مشاعره!!!

[ye_fereshteh]

چون دوستمون جواب مشاعره رو ندادن من ادامه میدم.. آخرین حرف به "ت" ختم شده پس:
تویی سرلوحه آنچه که هستم / فراموشم نشد عهدی که بستم
بیا و عشق خود در توشه ام نه / که من پروانه وارت می پرستم

پ.ن : این شعر دو بیت اول از غزلی که خودم سرودم

 

[ye_fereshteh]

از اونجایی که کسی نیس ادامه بده بازم خودم ادامه میدم

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

 

[poorya0014]

من می نه ز بهر تنگ دستی نخورم..........یا از غم رسوایی و مستی نخورم
من می ز برای خوشدلی می خوردم..........اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم

 

[ye_fereshteh]

ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم...

 

[poorya0014]

ماییم که اصل شادی و کان غمیم..........سرمایه دادیم و نهاد ستمیم
پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم..........آئینه رنگ خورده و جام جمیم

 

[ye_fereshteh]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست، مشکل نشیند

بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی، مقابل نشیند

 

[poorya0014]

دارنده چو ترکیب طبایع آراست..........از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست؟
گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود؟.........ور نیک نیامد، این صور عیب کراست؟

 

[ye_fereshteh]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

 

[poorya0014]

تکراریه ولی خب جوابشو می دم:
تا چند اسیر عقل هر روزه شویم؟.........در دهر، چه صد ساله چه یک روزه شویم
در دِه تو به کاسه، مِی، از آن پیش که ما..........در کارگه کوزه گران، کوزه شویم

 

[ye_fereshteh]

من مست می عشقم هوشیار نخواهم شد
از خواب خوشی مستی بیدار نخواهم شد

 

[poorya0014]

در این درگه که گه که که و که که شود ناگه....

 

[ye_fereshteh]

هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آیینه ی عبرت دان

 

[poorya0014]

نیکی و بدی که در نهاد بشر است..........شادی و غمی که در قضا و غدر است
با چرخ مکن حواله که اندر ره عقل..........چرخ از تو هزار بار بی چاره تر است

 

[ye_fereshteh]

شعر قشنگی بود اما قضا قدر درست نه غدر! البته فک کنم
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
تو چه رازی که به هر شیوه ترا می جویم
تازه می یابم و باز - ات اثری پیدا نیست

 

[poorya0014]

تن من پاره ای از آن تن توست..........و قشنگ ترین شبای پر ستاره شب توست

 

[somayeh60]

تو با زبان غزل حرف میزنی با من
درست مثل خدا،سبز،مهربان،روشن

 

[-mey3am-]

نباید بستن اندر چیز و کس دل *** که دل برداشتن، کاریست مشکل

 

[poorya0014]

لب،لب تشنه من؛دل، دل خسته من..........همش در انتظاره، قلب شکسته من

 

[kyle]

مجروح هجرت ای جان مرهم ز وصل خواهد
این است وجه درمان آن درد بی‌دوا را

 

[-mey3am-]

اغلب کسان که پرده ی همت دریده اند ، در کودکی محبت مادر ندیده اند