مشاعره!!!

[Surrender]

در دایره ای کآمدن و رفتن ماست
آن را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

خیام

میگم خانوم saye اگه لطف کنید و عکسی رو که گذاشتید عوض کنید...
خیلی ممنون میشم .
باور کنید وقتی نگاش می کنم احساس می کنم فشار خونم میاد پایین.
خیلی ممنون.

 

[saye*]

میگم خانوم saye اگه لطف کنید و عکسی رو که گذاشتید عوض کنید...
خیلی ممنون میشم .
باور کنید وقتی نگاش می کنم احساس می کنم فشار خونم میاد پایین.
خیلی ممنون.

از شما عذر میخوام
ولی باید بگم نه
................

در دایره ای کآمدن و رفتن ماست
آن را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

خیام

تا به کنار بودیم بود به جا قرار دل
رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیده ام
تا تو مراد من رهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
چون به بهار سر کند لاله ز خک من برون
ای گل تازه یاد کن از دل داغ دیده ام
یا ز ره بی وفا بیا یا ز دل رهی برو
سوخت در انتظار تو جان به لب رسیده ام
...

 

[maryam2810]

ما ز یاران چشم یاری داشتـیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم

 

[saye*]

می توانی بنویسی
سلام
مرا ببخش
نشانی جزیره ی سرگردان شما را
در آبهای شور این اواخر
از دست داده ام
و ادامه دهی که : به هر حال
میان هر بطری به گل نشسته
نشان گنجی نیست
اصلا فراموش کن عزیزترینم
که روی مدار چند دقیقه مانده به امید
حجمی شناور است

 

[Surrender]

تكيه گاهم اگر امشب لرزيد،
بايدم دست به ديوار گرفت.
با نفس هاي شبم پيوندي است
قصه ام ديگر زنگار گرفت

سهراب سپهری​

 

[saye*]

تصویر ماه
در آب
مرا به خود می خواند
عریان شدم
اما مراد من
در زیر ابر فرو ماند
...

 

[Surrender]

تصویر ماه
در آب
مرا به خود می خواند
عریان شدم
اما مراد من
در زیر ابر فرو ماند
...

nicee

دل را به رنج هجر سپردم، ولي چه سود،
پايان شام شكوه ام
صبح عتاب بود​

.

سپهری​

 

[saye*]

دور ، آنجا که بوسه های سحر
میخورد بر جبین ِ روشن ِ روز
اندر آنجا در آن شکفته دیار
در جهان ِ فروغ و زیبایی
با خیال ِ تو می زنم پر و بال
از میان ِ سکوت و تنهایی
...

 

[Surrender]

ياري كن ، و گره زن نگاه ما و خودت با هم
باشد كه تراود در ما ، همه تو...


سپهری​

 

[saye*]

وگر دل را به خدای رهانم از گرفتاری
دلازاری دگر جوید دل زاری که من دارم
به خاک من نیفتد سایه سرو بلند او
ببین کوتاهی بخت نگونساری که من دارم
گهی خاری کشم از پا گهی دستی زنم بر سر
بکوی دلفریبان این بود کاری که من دارم
...

 

[Surrender]

من از مصاحبت آفتاب مي آيم
كجاست سايه؟

سپهری​

 

[milad22]

مرا چشمی است خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از ان ابرو
.....
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم ان کمان ابرو

 

[Surrender]

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می​کنند
چون به خلوت می​روند آن کار دیگر می​کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می​کنند
حافظ​

 

[marshal do gol]

من از بیقدری خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمی گردد بدین بالا نشینی ها

 

[جاوید ایران]

امروز كه نوبت جوانی من است ............ می نوشم ازآنكه كامرانی من است
عیبم مكنید گرچه تلخ است خوش است ............... تلخ است چراكه زندگانی من است

حکیم عمر خیام

 

[amirhvr]

امروز كه نوبت جوانی من است ............ می نوشم ازآنكه كامرانی من است
عیبم مكنید گرچه تلخ است خوش است ............... تلخ است چراكه زندگانی من است

حکیم عمر خیام

توانگری ، بی نیازیست از کالا ......... نه نگاهداشت و گوشوانیِ* کالا!

خواجه عبدالله انصاری
-----------------------------
*مراقبت

 

[Helia]

اي آنكه به تقرير و بيان دم زني از عشق

مـا با تو نداريم ســخن ، خيــــر و سلامت​

 

[جاوید ایران]

تو بر سر قدر خویشتن باش و وقار ............... بازی و ظرافت به ندیمان بگذار

سعدی بزرگوار

 

[milad22]

رازی که بر دلم از روی ماه تو خفتست --------------- هرگز نگشته و نشود از صدای کس بیدار

 

[milad22]

رحم کن ای خیال خوش، هجرت خویش را بکش -------------- تا نکنی به تیر غم ، جمع ز کشته پشته ای