و كوته فكر بود، اطلاعيه اي در 20 تير ماه 46 بدين ترتيب صادر شد:
(از آنجايي كه به تبع از نيات عاليه، تقويت روح ورزشكار و احيأ خصائل نيكويي و جوانمردي و بالاخص ايجاد حفظ انظباط در محيط ورزش از اهم وظايف اين سازمان بوده و كراراً اين موضوع به اطلاع فدراسيون ها و مسئولان باشگاهها رسانده شده كه نهايت كوشش را براي اين منظور مي نمايند همكاري نموده تا ورزشكاران بتوانند در چنين محيطي فارغ از هرگونه ناراحتي به امر ورزش بپردازند، نظر به اينكه بعضي از باشگاهها همكاري لازم را در اين مورد ننموده و وضعي را پيش آورده اند كه با روح سالم ورزشي منافات دارد، عليهذا بنا به مقتضيات م مصالح عمومي و اجتماعي از تاريخ سه شنبه 20 تيرماه 1346 پروانه باشگاه شاهين لغو مي شود) رئيس سازمان تربيت بدني ايران- منوچهره قراگوزلو.
به اين ترتيب تيم شاهين كه با اقتدار قهرمان مسابقات تهران مي شد، جاي خود را در صدر جدول به دارائي داد و محبوب ترين و پر طرفدار ترين تيم ايران منحل شد و طرفداران اين تيم دلشكسته و اندوهگين شدند.
در قسمت بعد به ظهور نام بلند پرسپوليس و رخداد هاي پس از سال 1346 پرداخته خواهد شد. حتماً با ما باشيد و واقعيت هاي پنهان و هويت واقعي اين تيم افسانه اي را دنبال نماييد.
نویسنده و گردآورنده: احمد کشفی
.............
صداقت، فرهاد. ۳۴ سال با پرسپولیس (از سال ۴۷ تا سال ۸۱). چاپ اول، تبریز: شهریور ۱۳۸۱
حدادپور، مهدی؛ زارعی، اصغر. سالنامه رسمی و فرهنگ مصور باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس ۱۳۸۶
حدادپور، مهدی. سالنامه پرسپولیس ۱۳۸۱
«۳۰ سال تاریخ باشگاه پرسپولیس: از شاهین تا پیروزی». انتشارات کیهان.