مشاعره!!!

[s.reza]

تو خوش می باش با حافظ برو گو خصم جان می ده
چو گرمی از تو می بینم چه باک از خصم دم سردم

 

[somayeh60]

ما گذشتیم و گذشت آن چه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

 

[s.reza]

نه راه این است که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم

 

[cheshayer]

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست

 

[s.reza]

تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق
نیم رسواعاشق اندر فن خود استاد نیست​

 

[reza.yaghobi]

تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق
نیم رسواعاشق اندر فن خود استاد نیست​

ترسم که نیم نگاهت زرویم باز گردد
ترسم که عشق پاکت به سویش بازگردد

 

[Another Day]

در گوش دلم گفت فلک پنهانی		حکمی که قضا بود ز من میدانی
در گردش خویش اگر مرا دست بدی		خود را برهاندمی ز سرگردانی

 

[cheshayer]

يا رب مکن از لطف پريشان ما را
هر چند که هست جرم و عصيان ما را
ذات تو غني بوده و ما محتاجيم
محتاج بغير خود مگردان ما را

ابوالسعید ابوالخیر

 

[s.reza]

از چشم شوخش ای دل ایمان خود نگه دار
کان جادوی کمانش بر عزم غارت آمد

 

[cheshayer]

دوست دارم با دل خود بارها
برسر زلفت کنم پیکارها

 

[s.reza]

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پريشان و دست كوته ماست​

 

[payamb]

تا پای مرا کشید در دامن غم
غم دشمن من شده است و من دشمن غم

خاقانی

 

[SILENT_66A]

من نگام دربدر تو
تو حواست پیش بنزه
کاش از اول می دونستم
توی چشمای تو لنزه
تو مال جردنی و من
بچه یه جای آبادم
آره تو end کلاسی
اما من خیلی بی کلاسم(یه چند روزم شادش کنیم )

 

[sara.n]

مرا تا عشق صبر از دل برانده است
بدین امید جان من بمانده است

 

[SILENT_66A]

تو شبای بی ستاره
مثل جنگلای دوری
تو موهات خیلی قشنگه
سرتو با چی می شوری؟
خوب می دونم اگه بازم
مانتوی گلی بپوشی
جلو پات نگه می داره
وانت میوه فروشی !!!

 

[cheshayer]

یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم
گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر
ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم

 

[payamb]

مالی که ز تو کس نستاند، علم است
حرزی که تو را به حق رساند، علم است

شیخ بهایی

 

[taghi.karimi]

تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی

تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند.

 

[Another Day]

دهقان قضا بسی چو ما کشت و درود ///// غم خوردن بیهوده نمیدارد سود

پر کن قدح می به کفم درنه زود /// /// // تا باز خورم که بودنیها همه بود

 

[taghi.karimi]

در نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم --------چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم
به نفسهای تو در سایه سنگین سکوت-----به سخن های تو با لحجه شیرین سکوت