بنظر من دشوار ترین لحظه برای 1 سرباز وطن ،
زمانی بود که باید بین کشتن هموطنش
و یا سرپیچی از دستور و اعدام شدن ،
یکی رو باید انتخاب میکردن در زمان انقلاب
================= اینم تفاوت سرباز زن ایرانی با سرباز زن خارجی
آجر گذاشته بودم
تبریک به پاریس ایران زمین بابت بردشون...
=========================
از محمود کبیر و دوستان عذر میخوام که نتونستم بیام امتیاز بدم...
تا ظهر دم سیستم بودم هی میخواستم امتیاز بدم زورم میومد 4تا کلید فشار بدم زدم تو خط آهنگ و بعدشم خوابیدم بعد از بیدار شدن رفتم بیرون اومدم دیر شده بود دیگه خوابیدم رفت:دی
=========================
سختی های سربازی رو به جون بخری...لحظه هاش رو بشماری تا تموم شه...غافل از اینکه... این ینی سخترین لحظه سربازی...
بله. دوستان باید توجه کنند که هر کاربر فقط یک عکس در تاپیک باید بگذاره. اگر عکس دیگه ای وجود داشته باشه باید در داخل اسپویلر گذاشته بشه، در غیر این صورت مجبوریم کاربری که چند عکس گذاشته رو از مسابقه حذف کنیم.
خوب ياشار كه داره ميره سربازي
خواستم چند تا عكس بذارم تا حسابي آشنا بشي با اونجا
عكسم اينه ولي خدايي زياد مشكل و دشواري نداره سر و زدن تنها مشكل دوري از خانواده و عزيزانه اونم براي كساني سخته كه تا حالا از خانواده دور نبودن منو ميگي بيشتر از نصف عمر دور بودم از خانواده به هر دليلي :دي
در ضمن به نظر من بهتره پسر بره سربازي تا قدر زحمتهاي خانواده رو بدونه اگه نره همون بچه باقي ميمونه چون ديدم و دارم ميبينم
خدمت سریازی همه جا سختی خاص خودش رو داره
توی یه کشوری مثل آمریکا = جنگ و توی کشور ما = بیگاری
یه خاطره:
سال 90 رفتم آموزشی و بعد از اون افتادم کلانتری سر خدمت. اون سال بارندگی شدیدی شد و سیل شدیدی هم اومد. تعداد نیروهای حلال احمر هم خیلی کم بود و ما سربازها رو هم فرستادن امداد رسانی. یه روز که پست بیمارستان خورد به ما توی محوطه گشت میزدیم که دیدیم صدای جیغ میاد از پشت یکی از کانکس ها. رفتیم ببینیم چه خبره که دیدیم یه گوشه ای گودال بزرگی هست و به شکل گرداب در اومده و یه خانومی هم داره اون وسط دست و پا میزنه. پریدم اون وسط و با هر بدبختی بود کشیدمش بیرون که دست خودم هم به شدت ضرب دید اون بین. ظاهرا خانوم میخواسته بره فروشگاه بیمارستان لباس بیمار بیاره که اونجا گرفتار میشه. شوهرش که از راه رسید پرسنل گفتن این آقا (که من باشم) خانومت رو که توی آب افتاده بوده رو کشیده بیرون... هر کس متن رو خوند حدس بزنه عکس العمل اون آقا چی بود؟
اول از همه تبریک به یاشار عجیج که با سخت کوشی هاش تونست بالاخره موفق شه
امید است که ما هم بتوانیم روزی نام خود را در فهرست برندگان اضافه کنیم
خوب بریم سراغ عکس(ببخشید دیگه بزرگ تر نتونستم پیدا کنم):
به نظر من دشوار ترین کار اینه که هر روز صبح زود بیدارت کنن و نذارن مثل بچه ی آدم بخوابی و مجبورت کنن تو یه زمان کم حاضر شی..................بعضی وقتا آدم دلش میخواد همونجا طرفو با تیر بزنه
سال 90 رفتم آموزشی و بعد از اون افتادم کلانتری سر خدمت. اون سال بارندگی شدیدی شد و سیل شدیدی هم اومد. تعداد نیروهای حلال احمر هم خیلی کم بود و ما سربازها رو هم فرستادن امداد رسانی. یه روز که پست بیمارستان خورد به ما توی محوطه گشت میزدیم که دیدیم صدای جیغ میاد از پشت یکی از کانکس ها. رفتیم ببینیم چه خبره که دیدیم یه گوشه ای گودال بزرگی هست و به شکل گرداب در اومده و یه خانومی هم داره اون وسط دست و پا میزنه. پریدم اون وسط و با هر بدبختی بود کشیدمش بیرون که دست خودم هم به شدت ضرب دید اون بین. ظاهرا خانوم میخواسته بره فروشگاه بیمارستان لباس بیمار بیاره که اونجا گرفتار میشه. شوهرش که از راه رسید پرسنل گفتن این آقا (که من باشم) خانومت رو که توی آب افتاده بوده رو کشیده بیرون... هر کس متن رو خوند حدس بزنه عکس العمل اون آقا چی بود؟
بله. دوستان باید توجه کنند که هر کاربر فقط یک عکس در تاپیک باید بگذاره. اگر عکس دیگه ای وجود داشته باشه باید در داخل اسپویلر گذاشته بشه، در غیر این صورت مجبوریم کاربری که چند عکس گذاشته رو از مسابقه حذف کنیم.
یاشار و محمود عزیز...
اون دوتا عکس که من توی پستم برای مسابقه گذاشتم کاملا پشت سر هم هستند و بیانگر یه داستان که اونم عکس زیاد داشت ولی این دوتا رو انتخاب کردم از همون داستان و گذاشتم این دوتا عکس توی داستان کاملا پیوسته بودند...(هر دوتا یکی حساب میشن دیگه:دی)
حالا اگه باز شما عزیزان موری و یا مشکلی میبیندی لطفا بهم بگین تا عوضش کنم...
یاشار و محمود عزیز...
اون دوتا عکس که من توی پستم برای مسابقه گذاشتم کاملا پشت سر هم هستند و بیانگر یه داستان که اونم عکس زیاد داشت ولی این دوتا رو انتخاب کردم از همون داستان و گذاشتم این دوتا عکس توی داستان کاملا پیوسته بودند...(هر دوتا یکی حساب میشن دیگه:دی)
حالا اگه باز شما عزیزان موری و یا مشکلی میبیندی لطفا بهم بگین تا عوضش کنم...
سپاس از همه عزیزانی که بازم تبریک گفتن این عکس مسابقه من این هفته که مربوط به اموزش نظامی چینی هاست که تو دنیا به سخت گیر ترین و دشوار ترین تمرینات نظامی شهرت پیدا کردن
عکس گویا هست ولی اونی که برای من سخت بود و نتونستم عکس مرتبطی باهاش پیدا کنم یا اگه حتی پیدا میکردم هم جوری بود که مطمئنن پاک میشد برای همین به توضیح سر بسته بسنده میکنم برای خود من سخت ترین قسمت سربازی اطاعت و چسبوندن پاها به افراد و کسانیس که
شخصیتشون خیلی خیلی پایین تر از توس هیچ علم سوادی هم ندارن شخصیت تورو خورد میکنن تا دلشون خنک بشه برای من این سخت ترین کاره البته این همیشه برام سخت بوده معلمی که سوادش از تو کمتر بوده مدیر انجمنی که ادب رو کمتر از تو رعایت میکنه ولی مدیره (ربطی به مدیر های انجمن پی تی نداره )
همیشه دوست داشتم کسی که بالا سر منه بهم یه چیزی رو یاد میده یا رو کارای من نظارت داره حداقل یکم بالاتر از خودم باشه
اینم باحاله ببینید :
همیشه از ظلم و ستم ارتش های خارجی دلاوری های ارتش های و سربازان و.. خودمون گفتن نمیشد از ظلم خودی ها چیزی گفت و عکسی گذاشت که باعث مشکلاتی برای خودم خودش بشم ولی هر ادمی هر شخصی تو هر نقطه از زمین باشه و هر شغلی که داشته باشه حتی قاتل باشه کسی که پول بگیره ادم بکشه اگه یادش باشه انسان اگه اینو درک کنه طرف مقابلش انسانه گاهی معجزه میکنه یه تصویری رو تو وسط جنگ خلق میکنه که هیچ فیلم رمانتیک و هیچ سازمان صلح جهانی و هیچ کسی نمیتونه اینو به صورت نمادین حتی خلق کنه
همین چند روز پیش تو کوچه خود ما که ادعای درست بودنمون از لاحاظ خیلی چیزا مثل فرهنگ 7000 ساله و اخرین دین خدا و خیلی چیزا دیگه گوش فلک رو کر کرده
چنتا سگ ولگرد تو کوچمون پیدا شده بود پیر زن و بچه و ....هر کی رو فکرشو کنید سنگ به دست داشتن ازشون پذیرایی میکردن تازه وقتی رفتم میگم چتونه وحشی شدین انگار ادم فضایی هستم درک نمیکنن
وقتی براشون غذا بردم انداختم جلوشون فکر کردن میخوام سنگ بندازم فرار کردن :| از انسان بودنم خجالت کشیدم اینم دشمنای ما
در اخر بازم میگم مهم نیست تو چه لباسی و تو چه کشوری خدمت کنی برای چی خدمت کنی فقط ادم باشی بسته تا میگیم سرباز چیزای بد نیاد تو ذهنمون بابک خرمدین و اریوبرزن و امثال اینا هم سرباز بودن یه سرباز واقعی
اینم اخر کار تقدیم به شما عزیزان اینجا نه سوئد هست نه انگلیس ..... اینجا ایران بود