مشاعره!!!

[helia999]

یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش

 

[after]

شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتن
تا که همسایه نداند که تو در خانه مایی

 

[helia999]

یکی از آن همه زنان کوزه بدست
تویی که آمد و صبحی کنار چشمه نشست

 

[hossein1376]

شهریار:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟

 

[R.jahanfar]

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند

در شگفتم من نمی پاشد زهم دنیا چرا؟(شهریار)

 

[Sir Pendar]

این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است
دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر

 

[helia999]

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چکار
کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش

 

[R.jahanfar]

شبی در خواب او را با رقیبان در سخن دیدم

نبیند هیچ کس در خواب یا رب آنچه من دیدم

 

[helia999]

مدامم مست میدارد نسیم جعد کیسویت
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت

 

[R.jahanfar]

تو بر مایه ی دانش خود مایست

که بالای هر دانشی دانشی است(فردوسی)

 

[helia999]

تو را تیشه دادم که هیزم کنی
ندادم که بنیاد مردم کنی

 

[R.jahanfar]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آمد آخر دوستداران را چه شد

 

[helia999]

دل آسوده ای داری مپرس از صبر و آرامم
نگین را در فلاخن مینهد بی تابی نامم

 

[hossein1376]

کم پست بده و گزیده پست بده چون در
تا پی تی شود ز پست اندک تو پر

 

[helia999]

ااااااااااا
باید با م میگفتی!
حالا...
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر یر هر کوی و بام خاست

 

[hossein1376]

ااااااااااا
باید با م میگفتی!
حالا...
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر یر هر کوی و بام خاست

یعنی چطور؟؟؟؟؟؟؟؟
دز ضمن اونو خودم اختراع کردم!

 

[after]

تو را می جویم ای زیباترین گلواژه هستی
تو ای عالم ترین معنا به دنبال تو می گردم

 

[helia999]

من ظاهر نیستی و هستی دانم
من باطن هر فراز و پستی دانم
با این همه از دانش خود شرمم باد
گر مرتبه ای ورای مستی دانم

 

[mahiye_bala]

مرا مهربان یار بشنو چه گفت

از ان پس که با کام گشتیم جفت

ارسال به وسیله گوشی GT-S6310

 

[mahiye_bala]

توانا بود هرکه دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود

ارسال به وسیله گوشی GT-S6310